نظریه سوشیونومیکس در بازارهای مالی
«رابرت پرچر» فارغالتحصیل رشته روانشناسی و مدیر موسسه بینالمللی امواج الیوت، توسعهدهندۀ یک نظریه علیت به نام socionomics است. وی یک نظریه جدید در امور مالی ارائه نموده که باعث افزایش قدرت مدل الیوت در قیمتگذاری مالی شده است. Socionomics یک عرصۀ مطالعاتی تحت این فرضیه است که خیزش حالات (خلقوخوی) اجتماعی باعث تحریک رفتارهای اجتماعی میشود. حالات اجتماعی یک حالت ذهنی مشترک در میان انسانها است که از تعامل اجتماعی ناشی میشود. حالات اجتماعی افراد را برای حرکت به سمت احساسات گروهی، باورها و اعمال سوق میدهد. این نوسان بهطور مداوم در یک الگوی فراکتال رخ میدهد. این ناخودآگاه، فراموشنشدنی و نظمی درونزا دارد.
«رابرت پرچر» نظریه علیت رفتار اجتماعی به نام socionomics را برای سرشت روند و رویدادهای مالی، اقتصاد کلان، سیاست، مُد، سرگرمی، جمعیتشناسی و جنبههای دیگری از تاریخ اجتماعی انسان توسعه داده است. فرضیه socionomic برمبنای حالات اجتماعی است که محرک اصلی کنش اجتماعی است. وی از سال 1970 میلادی در پی این ایده بود و برای اولین بار آن را در مقالهای در سال 1985 منتشر کرد. «رابرت پرچر» نظریه socionomic را در مدرسه اقتصاد لندن، MIT، فنآوری گرجستان، SUNY، دانشگاه کمبریج، دانشگاه آکسفورد، کالج ترینیتی دوبلین و اجلاسهای مختلف دانشگاهی برای مخاطبان تشریح نموده است. محققان از آن زمان این فرضیه را برای توضیح حوادثی ازجمله نتایج انتخابات، روند فرهنگعامه، بیماریهای همهگیر، ظهور جنبشهای اجتماعی و صعودها و سقوطهای دنیای مالی مورداستفاده قرار دادهاند. پرچر در کتاب سوم اش به نام The Socionomic Theory of Finance که نقطه اوج 13 سالۀ کار وی روی این تئوری است بهصورت مبسوط در مورد این نظریه صحبت کرده است.
«رابرت پرچر» در مثالی چگونگی کارکرد این علیت را توضیح میدهد: میلیونها نفر وجود دارند! یک نفر میگوید: اکثر مردم فکر میکنند که رکود اقتصادی باعث احتیاط در کسبوکار میشود. Socionomics در مقابل میگوید: تجارت محتاط باعث رکود اقتصادی میشود؛ بنابراین خلقوخو علت است و این رویداد نتیجه است.
چرا این بینش مهم است؟ چهکاری میتواند برای مردم انجام دهد؟
به مثال بالا توجه کنید. اگر درک کنید که خلقوخوی اجتماعی چیزی است که باعث حرکت اقتصاد میشود و میتوانید آن را اندازهگیری کنید، پس میتوانید زمان و جایی که رکود بهاحتمالزیاد رخ میدهد را شناسایی کنید. socionomics میگوید که میتوانید خلقوخوی بازار سهام را اندازه بگیرید. بازار سهام یک معیار سنجش عالی از خلقوخوی جامعه است. مردم میتوانند حالات خود را بلافاصله با خرید یا فروش سهام نشان دهند؛ اما تصمیمگیری آنها ممکن است در همان زمان باعث انقباض و انبساط یک کسبوکار شود یا تهیه پیشنویس پیمان صلح یا اعلام جنگ بر آن اثرگذار باشد؛ بنابراین یک تأخیر وجود دارد. بازار سهام سرشت اخبار را پیشبینی میکند.
«رابرت پرچر» میگوید: من برای دپارتمان «مری لینچ» که یک تحلیلگر بازار است کار میکردم. من در مورد اصول موجی الیوت، چرخهها و تجزیهوتحلیل تکنیکال مطالعه کردم به تماشای سراسیمگی تحلیلگران بنیادی در بازار نشستم. برایم آشکار شد که اخبار در روند قیمت وقفه ایجاد میکنند نه چیز دیگر؛ بنابراین به این ایده متعهد شدم که حرکت بازار مستقل از چنین رویدادهایی نظیر انتخابات، فدرال رزرو، نرخ بهره، اخبار اقتصادی و رویدادهای اجتماعی است. من متوجه شدم تا آنجا که به بازار سهام مربوط میشود، این وقایع هیچ ارزش پیشگویانه ندارد (بهطور مثال در زمان پیروز شدن ترامپ، بازار سهام ایران در ابتدای موج 5 از یک الگوی سهگوش خاتمه دهنده بود.
انتخاب ترامپ و فشار فروش سنگین بازار تنها یک روز دوام آورد و بازار حرکت اصلی خود را برای تکمیل ریزموج 5 تا 81500 از سر گرفت)؛ اما هنوز این باور باقیمانده که فدرال رزرو قدرت کنترل عرضه پول و در نتیجه حرکت بازار را دارد. یک روز متوجه شدم اگر این ایده درست است، پس مدل socionomic به چالش کشیده میشود؛ بنابراین بهجای پرسیدن اینکه چگونه فدرال رزرو بازار را کنترل میکند، پرسیدم که چگونه خلقوخوی پشت بازار فدرال رزرو را کنترل میکند! من کشف کردم که مردم در زمانهای خاصی در ساختار موجی به بانکهای مرکزی جهت میدهند. من دادههای نرخ بهره را رسم کردم و متوجه شدم که بانک فدرال فقط دنبال کنندۀ نرخ اوراق قرضۀ کوتاهمدت است که آنهم توسط بازار و مردم تعیینشده است (بهطور مثال دولت در ایران به دنبال کاهش سود بانکی بود، اما مردم بقیه بازارها را مناسب سرمایهگذاری ندیدند و نرخ بهره در بازار غیررسمی در حال بالا رفتن بود! به همین دلیل دولت از کاهش نرخ سود بانکی منصرف شد!).
زمانی که «برایان ویتمر» از socionomics برای پیشبینی بحران بدهی یونان و فروپاشی آینده اتحادیه اروپا استفاده نمود، رسانهها گفتند: امکان ندارد. پس از چند ماه بعد زمانی که بحران بدهی یونان رخداده است، آنها کمی دیر واکنش نشان دادند.
Socionomics عمیقاً ضد شهودی است. من از طریق یک فرایند طولانی به ریشه کنی تصورات غلط ذهنیام که در من ریشه دوانده بود دست زدم. نمونۀ اولیۀ این ایده ضربه زدن نرخ بهره به بازار سهام بود. اقتصاددانان گفتند این نظریه درست است. همکارانم متقاعد شده بودند. آنها کاملاً در اشتباه بودند. اگر فردی به شما گفت که در این دوره نرخ بهره بالا میرود، شما نمیتوانید قیمت سهام را پیشبینی کنید. بازار سهام بر اساس خیزش حالات اجتماعی حرکت میکند.
ذات فرضیۀ socionomic بر این استوار است که نوسانات حالات اجتماعی (امواج خوشبینی و بدبینی) نتیجه مشارکت طبیعی انسان و عواقب رفتار اجتماعی است. حالات اجتماعی بهصورت آگاهانه، منطقی و واکنشهایش عینی نیست؛ اما ناخودآگاه، غیرعقلانی بوده و رفتاری درونی دارد. درحالیکه مردم تقریباً بر این باورند که سرشت رویدادهای اجتماعی مشخصکنندۀ حالات اجتماعی است، socionomics علیت معکوس را به رسمیت میشناسد: حالات اجتماعی تعیینکنندۀ سرشت رفتارهای اجتماعی است. علیت حالات اجتماعی یکسویه است؛ هیچ حلقه بازخوردی از حوادث حالات اجتماعی وجود ندارد. رویدادها واکنشهای احساسی کوتاه را تحریک میکنند، اما آنها گذرا هستند و بر حالات اجتماعی تأثیر نمیگذارد.
بسیاری از رفتارها در پاسخ به روند حالات اجتماعی است. بهعنوان مثال کسب و کار مردم ممکن است شامل تصمیماتی بر مبنای حالات اجتماعی است که باعث گسترش عملیات یا توسعه قراردادهای تجاری شود؛ اما مدتزمان لازم برای اجرای چنین طرحهایی زیاد است، بنابراین تغییرات در فعالیت اقتصاد کلان باعث وقفه و تأخیر در بازار سهام میشود. بهطور مشابه جنبشهای سیاسی که بهطورکلی نیاز به یک اجماع بزرگ دارد نیز در نتیجه بهصورت قابلملاحظهای باعث وقفه در روند حالات اجتماعی میشود. به همین دلیل است که سنجش Socionomics مانند میانگین بازار سهام نما گری پیشرو برای روند اقتصاد کلان و جنبشهای سیاسی است (بهطور مثال در انتخابات سال 1392، کاندیدای طرفدار حل تحریمها و مشکلات اتمی رأی میآورد و نوعی خیزش اجتماعی برای حل این بحران ایجاد میشود. این خیزش اجتماعی باعث حس خوشبینی به رفع تحریمها و گشایش اقتصادی و باعث ایجاد انتظارات از صعود بازار سهام میشود)
Socionomics ادعا میکند که خیزش حالات اجتماعی دارای نظمی درون زا هستند و نوسان بهطرف مثبت (خوشبینانه) و پس از آن منفی (بدبینانه) مطابق با الگوهایی است که وابسته به فراکتال هایی است که به نام قواعد موجی الیوت مشهور است و بهعنوان مدلی در بازار سهام توسط «رالف نلسون الیوت» در 1930 معرفی گردید. امواج انحراف قابلتوجه اندکی دارند؛ اما به یکشکل کلی پایبندند که تحت 5 شکل خاص و تعداد محدودی از تغییرات وجود دارد. ازآنجاکه امواج الیوت الگو محور هستند، آنها احتمالاً قابل پیشبینی هستند، در نتیجه سرشت گرایشات اجتماعی احتمالاتی قابل پیشبینی است.
مردم یک احساس قدرتمند را در تمام زندگی خود به یاد دارند. برای مثال اگر از آنها بخواهید که چگونه احساس خود را زمانی که کودک خود را به دنیا آوردهاند یا زمانی که حیوان خانگی موردعلاقهاش مرده است را توصیف کند، اغلب آن را به یاد میآورند؛ اما اگر از آنها بخواهید که احساس آنها در آخرین قلّۀ بازار چه بوده، در حال حاضر آن را فراموش کردهاند و فکر میکنند که هر احمقی باید آن را میدید. واضح است که مغز انسان هیچ سازوکار ذخیرهسازی خلقوخوی اجتماعی ندارد. این فقط بهصورت لحظهای وجود دارد و در یک الگوی فراکتال در نوسان است. مردم آن را بهصورت ناخودآگاه حس میکنند؛ بهطوریکه آن را به رسمیت نمیشناسند، به همین دلیل است که آن را به یاد نمیآورند.
امواج الیوت توصیفکنندۀ حالات اجتماعی است و قوانین منشعب توصیفکنندۀ الگوی درختی است. امواج الیوت احتمالاً حالات اجتماعی را محدود میکند و حالات اجتماعی در خارج از الگوهای موجی الیوت حرکت نمیکند. واکنشهای احساسی گذرا باعث میشود در حرکت قیمت برای چند ثانیه یا چند دقیقه وقفه ایجاد شود. بازار بهسرعت بهجایی که آن را بدون اختلال تنظیم نموده برمیگردد. روند بزرگتر کاملاً مستقل از علل برونزا هستند. مردم فکر میکنند که اخبار باعث حرکت بازار میشود. به یاد داشته باشید اخبار بزرگ باعث واکنش تیز یکدقیقهای میشوند؛ اما آنها نمیتوانند بر خلقوخوی ناخودآگاه که حجم گستردهای از حرکت بازار هدایت را هدایت میکند تأثیر بگذارند. پس این را به یاد داشته باشید آنها علیت نیستند.
بررسی امواج الیوت و کاربرد آن در بورس
ساعد نیوز: «رالف نلسون الیوت» (Ralph Nelson Elliott) در دهه 1930 نظریه امواج الیوت را توسعه داد. الیوت معتقد بود بازار بورس که تصور میشد رفتاری تصادفی و آشوبناک دارد، در حقیقت از الگوهایی تکراری تبعیت میکند.نظریه امواج الیوت در حقیقت برای توصیف حرکات قیمت در بازارهای مالی ارائه شده است.
الیوت بیان کرد که روند در قیمت های مالی ناشی از روانشناسی غالب سرمایه گذاران است. وی دریافت که نوسان ها در روانشناسی جمعی همیشه در همان الگوهای تکراری فراکتال یا «امواج» در بازارهای مالی ظاهر می شود. نظریه الیوت تا حدودی به «نظریه داو» (Dow Theory) شباهت دارد، زیرا هر دو می گویند که قیمت سهام در قالب امواج حرکت می کند. از آنجا که الیوت ماهیت «فراکتالی» بازارها را نیز به رسمیت شناخت، توانست جزئیات بیشتری را تجزیه و تحلیل کند. فرکتال ها ساختارهایی ریاضی هستند که در مقیاس های کوچک تر بی نهایت بار تکرار می شوند. الیوت کشف کرد که ساختار الگوهای قیمت سهام بورس به همان گونه است. وی سپس شروع به بررسی این موضوع کرد چگونه می توان از این الگوهای تکراری به عنوان شاخص های پیش بینی کننده بازار آینده استفاده کرد.
اصل اولیه تئوری امواج الیوت سال 1930
اگر بخواهم به طور ساده بگویم، حرکت در مسیر یک روند و در راستای آن به 5 موج خلاصه می شود که به آن ها امواج حرکتی(طبیعت فراکتال در نظریه الیوت MOTIVE) گفته می شود و سه موج هم بر خلاف جهت یک روند وجود دارند که به آن ها امواج تصحیحی (Correction) گفته می شود.
در تصویر بالا به طور ساده این امواج نشان داده شده اند؛ اما در تصویر زیر به طول دقیق تر مشخص شده اند. امواج حرکتی با اعداد 1 تا 5 نشان داده شده و امواج تصحیحی با حروف A، B و C مشخص هستند. این الگوها هم در فریم های زمانی طولانی مدت و هم کوتاه مدت خود را نشان می دهند.بحث فراکتال بودن طبیعت بازار نیز از همینجا نشات می گیرد. یک کلم بروکلی را در نظر بگیرید. اگر یک کلم بروکلی بزرگ را به چند تیکه تقسیم کنید، هرکدام از آن تیکه ها خود شبیه همان کلم بروکلی بزرگ هستند.
امواج الیوت نیز به همین شکل هستند برای مثال با مشاهده و دقت در الگوهای یک ماهه می توان چندین الگوی امواج الیوت روزانه را نیز در ابعاد کوچکتر درون آن ها مشاهده کرد که در این مورد بعدا بیشتر توضیح خواهیم داد. این اطلاعات در کنار روابط فیبوناچی بین امواج به معامله گرها فرصت های معامله بسیار خوبی را نشان می دهند.
درجه امواج الیوت
اَبَرچرخه بزرگ (Grand Supercycle)
- ابرچرخه (Supercycle)
- چرخه (Cycle)
- اصلی یا اولیه (Primary)
- متوسط (Intermediate)
- ریز (Minor)
- بسیار ریز (Minuette)
- کوچک تر از بسیار ریز (Sub-Minuette)
انواع موج در الیوت
در حالت کلی موج ها به دو دسته کلی یعنی موج های جنبشی و موج های اصلاحی تقسیم می گردند. موج های جنبشی هم راستا با روند هستند مانند یک موج پنج تایی صعودی در یک روند صعودی و موج های اصلاحی در خلاف جهت روند هستند و عموماً از ۳ موج تشکیل می گردند که برآیند آن ها به عنوان موج اصلاحی نام گذاری می گردد.
موج های اصلاحی:
همان طور که گفته شد امواج اصلاحی، امواجی هستند که برخلاف روند آتی بازار، موج های قبلی خود را اصلاح می کنند. حال شایان ذکر است که امواج اصلاحی حالت های مختلفی دارند که شناسایی نوع آن ها کمک بزرگی در موج شماری درست به فرد تحلیلگر می کند.ا لگوی اصلاح به ۲ دسته متفاوت تقسیم می شود که شامل اصلاح ساده و اصلاح ترکیبی می باشد.
اصلاح ساده
در اصطلاح ساده فقط یک الگو وجود دارد. این الگو اصلاح زیگزاگ نامیده می شود. یک الگوی اصلاح زیگزاگ شامل الگوی سه موجی می باشد. که موج B نمی تواند بیش از ۷۵% از موج A را اصلاح نماید. موج C یک Low جدید را زیر موج A ایجاد می کند. معمولاً موج A از یک اصلاح زیگزاگ، الگوی ۵ موجی دارد. در ۲ مورد دیگر اصلاح (مسطح و نامنظم) موج A الگوی ۳ موجی دارد. بنابراین اگر شما بتوانید در موج A پنج موج را شناسایی کنید شما می توانید انتظار داشته باشید که اصلاح، با الگوی زیگزاگ پایان یابد.
اصلاح ترکیبی- مسطح، نامنظم، مثلث
گروه اصلاح ترکیبی شامل سه قسمت است: ۱- مسطح ۲- نامنظم ۳- مثلث
الگوی اصلاحی مثلث یا triangle
این الگو دارای ۵ موج است که هرکدام از ۳ موج فرعی تشکیل شده اند و عموماً با ریتم (۳-۳-۳-۳-۳) ظاهر می گردند و با حروف a, b, c, d, e نام گذاری می شوند. برای درک بهتر تصویر این الگو اگر از a به c و از b به d خطی فرضی را امتداد دهیم این شکل حاصل می گردد.
همچنین امواج ۵ گانه این الگو عموماً اورلپ هستند یعنی به حریم هم دیگر وارد می شوند. مثلث ها در حالت کلی به ۲ نوع همگرا و واگرا تقسیم می شوند که خود مثلث های همگرا دارای ۳ دسته یعنی متقارن، کاهشی و افزایشی هستند:
درواقع مثلث های متقارن به شکل افقی و مثلث های کاهشی و افزایشی به شکل مورب ظاهر می شوند که چارتی است برای تفکیک بهتر این دو از واژه مثلث و کنج استفاده می کند.
اصلاح نامنظم
در این نوع از اصلاح موج B یک High جدید ایجاد می کند. در طبیعت فراکتال در نظریه الیوت نهایت نیز موج C می تواند به نقطه شروع A یا پائین تر از آن برسد
اصلاح مسطح
در یک اصلاح مسطح طول موج ها با یکدیگر یکسان است. بعد از یک الگوی حرکت ۵ موجی بازار به موج A می رسد. سپس موج B که تشکیل شد به نقطه High موج A قبلی می رسد. در نهایت نیز بازار در موج C به Low قبلی خود در A می رسد.
امواج ایمپالسی
موج های ایمپالسی از 5 زیرموج تشکیل می شوند که در مسیر بزرگترین روند حرکت می کنند.این الگو رایج ترین موج محرک است و بسیار ساده می توان آن را در بازار تشخیص داد.مانند تمامی امواج محرک، این موج از 5 زیر موج تشکیل شده که بین آنها 3 موج محرک و 2 موج اصلاحی هستند. این ساختار 5-3-5-3-5 نام گذاری شده و در تصویر بالا نشان داده شده است.با این حال، این ساختار قوانینی دارد که شکل گیری آن را تائید می کنند. این قوانین غیرقابل نقض هستند.اگر یکی از این قوانین نقض شود، ساختار را نمی توان موج ایمپالسی دانست و موج مشکوک باید دوباره نام گذاری شود. این قوانین عبارتند از:
موج 2 نمی تواند بیش از 100 درصد مسیر موج 1 را طی کند
نسبت ها و اندازه گیری موج
طول هر موج از طریق اندازه گیری فاصله عمودی شروع موج تا پایان آن محاسبه می شود. طول بر اساس یک نقطه از قیمت بیان می شود.
امواج الیوت چه چیزی را نشان می دهند
برخی تحلیلگران تکنیکال تلاش دارند تا از الگوهای موجی در بازار سهام با استفاده از نظریه موج الیوت بهره ببرند.این فرضیه می گوید حرکات قیمت سهام را می توان پیش بینی کرد زیرا این حرکات در قالب الگوهای بالا و پایین و تکرار شونده ای به نام امواج شکل می گیرند که تحت تاثیر روانشناسی سرمایه گذار است.
در این نظریه، امواج مختلفی وجود دارد از جمله امواج محرک (motive waves)، امواج ایمپالس (impulse waves)، و امواج اصلاحی (corrective waves).امواج الیوت یک الگوی ذهنی است و همه معامله گران این نظریه را به یک شکل تفسیر نمی کنند و برخی آن را استراتژی موفقی در معاملات نمی دانند.خود نظریه تحلیل موج را نیز نمی توان به سادگی تعریف کرد.برخلاف بسیاری از نظریه های شکل گیری قیمت، این نظریه دارای طرحی مشخص و قاعده مند نیست تا بتوان دستورالعمل های آن را بشکل کاملا دقیق دنبال کرد. تحلیل موج صرفا تصویری از تحرکات بازار ارائه می دهد و کمک می کند تا حرکات قیمت را در ابعادی بسیار وسیع تر و عمیق تر درک کنید.
قواعد امواج الیوت
در هر زمان، ممکن است بازار در الگوی اصلی پنج موج قرار داشته باشد و از آنجا که الگوی پنج موج شکل اصلی روند بازار است، تمام الگوهای دیگر را نیز تحت تأثیر آن هستند.«قوانین» خاصی وجود دارد که حاکم بر الگوی پنج موج است. این سه قانون به شرح زیر هستند:
قانون اول: موج 2 نمی تواند بیش از 100 درصد موج 1 تغییر کند. اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است موج ۲ موج اصلاحی قابل انتظار نباشد و در واقع می تواند در جهت یک موج انگیزشی با درجه بزرگ تر قرار گیرد.
- قانون دوم: موج 3، که اغلب نمایانگر قوی ترین قسمت چرخه است، نمی تواند از موج 1 و موج 5 کوتاه تر باشد.
- قانون سوم: موج 4 نمی تواند از سقف موج ۱ عبور کند. اگر این اتفاق بیفتد، آخرین حرکت بازار باید بخشی از یک موج انگیزشی بزرگ تر باشد که می تواند به بالاتر یا پایین تر پیشرفت کند.
پیش بینی های بازار براساس الگوهای موجی
الیوت پیش بینی های دقیقی از بازار سهام بر اساس ویژگی های قابل اعتمادی که در الگوهای موجی یافته بود انجام داد. یک موج ایمپالس (impulse wave) که در مسیری مشابه روند بزرگتر حرکت می کند، همیشه پنج موج در الگوی خود نشان می دهد.با این حال، یک موج اصلاحی (corrective wave) در مسیری خلاف روند اصلی حرکت می کند. در مقیاسی کوچکتر، در هر موج ایمپالسی پنج موج را می توان یافت. و این الگو تا بی نهایت خود را در مقیاس های کوچکتر و کوچکتر تکرار می کند. الیوت این ساختار فراکتال را در دهه 30 میلادی در بازارهای مالی پیدا کرد اما تا دهه ها بعد دانشمندان پی به اهمیت فراکتال ها نبردند و آنها را به شکل ریاضی ترسیم نکردند.
ما اکنون میدانیم که در بازارهای مالی، “برای هر بالا رفتنی، پایین آمدنی نیز هست” زیرا هرگاه حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین باشد، حرکت بعدی در جهت مخالف خواهد بود. عملکرد قیمت شامل روندها و اصلاح های قیمت است. روندها مسیر اصلی قیمت را نشان می دهند درحالیکه اصلاح ها برخلاف روندها حرکت می کنند.
الیوت دریافت که دنباله فیبوناچی (Fibonacci sequence) تعداد امواج را در ایمپالس ها و اصلاح ها مشخص می کند. روابط موجی در قیمت و زمان نیز معمولا نسبت های فیبوناچی را نشان می دهند، مانند 38~ درصد و 62 درصد. برای مثال یک موج اصلاحی ممکن است 38 درصد از مسیر موج ایمپالسی قبل از خود را دوباره طی کند.تحلیلگرانِ دیگر اندیکاتورهایی ایجاد کرده اند که از نظریه موج الیوت الهام گرفته شده اند، از جمله اسیلاتور موج الیوت که در تصویر زیر نشان داده شده است.
این اسیلاتور با روشی مبتنی بر محاسبات انجام شده توسط کامپیوتر، پیش بینی مسیر آینده قیمت را بر اساس تفاوت بین میانگین متحرک 5 دوره ای و 34 دوره ای ارائه می دهد. سیستم هوش مصنوعی Elliott Wave International، به نام EWAVES، تمام قوانین و دستورالعمل های موج الیوت را روی داده ها اعمال می کند تا بتواند تحلیلی خودکار از موج الیوت به دست آورد.
موج الیوت در معاملات فارکس چیست؟
نظریه موج الیوت توسط رالف نلسون الیوت در دهه 1930 توسعه یافت. او اعتقاد پذیرفته شده در آن زمان را که بازارهای مالی در حرکات تصادفی و آشفته رفتار می کردند ، به چالش کشید.
الیوت معتقد بود احساسات و روانشناسی برجسته ترین محرک ها و تأثیرگذار بر رفتار بازار هستند. بنابراین ، به نظر وی ، امکان یافتن ساختار و الگوهای موجود در بازار وجود داشت.
نود سال پس از کشف وی ، بسیاری از معامله گران به نظریه الیوت اعتقاد دارند. در اینجا جنبه هایی از اصل موج الیوت ، از جمله برنامه های کاربردی در بازارهای سریع فارکس امروز را مورد بحث قرار می دهیم.
حقایق اساسی نظریه موج الیوت
تئوری موج الیوت یک روش تجزیه و تحلیل فنی است که در جستجوی الگوهای قیمت طولانی مدت در ارتباط با احساسات سرمایه گذاران و تغییرات روانشناسی است.
این نظریه دو نوع موج را مشخص می کند. موج اول موج ضربه ای نامیده می شود که الگوی روند را ایجاد می کند - به دنبال آن امواج اصلاحی که با روند اصلی مخالفت می کنند.
هر مجموعه موج در گروه وسیع تری از امواج قرار می گیرد که به همان الگوی ضربه ای یا اصلاحی می چسبند.
اصول اولیه موج الیوت
- الیوت پیشنهاد کرد که قیمت دارایی های مالی به دلیل روانشناسی سرمایه گذاران روند خود را ادامه می دهد.
- وی تأکید کرد که طبیعت فراکتال در نظریه الیوت تغییرات روانشناسی توده به طور مداوم در الگوهای فراکتال (یا موج) مکرر در بازارهای مالی تکرار می شود.
- نظریه الیوت مشابه نظریه داو بود زیرا هر دو نشان می دهند که قیمت سهام به صورت موج حرکت می کند.
- با این حال ، الیوت با شناسایی رفتار فراکتال در بازار عمیق تر شد و به او اجازه داد تا تجزیه و تحلیل عمیق تری اعمال کند.
- فراکتال ها ساختارهای ریاضی هستند که بی نهایت در مقیاس نزولی خود را تکرار می کنند.
- الیوت مدعی شد که الگوهای قیمت دارایی ها مانند شاخص های سهام به همین ترتیب رفتار می کند.
- وی سپس پیشنهاد کرد که این الگوهای تکراری می تواند حرکت های آینده بازار را پیش بینی کند.
پیش بینی بازار با استفاده از الگوهای موج
الیوت پیش بینی های بازار سهام خود را بر اساس ویژگی هایی که در الگوهای موج مشاهده کرد ، محاسبه کرد.
موج ضربه ای او ، که در راستای روند بزرگتر حرکت می کند ، دارای پنج موج در الگوی خود است.
از سوی دیگر ، موج اصلاحی در جهت مخالف روند غالب حرکت می کند.
الیوت پنج موج دیگر را در هر یک از موج های تکانشی شناسایی کرد و نظریه داد که این الگو در بی نهایت در مقدارهای فرکتال کوچکتر تکرار می شود.
الیوت این ساختار فراکتالی را در دهه 1930 در بازارهای مالی کشف کرد ، اما دهه ها طول کشید تا دانشمندان این پدیده را به عنوان فراکتال تشخیص داده و از آن ها به صورت ریاضی استفاده کنند.
در بازارهای مالی ، ما می دانیم آنچه بالا می رود در نهایت کاهش می یابد. چه بالا باشد چه پایین ، حرکت قیمت همیشه باید با حرکت مخالف همراه شود.
عملکرد قیمت در همه اشکال آن می تواند به روندها و اصلاحات تقسیم شود. این روند جهت اصلی قیمت را نشان می دهد ، در حالی که مرحله اصلاحی بر خلاف روند اساسی حرکت می کند.
برنامه تئوری موج الیوت
ما می توانیم موج الیوت را به این شکل بشکنیم.
- پنج موج در جهت روند اولیه حرکت می کنند ، و سه موج در یک اصلاح (در مجموع 5-3 حرکت) حرکت می کنند.
- حرکت 5-3 به حرکت موج بالاتر بعدی تقسیم می شود.
- الگوی زیر 5-3 ثابت می ماند ، اما دوره هر موج ممکن است متفاوت باشد.
- در کل ، هشت موج دریافت می کنید ، پنج موج بالا ، سه پایین.
تشکیل موج ضربه ای و به دنبال آن موج اصلاحی ، اصل موج الیوت را تشکیل می دهد که متشکل از روندها و روندهای مخالف است.
پنج موج همیشه به سمت بالا حرکت نمی کنند و سه موج همیشه به سمت پایین حرکت نمی کنند. هنگامی که روند درجه بزرگتر کاهش می یابد ، توالی پنج موجی نیز می تواند نزولی باشد.
درجه های موج الیوت
الیوت نه درجه موج را شناسایی کرد و آنها را از بزرگترین تا کوچکترین نشان داد:
- گرند سوپر چرخه
- چرخه فوق العاده
- چرخه
- اولیه
- حد واسط
- صغیر
- دقیقه
- مینوت
- زیر مینیات
از آنجا که امواج الیوت فراکتال هستند ، درجه موج از نظر تئوری می تواند به مراتب بزرگتر و کوچکتر در بالا و فراتر از لیست بالا گسترش یابد.
ایده ساده معاملات فارکس با استفاده از نظریه موج الیوت
یک معامله گر ممکن است یک موج تکان دهنده رو به بالا را شناسایی کند و مدت زیادی طول بکشد تا این نظریه را در معاملات روزمره فارکس به کار گیرد.
سپس با تکمیل الگوی پنج موج خود ، موقعیت را می فروشند یا کوتاه می کنند و این نشان می دهد که معکوس قریب الوقوع است.
آیا موج الیوت در معاملات فارکس کار می کند؟
اصل موج الیوت علاقمندان و مخالفان خود را مانند سایر روشهای تجزیه و تحلیل دارد.
اینکه بازارها تا سطح فراکتال دانه ای تحلیل شوند ، بازارهای مالی را با استفاده از موج الیوت قابل پیش بینی تر نمی کند.
فراکتال در طبیعت وجود دارد ، اما این بدان معنا نیست که هر کس می تواند رشد یک گیاه را پیش بینی کند یا هنگام معامله جفت ارز فارکس 100٪ قابل اعتماد است.
تمرین کنندگان این نظریه همیشه می توانند معاملات از دست رفته خود را ناشی از خواندن نمودارها یا رفتار غیر منطقی و غیرقابل پیش بینی بازار به جای نقاط ضعف در نظریه موج الیوت بدانند.
تحلیلگران و معامله گران ممکن است تشخیص موج های خاص نمودارهای خود ، در هر بازه زمانی که استفاده می کنند ، دشوار باشد.
استراتژی های موج الیوت
برای تأیید شمارش موج الیوت باید قوانین ساده ای را دنبال کنید:
- موج 2 هرگز نباید بیش از 100 درصد موج 1 را پس بگیرد.
- موج 4 هرگز نباید بیش از 100 درصد موج 3 را پس بگیرد.
- موج 3 باید فراتر از انتهای موج 1 حرکت کند ، و هرگز کوتاهترین آن نیست.
اگر حرکت پنج موج اولیه به وضوح تعریف شده باشد ، می توانیم الگوهای اصلاحی مختلف را شناسایی کنیم.
الگوهای اصلاحی در دو شکل وجود دارد: اصلاحات شدید و اصلاحات جانبی ، زیرا الگوها به سه دسته اصلی طبقه بندی می شوند: مسطح ، زیگزاگ و مثلث. بنابراین ، اجازه دهید سه طبقه بندی را با جزئیات بیشتری بحث کنیم.
الگوی تخت موج الیوت
الگوی تخت موج الیوت به سه شکل منظم ، منبسط شده و در حال اجرا مشاهده می شود. این الگو بر خلاف جهت روند اصلی حرکت می کند و معمولاً در پایان چرخه ظاهر می شود. معامله گران انتظار ادامه موج و حرکت در جهت روند اصلی را دارند.
بیایید اکنون بر الگوی اصلاحی مسطح معمولی که در روندهای صعودی مشاهده می شود تمرکز کنیم. قوانین اصلی الگوی موج الیوت در این فرم باید رعایت شود:
- موج B همیشه در نزدیکی نقطه شروع اولیه طبیعت فراکتال در نظریه الیوت طبیعت فراکتال در نظریه الیوت موج A متوقف می شود.
- اگر شکافی بالاتر از این نقطه وجود داشته باشد ، یک تخت نامنظم یا منبسط شده داریم.
- موج C همیشه زیر نقطه پایانی موج A می شکند.
الگوی زیگ زاگ موج الیوت
الگوی زیگزاگ موج الیوت یک ساختار سه موج با برچسب ABC است که به 5-3-5 موج با درجه جزئی تر تقسیم می شود.
- هر دو موج A و C به عنوان امواج تکانشی طبقه بندی می شوند ، در حالی که موج B یک موج اصلاحی است.
- موج C به طور کلی مسافت یکسانی را با موج A طی می کند.
- به طور معمول در موج 2 چرخه 5 موج توسعه می یابد.
مثلث موج الیوت
الگوی نهایی الگوی مثلث است که شکلی از عمل جانبی طولانی مدت در بازار است.
این الگو بیشتر در موج 4 چرخه 5 موج ظاهر می شود.
بیایید قوانین زیر را تجزیه و تحلیل کنیم باید مثلث صعودی را تأیید کند ، که با ایجاد الگوهای زیر ثابت می شود.
- مثلث الگوی موج ABCDE را به وضوح نشان می دهد.
- هر موج به 3 موج با درجه های جزئی تر تقسیم می شود.
- A قله اصلی است ، سپس B قله بلند جدید می شود.
- پس از رسیدن B ، یک الگوی موج اصلاحی شکل می گیرد.
- C به پایین چاپ شده در سری ، زیر قله A اصلی تبدیل می شود.
به طور خلاصه ، نظریه/اصل موج الیوت بهتر یا بدتر از بسیاری از ابزارهای تحلیل تکنیکی دیگر در اختیار شما نیست.
اگر تصور کنید که این نظریه تقریباً یک قرن پیش توسط یک تحلیلگر توصیه شده است که از آن در بازه های زمانی هفتگی و ماهانه استفاده کند ، بسیار مفید خواهد بود.
بی ثباتی در بازارها و حجم معاملات آن زمان کسری از آنچه امروز تجربه می کنیم بود.
بسیاری از طرفداران نظریه الیوت معتقدند که این ایده در بازارهای شلوغ امروزه اعتبار بیشتری دارد زیرا الگوها باید واضح تر باشند. و از جهاتی حق با آنهاست احساسات بازار محرک مهمی برای اقدام قیمت در همه بازارهای مالی است.
برای دانلود راهنمای "اموج الیوت در معاملات فارکس" ما به صورت PDF بر روی دکمه زیر کلیک کنید.
موج الیوت در معاملات مالی چیست ؟
اقتصادی رکنا: موج الیوت یک شاخص تکنیکال نیست، بلکه یک نظریه است.به همین دلیل، هیچ روش صحیحی برای استفاده از آن وجود ندارد و ذاتا ذهنی است. پیش بینی دقیق حرکت های بازار با استفاده از نظریه امواج الیوت نیاز به تمرین و مهارت دارد، چون معامله گران باید بدانند چگونه شمارش موج ها را رسم کنند.
به گزارش رکنا، موج الیوت به یک نظریه (یا اصل) اشاره دارد که سرمایه گذاران و معامله گران از آن در تحلیل تکنیکال استفاده می کنند. این اصل بر این ایده استوار است که بازارهای مالی صرف نظر از بازه های زمانی، تمایل به پیروی از الگوهای خاص دارند.
اساسا نظریه موج الیوت (EWT) نشان می دهد که حرکت های بازار دنباله ای طبیعی از چرخه های روانشناسی جمعیت است. الگوها با توجه به احساسات فعلی بازار ایجاد می شوند که به تناوب بین نزولی و صعودی تغییر می کنند.
نظریه امواج الیوت در دهه 1930 میلادی توسط رالف نلسون الیوت (حسابدار و نویسنده آمریکایی) ایجاد شد. البته، این نظریه به لطف تلاش های رابرت آر پرچتر و ای جی فراست در دهه 1970 محبوبیت یافت.
در ابتدا EWT اصل موج نامیده می شد که رفتار انسان را تشریح می کرد. نلسون الیوت با مطالعه دقیق داده های بازار و مخصوصا بازارهای سهام نظریه امواج الیوت را معرفی کرد.
در حال حاضر، از نظریه امواج الیوت در تحلیل تکنیکال و برای شناسایی چرخه ها و روندهای بازار استفاده می کنند. امواج الیوت را می توان برای طیف وسیعی از بازارهای مالی به کار برد. البته، این یک شاخص یا تکنیک معاملاتی نیست، بلکه نظریه ای است که به پیش بینی رفتار بازار کمک می کند. همانطور که پرچتر در کتاب خود اظهار داشت:
نظریه الیوت در درجه اول یک ابزار پیش بینی نیست، بلکه شرح مفصلی از نحوه رفتار بازار ها است.
الگوی اصلی موج الیوت
به طور معمول، الگوی اصلی موج الیوت یک الگوی 8 موجی قابل شناسایی دارد که شامل 5 موج انگیزه (که در جهت روند اصلی حرکت می کنند) و سه موج اصلاحی (که در جهت مخالف حرکت می کنند) است.
بنابراین، یک چرخه کامل موج الیوت در یک بازار صعودی به شکل زیر است:
موج الیوت – 8 موج در چرخه صعودی
توجه داشته باشید که در این مثال، پنج موج انگیزه داریم: سه موج در حرکت صعودی (1،3، 5) بعلاوه دو موج در حرکت نزولی (A, C) . به بیان ساده تر، هر حرکتی که همسو با روند اصلی باشد، ممکن است موج انگیزه در نظر گرفته شود. بنابراین، 2، 4 و B سه موج اصلاحی هستند.
اما طبق نظریه الیوت، بازارهای مالی الگوهایی از نوع فراکتال طبیعی ایجاد می کنند. بنابراین، اگر در بازه های زمانی طولانی تر زوم کنیم، حرکت از 1 به 5 را نیز می توان یک موج انگیزه مجزا (I)در نظر گرفت، در حالی که A-B-C ممکن است یک موج اصلاحی واحد باشد (II).
موج الیوت – موج فراکتال
همچنین، اگر روی بازه های زمانی کوتاه تر زوم کنیم، یک موج انگیزه (مانند 3) را می توان به پنج موج کوچکتر تقسیم کرد.
در مقابل، چرخه الیوت در یک بازار نزولی به شکل زیر است:
امواج الیوت – چرخه نزولی
امواج انگیزه
طبق تعریف پرچتر، امواج انگیزه همیشه در جهت روند بزرگتر حرکت می کنند. همانطور که در بالا گفته شد، الیوت دو نوع موج را معرفی کرد: موج انگیزه و موج اصلاحی. مثال قبلی شامل پنج موج انگیزه و سه موج اصلاحی بود. اما اگر روی یک موج انگیزه تمرکز کنیم، متوجه می شویم که این موج از یک طبیعت فراکتال در نظریه الیوت ساختار 5 موجی کوچکتر تشکیل شده است. آقای الیوت این ساختار را الگوی 5 موجی نامید و سه قانون برای توصیف شکل گیری آن بیان کرد:
هیچ موقع موج دوم به اندازه موج اول، 100 درصد برگشت نخواهد کرد.
هیچ موقع موج چهارم به اندازه موج سوم، 100 درصد برگشت نخواهد کرد.
موج 3 نمیتواند کوتاهترین موج در بین امواج 1،3 و 5 باشد و اغلب بلندترین است. همچنین، موج 3 همیشه از انتهای موج 1 عبور می کند.
موج های اصلاحی
بر خلاف موج های انگیزه، موج های اصلاحی معمولا از یک ساختار سه موجی تشکیل شده اند. آنها اغلب توسط یک موج اصلاحی کوچکتر که بین دو موج انگیزه کوچکتر رخ می دهند، تشکیل می شوند. این سه موج را بیشتر اوقات A ، B و C نامگذاری می کنند.
امواج اصلاحی در مقایسه با موج های انگیزه کوچکتر هستند، چون بر خلاف روند بزرگتر حرکت می کنند. در برخی موارد، حرکت در جهت خلاف روند می تواند شناسایی امواج اصلاحی را بسیار دشوارتر کند، زیرا طول و پیچیدگی آنها به طور قابل توجهی تغییر می کند.
طبق گفته پرچتر ، مهمترین قانونی که باید در مورد موجهای اصلاحی به خاطر بسپارید این است که آنها هرگز از پنج موج ساخته نمی شوند.
آیا موج الیوت کارایی دارد؟
یک بحث در مورد کارایی امواج الیوت وجود دارد. برخی می گویند که میزان موفقیت اصل موج الیوت تا حد زیادی به توانایی معامله گران در تقسیم دقیق حرکت های بازار به روندها و اصلاح قیمت ها بستگی دارد.
در عمل، بدون نقض قوانین الیوت می توان این امواج را به چندین طریق رسم کرد. این بدان معناست که رسم امواج به هیچ وجه کار آسانی نیست. چون این کار علاوه بر تمرین زیاد نیاز به سطح بالایی از هوش و ذکاوت دارد.
منتقدان معتقدند که نظریه موج الیوت به دلیل ماهیت بسیار ذهنی آن یک نظریه منطقی نیست و به مجموعه ای از قوانین کاملا مشخص متکی است. البته، ناگفته نماند که هزاران سرمایه گذار و معامله گر موفق وجود دارند که از امواج الیوت به روشی سودآور استفاده می کنند.
نکته جالب توجه این که تعداد معامله گرانی که نظریه امواج الیوت را به همراه شاخص های تکنیکال به کار می گیرند تا میزان موفقیت خود را افزایش و ریسک را کاهش دهند، در حال بیشتر شدن است. شاید شاخص های فیبوناچی اصلاحی و فیبوناچی گسترشی محبوب ترین نمونه ها از شاخص های تکنیکال باشند.
حرف آخر
طبق گفته پرچتر، الیوت هرگز در مورد این که چرا بازارها تمایل به ارائه یک ساختار موج 5 به 3 دارند، توضیح دقیقی ارائه نکرده و فقط با تجزیه و تحلیل داده های بازار به این نتیجه رسیده است.
اصل الیوت صرفا نتیجه چرخه های معلوم و قطعی بازار بوده که براساس روانشناسی اجتماع و طبیعت انسان ایجاد شده است.
همانطور که گفته شد، موج الیوت یک شاخص تکنیکال نیست، بلکه یک نظریه است.به همین دلیل، هیچ روش صحیحی برای استفاده از آن وجود ندارد و ذاتا ذهنی است. پیش بینی دقیق حرکت های بازار با استفاده از نظریه امواج الیوت نیاز به تمرین و مهارت دارد، چون معامله گران باید بدانند چگونه شمارش موج ها را رسم کنند. این بدان معنی است که استفاده از آن می تواند ریسک بالایی (به ویژه برای مبتدیان) داشته باشد.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
امواج الیوت در ارز دیجیتال
موج الیوت به نظریه (یا اصل) اشاره می کند که سرمایه گذاران و معامله گران ممکن است در تجزیه و تحلیل فنی اتخاذ کنند . این اصل بر این ایده استوار است که بازارهای مالی تمایل دارند از الگوهای خاصی بدون در نظر گرفتن بازه زمانی پیروی کنند.
اساساً ، نظریه موج الیوت (EWT) نشان می دهد که حرکات بازار دنباله ای طبیعی از چرخه روانشناسی جمعیت را دنبال می کند. الگوها بر اساس احساسات فعلی بازار ایجاد می شوند که بین نزولی و صعودی متناوب هستند .
اصل موج الیوت در دهه 30 توسط رالف نلسون الیوت – حسابدار و نویسنده آمریکایی ایجاد شد. با این حال ، این نظریه فقط در دهه 70 ، به لطف تلاش های Robert R. Prechter و AJ Frost محبوبیت خود را افزایش داد.
در ابتدا ، EWT اصل موج نامیده شد که توصیفی از رفتار انسان است. ایجاد الیوت بر اساس مطالعه گسترده او در مورد داده های بازار و با تمرکز بر بازارهای سهام بود. تحقیقات سیستماتیک وی حداقل 75 سال اطلاعات را شامل می شد.
به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل فنی ، EWT در حال حاضر در تلاش برای شناسایی چرخه ها و روندهای بازار استفاده می شود و می تواند در طیف وسیعی از بازارهای مالی اعمال شود. با این حال ، موج الیوت یک شاخص یا تکنیکال معاملاتی نیست. در عوض ، این یک نظریه است که ممکن است به پیش بینی رفتار بازار کمک کند. همانطور که پرشتر در کتاب خود می گوید:
امواج الیوت در ارز دیجیتال
اصل موج در درجه اول یک ابزار پیش بینی نیست. این شرح مفصلی از رفتار بازارها است.
الگوی اصلی موج الیوت
به طور معمول ، الگوی اصلی موج الیوت با یک الگوی هشت موجی قابل شناسایی است که شامل پنج موج محرک (که به نفع روند اصلی حرکت می کند) و سه موج اصلاحی (که در جهت مخالف حرکت می کنند) است.
بنابراین ، یک چرخه کامل موج الیوت در بازار صعودی به این شکل خواهد بود:
توجه داشته باشید که در مثال اول ، پنج موج متحرک داریم : سه در حرکت رو به بالا (1 ، 3 و 5) ، به علاوه دو در حرکت رو به پایین (A و C). به بیان ساده ، هر حرکتی که مطابق با روند اصلی باشد ، ممکن است یک موج محرک تلقی شود. این بدان معناست که 2 ، 4 و B سه موج اصلاحی هستند.
اما به گفته الیوت ، بازارهای مالی الگوهایی با ماهیت فراکتال ایجاد می کنند . بنابراین ، اگر بر روی بازه های زمانی بزرگتر زوم کنیم ، حرکت 1 تا 5 را نیز می توان یک موج محرک (i) در نظر گرفت ، در حالی که حرکت ABC ممکن است نشان دهنده یک موج اصلاحی واحد (ii) باشد.
همچنین ، اگر بر روی بازه های زمانی کوچکتر زوم کنیم ، یک موج متحرک (مانند 3) را می توان بیشتر به پنج موج کوچکتر تقسیم کرد ، همانطور که در بخش بعدی نشان داده شده است.
در مقابل ، چرخه موج الیوت در بازار نزولی به این شکل خواهد بود:
امواج الیوت در ارز دیجیتال
موج های انگیزشی
همانطور که توسط Prechter تعریف شده است ، موج های متحرک همیشه در همان جهت روند بزرگتر حرکت می کنند.
همانطور که دیدیم ، الیوت دو نوع توسعه موج را توصیف کرد: موج انگیزه و موج اصلاحی . مثال قبلی شامل پنج انگیزه و سه موج اصلاحی بود. اما اگر روی یک موج متحرک بزرگنمایی کنیم ، از یک ساختار پنج موج کوچکتر تشکیل شده است. الیوت آن را الگوی پنج موج نامید و سه قانون برای توصیف شکل گیری آن ایجاد کرد:
+ موج 2 نمی تواند بیش از 100٪ حرکت موج 1 قبلی را پس بگیرد.
+ موج 4 نمی تواند بیش از 100 درصد حرکت موج 3 قبلی را پس بگیرد.
+ در میان امواج 1 ، 3 و 5 ، موج 3 نمی تواند کوتاهترین باشد و اغلب طولانی ترین است. همچنین موج 3 همیشه از انتهای موج 1 عبور می کند.
امواج الیوت در ارز دیجیتال
امواج اصلاحی
برخلاف موج های محرک ، موج های اصلاحی معمولاً از یک ساختار سه موج ساخته می شوند. آنها اغلب توسط یک موج اصلاحی کوچکتر که بین دو موج انگیزه کوچکتر اتفاق می افتد شکل می گیرند. این سه موج اغلب A ، B و C نامگذاری می شوند.
در مقایسه با موج های محرک ، موج های اصلاحی کوچکتر هستند زیرا بر خلاف روند بزرگتر حرکت می کنند. در برخی موارد ، چنین مبارزه ضد روند می تواند موج های اصلاحی را بسیار دشوارتر تشخیص دهد ، زیرا طول و پیچیدگی آنها می تواند بسیار متفاوت باشد.
به گفته پرچتر ، مهمترین قانونی که باید در مورد امواج اصلاحی در نظر داشته باشید این است که آنها هرگز از پنج موج ساخته نمی شوند.
آیا موج الیوت کار می کند؟
در مورد کارآیی امواج الیوت بحث در جریان است. برخی می گویند میزان موفقیت اصل موج الیوت بستگی زیادی به توانایی معامله گران در تقسیم دقیق حرکات بازار به روندها و اصلاحات دارد.
در عمل ، امواج ممکن است به روش های مختلف کشیده شوند ، بدون اینکه الزاماً قوانین الیوت را زیر پا بگذارند. این بدان معنی است که رسم درست امواج از یک کار ساده دور است. نه تنها به این دلیل که به تمرین نیاز دارد ، بلکه به دلیل سطح بالایی از ذهنیت درگیر نیز وجود دارد.
بر این اساس ، منتقدان استدلال می کنند که نظریه موج الیوت به دلیل ماهیت بسیار ذهنی خود یک نظریه مشروع نیست و بر مجموعه ای از قوانین تعریف شده تکیه دارد. با این وجود ، هزاران سرمایه گذار و معامله گر موفق هستند که اصول الیوت را به شیوه ای سودآور به کار گرفته اند.
جالب است که تعداد فزاینده ای از معامله گران که نظریه موج الیوت را با شاخص های فنی ترکیب می کنند ، درصد موفقیت خود را افزایش داده و خطرات را کاهش می دهند. شاخص های بازگرداندن فیبوناچی و شاخص های پسوند فیبوناچی شاید محبوب ترین نمونه ها باشند.
کلام پایانی
به گفته پرچتر ، الیوت هرگز در مورد اینکه چرا بازارها ساختار موجی 5-3 ارائه می دهند ، واقعاً گمانه زنی نکرده است. در عوض ، او به سادگی داده های بازار را تجزیه و تحلیل کرد و به این نتیجه رسید. اصل الیوت به سادگی نتیجه چرخه های بازار اجتناب ناپذیر است که توسط طبیعت انسان و روانشناسی جمعیت ایجاد شده است.
همانطور که گفته شد ، موج الیوت یک شاخص تکنیکال نیست ، بلکه یک نظریه است. به این ترتیب ، روش صحیحی برای استفاده از آن وجود ندارد و ذاتاً ذهنی است. پیش بینی دقیق حرکت بازار با EWT نیاز به تمرین و مهارت دارد زیرا معامله گران باید نحوه ترسیم شمارش موج را بیابند. این بدان معناست که استفاده از آن می تواند خطرناک باشد ، به ویژه برای مبتدیان.
دیدگاه شما