چرا ۹۰ درصد‌ تریدرها زیان می‌کنند؟


به‌عنوان‌مثال، اگر با ۱۰۰ میلیون تومان شروع کنید و ۲۰٪ ضرر دهید، ازاینجا به بعد، می‌بایست ۲۵٪ سود کنید تا به همان ۱۰۰ میلیون تومانتان، یعنی نقطه‌ی سربه‌سرتان برگردید.

90 دقیقه گفت‌وگو/ در بورس چقدر سود و زیان کردید؟

در 90 دقیقه گفت‌وگوی امروز در مورد بورس و وضعیت آن با هم گفت‌وگو می‌کنیم. زمان این گفت‌وگو 90 دقیقه است.

عصرایران- این روزها بحث بورس در کشور بسیار داغ است و همه از این بازار حرف می‌زنند. بخشی از بجث‌های دولت و مجلس در این باره است، مردم هم نگران وضعیت سرمایه خود هستند.

حالا در 90 دقیقه گفت‌وگوی امروز در مورد بورس با هم گفت‌وگو می‌کنیم.

90 دقیقه گفت‌وگو/ در بورس چقدر سود و یا ضرر کردید؟

1-در بورس سرمایه گذاری کرده‌اید؟

2- در این مدت چقدر سود و چقدر ضرر کرده‌اید؟

3- آینده بورس را چگونه می‌بینید؟

زمان این گفت‌وگو 90 دقیقه است. از ساعت 11:00 تا 12:30، نظرات ثبت شده بعد از این ساعت منتشر نخواهد شد.

ببینید| تورم ژاپن آبنبات‌سازی معروف ۱۱۴ ساله را در این کشور تعطیل کرد

ببینید| تورم ژاپن آبنبات‌سازی معروف ۱۱۴ ساله را در این کشور تعطیل کرد

ببینید| تغییر سبک زندگی در ژاپن؛ دعا برای سلامتی سگ‌های رباتیک

15 سال پیش در چنین روزی

1-در بورس سرمایه گذاری کرده‌اید؟
بله

2- در این مدت چقدر سود و چقدر ضرر کرده‌اید؟
حدود 150 میلیون ضرر کردم

3- آینده بورس را چگونه می‌بینید؟
متاسفانه بسیار تاریک حداقل تا 6 ماه آینده

1-در بورس سرمایه گذاری کرده‌اید؟
بله

2- در این مدت چقدر سود و چقدر ضرر کرده‌اید؟
حدود 21 میلیون ضرر کردم معادل ۴۰ درصد کل سرمایه ام

3- آینده بورس را چگونه می‌بینید؟
متاسفانه بورس به هیچ حمایتی پاسخ مثبتی نشون نمی ده و با این سیاسی کاری ها بعید می دونم به اصل سرمایه خودمون حتی برسیم یه روز.
حداقل تا انتخابات ۱۴۰۰

من 80 سرمایه داشتم، مهر ماه کلا فروختم 300. 220 سود کردم تقریبا. اگر نمیفروختم، اصل پولم الان نصف شده بود.

1-در بورس سرمایه گذاری کرده‌اید؟
بله 15 سال است و 6 سبد دارم
2- در این مدت چقدر سود و چقدر ضرر کرده‌اید؟
در سبدهای قبل از توصیه رییس جمهور در سود هستم و در سبدهای افرادی که بعد از توصیه رییس جمهور وارد شدند 30 درصد ضرر
3- آینده بورس را چگونه می‌بینید؟
به دلیل تورم دائمی کشور، در بلند مدت مثبت است

بله همه ملت با سهام عدالت سرمایه گذاری کرده اند
جداگانه هم بله و حدود 30 میلیون ضرر
متاسفانه بی تدبیری جیب مردم را خالی کرد

سلام
بنده از قدیم در بورس سهام داشته ام.
قیمت کل متناسب با نرخ ارز و تورم افزایش داشته و سود متعارف هم دارد.
اصولا طمع همراه با زیان است.
افرادی که زیان دیده اند به سود زیاد در مدت اخیر که نوسان زیادی رخ داد طمع کردند. بدون تجربه ریسک کردند و
نتیجه طمع زیان است.

1-در بورس سرمایه گذاری کرده‌اید؟ بله

2- در این مدت چقدر سود و چقدر ضرر کرده‌اید؟
6.5 میلیون سود

3 میلیون ضرر البته تا امروز چون هنوز نفروختم

3- آینده بورس را چگونه می‌بینید؟
به نظرم حداقل تا سال آینده خوب نمیشه

داداش واقعا از عصر ایران انتظار نداشتم به مشکلات ملت ورود کند فکر می کردم دنبال سیاسی کاری هستند، جناب بنده پولی کمی وارد بورس کردم ولی با همین مقدار بخاطر ضرر شرمنده همسرم شدم.

من 3 ساله در بورس فعالیت می کنم. در چند ماه گذشته تمام سود قبلی را ازدست دادم چرا ۹۰ درصد‌ تریدرها زیان می‌کنند؟ و حتی در برخی نمادها تا حدود 30 درصد توی ضرر هستم.
حدود 130 میلیون نسبت به مرداد ماه ضرر کردم. 100 میلیون تومن از سود حدود 30 میلیون تومن از سرمایه.

درود
40 درصد سرمایه ضرر دارم
با وجود اینکه 90 درصد سرمایه گذاری در بخش عرضه اولیه بوده یعنی مدیریت افتضاح در بورس

قبلا نظارت واقعی هم در بورس و هم نماینده بورس در شرکتهای تولیدی بسیار بود اما درحال حاضر متاسفانه مدیریت در بورس دچار لغزش شده و استفاده ابزاری غلط و بازی با سرمایه های کوچک مردم توسط بعضی از مسئولان باعث یک نوع کلاهبرداری از مردم شده است چطور میشود شرکتی که زیان ده میباشد و فروش ان بسیار کم و زیان انباشته ان چندین برابر سرمایه ان است قیمت سهام ان در بازار بورس ارایه میشود و روز بروز توسط ایادی خودش که دست به معامله و خرید روزانه سهام ان شرکت ناگهان سهام ان بسیار بالا کشیده میشود و مردم را سوری بسمت خرید می کشانند و چند هفته ای دوبار همان ادم ها سهام را ناگهان حجمی بفروش میگذارند و در مدت 2روز سهامش انقدر پایین می اید که مجدد این ادم های پشت صحنه به یک دهم قیمتی که قبل چرا ۹۰ درصد‌ تریدرها زیان می‌کنند؟ از مردم نا اشنا خریداری کرده بودند می خرند اگثر شرکتها خودشان شرکتهای کارگزاری بورس تاسیس کردند و خرید فروش های سوری نیز با سرمایه همان شرکت اصلی صورت میگیرد

سلام بله سرمایه گذاری کرده ام

زیانم ناچیز بوده چون من الان ده ساله در بازار هستم
واقعیت دولت مثل همه کارهای دیگه ناشی بازی در آورد و از همه دعوت کرد به بورس بیایند در صورتیکه بورس یک بازار حرفه ای هست و برای فرد عادی مناسب نیست نیاز به علم و تجربه دارد و حالا هی میخواهند دستوری درستش کنند اما خرابتر میشه
البته استفاده از نرم افزارهای بورسی مثل سامان تریدر هم بمن خیلی کمک میکند

بله متاسفانه 70 میلیون ضرر کردم اینجاه ایران است کسی نمی دونه فرداش چه اتفاقی میفته میتونه اینده پیش بینی کنه اما تا حالا ثابت شده بر عکس دنیا دبروزمون بهتر از امروزمون میباشه اینده تاریک است

صندوق پالایشی را خریدم برای همه اعضا خانواده حدود ۳۰ درصد ضرر هستم .اصلافکرشو نمیکردم صندوق etfدولت هم ضرر بده . حدود ۵ماه هم خواب پول داشتم .

سلام
حدود ۶ میلیون تومان سود کردم خیلی خوشحال بودم بعد با ضرر 12 میلیون تومانی مجبور به فروش و خروج شدم.

فقط 50 ميليون در سهم شستا كه مثلا بنيادي چرا ۹۰ درصد‌ تریدرها زیان می‌کنند؟ ترين سهم ايران هست و در ساير حدود 20 ميليون مثل آسيا
خيلي امسال سال بدي بود براي من كه حتي آموزش ديده بودم/

من دو سال پولی رو که پس انداز کرده بودم حدود بیس و پنج میلیون تومن که سرمایم بود رو اوردم تو بورس الان ۹میلیون دارم و دیگ دل و دماغ حتی سراغش رفتن هم ندارم

سلام
بله، سرمایه گذاری کردم
۴۰ درصد سود کردم(سه میلیون)
تا وقتی حالت طبیعی پیدا نکنه و دولت دست از دخالت برنداره، وضع خوبی نخواهد داشت.

من مقدار کمی وبا محافظه کاری دربورس پول خواباندم وتاحدودی هم سود کردم البته الف بای بورس را میدانستم ولی در این یک سال دولت با ترفندهای مشخص وماهرانه وضعیت بورس را به حالتی مانند قمارخانه درآورد وبیشترین سود وبرداشت را هم داشت که بتواند بخشی ازمشکلات خودش راحل کند که موفق هم بود .درحالی که دادوستد دربورس نیاز به مهارت ودانش علمی و اقتصاد سالم دارد وکشور ما با این اقتصاد بیماروآشفته پیشبینی می شد به این حالت دراید وبورس هم اینده تاریک ومبهمی دارد

سلام
بله در بورس هستم
وتا حالا ۲۰۰ میلیون ضرر کردم
از وقتی دولت و مسیولین دست گذاشتن روی بورس و مردم رو تشویق به سرمایه گذاری کردند حال بورس نامساعده
کاش سراغ بورس نمی آمدت

حضرت امام فرمود مگذارید این انقلاب دست نااهلان بیفتد الحمدالله کلا دست نااهلانه کجای دنیا به مردم میگن بیایید پولتون رو سهام بخرید بعد کسری بودجه رو از مردم بگیرند وآقازاده ها پولدارتربشن همه سهامدارها حداقل تو ضرر 80تا100درصدی هستند

سلام
بله
ضررکردم
به خاطر جهت دهی های عمدی که هست
وان هم راه سرمایه گذاری صحیح باید بورس باشد که نمی گذارند و به سمت دلالی واسطه گری که هست سرمایه گذاری صحیح سود ندارد

سرمایه موجود دز بازار توان جذب فروش های دولت ر ا نداشت و دولت نیز در فروش سهام های خود درشرکت ها این توان را ملاخظه و منظور نکرد بعلت اشباع در فروش و عدم وجود سزمایه گذار جدید با ضرر سرمایه گذاران در بورس مواجهیم

من در صندوق ، سرمایه گذاری کرده ام.
تا به امروز هر ماه بالای 20 درصد سود داده اند.
حتی یکبار 33 درصد سود دادند.
هر وقت بخواهم پولم را بدون ضرر می گیرم.
چون سودش متغیره و نتیجه کار کرد پولم می باشد و حالت ربا نداره ، راضیم و دیگران را هم تشویق می کنم.

خدا رو شکر با داشتن سرمایه شرکت نکردم به دوستان هم در اوج سود بورس پیشنهاد دادم بفروشند اخه این همه سود تو مدت کم غیر منطقی بود و منتظر بعدش بودم.

من با نگاه بلند مدت وارد بورس شدم. به نظرم بورس در بلند مدت می تواند سودآور باشد. البته نه به خاطر عملکرد کارخانجات ما. بلکه که به دلیل افزایش قیمت ارز که منجر به افزایش ارزش ملک و سرمایه های کارخانه می شود. اما افرادی که به دنبال سود کوتاه مدت و نوسان گیری هستند در واقع مانند دلالان سکه و دلار هستند و طبیعی است ممکن است گاهی ضرر کنند و گاهی هم سود. فعلا با مبغ کم وارد بورس شدم. سه تومن سهام خریدم و بعد از دو ماه 600 تومن سود کردم اما الان که جو بازار هیجانی شده و دولت هم دست کاری می کنه 400 تومن ضرر کردم. ولی فکر می چرا ۹۰ درصد‌ تریدرها زیان می‌کنند؟ کنم در دراز مدت وضع بهتر شه.

با عرض سلام 600 میلیون گذاشتم ولی الان کمتر از 150 میلیون دارم که سهامی هم که دارم کسی حتی تو کف قیمت نمیخره چون شرکت کوچیکه اشتباه من این بود کل پولم رو سهام یه شرکت رو خریدم و متاسفانه برای این کار ماشینم رو فروختم الان بیچاره شدم

من سال 1397 خانه‌ی در شهرستان داشتم فروختم و تا آمدم با واحدی کوچکتر جایگزین کنم قیمت‌ها به‌ شدت افزایش یافت و عملا پولی که از فروش خانه داشتم به حدود یک چهارم ارزش خود رسید و همان پول هم به دلیل ترس از دست رفتن بیشتر ارزش وارد بورس کردیم و الان 40 درصد از اصل پولی که از فروش خانه مانده بود هم در بورس از دست رفته است.
من با 53 سال سن دیگر امیدی به جایگزینی خانه را نخواهم داشت حتی اگر 40 درصد زیان در بورس جبران شود باز ارزش برابری سرمایه‌ی من با زمان فروش خانه در سال 1397 حدود 75 درصدش از بین رفته است.
کی پاسخگوی من و امثال من در این کشور است؟
شعار دهندگان نامسئول؟؟111

با سلام و احترام
بنده از تیرماه وارد بورس شدم و سهام برخی شرکتهارو خریدم.متاسفانه الان نزدیک 52% تو ضرر هستم و 130 میلیون تومان سرمایم سوخت شده.اگه پولمو تو بانک گذاشته بودم تا الان 30 میلیون تومان سودش میشد.خدا نگذره ازین دولت.تمام سرمایه زندگیم به باد رفت.

چندماهی است که حدود65%ضررکرده ام وتازمانی که دولت دست ازجیب سهامداران بیرون نیاورداوضاع همین است خداازاینها نگذردکه باسرمایه اندک مردم می خواهندکسری بودجه اشان راجبران کنند

خدا شاهده زمین و سکه داشتم فروختم سهم خریدم سرمایه ام از سه میلیارد رسیده به 800 میلیون جرات نمی کنم شاخص رو نگاه کنم.از زن وبچه ام شرمنده ام . بورس قمار بود

سلام
از دو میلیارد و پانصد رسیدم هفتصد.
اگر آقای روحانی نمی گفت قطعا زودتر تکلیف خودم را مشخص می کردم و نمی گذاشتم ضرر اینقدر رشد کند.فقط می گفتم مگه میشه ریس جمهور دعوت کنه بعد اینجوری کف ها پشت سر هم از دست بره ،امروز درست میشه فردا درست میشه!بابا رییس جمهور گفته!اخرش شد این که نباید میشد.مقصر این همه ضرر من یکی دعوت رییس جمهور بود.

سه قانون مدیریت ریسک در معاملات

کسب سود مستمر و درازمدت در بازارهای سرمایه خصوصاً برای معامله‌گران تازه‌کار امر دشواری است. بله می‌دانم؛ لابد با خودتان می‌گویید صِرف خرید سهام و نگه‌داشتن آن‌که کار سختی نیست و همه از پس آن برمی‌آیند؛ نیاز به پیشینه و مهارت خاصی هم ندارد؛ تنها کاری که باید بکنید این است که پشت سیستم بنشینید و پول‌هایی که معاملات به سویتان روانه می‌کنند را پارو کنید!

اما حقیقت ماجرا این نیست و انجام همین کارها در طولانی‌مدت ضعف‌های ما را چه به لحاظ روانی، ضعف در اجرا و یا نداشتن تجربه نشان خواهد داد.

در این مطلب قصد دارم تا به مقوله‌ی مدیریت ریسک در معامله‌گری خصوصاً در بازارهای دارای اهرم (همانند بازار آتی سکه) بپردازیم. در اینجا نمی‌خواهیم صرفاً چندراه و چاه به شما نشان دهیم و بخواهیم که به ما اطمینان کنید و بی‌چون‌وچرا آن‌ها را انجام دهید؛ بلکه با استفاده از اطلاعات و داده‌های به‌دست‌آمده از معاملات واقعیِ معامله‌گرانی که باهدف کسب سود از بازار، وارد آن شده‌اند، صحت و اتکاپذیری راهکارهایمان را به شما نشان خواهیم داد.

چرا مدیریت ریسک این اندازه مهم است؟

لُب کلام این است که شما نمی‌دانید در آینده چه چیزی پیش می‌آید. شغل شما به‌عنوان یک معامله‌گر، پیش‌بینی آینده بر اساس اطلاعات نصفه و نیمه ایست که در حال حاضر برایتان مهیاست. بخش اعظمی از آن اطلاعات هم بر مبنای آنچه قبلاً درگذشته رخ‌داده است قرار دارد و درنهایت هم قادر خواهید بود سناریوهایی را بر اساس رخدادهای اقتصادی آتی یا انتشار اطلاعات بچینید؛ اما اصل ماجرا این است که ما با استفاده از اطلاعات قدیمی سعی داریم آینده را پیش‌بینی کنیم.

اما سؤال اینجاست که آیا اتفاقات مشابه همیشه به یک‌شکل روی می‌دهند؟ البته که نه. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، همه‌چیز تغییر می‌کند و همین مسئله، تحلیل بازارها را به امری چالش‌برانگیز تبدیل می‌کند که برای بسیاری از فعالان بازار که اُفق بلندمدتی دارند، جذاب است؛ یادتان باشد که با تغییر مداوم شرایط بازارها، یک پیش‌بینی هیچ‌گاه کامل و بی‌عیب و نقص نخواهد بود و هر اتفاقی محتمل است.

درنتیجه، بااینکه نمی‌خواهیم اهمیت تحلیل شما در محاسبه‌ی بهترین احتمالات و شرایط را ناچیز جلوه دهیم، باید یادتان باشد که ممکن است تحلیل شما کاملاً نادرست از آب دربیاید چراکه هیچ روش تحلیلی در همه‌ی شرایط و اوقات جواب نخواهد داد. اینجاست که پای مدیریت ریسک به داستان باز می‌شود تا بتوانید در صورت شکست تحلیلتان ، با کاهش ضرر، سرمایه‌ی باقی‌مانده‌تان را نجات دهید.

این‌قدر بر روی درصد بُردتان تمرکز نکنید!

تعداد زیادی از معامله‌گران تازه‌وارد، عملکردشان را بر اساس تک‌تک معاملاتشان می‌سنجند؛ انگار هر معامله، جنگی است که حتماً باید در آن پیروز شوند! اما نکته‌ای که بدان توجه نمی‌کنند این است که اندازه‌ی سود و ضررها را نباید باهم مقایسه کرد؛ مثلاً، ممکن است یک معامله‌گر تنها در ۱۰٪ معاملاتش برنده شود اما همچنان، بااینکه در ۹۰٪ معاملاتش ضرر می‌کند، در سود بماند؛ شکست در ۹۰٪ اوقات باعث می‌شود این معامله‌گران، خصوصاً در اوایل کار، همیشه احساس بدی داشته باشند، چراکه ما انسان‌ها اصلاً آمادگی پذیرش شکست را نداریم؛ درواقع مغز ما با ضرر تناسب ندارد!

البته خیلی از همان تازه‌کارها اصلاً به این نقطه نمی‌رسند چون تعدد شکست‌ها باعث می‌شود از ادامه‌ی مسیر منصرف شوند و خودشان را از یادگیری این تجربه که درصد برد هدف نهایی معامله‌گری در بازارهای مالی نیست، محروم می‌کنند.

چرا چنین چیزی اتفاق می‌افتد؟

شاید گاهی وقت‌ها باید در یک نبرد ببازیم تا بتوانیم از جنگ سربلند بیرون بیایید. نه؟

بااینکه دلمان می‌خواهد همیشه در همه کارهایی که انجام می‌دهیم، برنده شویم، اما خوب… زندگی این‌طور پیش نمی‌رود. منابع و سرمایه ما محدود هستند و به همین دلیل، ما باید به‌صورت هوشمندانه‌ای آن‌ها را در فعالیت‌هایی که بیشترین منفعت را در دستیابی به اهداف نصیب ما می‌کنند، مصرف کنیم. در غیر این صورت، با ریسک اتلاف منابع محدودمان بر روی فعالیت‌های بی‌ثمر (و معاملات زیان ده) مواجه خواهیم بود.

به‌علاوه، در اکثر مواقع هم ما با موقعیت‌هایی روبرو هستیم که کمبود آن منابع محدود، ما را در انجام فعالیت‌های آتی‌مان هم محدود می‌کند؛ درست مانند از دست دادن بخش بزرگی از حسابتان بر روی یک معامله‌ی بد که باعث می‌شود مبلغ بسیار کمتری برای معاملات بعدی در حسابتان بماند؛ یا زمانی که روی یک سهم به دلیل بازگشایی و تعدیل منفی شدید، ضرر زیادی را تجربه می‌کنیم (خصوصاً که پرتفوی متنوعی هم نداشته باشیم)

ارتباط این مطلب با معامله‌گری، در موقعیت‌هایی است که شما نمی‌توانید از دست بدهید. شاید شما در میانه‌ی یک‌روند قرار دارید یا در مورد یک معامله، احساس بسیار خوبی دارید، هر چه که هست، باید بدانید که معامله‌گران با دنیایی از امید و البته برنامه‌ریزی و تأمل بسیار کمی وارد یک موقعیت می‌شوند. نتیجه آنکه وقتی آن موقعیت، طبق مرادشان پیش نمی‌رود، صبر می‌کنند (از آن معامله خارج نمی‌شوند) یا بدتر از آن، با این تفکر که بازار اشتباه کرده است و اوضاع به روال درستش بر خواهد گشت، اقدام به دو برابر کردن خرید یا فروششان می‌کنند. (همان روش مخوف مارتینگل که برخی اساتید! به عنوان جام مقدس تدریس می‌کنند…)

یک اشتباه، آخرین اشتباه

دلیل اینکه بسیاری از معامله‌گران قربانی این اشتباه می‌شوند این است که آن‌ها در موقعیت‌های زیان ده بیش‌ازحد باقی می‌مانند اما زودتر از موعد، از معاملات سوددهشان خروج می‌زنند. وقتی معامله‌ای خلاف پیش‌بینی تریدر ادامه پیدا می‌کند، یک درگیری ذهنی ایجاد می‌کند که باعث می‌شود تریدر حد ضررش را حذف کند یا به امید برگشت شرایط، آن را پایین‌تر می‌آورد و درنهایت در آن معامله باقی می‌ماند.

خطر اصلی این اشتباه فَجیع، از مرکب شدن ضرر نشاءت می‌گیرد. وقتی‌که بخشی از سرمایه‌تان را در معامله‌ای از دست می‌دهید، با توجه به اینکه مبلغ کمتری در اختیاردارید، مجبورید سود بیشتری به دست آورید تا آن ضرر را هم جبران کنید. و اگر با اصرار بر اینکه تصمیمتان درست بوده است، ضررهای بیشتر و بیشتری بپذیرید، با سرعت بسیار بیشتری منجر به غرق شدن خودتان خواهید شد.

به‌عنوان‌مثال، اگر با ۱۰۰ میلیون تومان شروع کنید و ۲۰٪ ضرر دهید، ازاینجا به بعد، می‌بایست ۲۵٪ سود کنید تا به همان ۱۰۰ میلیون تومانتان، یعنی نقطه‌ی سربه‌سرتان برگردید.

بنابراین، اگر صرفاً به این دلیل که نمی‌خواهید از یک معامله خارج شوید و اشتباه خود را بپذیرید، خودتان را مجبور به قبول ضررهای بیشتر و بیشتر می‌کنید، از چاله به چاه خواهید افتاد. در جدول پایین، خواهید دید که بعد از هر ضرر، برای برگشتن به نقطه‌ی سربه‌سر چقدر باید سود کنید.

به نظر شما، چرا روند بورس چنگی به دل نمی‌زند؟ / انتظار سهامداران از دولت و مجلس چیست؟

با پایان عمر دولت تدبیر و امید، سهامداران امیدوار به برنامه‌های دولت جدید برای سروسامان دادن به وضع آشفته بورس بودند؛ اما هرچه زمان گذشت، خبری از بهبود معنادار در بازار سهام نشد و برخی سهامداران نیز ترجیح دادند با ضرر و زیان از معاملات بازار سرمایه خارج شوند و به اصطلاح عطای بازار را به لقایش بخشیدند.

به نظر شما، چرا روند بورس چنگی به دل نمی‌زند؟ / انتظار سهامداران از دولت و مجلس چیست؟

با پایان عمر دولت تدبیر و امید، سهامداران امیدوار به برنامه‌های دولت جدید برای سروسامان دادن به وضع آشفته بورس بودند؛ اما هرچه زمان گذشت، خبری از بهبود معنادار در بازار سهام نشد و برخی سهامداران نیز ترجیح دادند با ضرر و زیان از معاملات بازار سرمایه خارج شوند و به اصطلاح عطای بازار را به لقایش بخشیدند.

در این میان، تداوم روز‌های کم‌رمق بورس، بسیاری از سهامداران را دچار سرگیجه و بلاتکلیفی کرده است، ولی همچنان نگاه به سیاست‌ها و برنامه‌های وزیر اقتصاد و سازمان بورس دارند تا شاید پایانی بر این روز‌های سرد بورس را شاهد باشند.

گروهی نیز معتقدند دخالت‌های حقوقی‌های بورس در روند معاملات، تبعات منفی بر جریان صفوف خرید و فروش داشته و باعث ضرر و زیان به سهامداران خرد شده است.

حال در این شرایط، شما اگر از سهامداران و سرمایه گذاران بازار سهام هستید، به ما بگویید که:

* دلایل روند نزولی بورس و زیان دهی به سبد سهامداران چیست؟

* دولت و مجلس چه کاری را باید انجام دهند تا شرایط بازار سرمایه مثبت شود؟

* مهم‌ترین خواسته‌تان از مسئولان بازار سرمایه چیست؟

نه تنها دولت قبلی، نه تنها دولت فعلی، بلکه کلیه مسئولین تصمیم گرفتند که نقدینگی جامعه را جمع کنند چون نقدینگی به بازارهای مختلف می رفت مثل مسکن و طلا و دلار و غیره..
گفتند چکار کنیم؟ چه جایی بهتر از بورس، با یک روند صعودی 5 یا 6 ماهه پول مردم را جمع کردند (در واقع . دست کردند تو جیب مردم ته مانده را کندند)
خب چکار کردند؟ پول مردم رو گروگان گرفتند (با ریزشش بورس) بعدش مسکن و طلا و دلار رو به شدت کشیدند بالا.
خب چی شد؟ ارزش پول مردم در بورس 1/10 یا 1/9 شد (مثلا 100 میلیون طرف شد 10 میلیون). خب ارزش پول مردم را کردند 1/10 و ارزش بازارهای دیگه شد 10 برابر. عملا ارزش پول نقد مردم و سرمایه مردم را صفر کردند. کاسه چه کنم را دادند دست مردم مظلوم ایران.
حالا چی؟ به راحتی هر چه تمامتر، نقدینگی جامعه جمع شد. کمبود بودجه دولت مرتفع شد. حقوق های کارمندان، نور چشمی ها، آقازاده ها، مسئولین و محافظاشون، خانواده هاشون و . پرداخت شد و کمک به سوریه و لبنان و مابقی جاها نیز ادامه دار شد. . کشور در مقابل تحریم ها تا حدودی دوام آورد
و از همه مهمتر چی؟ مردم را محتاج خودشون کردند که آقا جون مادرت بورسو سبز کن. آقا جون مادرت پول ما رو بده. یعنی نفس مردم (که یه زمانی ولی نعمت بودند) رو بریدند. حالا باید مردم بدبخت و بی چاره و مظلوم ایران بدوند دنبال مسئولین.
آخ آخ آخ. امان از روزی که صبر این مردم تموم شه.
البته و صد البته، شمای سانسور چی، مسئولین و همگان می دانند که خدایی وجود دارد و ندای مظلوم را شنیده و دستش را می گیرد. و دیر یا زود ظالم به سزای عملش خواهد رسید.

نون حرامی که در بورس جمع آوری شده خوردن ندارند. مال ملت مظلوم و رنج دیده ، که پناهی جز خداوند یکتا ندارد، خوردن ندارد. قطعا روزی گریبانگیرتان خواهد شد.
آه مظلوم آسمان را به لرزه در خواهد آورد دیر یا زود.
البته اگر اعتقادی به خداوند یکتا باشد

سرمایه نگر؛ پایگاه تخصصی و مستقل بازار سرمایه

عصر یخبندان بورس چگونه آغاز می‌شود

عصر یخبندان بورس چگونه آغاز می‌شود اگر تعداد حد ضررهایی که از شما فعال می‌شود زیاد است باید یک بازبینی کلی در روش و سیستم معاملاتی خود انجام دهید و هرگز اقدام به پاک کردن صورت مسئله یعنی حذف حد ضرر نکنید.

شروع عصر یخبندان و تباهی با رعایت نکردن حد ضرر!

به گزارش سرمایه نگر ، تعریف حد ضرر یکی از الزامات سرمایه‌گذار بوده اما تعیین حد آن مقوله‌ای است که محدوده وسیعی را پوشش داده و از خصوصیات فردی و روحی شخص سرمایه‌گذار شروع شده و تا مقدار سرمایه و اندازه ریسک و نوع بازار و شناخت سابقه تاریخی سهم ادامه می یابد.

موارد زیادی پیش می‌آید چرا ۹۰ درصد‌ تریدرها زیان می‌کنند؟ که ممکن است حد ضرر ما در یک معامله فعال شود و سپس سیر صعودی یا نزولی آن سهم شروع شود و ما را در غم از دست دادن سهم خویش داغ‌دار کند. این قسمت که البته واقعیت هم دارد، همان بخش گول زننده‌ای است که بسیاری از سهام‌داران را دچار مشکل حاد می‌کند، بنابراین تصمیم می گیرد که در معاملات بعدی حد ضرر نگذارد و این آغاز فصل یخبندان مالی برای معامله‌گر است. وقتی در معامله‌ای حد ضرر تعریف می‌کنید و ضرر فعال و لمس می‌شود هرگز از متد خود ناامید نشوید و روحیه ی خود را از دست ندهید، زیرا حد ضرر برای این است که فعال شود و یک چیز فرمایشی و سمبلی نیست.

تنها نکته مهم و ضروری این است که اگر تعداد حد ضررهایی که از شما فعال می‌شود زیاد است باید یک بازبینی کلی در روش و سیستم معاملاتی خود انجام دهید و هرگز اقدام به پاک کردن صورت مسئله یعنی حذف حد ضرر نکنید. آیا می‌توانید تصور کنید در حال رانندگی در یک اتومبیل با سرعتی بسیار بالا هستید و پدال گاز را نیز تا انتها فشرده‌اید. حال بصورت ناگهانی مانعی بزرگ را در مقابل خود می‌بینید و این در حالی است که در تجهیزات اتومبیل شما اصلاً چیزی بنام ترمز وجود ندارد و سرانجام شروع عصر یخبندان و نابودی…

حد ضرر (stop loss) در بازار ارز بین‌المللی نیز دقیقاً همان نقش ترمز مطمئن را در اتومبیل کورسی شما دارد، کما اینکه با نوسانات شدیدی که در بازار ارز دیده می شود، در صورت استفاده نکردن از حد ضرر، در کمتر چند ساعت، امکان از بین رفتن تمام سرمایه شما وجود دارد. حال چنانچه به مدریت ریسک سرمایه و مدریت پول توجه بیشتری کنیم و در کنار آن نیز از متد معاملاتی مطمئن برای ورود و خروج از بازار استفاده کنیم، مطمئناً بالانس نهایی معاملات ما با سود بالایی همراه خواهد بود. در این اینجا تکرار مجدد این مسئله ضروریست که عمده عامل عدم موفقیت بیش از ۹۰ درصد از معامله‌گران در پایان سال مالی در بازار فارکس، عدم اطلاع یا عدم استفاده از روش‌های مطمئن در مدیریت ریسک سرمایه و پول است که تعیین حد مناسبی از حد ضرر (S/L) نیز از اجزا مهم این علوم می‌باشد.

وقتی از یک آماتور پرسیده می‌شود که چرا در معامله خود حد ضرر نمی‌گذاری پاسخی که می‌دهد این است: ”که ما حدوداً در میانه یک رنج مشخص و تکراری از نوسانات قیمت می‌باشیم. پس بنابراین به هر حال نرخ قیمت به مکان قبلی‌اش باز خواهد گشت!” آری و بعد نتیجه آن، از دست دادن کل سرمایه (آغاز عصر یخبندان و کال مارجین شدن) است.

معامله در قله‌ها و دره‌ها

افرادی که برای استفاده از تمامی یک روند تلاش می‌کنند زیان‌های بسیاری را متحمل می‌شوند. افراد کمال طلب تنها به دنبال قله‌ها و دره‌ها هستند در حالی که قله‌ها و دره‌ها در بازارهای دو جهت نسبی بوده و هر زمانی امکان اینکه بازار دره‌ها و قله‌های جدیدی بسازد وجود دارد. این مساله را برای خود حل کنید که نمی‌توان از تمام حرکات بازار استفاده کرد. شما اگر با رعایت اصول، قسمتی از حرکت مفید بازار را هم شکار کنید، در دراز مدت سود خوبی به دست می‌آورید.

سرمایه نگر

ساده انگاری بیش از حد

اینکه روش‌های ساده، اصولی و کاربردی عموما بازده خوبی دارند بر هیچ کس پوشیده نیست اما؛ ساده انگاشتن بیش از حد معاملات، عموما منجر به زیان می‌گردد. باید توجه داشت بازار با شرایط و دلایل گوناگونی به حرکت در می‌آید. ساده انگاری و بی‌توجهی به عوامل تاثیرگذار بازار عموما موجب زیان می‌گردد.

عدم یادداشت برداری از معاملات

در صورتی که واقعا به موفقیت و رسیدن به اهداف در بازار ایمان دارید حتما از معاملات خود یاد داشت برداری نمایید. با این کار فرد از تکرار اشتباهات جلوگیری کرده و عوامل موفقیت خود را بیش از پیش شناسایی می‌نماید. مکتوب کردن تمامی عوامل مهم از دیدگاه یک معامله‌گر در کنار یادداشت احساسات در زمان معامله، روشی کمی برای مشاهده آماری کیفیت معاملات شما می‌باشد.

توجه نکردن به معاملات باز

توجه نکردن به معاملات و دستورات باز می‌تواند یکی از دلایل از بین رفتن سرمایه باشد. تمرکز مداوم روی قیمت‌ها امری کسالت آور و خسته کننده است اما؛ غفلت و بی توجهی نیز می‌تواند عواقب بدی برای موجودی حساب داشته باشد. در صورت داشتن معاملات باز بر اساس روش خود شرایط بازار را زیر نظر بگیرید خود را درگیر معاملات متعدد نکنید چرا که با اینکار تمرکز را از بعضی از معاملات خود می‌گیرید. چه بسا آن معاملات سود بیشتری داشته‌اند یا امکانش بوده که در ضرر کمتر متوقفشان کرد. در صورتی که احساسات بر شما قالب نمی‌شوند از معاملات خود غافل نشوید و آن‌ها را ترک نکنید.

نپذیرفتن اشتباه

نپذیرفتن اشتباه تنها لجبازی با خود و از بین بردن حساب خویش است. تفاوتی ندارد که تریدر یک معامله اشتباه را نمی‌پذیرد و از آن درس نمی‌گیرد و یا کلا از یک سیستم معاملاتی اشتباه به طور مداوم استفاده می‌کند. بازار محل قدرت‌نمایی معامله‌گران نیست. هیچ زمانی بازار خود را با هیچ کس هماهنگ نمی‌کند. این تریدرها هستند که باید خود را با شرایط بازار هماهنگ کنند. اشتباهات خود را بشناسید، آنها را بپذیرید و از آنها درس بگیرید. اولین گام در راه موفقیت، شناسایی اشتباهات است.

تصور واهی یک شبه پولدارشدن

تعریف شما از پولدار شدن چیست؟ اگر حسابتان را چند برابر کنید به خود پولدار می گویید؟ اینها سوالاتی است که عموما معامله‌گران مبتدی جوابی برایشان ندارند. ایشان از یک سو رویاهای بسیار بزرگ دارند و از سوی دیگر راه رسیدن به آنها را نمی‌دانند. احتمال اینکه یک حساب ده هزار دلاری از بین برود یا به یک میلیون دلار برسد یک به صد است. بسیاری افراد این مساله را درک نمی‌کنند و با هر معامله به دنبال سود های آن‌چنانی هستند که امری محال است. این واقعیت که سرعت موفقیت در این بازار (مبادلات ارز) می‌تواند بیش از بازارهای دیگر باشد امری واضح است اما؛ این سرعت به حدی نیست که با یک یا چند معامله میلیونر شوید. موفقیت پروسه‌ای است که زمان لازم دارد. برای موفقیت باید مجموع سودهای شما بیش از زیان‌های شما باشد. زمان لازم را به معامله اختصاص دهید و مدام روشتان را تصحیح کنید.

‎مدیریت سرمایه: بقا در بازار - قسمت اول

وقتی مردم شروع می‌کنند به یادگیری ترید در بازارهای مالی آخرین چیزی که ممکن است به آن توجه کنند مدیریت ریسک و تریدهایشان است و این احتمالا مهمترین دلیلی باشد برای پاسخ به سوال «چرا ۹۰٪ تریدرها توی بازارهای مالی ضررده هستند».

همچنین منابع آموزشی مدیریت ریسک در اکثر مواقع می‌توانند به شدت مبهم باشند و مخاطب نتواند خروجی لازم را از آن دریافت کند.

اگرچه چنین جمله ای می‌تواند توصیه خوبی باشد، اما معامله‌گرها در فرکانس‌ها، بازارها، بازه‌های زمانی و… مختلف معامله می‌کنند؛ به همین دلیل است که به ندرت یک پاسخ واضح و دقیق برای مدیریت صحیح ریسک وجود دارد و این موضوع را باید کمی بیشتر برد زیر ذره‌بین.

من در این نوشته علاوه بر مدیریت ریسک، در مورد مدیریت ترید و آماده کردن تریدها (در قسمت دوم) صحبت خواهم کرد تا شما بتوانید بر مبنای توانایی‌های خودتان یک اکانت تنظیم شده را مدیریت کنید و بازدهی اکانتتان را بالاتر ببرید.

برای کسانی که قصد ترید در بازارهای فیوچرز مارکت کریپتو را دارند، من اکثر تریدهایم را روی صرافی بای بیت انجام می‌دهم که شما هم می‌توانید از طریق این لینک اکانت خودتان را بسازید.

چرا مدیریت ریسک؟

هنگامی که تازه وارد دنیای معامله گری می‌شوید، شروع به یادگیری همه‌ی استراتژی‌های مختلف می‌کنید، ممکن است احساس کنید دست بازار برایتان رو شده؛ اما در نظر بگیرید که بازارهای مالی جایی هستند که باید با هوشمندترین معامله‌گران و الگوریتم‌ها رقابت کنید، بنابراین احتمال اینکه استراتژی‌ای که از یوتوب یا پکیج‌های آموزشی آموخته‌اید در این بازارها درصد برد بالایی داشته باشد، بسیار کم است.

هرگز نمی‌توانید بگویید که بازار به سطح معینی رسیده است زیرا اندیکاتور x این کار را انجام داد یا قیمت سقوط کرده زیرا از یک پترن مثلث عبور کرده است.

این سطح استدلال در معاملات در بین کسانی که معاملات سویینگ انجام می‌دهند به مراتب بیشتر است، اغلب به جای اینکه بر اساس اصول بنیادی معامله خود را انجام دهند به گلدن کراس دومیانگین متحرک توجه می‌کنند و آن را مبنای حرکت بازار در نظر می‌گیرند.

آیا بیت کوین به خاطر گلدن کراس دومیانگین متحرکت حرکت خود را از ۱۰هزار دلار تا ۶۰هزار دلار آغاز کرد؟ قطعاً نه. اما توانایی پیدا کردن این پترن‌ها در مارکت می‌تواند به شما یک برتری نسبی بدهد.

این برتری می‌تواند هرچیزی باشد؛ استفاده از دو یا چند اندیکاتور٬ پرایس اکشن خالص٬ آنالیز دیتاهای آن چین٬ معامله‌گری بر اساس اطلاعات اقتصاد کلان و مثال های مشابه آن.

هدف این است که برتری مورد نظر به شما یک امتیاز مثبت در برآیند کلی معامله‌هایتان در طول یک بازه مشخص خواهد داد.

اگر به این نمودار بیت کوین در تایم فریم ۳۰ دقیقه نگاه کنید، می بینید که بازار زمانی که در اکثر مواقع Naked POC را از سشن‌های قبلی لمس کرده، به آن یک واکنش خاص نشان داده است.

البته که٬ این می تواند یک برتری برای شما باشد. هرچند من از آن به این سادگی استفاده نمی‌کنم، اما شما می‌توانید این را به‌عنوان یک الگوی تکراری ببینید. و بازار، زمانی که این اتفاق می‌افتد؛ واکنش نشان می‌دهد.

مسئله‌ای که اینجا وجود دارد این است که گرچه نمی‌توانید بازار را «بخوانید»، درعوض می‌توانید استراتژی‌ای ایجاد کنید که از رفتارهای خاصی که اغلب مؤثر هستند، بهره‌برداری کند.

پایه های مدیریت ریسک

دو عامل به عنوان اصول مدیریت ریسک در نظر گرفته شده است:

۱. ریسک در هر معامله

ریسک در هر معامله به زبان ساده یعنی میزان مشخصی دلار یا درصد از حجم سرمایه که برای هر ترید ریسک می‌کنید.

نسبت ریسک به پاداش به شما می گوید که در مقایسه با پاداش خود چقدر ریسک می‌کنید.

به عنوان مثال، یک استراتژی با نسبت ریسک به پاداش 1:2 (به عنوان 2R نیز شناخته می شود) به شما می‌گوید که برای یک واحد ریسک، دو واحد پاداش خواهید داشت.

در یک مثال عملی، لانگ بیت‌کوین در ۴۲۶۱۱ دلار با حدضرر در ۴۱۸۴۷ دلار و گرفتن سود در ۴۴۲۱۱ دلار منجر به معامله با ریسک به پاداش 1:2 شده است.

یک تریدر با تجربه ممکن است بگوید که شما نباید بیش از ۲ - ۵٪ از کل موجودی حساب خود را در هر معامله ریسک کنید؛ اگرچه این نادرست نیست، اما این قضیه بسیار پیچیده‌تر است و در طول این نوشته بیشتر در مورد آن صحبت خواهم کرد.

فرض کنید ۱۰هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید و با ۸ ترید متوالی که حد ضررشان فعال شده روبرو می‌شوید؛ اگر فکر می‌کنید که داشتن هشت باخت غیر واقعی است، بیایید به این جدول نگاهی بیندازیم که احتمال زیان متوالی در ۵۰ معامله را بر اساس استراتژی های مختلف نشان می‌دهد.

در این جدول، یک استراتژی با نرخ برد ۵۰٪ تقریباً ۵۰٪ احتمال دارد که هشت باخت متوالی داشته باشد؛ اگرچه داشتن هشت باخت متوالی زیاد به نظر می‌رسد و می‌تواند بار روانی ایجاد کند، اما به این معنی نیست که استراتژی سودآور نیست.

همانطور که در این نمودار شبیه‌سازی مشاهده می‌کنید، از ۵۰ حالت شبیه‌سازی شده تصادفی با ۱۰۰ معامله و استفاده از استراتژی ۵۰٪ نرخ برد و 2R ثابت در هر معامله، حتی یک مورد شبیه‌سازی شده وجود ندارد که با استفاده از ۲٪ ثابت ریسک در هر معامله منجر به ضرر شود.

اکنون، به همان شبیه سازی با ریسک ۱۰٪ در هر معامله نگاه کنید.

ریسک ۱۰ درصدی در هر معامله تقریباً در صنعت تجارت غیرقابل توصیف است زیرا هر مربی / استاد به شما می گوید که خیلی زیاد است، اما آیا اینطور است؟

همانطور که می‌بینید، برخی از منحنی‌های آن به اعداد نجومی رسیده است، اما این را هم باید در نظر گرفت که، حداکثر ۱۱ زیان متوالی وجود دارد. که این میزان ضرر متوالی در شروع ماجرا به معنای منفجر کردن حسابتان است.

در نگاه دیگر، ریسک کردن ۱۰٪ از حساب خود از همان ابتدا، شما را به کاهش ۵۲ درصدی در هشت ضرر متوالی می رساند. این چیزی است که بسیاری از مردم قادر به درک آن نیستند، اما برای معامله گران خاصی ریسک کردن 10 درصد در هر معامله همچنان یک گزینه مناسب است.

همچنین اگر اصول مدیریت ریسک را خلاصه کنیم٬ میتوانم به شما این اینفوگرافی مفید از Edgewonk معرفی کنم:


رویکردی متفاوت برای سبک های معاملاتی مختلف

همه ما بر اساس استراتژی‌ها، باورها و بازه های زمانی ای که در اختیار داریم معامله می‌کنیم؛ برخی افراد روزانه ۵۰ معامله در DOM انجام می‌دهند، اما برخی ۵۰ معامله در یک سال کامل انجام نمی‌دهند.

من به طور میانگین چرا ۹۰ درصد‌ تریدرها زیان می‌کنند؟ روزانه ۱ تا ۳ معامله در بازه ی معاملات روزانه‌ام، انجام می‌دهم.

آیا منطقی است که در هر معامله ۱۰٪ ریسک کنم؟ نه واقعاً، چون بعید نیست که رسیدن به حد مجاز ضرردهی روزانه که سه باخت متوالی تعیین کرده‌ام، حداقل یک یا دو هفته یک بار اتفاق بیفتد.

تمام کردن روز معاملاتی با ۳۰٪ در ضرر بودن حساب در مقایسه با ۳-۶٪ اتفاق جالبی نیست. البته، حالت دوم هم عالی نیست، اما هضم آن بسیار آسان‌تر است. به همین دلیل، مهم است که بر استراتژی خود مسلط شوید و بدانید که به طور میانگین هر روز / هفته / ماه چند معامله انجام می‌دهید.

اگر یک سویینگ تریدر هستید و یک تا سه معامله در هفته انجام می دهید، ریسک کردن ۲ تا ۳ درصد در هر معامله کاملاً منطقی است. اگر هر ماه فقط یک تا سه معامله انجام دهید، می‌توانید بدون مشکل ۵ تا ۱۰ درصد ریسک کنید.

به همین دلیل، اگر به آموزش‌های رندوم که در فضاهای مختلف یاد میگیرید؛ عمل کنید، اینکه هرگز بیش از ۲٪ در هر معامل ریسک نکنید، می‌تواند مشکل و غیر منطقی باشد. شما باید انتظارات خود از بازار، میزان فعال بودن و میزان ریسک پذیری در مقایسه با تعداد دفعات انجام معاملات خود را بدانید.

به عنوان مثال، شما ده هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، اما به طور متوسط ​​هر ماه فقط سه معامله انجام می‌دهید، آیا رعایت دقیق ریسک ۱٪ در هر معامله منطقی است، یا بهتر است به عملکرد خود توجه کنید و بر اساس سیستم‌های شبیه‌سازی، ریسک رابه ۳-۵٪ تنظیم کنید؟ به نظر من دومی انتخاب بهتری است.

نقطه مقابل آن، کسی است که معاملات روزانه را ترجیح داده و ورود و خروج های زیاد در بازار انجام می‌دهد، کسانی که معاملات روزانه انجام می‌دهند و اسکلپرها باید هزینه‌های اضافی مانند کمیسیون٬ احتمال نوسانات بسیار بالاتر و کارمزدهای صرافی را در نظر بگیرند؛ بر همین مبنا، هیچ دلیلی وجود ندارد که با ریسک‌های غیرمنطقی وارد معاملات شوید و هرچیزی بین ۰.۵ - ۲٪در هر معامله بیش از حد کافی است.

سود جزئی

«اینجا نصف پوزشین را بستم، استاپ‌لاس را در نقطه ورود می‌گذارم و بدون ریسک پوزیشن را باز می‌گذارم».

احتمالاً این مورد را در جاهای مختلف شنیده‌اید، مردم عاشق سود جزئی هستند زیرا احساس می‌کنند چیزی از بازار گرفته‌اند و اکنون در معرض هیچ ریسکی نیستند.

در مثال بالا می‌توانیم ببینیم که این پوزشین در دو قسمت بسته شده است؛ فرض می‌کنیم نصف این معامله در 1.5R بسته میشود و خروج دوم در3R بسته می‌شود.

حالا کمی تجزیه کنیم:

اول از همه، بیایید در نظر بگیریم که این سیو سود را انجام نمی‌دهید پس اگر در این معامله ۳۰۰ دلار ریسک می‌کردید، ۹۰۰ دلار سود به دست می آوردید، اما اگر سود خود را به این صورت به دو قسمت تقسیم کنید، فقط ۶۷۵ دلار دریافت خواهید کرد.

ولی باید این موضوع را هم در نظر بگیریم که، اگر فقط نیمی از پوزشین خود را بسته بودید و سپس بازار ریزش می‌کرد، ضرر کمتری به همراه داشت، اما بیشتر اوقات، کسب سود جزئی فقط به ما آرامش می دهد و در دراز مدت سودی ندارد.

تنظیم پارامترهای ریسک

یکی دیگر از کارهایی که معامله گران اغلب وقتی چند ترید بازنده دارند، به سمتش میروند، این است که حجم معاملات بعدی خود را کاهش می‌دهند و برعکس این در طول معاملات برنده نیز اتفاق می‌افتد.

به همین دلیل است که پایبندی به استراتژی خود مهمترین چیز است، زیرا ممکن است در ۱۰ معامله نتایج ضعیفی داشته باشید اما در ۵۰۰ معامله نتایج عالی باشد.

حال فرض کنید این توزیع تصادفی شما از ۱۰ معامله است. (W = معامله برنده / L = معامله بازنده)

در هر معامله ۱۰۰ دلار ثابت ریسک می‌کنید در معاملاتی با ریسک به پاداش ۲:۱.

تقسیم سود و زیان به شرح زیر خواهد بود:

۲۰۰ دلار - ۲۰۰ دلار - ۲۰۰ دلار - ۱۰۰ دلار - ۱۰۰ دلار - ۱۰۰ دلار - ۱۰۰ دلار - ۲۰۰ دلار - ۲۰۰ دلار - ۲۰۰ دلار
در نهایت به سود کلی ۸۰۰ دلار ختم می شود.

همانطور که متوجه شدید، در این مدت یک رشته چهار باخت متوالی داشتید، بسیاری از معامله‌گران در این مورد احساس ناامنی می‌کنند و حجم پوزشین را به نصف کاهش می‌دهند تا زمانی که حداقل دو ترید برنده به دست آورند.

توزیع سود و زیان در این صورت به شرح زیر خواهد بود:

۲۰۰ دلار - ۲۰۰ دلار - ۱۰۰ دلار - ۱۰۰ دلار - ۱۰۰ دلار - ۱۰۰ دلار - ۱۰۰ دلار - ۱۰۰ دلار
در نهایت به سود کلی ۶۰۰ دلار ختم می شود.

مشابه سود جزئی، این رویکرد مطلوبی برای تجارت شما نیست.

- من به شما توصیه می‌کنم که المان‌های دیگر استراتژی خودتان را تغییر دهید.

به عنوان مثال، می‌توانید بگویید که اگر ست‌آپ گلدن کراس دو میانگین متحرک شما ده ضرر متوالی را تجربه کند، معامله بر اساس آن رامتوقف می‌کنید و عملکرد گذشته را مرور می‌کنید و سعی می‌کنید آن را بهبود ببخشید یا به طور کامل از شر آن خلاص شوید.

این تغییر بسیار هوشمندانه‌تر از کم و زیاد کردن مداوم اندازه پوزشین معاملاتی است زیرا به جاده‌ای ناهموار ختم خواهد شد.

ست آپ A ممکن است نرخ برد 40٪ با 2.5R داشته باشد و به طور متوسط ​​پنج بار در هفته انجام می شود.
ست آپ B دارای نرخ برد 80٪ با 3R است و به طور متوسط ​​دو بار در ماه انجام می شود.

آیا ریسک شما در این ست آپ ها باید ٪ یا دلار مشابه باشد؟ نه واقعا.

البته، در ست آپ B هرچند نباید حجم کامل مورد نظر برای ورود به معامله را در یک نقطه وارد کنید، اما اگر متوجه شدید که ست آپ B درشرایط بسیار مطلوب بازار رخ می‌دهد که می‌توانید با اطمینان وارد عمل شوید، باید ریسک بیشتری را در آن درگیر کنید. فقط زیاده روی نکنید.

در این قسمت من سعی کردم یک دید کلی در مورد مدیریت ریسک به شما بدهم و حالت های مختلف ریسک پذیری در معاملات بازارهای مالی را بررسی کنم، در قسمت بعدی نگاه عمیق‌تری به مدیریت معامله خواهیم کرد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.