سیاست پولی چیست و چرا انقدر بر نوسانات بازار فارکس تاثیر گذار است؟
گزارش سیاست های پولی کشورها همیشه جزو پر اهمیت ترین اخبار اقتصادی تاثیر گذار بر بازار های مالی از جمله بازار فارکس بوده و هستند. اما این سیاست های پولی چیست و چرا انقدر بر نوسانات بازار فارکس تاثیر گذار است؟
سیاست پولی چیست؟
سیاست پولی به اقدامات بانک مرکزی یک کشور برای تاثیر گذاری بر دسترسی به پول، ارزش پول و همچنین تاثیرگذاری بر اعتباربخشی ها جهت ارتقا و ایجاد اقتصادی سالم گفته میشود.
سیاستهای پولی را می توان به طور کلی به دو دسته انبساطی یا انقباضی تقسیم کرد.
سیاست پولی شامل مدیریت عرضه پول و نرخ بهره است که برای دستیابی به اهداف کلان اقتصادی مانند کنترل تورم، میزان مصرف، رشد و نقدینگی اعمال میشود.
دستیابی به این اهداف از طریق اقداماتی مانند اصلاح نرخ بهره، خرید یا فروش اوراق قرضه دولتی، تنظیم نرخ ارز خارجی و تغییر میزان ذخایر بانکی صورت می گیرد.
ابزارهای سیاست پولی عملیات بازار باز، وام دهی مستقیم به بانکها، نقدینگی لازم بانکها ، برنامه وامهای اضطرای و مدیریت انتظارات بازار (مربوط به اعتبار بانک مرکزی) را شامل میشود.
مقامات پولی معمولاً برای افزایش پایداری در تولید ناخالص داخلی (GDP)، حفظ نرخ بیکاری در سطوح پایین و نگه داشتن نرخ ارز و تورم در محدوده قابل پیش بینی، از دستورکار سیاست گذاری استفاده میکنند.
سیاست پولی را میتوان ترکیب یا جایگزینی برای سیاست مالی دانست که از مالیات، استقراض دولت و هزینه برای مدیریت اقتصاد استفاده میکند.
در ایالات متحده، فدرال رزرو سیاست پولی را تعیین میکند.
فدرال رزرو در تلاش است تا عرضه پول نه خیلی سریع رشد کند که باعث تورم بیش از حد شود و نه خیلی کند که مانع رشد اقتصادی شود.
در حالت ایده آل، تورم سالانه حدود ٢ درصد است که قیمتها را ثابت نگه میدارد. همچنین فدرال رزرو سعی دارد بیکاری را زیر ۵ درصد نگه دارد.
ابزارهای اصلی برای کنترل عرضه پول عبارتند از نرخ تنزیل، ذخایر قانونی بانکی و عملیات بازار باز.
در حال حاضر تقریباً همه سیاستهای پولی از طریق عملیات بازار باز انجام میشود که شامل خرید و فروش اوراق قرضه دولتی در بازار ثانویه است.
بانکهای مرکزی میتوانند از طریق عملیات بازار آزاد (که عرضه پول را گسترش یا کاهش میدهد) به طور موثر نرخ بهره کوتاه مدت را که به عنوان ابزار اصلی سیاستهای پولی مدرن در نظر گرفته شده تعیین کنند.
پس از بحران مالی بزرگ، فدرال رزرو همچنین از طریق سیاستهای تسهیل کمّی، با خرید اوراق قرضه (مانند اوراق قرضه تضمینی) بر نرخ بهره بلندمدت تأثیر گذاشته است.
اهداف بانکهای مرکزی در اجرای سیاستهای پولی چیست؟
به طور معمول بانکهای مرکزی اهداف زیادی را از اجرای سیاستهای پولی دنبال میکنند:
- میخواهند رشد اقتصادی را به طور پایدار در بالاترین سطح نگه دارند.
- امیدوارند که بیکاری را به حداقل برسانند.
- · قصد دارند تورم را در سطوح پائین حفظ کنند.
- به دنبال آن هستند که نرخ بهره را در حد معقولی نگه دارند (تا پایه سرمایه گذاری سست نشود)
- هدف آنها ثبات نرخ تبادل ارز است.
اگرچه در حالت ایده آل، بانکهای مرکزی مایل به دستیابی به همه این اهداف هستند، اما اکنون اکثریت بر این باورند که هدف اصلی سیاست پولی باید تثبیت قیمت باشد.
یکی از راهکارها برای تثبیت قیمت، هدف گذاری تورمی است. این کار مستلزم آن است که بانکهای مرکزی با بالاتر رفتن نرخ تورم از سطح هدف خود مثلا ( ۲ درصد )، نرخ بهره را افزایش دهند و وقتی تورم از سطح هدف به طور مثلا دو درصدی خود کمتر میشود نرخ بهره را کاهش دهند.
ثبات مالی
در سالهای اخیر، بانکهای مرکزی در نقش خود در تقویت ثبات مالی تجدید نظر کردهاند.
آیا ثبات مالی باید یکی از اهداف اصلی بانک مرکزی در کنار تثبیت قیمت و رشد اقتصادی پایدار باشد؟
ثبات مالی به عنوان «شرایطی تعریف می شود که در آن سیستم مالی قادر است در برابر شوکها اقتصادی مقاومت کند.»
بی ثباتی مالی وضعیتی است که با این سه معیار اساسی مشخص میشود:
- زمانی که به نظر میرسد برخی مجموعههای مهم قیمت داراییهای مالی به شدت از اصول بنیادی فاصله گرفته باشند.
- وقتی عملکرد بازار و اعتبار قابل استفاده، در داخل کشور یا حتی در سطح بین الملل، به طور قابل توجهی مختل شود و نتایج مخربی را به همراه داشته باشد.
- مخارج کل از توانایی تولید در اقتصاد بیشتر یا کمتر باشد.
فدرال رزرو بخش نظارت بر ثبات مالی را ایجاد کرده تا مواردی که ثبات مالی را تهدید میکنند شناسایی و تحلیل کند. این بخش با نظارت بر بازارهای مالی، موسسات و ساختارها، سیاستهای جایگزین را برای مقابله با تهدیدها ارزیابی کرده و توصیه میکند.
فعالان اقتصادی را به بینظمی دعوت نکنیم
محمد اقبالنیا میگوید: اگر اوراق سخاب در بازار سرمایه پذیرش شود؛ ریسکهای ناشی از عدم شفافیت اوراق و نقدشوندگی پایین اوراق مرتفع شده و نرخ سود آن کاهش مییابد. با پذیرش این اوراق در بازار سهام، نرخ سود اوراق منطقی میشود و پولهایی که الان صرف خرید این اوراق شده است در بازار سرمایه باقی میماند.
با توقف انتشار اوراق بدهی در بازار سرمایه، بازار بدهی غیررسمی شکل گرفته است که با نرخهای تنزیل بیش از بازار سهام، موجب شده بخش اعظمی از نقدینگی راه این بازار را پیش بگیرند. در شرایطی که اقتصاد ایران در جهت خروج از رکود تصمیم به کاهش نرخ سود دارد اما خرید و فروش اوراق بدهی با نرخهای حدود 40 درصد آن هم در بازار سیاه چه پیامدهایی برای اقتصاد ایران به همراه دارد. در این زمینه محمد اقبالنیا مدیرعامل کارگزاری حافظ به تجارت فردا میگوید: «همه ما میدانیم این نرخهای سود بالا، نرخهای واهی است که با اقتصاد ما همخوانی ندارد و نتیجه نهایی آن چیزی جز فروپاشی نظام مالی نیست. اکنون با آمدن اوراق «سخاب»، حال نظام مریض مالی رو به وخامت گذاشته است؛ قدم به قدم به بحران بزرگ نزدیکتر میشویم.»
اخیراً دولت اسناد خزانه جدیدی با نام «سخاب» در خارج از چارچوب بازار بدهی در بازار سرمایه عرضه کرده است. چرا این اوراق مانند اخزا از طریق فرابورس عرضه نشد؟ نحوه نظارت بر این عرضه به چه صورت است؟
اسناد خزانه اسلامی بانکی با نماد «سخاب» برای تسویه بدهی پیمانکاران از سوی دولت و با عاملیت بانک ملی ایران منتشر شده است و سررسید آن نیز در همان سال مالی انتشار اوراق است. دارندگان اوراق سخاب میتوانند پس از یافتن مشتری به شعب منتخب بانک ملی مراجعه کنند و اوراق را انتقال دهند؛ فروشنده این اوراق پیمانکاران هستند و هر فرد حقیقی و حقوقی میتواند آن را خریداری کند. پیمانکارانی که برای سازمانهای دولتی کار کردهاند به ازای مطالبات خود این اوراق را دریافت میکنند. اینکه دولت برای تسویه بدهی خود به پیمانکاران این اوراق را منتشر کرده و در اختیار آنان قرار داده است اتفاق مبارکی است. زیرا پیمانکاران را قادر میسازد تا مطالبات خود را از دولت وصول کنند و در صورت نیاز به نقدینگی، تمام یا بخشی از این اوراق را به تنزیل به سایر سرمایهگذاران که دارای مازاد نقدینگی هستند؛ بفروشند و وجوه حاصل را در جهت اجرای طرحهای عمرانی جدید بهکار گیرند. لیکن مطابق تبصره بند ب ماده 10 بخش سوم برنامه ششم توسعه، نقل و انتقال این اوراق خارج از بازارهای متشکل اوراق بهادار تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار غیرمجاز است. البته دولت مغایر با نص صریح برنامه ششم، با صدور بخشنامهای امکان خرید و فروش این اوراق از طریق شعب بانک ملی را برقرار کرده است. این اقدام در جهت ایجاد بازار ثانویه برای اوراق و با هدف امکان تنزیل اوراق زودتر از سررسید و به منظور کمک به تامین نقدینگی پیمانکاران صورت پذیرفته است. سال قبل، دولت در اقدامی مشابه اسناد خزانه اسلامی یا همان اوراق اخزا را منتشر کرد؛ منتها با این تفاوت که معاملات ثانویه اوراق مذکور از کانال بازار سرمایه و بازار ابزارهای نوین مالی در فرابورس انجام شد. بازدهی اوراق مذکور، در مقاطعی به محدوده 28 درصد نیز رسید و گروههایی از سرمایهگذاران در بازار بورس و خارج از بورس را جذب خود کرد. در آن زمان جمع کثیری از فعالان بازار بورس، نسبت به انتشار اوراق اخزا و معاملات آن در بورس انتقاد داشتند و آن را به عنوان رقیبی جدی برای سهام میدانستند. در واقع، بخشی از کسادی معاملات سهام را به اوراق اخزا نسبت میدادند تا جایی که این مطالبه جدی را از مسوولان سازمان بورس داشتند که جلوی عرضه بیرویه این اوراق گرفته شود. به نظر میرسد همین اعتراضها موثر بوده و موجب شده است تا دولت برای تسویه بدهیهای خود و معاملات ثانویه اوراق، مسیر دیگری را انتخاب کند و سراغ شعب بانکها برود. معاملات اوراق در شعب بانک ملی از طریق شبکه منسجم و ساختاریافتهای صورت نمیپذیرد و از شفافیت لازم برخوردار نیست؛ نتیجه آنکه امکان نظارت بر قیمتگذاری و خرید و فروش اوراق در سطح نازلی قرار دارد. عرضه و تقاضا در شعب بانک به صورت محدود بوده و در نتیجه قیمتگذاری اوراق به صورت منصفانه انجام نمیشود. این شرایط به ضرر خریداران و فروشندگان اوراق و نهایتاً به زیان دولت است. خریداران اوراق به دلیل ریسکهای مترتب بر اوراق به جهت محدود بودن معاملات بازار ثانویه و عدم شفافیت حاکم بر آن، قیمت منصفانه اوراق را نمیپردازند. فروشندگان که همان پیمانکاران هستند در مواردی مجبور هستند اوراق را به بهایی بسیار نازل به خریداران اوراق بفروشند. این امر قطعاً در تصمیمگیری آتی پیمانکاران برای انجام پروژههای دولتی اثر خواهد گذاشت و قیمت تمامشده این پروژهها را بالا خواهد برد که نهایتاً دولت نیاز به بودجه بالاتری برای اجرای برنامههای عمرانی خود خواهد داشت. این مساله کل اقتصاد را با مشکل مواجه میکند زیرا بسیاری از پروژههای زیربنایی از حیث انتفاع خارج میشوند و توجیهپذیری خود را از دست میدهند. بنابراین رشد اقتصادی و سطح رفاه کل اجتماع کاهش مییابد.
سال گذشته شاهد بودیم که انتشار اوراق بدهی به علت برهم زدن تعادل نرخ سود در بازار پول متوقف شد اما اکنون شاهدیم اوراق «سخاب» با نرخهای تنزیل بیش از اوراق اخزا در حال خرید و فروش است. در حالی که اسناد خزانه اسلامی موجود در فرابورس با نرخهایی حدود 22 درصد معامله میشوند اما نرخ اوراق سخاب در بازار غیرمجاز به حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد رسیده است. علت تفاوت نرخ سود «سخاب» با «اخزا» در چیست؟
تفاوت نرخ سود عمدتاً به تفاوت در بازار ثانویه اوراق مربوط میشود. اوراقی که در بورس معامله میشود به علت وجود سیستم حراج، یعنی تعدد خریداران و فروشندگان از شفافیت بالایی برخوردار است. قیمتها بر اساس تلاقی تعداد زیاد خریداران و فروشندگان مشخص میشود؛ پس قیمتها، نزدیک به قیمت تعادلی است. همچنین وجود بازار ثانویه فعال در بورس، موجب میشود خریداران اوراق صرف ریسک نقدشوندگی کمتری برای خرید اوراق از فروشندگان مطالبه کنند و در نتیجه نرخ سود اوراق پایینتر باشد.
چه عواملی باعث شده که شاهد ایجاد بازار سیاه اوراق بدهی در خارج از بازار سرمایه باشیم؟ پیامدهای تشکیل بازار غیرمجاز بدهی در شرایط فعلی اقتصاد ایران چیست؟
با توجه به حجم بالای اوراق بدهی و اعتقاد بعضی از فعالان بازار سرمایه به تاثیر منفی اوراق بدهی بر ارزش معاملات و شاخص سهام و خروج نقدینگی از بازار سرمایه و همچنین فقدان استانداردهای لازم، سازمان بورس از پذیرش این اوراق در بازار ممانعت کرد و معاملات ثانویه به بانک ملی ارجاع داده شد. اعتراضهایی که سال گذشته به عرضه اوراق اخزا در فرابورس شد؛ موجب شد تا دولت برای جلب نظر و حمایت از بازار سهام، وارد این مسیر شود. اما واقعیت آن است که این مسیر بیراهه است. کسانی که دیروز اوراق اخزا را در بازار بورس میخریدند امروز دارند اوراق سخاب را در خارج از بورس میخرند. آسیبهای اوراق سخاب با این نرخ سود بالا، بسیار شدیدتر از اوراق اخزاست. ما نباید به واسطه حمایت از بازار سهام، بازار بدهی را تعطیل کنیم. این یک تفکر نادرست است که سال گذشته به عنوان یک اپیدمی در ذهن فعالان بورس چرخید و توانستند با لابی و فشار این دیدگاه نادرست را به کرسی بنشانند و بازار بدهی را به عنوان یک جزء مهم و لاینفک از بازار سرمایه به کما ببرند. ما نباید به بهانه اینکه اوراق بهادار با درآمد ثابت، رقیبی برای سهام است آن را از دور خارج کنیم. اتفاقاً در تمام بازارهای مالی توسعهیافته، بازار بدهی بزرگتر از بازار سهام است. ما باید برویم دنبال اینکه چرا نرخ بازده سهام در قیاس با نرخ اوراق بهادار با درآمد ثابت برای سرمایهگذاران جذاب نیست. شرایط اقتصادی ما الان بهگونهای است که نرخ بازده بدون ریسک بالاتر از نرخ بازده ریسکی است! این پارادوکسی است که باید آن را حل کنیم. این مشکل ریشه در ساختار بیمار اقتصادی ما دارد. بازار غیرمجاز بدهی یا همان بازار سیاه، عدم شفافیت بیشتر اقتصاد را به دنبال دارد. نتیجه عدم شفافیت هم افزایش واسطهگری، فساد و تباهی است. این شرایط ریسکهای جدیدی را به اقتصاد تحمیل میکند و موجب میشود شرایط عدم اطمینان بر بازارهای مالی حاکم شود. در چنین شرایطی نرخ سود نهتنها کاهش نمییابد بلکه بیشتر هم میشود. ما در این شرایط داریم فعالان اقتصادی را به بینظمی و تخطی از مقررات دعوت میکنیم.
ظاهراً شرکتهای سرمایهگذاری برای خارج کردن نقدینگی از بازار سهام و انتقال آن به خرید سخاب بیشتر راغب شدهاند. از طرف دیگر در حال حاضر فرصت آربیتراژ نرخ سود وجود دارد و میتوان از بانکها وام با نرخ سود کمتر گرفت و در اوراق ۴۰درصدی سرمایهگذاری کرد. با توجه به این امر هجوم نقدینگی به سمت بازار غیرمجاز بدهی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در هفتههای اخیر شاهد آن هستیم که گروههای مختلف سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی با مبالغ کلان، منابع خود را از سایر بازارها خارج کرده و آن را صرف خرید اوراق سخاب در حجمهای بالا میکنند. البته به مرور زمان بهواسطه رقابتی که برای خرید اوراق صورت گرفته است نرخ بازده این اوراق رو به کاهش است و از محدوده 40 درصد به حدود 30 درصد رسیده است. از اینرو به دلیل نکاتی که پیشتر اشاره شد نرخ بازده این اوراق همچنان بالاتر از سایر اوراق مشابه نظیر «اخزا» باقی خواهد ماند. اکنون با شرایطی مواجه هستیم که صندوقهای وابسته به بانکها به امید کسب بازده بالا از محل خرید این اوراق، بخشی از منابع خود را صرف خرید این اوراق میکنند. معنی آن این است که بانکها بهجای اعطای تسهیلات به بخش تولید، منابع خود را صرف واسطهگری و دلالی اوراق میکنند. اینها به اقتصاد ضربه میزند و موجب میشود تا ما با داشتن یک نظام مالی مریض که حالا با آمدن اوراق سخاب حال آن رو به وخامت گذاشته است؛ قدم به قدم به بحران بزرگ نزدیکتر شویم.
مدیریت نادرست در زمینه انتشار و پذیرش اسناد خزانه اسلامی در بازار سرمایه در شکلگیری بازار غیرمجاز بدهی چه نقشی دارد؟ برخی سخاب را قربانی مدیریت نادرست «اخزا» در واکنش به انتقادات بسیار به آن میدانند. منظور (کاهش بازدهی بازار سهام در مقابل افزایش نرخ سود در بازار بدهی) است. ارزیابی شما چیست؟
نفس پذیرش اوراق اخزا در بازار سرمایه اقدام بسیار مثبت و درستی بود. شاید انتقادی که بشود به آن کرد عدم بازارگردانی مناسب اوراق از سوی بانک مرکزی به عنوان مجری سیاست پولی بود. انتظار میرفت بانک مرکزی با اجرای عملیات بازار باز، نرخ سود اوراق را متناسب با شرایط اقتصادی کشور و بازده بازارهای رقیب در بازه مناسبی تنظیم کند. این مهم انجام شد منتها با تاخیر. قرار بر این بود که بانک مرکزی برای سال جاری با دخالت بیشتر در بازار معاملات اوراق بدهی دولتی، نقش مهم خود را در این زمینه ایفا کند که تا این لحظه به نظر میرسد این مهم انجام نشده است. وقتی اوراق دولتی به جای بازار شفاف بورس، سر از شعب پراکنده و غیرشفاف بانکها با معاملات ثانویه محدود درمیآورد؛ دیگر بانک مرکزی نمیتواند نظارت و دخالت لازم را در معاملات این اوراق و تنظیم نرخ سود داشته باشد. اکنون اوراق اخزا به سررسید نزدیک شده است و صندوقهای سرمایهگذاری در اوراق بهادار ثابت، گزینههای سرمایهگذاری جایگزین محدودی در اختیار دارند تا بتوانند حدنصابهای مندرج در امیدنامه خود و ضوابط مورد نظر سازمان بورس در مورد حدنصاب سرمایهگذاریها را رعایت کنند. به نظر میرسد ما این بار در مورد عرضه اوراق اخزا در بورس از آن سر بام افتادهایم و در ماههای آتی با فقر اوراق اخزا در حجم مناسب مواجه هستیم.
پشتوانه معامله اوراق بدهی در بازار غیررسمی و رسمی چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند که معامله آنها را برای سرمایهگذاران پرریسک یا کمریسک میکنند؟
ناشر اوراق اخزا و اوراق سخاب هر دو دولت است. بنابراین در نگاه نخست، ریسک ناشر در هر دو مورد یکسان به نظر میرسد. البته در مورد اوراق اخزا چون معاملات در بازار سهام انجام میشود و سرمایهگذاران خرد نیز درگیر آن هستند، ریسک بدعهدی دولت به مراتب کمتر است. در مورد اوراق سخاب الان این نگرانی وجود دارد که دولت تعهدات خود را در سررسید با تاخیر انجام دهد یا مثلاً بهجای پرداخت وجه نقد در سررسید، اوراق جدیدی را جایگزین اوراق قبلی کند یا اینکه برای تسویه اوراق در سررسید، با خریداران مختلف اوراق رفتارهای متفاوتی از خود بروز دهد. اگر از این موارد صرفنظر کنیم و فرض را بر این بگذاریم که دولت در سررسید به تعهدات خود عمل خواهد کرد؛ تنها ریسک دیگری که باقی میماند و اوراق اخزا را از اوراق سخاب متمایز میسازد؛ ریسک نقدشوندگی اوراق سخاب است که آن را پرریسکتر میکند. البته در مورد اوراق سخاب، به دلیل وجود واسطهها یا همان دلالها هزینه معاملات نیز به مراتب بالاتر است.
با توجه به اینکه شاهدیم بازار غیرمجاز بدهی به تضعیف نقدینگی در بازار سرمایه منجر شده است، در شرایط فعلی چه راهکارهایی برای ساماندهی بازار غیررسمی «سخاب» میتوان ارائه کرد؟
اینکه دولت به پیمانکاران بدهکار است را نمیتوان کتمان کرد. اینکه دولت برای پرداخت بدهیهای خود به پیمانکاران به آنها اوراق داده است و اینکه پیمانکاران میتوانند زودتر از سررسید این اوراق را به کسر (کمتر از قیمت اسمی) به نقد تبدیل کنند هم اتفاق بسیار مثبتی است. ما باید اوراق بدهی را جزئی از بازار سرمایه در نظر گیریم و زمینه بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ ورود هرچه سریعتر آنها به بازار متشکل مالی را فراهم آوریم. این نظریه که عرضه این اوراق در بازار بورس موجب خروج نقدینگی از بازار سهام میشود؛ دیدگاه صحیحی نیست زیرا الان هم که اوراق سخاب در بورس عرضه نشده است؛ باز هم این خروج نقدینگی از بورس صورت پذیرفته است. اتفاقاً این خروج نقدینگی نسبت به حالتی که فعالان بازار اوراق اخزا میخریدند به شکل بدتری انجام شده زیرا هم نرخ بازده اوراق سخاب به میزان قابلتوجهی از سهام بالاتر است و هم اینکه این پول کلاً از بازار سرمایه بیرون رفته است و ممکن است به این راحتی دوباره به بازار سرمایه برنگردد و در سایر بازارهای رقیب جابهجا شود. ما اگر دنبال تقویت بازار سهام و افزایش قدرت رقابتپذیری آن در برابر اوراق بهادار با درآمد ثابت هستیم باید راه چاره را در جای دیگری جستوجو کنیم. اجرای صحیح سیاستهای پولی از سوی بانک مرکزی کلید ماجراست وگرنه همه ما میدانیم این نرخهای سود بالا، نرخهای واهی است که با اقتصاد ما همخوانی ندارد و نتیجه نهایی آن چیزی جز فروپاشی نظام مالی نیست.
با توجه به اینکه کاهش نرخ سود بازار بدهی و برخی برنامهها برای کاهش سود سپردههای بانکی فرصت مناسبی را برای توسعه بازار بدهی ایجاد کرده است، آیا بازگرداندن اوراق «سخاب» به بازار بدهی در بازار سرمایه میتواند اثرگذار در توسعه این بازار باشد؟ به طور کلی در شرایط توسعه بازار بدهی چه اهمیتی دارد؟
نرخ سود اوراق بدهی تابعی از نرخ سود بدون ریسک است. متصدی نرخ سود بدون ریسک بانک مرکزی است. در واقع این بانک مرکزی است که با اجرای سیاستهای صحیح پولی و مالی و نظارتهایی که بر بانکها و موسسات پولی و مالی اعمال میکند؛ کف نرخ سود واقعی را تعیین میکند. حالا هر یک از اوراق بدهی متناسب با ریسکهایی که دارند در قیمتی پایینتر از ابزارهای بدون ریسک معامله میشوند تا به سبب ریسک بالاتری که دارند؛ بازده بالاتری را برای جذب سرمایهگذاران ارائه دهند. آن قسمتی که به بازار بدهی و سهام مربوط میشود این است که با طراحی ابزارهای مالی مختلف بتواند به نیازهای گروههای مختلف سرمایهگذاران با ذائقههای مختلف برای تحمل ریسک پاسخ دهد و بسترهای لازم برای معامله این اوراق را با حداکثر شفافیت و کمترین هزینه معاملات فراهم کند تا صرف ریسک برای سرمایهگذاران به حداقل برسد و از این طریق نرخ سود اوراق کاهش یابد. اگر اوراق سخاب در بازار سرمایه پذیرش شود؛ ریسکهای ناشی از عدم شفافیت اوراق و نقدشوندگی پایین اوراق مرتفع شده و نرخ سود آن کاهش مییابد. با پذیرش این اوراق در بازار سهام، نرخ سود اوراق منطقی میشود و پولهایی که الان صرف خرید این اوراق شده است در بازار سرمایه باقی میماند. مضافاً اینکه بانک مرکزی میتواند با دخالت در خرید و فروش اوراق، نرخ سود را مطابق سیاستهای مورد نظر خود در بازار تنظیم کند.
عرضه اولیه چیست؟ بهترین زمان برای عرضه اولیه سهام
عرضه اولیه چیست؟ بهترین زمان برای عرضه اولیه کی است و اساسا آیا مناسب است سهامداران در عرضه اولیه حضور داشته باشند.
در این مطلب میخوانید:
- عرضه اولیه چیست؟
- نگاه دقیقتر در مفهوم عرضه اولیه
- خرید عرضه اولیه به روش بوک بیلدینگ چیست؟
- نکات مهم در روش بوکبیلدینگ
- در عرضه اولیه شرکت کنیم یا نه؟ بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟
- خرید عرضه اولیه بهصورت خودکار
- خرید عرضه اولیه بدون نقدینگی
- موج اول و دوم رشد قیمتی در عرضه اولیه
- بهترین زمان برای عرضه اولیه سهام
- عرضههای اولیه در سال 98
عرضه اولیه چیست؟
دنیای بورس | یکی از جذاب ترین رویدادهای بازار سرمایه عرضه های اولیه است. امری که در اکثر مواقع سود مناسبی را نصیب سرمایهگذاران میکند و به عنوان مهمترین رویداد بورس مطرح میشود. در این نوشتار قصد داریم تا نحوه خرید سهام در نخستین روز عرضه، زمان مناسب برای فروش آن ، خرید عرضه اولیه بهصورت خودکار و بدون نقدینگی را مورد بررسی قرار دهیم. همچنین نگاهی به عرضههای اولیه صورت گرفته در سال 98داشته باشیم.
نگاهی دقیقتر به مفهوم عرضه اولیه
عرضه اولیه به زبان ساده یعنی اینکه خرید سهام یک شرکتی که قرار است برای اولین بار در بورس و یا فرابورس عرضه شود. به عبارت دیگر، در عرضه اولیه، سهام یک شرکت برای بار اول در بازار سهام توسط عموم قابل خریداری خواهد بود.
در حال حاضر خرید سهام در عرضههای اولیه به روش بوکبیلدینگ (ثبت سفارش دفتری) است. این در حالی است که تا قبل از زمستان سال 95 شاهد عرضههای اولیه به روش حراج بودیم. این روش برخی ناعدالتیها در تخصیص سهام به عموم سرمایهگذاران را به دنبال داشت. بهطوریکه همیشه انتقاد سرمایهگذاران از روش مزبور در تمامی عرضههای اولیه مشاهده میشد. در نهایت سیاستگذاران بازار سرمایه به تدبیر برای بکارگیری روشهای دیگر در عرضه افتادند که سرانجام روش ثبت سفارش دفتری را برگزیدند.
خرید عرضه اولیه به روش بوک بیلدینگ چیست؟
در حال حاضر سهامداران برای ارسال سفارش خرید عرضه اولیه در بازار بورس و فرابورس، روش بوک بیلدینگ است. در روش ارسال سفارش به شیوه بوک بیلدینگ، سفارشات بر روی یک نماد در بازه زمانی مشخصی که توسط سازمان بورس از پیش اطلاعرسانی شده ، دریافت میشود. بر این اساس سهامداران فرصت دارند تا طی چند ساعت و بدون هیچگونه اولویت زمانی سفارش خود را ثبت کنند.
در روش بوک بیلدینگ بهجای تعیین یک قیمت مشخص، یک بازه قیمتی دارای بالاترین و پایینترین آستانه قیمتی اعلام میشود. همچنین در این روش حجم یا حداکثر تعداد سهامی که هر فرد میتواند دریافت کند نیز از طریق اطلاعرسانیهای سازمان بورس اعلام میشود. پس از اتمام مهلت سفارش گیری نیز تعداد سهم هر کد بورسی مشخص میشود که این تعداد بر اساس کل افرادی است که در مهلت مقرر سفارش خود را ثبت کردهاند.
نکات مهم در روش بوکبیلدینگ
در حال حاضر عرضههای اولیه در بازار سهام به روش بوک بیلدینگ است. در این راستا باید به چند نکته توجه داشت:
- سهامداران برای ارسال سفارش حداقل ۲ ساعت وقت دارند.
- قیمت خرید بهصورت یک بازه قیمتی اعلام میشود. در این میان کف و سقف این بازه قیمتی مشخص است. البته باید عنوان کرد که اولویت با سفارشهایی خواهد بود که روی سقف قیمتی قرار داده شده باشد.
- حجم قابلخرید برای هر کد و در واقع سقف این خرید از سوی ناظر بازار اعلام میشود.
- اختصاص سهم به سهامداران و هر کد معاملاتی پس از اتمام زمان سفارش گیری آغاز خواهد شد.
در عرضه اولیه شرکت کنیم یا نه؟
یکی دیگر از سوالهایی که بسیاری از سهامداران پاسخ دقیقی برای آن ندارند این است که آیا اصلا در عرضه اولیه شرکت کنند یا خیر؟
در این راستا باید پاسخ داد که بر خلاف خیلی از سهمها که تحلیل اهمیت زیادی در خرید و فروشها دارد، در عرضههای اولیه این معیار چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. به عبارت دقیقتر در عرضههای اولیه فراتر از اینکه سود شرکت چه میزان است و یا اینکه آیا شرکت ارزنده است یا نه، انتظارات بازار نقش مهمی دارد. در واقع این انتظارات نقش بسیار مهمی در موفقیت عرضههای اولیه و مشارکت فعالان در این زمینه دارد.
در این راستا بعضا نظر سنجیهایی در کانالهای مختلف بورسی قبل از عرضه سهم در خصوص اینکه آیا در عرضههای اولیه شرکت میکنید یا خیر؟ برگزار میشود. در این میان چنانچه از نطر فعالان بازار سهم در انتظار عرضه اولیه، ارزنده باشد قاعدتا تمامی تحلیلها کنار میرود و موجی از سهامداران به خرید سهم میپردازند.
خرید عرضه اولیه بهصورت خودکار
حتما تا به حال برایتان پیش آمده که در روز و زمان عرضه اولیه (که معمولا 2 ساعت است) کاری برایتان پیش آمده باشد و نتوانید برای عرضه اولیه سفارش بگذارید. از سوی دیگر ممکن است که چندین کد بورسی برای خرید عرضه اولیه داشته باشید و ورود و خروج به حساب های بورسی مختلف برای شما زمانبر باشد.
در این راستا برخی کارگزاریها برای حل این معضل و آسودگی بیشتر مشتریان، امکاناتی فراهم کردهاند که سهامداران از قبل با تایید فرمهای مربوطه و اعلام رضایت، خرید هر عرضه اولیهای را بهصورت خودکار انجام میدهد و دیگر نیازی نیست تا سهامداران در روز عرضه اولیه اقدام به صرف وقت برای خرید داشته باشند.
خرید عرضه اولیه بدون نقدینگی
از آنجا که وجود جذابیت در خرید عرضه اولیه سبب ورود بسیاری از افراد به بورس و دریافت کد معاملاتی شده، بسیاری از کارگزاری ها خدماتی را برای مشتریان خود در خصوص خرید عرضه اولیه در نظر گرفتهاند که از جمله آن میتوان به خرید عرضه اولیه بدون نقدینگی توسط کارگزاری برای مشتریان اشاره کرد.
بر این اساس در زمان عرضه اولیه کارگزاری بدون وجود نقدینگی از سوی مشتری اقدام به خرید سهم عرضه اولیه میکند. هر زمان که سهم فروخته شد نیز کارگزاری اصل پول خود را دریافت میکند. البته در این روش بازه زمانی مشخصی برای فروش سهم درنظر گرفته میشود و سهامدار نمیتواند تا هر زمان که تمایل داشت، سهم را نگهداری کند و اقدام به فروش نکند.
موج اول و دوم رشد قیمتی در عرضه اولیه
عرضههای اولیه در بیشتر موارد سودده بوده و بازدهی بالایی نصیب سهامداران میکند. از بازه زمانی رشد قیمتی سهم بهطور پیوسته تا رسیدن به نخستین زمان کاهش قیمت را به اصطلاح موج اول رشد قیمتی یاد میکنند. ممکن است سهمی 4روز متوالی با نوسان مثبت حداکثری 5درصدی روبرو شود و به این ترتیب در موج نخست به بازدهی 20درصدی برسد و ممکن است موج اول آن حتی تا بیش از 100درصد سود نیز همراه باشد.
حال برخی از نمادهای تازه وارد به بازار سهام پس از کسب بازدهی در موج اول، یک روند نزولی و یا متعادل را تجربه کرده و مجدد به فاز رونق و صعود بازمیگردند. این روند به موج دوم رشد قیمتی معروف است که شرایط مناسبی برای کسب سود بیشتر برای سهامداران به ارمغان میآورد.
بهترین زمان برای عرضه اولیه سهام
یکی از مهمترین سوالها برای سهامداران این است که چه زمانی اقدام به فروش سهامی که در جریان عرضه اولیه خریداری کردهایم، بکنیم؟
باید تاکید شود که عرضه اولیه سهام نه تنها حفظ منافع سرمایهگذاران را به دنبال دارد، بلکه موجب رونق بورس شده که این موضوع در نهایت رشد و توسعه اقتصادی را به دنبال دارد. به عبارت دقیقتر عرضه اولیه یک رابطه برد – برد را ایجاد میکند.
ولی با تمامی این موارد نبایدتصور کرد که هیچگاه زمان فروش این سهام تازه عرضه شده، فرانرسیده و به عبارت دقیقتر سهامداران این سهم را به مدت نامعلوم در پرتفوی سرمایهگذاری خود نگاه دارند. در واقع کسب اطلاع از نشانههای خروج سهامی که به تازگی در بازار بورس عرضه شدهاند نشانه مهمی است که هر سرمایهگذار بایستی درباره آن اطلاعاتی داشته باشد.
ولی واقعا بهترین زمان برای فروش آن، چه وقتی است؟ در این راستا نشانههایی وجود دارد که میتواند زمان مناسب خروج از سهم را به ما اطلاع دهد.
ولی واقعا بهترین زمان برای فروش آن، چه وقتی است؟ در این راستا نشانههایی وجود دارد که میتواند زمان مناسب خروج از سهم را به ما اطلاع دهد.
- رسیدن به بازدهی 20درصدی: بیشتر سهامی که برای اولین بار در بورس عرضه میشوند، بازدهی حدود 20درصدی را نصیب سهامداران میکنند. به این ترتیب با احتساب سقف نوسان مثبت 5درصدی روزانه، باید با بعد از 4روز از زمان عرضه، در انتظار فروش سهم بود. البته در این میان استثنا نیز وجود دارد. بهطوریکه برخی از نمادها در دومین روز از عرضه نیز سقف 5درصدی نوسان مثبت را نیز طی نمیکنند و این موضوع آلارمی است برای خروج هر چه سریعتر از سهم.
- توجه به صفهای خرید: یکی از مهمترین نشانههای خروج از سهم تازهوارد به بازار، برچیدن صفهای خرید است. از آنجا که در روز نخست عرضه اولیه، تعداد بالایی از سهامداران برای خرید اقدام میکنند، تبعا تعداد کمی نصیب هر کد معاملاتی میشود. بنابراین سهامداران در روزهای آتی به خرید سهم اقدام کرده و در واقع صف خریدی را روزانه برای آن شاهد خواهیم بود. شاید در طول هر روز سهامدار عمده شرکت اقدام به عرضه سهم و کاستن از این صف خرید داشته باشد، ولی مجدد صف برای آن تشکیل میشود. هر زمان که دیگر صف خریدی برای سهم باقی نماند و به تعادل رسید، میتوان نشانهای از این امر برای فروش برداشت کرد.
- توجه به عوامل بنیادی: یکی دیگر از موارد توجه به گزارشهای عملکرد شرکت و تحلیلهای بنیادی از سوی شرکتهای کارگزاری و تحلیلگران است. خوشبختانه با گسترش فضای مجازی، قبل و بعد از هر عرضهای تعداد زیادی گزارش تحلیلی منتشر شده که محدوده ارزندگی سهم در آن قابل مشاهده است.
- توجه به روند کلی بازار: بازار سهام مانند هر فعالیت اقتصادی دیگر دارای دورههای متفاوتی از رکود، رشد ، رونق و در نهایت نزول دارد و این سیکل طی زمان به صورت متوالی اتفاق میافتد. اگر شرکتی در زمان رکود و یا نزول بازار عرضه شود معمولاً به دلیل خروج سرمایه حجم تقاضا برای عرضه اولیه افت پیدا میکند و به همین دلیل چون جو عمومی بازار منفی هست تعداد روزهای مثبت در سهام عرضه اولیه پایینتر از دوران رونق خواهد بود. ولی در دوران رونق و صعود شدید بازار قضیه برعکس است. از آنجایی که حجم نقدینگی بزرگی در بازار در جریان است عموماً تقاضای سنگینی برای سهام ایجاد میشود که در نهایت میتواند برای مدت طولانی شاهد تشکیل صفهای خرید سنگین در آن سهم باشیم.
عرضههای اولیه در سال 98
جزییات عرضههای اولیه امسال را اینجا بخوانید.
هر چند انتظار میرفت با توجه به شرایط مناسب بازار سهام در سال 98، عرضههای به مراتب بیشتری در بورس و فرابورس صورت گیرد ولی تعلل سیاست گذار در گسترش عرضی بازار، سبب شد تا بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ تنها 14عرضه اولیه در بازار سهام داشته باشیم که 6عرضه در بستر بورس تهران و مابقی در فرابورس بوده است.
در این میان بیشترین بازدهی کسب شده در موج اول به تولید ژلاتین کپسول ایران تعلق دارد که بازدهی 187درصدی را کسب کرده است. عرضه مزبور در خردادماه در فرابورس ایران صورت گرفت و 22.8میلیارد تومان نقدینگی جذب کرد.
نقدینگی جذب شده از عرضه اولیه
سرمايهگذاري آوا نوين نیز دیگر نمادی بود که برای اولین بار در آبان ماه سال 98 وارد فرابورس شد و تا لحظه تنظیم این مطلب به عنوان آخرین عرضه اولیه امسال شناخته شده است. «وآوا» نیز در موج اول بازدهی 183درصدی را به نمایش گذاشت. نکته قابلتوجه در میان بازگشت روند مثبتی به هر سهم «وآوا» در موج دوم قیمتی است. بهطوریکه همچنان این روند مثبت ادامهدار است. (تا ابتدای بهمنماه سال 98). به عبارت دقیق تر در حالی هر سهم مزبور در عرضه اولیه با کشف قیمت 216تومانی راهی بازار شد که قیمت هر سهم «وآوا» در حال حاضر به 1355 تومان رسیده است. به این ترتیب رشد قیمت بیش از 5برابری یا همان 530درصدی را در این 47روز کاری تجربه کرده است.
توليدي فولاد سپيد فراب كوير نیز دیگر نمادی بود که مهرماه امسال با کشف قیمت 625تومانی در بورس تهران عرضه شد و بازدهی 173درصدی را در موج نخست کسب کرد. نماد «کویر» در جذب نقدینگی 150میلیارد تومانی نیز توانست عملکرد موفقی داشته باشد. غلتک سازان سپاهان نیز دیگر نمادی بود که با کسب سود 170درصدی از دیگر عرضههای موفق بورس در سال 98 شناخته شد.
بازدهی عرضه های اولیه در سال 98
در بحث جذب نقدینگی نیز رکورد برترین عرضه در سال 98 به پتروشیمی نوری تعلق گرفت. هم با ورود به بورس جدید جذب نقدینگی را با ثبت 937.5 میلیارد تومان به ثبت رساند .بازدهی این سهم که در تعداد مشارکتکنندگان نیز رکورد زد در موج اول به ۳۰درصد رسید.
جنرال مکانیک نیز با جذب نقدینگی 790میلیارد تومانی در فهرست برترین عرضههای امسال قرار گرفت. این نماد نیز در موج نخست به سودی بالغ بر 129درصد دست یافت. جذب نقدینگی پتروشیمی پارس به عنوان دیگر عرضه اولیه سال 98 نیز به رقم قابلتوجه 720میلیارد تومان رسید.
دو شرکت پلیپروپیلن جم و سرمایهگذاری صدرتامین نیز که هر دو در سال ۹۸ و در بورس تهران عرضه اولیه شدند، جذب نقدینگی ۴۵۰ و ۴۴۰میلیارد تومانی را شاهد بودند. «جمپیلن» در موج اول توانست سود ۳۱درصدی را نصیب سهامداران کند.
همچنین نماد «سیمرغ» که در تیر سالجاری روانه بورس تهران شد، سود ۱۲۰درصدی را نصیب سهامداران و 66.3 میلیارد تومان نقدینگی جذب بازار کرد.
سیاست پولی چیست و چرا انقدر بر نوسانات بازار فارکس تاثیر گذار است؟
گزارش سیاست های پولی کشورها همیشه جزو پر اهمیت ترین اخبار اقتصادی تاثیر گذار بر بازار های مالی از جمله بازار فارکس بوده و هستند. اما این سیاست های پولی چیست و چرا انقدر بر نوسانات بازار فارکس تاثیر گذار است؟
سیاست پولی چیست؟
سیاست پولی به اقدامات بانک مرکزی یک کشور برای تاثیر گذاری بر دسترسی به پول، ارزش پول و همچنین تاثیرگذاری بر اعتباربخشی ها جهت ارتقا و ایجاد اقتصادی سالم گفته میشود.
سیاستهای پولی را می توان به طور کلی به دو دسته انبساطی یا انقباضی تقسیم کرد.
سیاست پولی شامل مدیریت عرضه پول و نرخ بهره است که برای دستیابی به اهداف کلان اقتصادی مانند کنترل تورم، میزان مصرف، رشد و نقدینگی اعمال میشود.
دستیابی به این اهداف از طریق اقداماتی مانند اصلاح نرخ بهره، خرید یا فروش اوراق قرضه دولتی، تنظیم نرخ ارز خارجی و تغییر میزان ذخایر بانکی صورت می گیرد.
ابزارهای سیاست پولی عملیات بازار باز، وام دهی مستقیم به بانکها، نقدینگی لازم بانکها ، برنامه وامهای اضطرای و مدیریت انتظارات بازار (مربوط به اعتبار بانک مرکزی) را شامل میشود.
مقامات پولی معمولاً برای افزایش پایداری در تولید ناخالص داخلی (GDP)، حفظ نرخ بیکاری در سطوح پایین و نگه داشتن نرخ ارز و تورم در محدوده قابل پیش بینی، از دستورکار سیاست گذاری استفاده میکنند.
سیاست پولی را میتوان ترکیب یا جایگزینی برای سیاست مالی دانست که از مالیات، استقراض دولت و هزینه برای مدیریت اقتصاد استفاده میکند.
در ایالات متحده، فدرال رزرو سیاست پولی را تعیین میکند.
فدرال رزرو در تلاش است تا عرضه پول نه خیلی سریع رشد کند که باعث تورم بیش از حد شود و نه خیلی کند که مانع رشد اقتصادی شود.
در حالت ایده آل، تورم سالانه حدود ٢ درصد است که قیمتها را ثابت نگه میدارد. همچنین فدرال رزرو سعی دارد بیکاری را زیر ۵ درصد نگه دارد.
ابزارهای اصلی برای کنترل عرضه پول عبارتند از نرخ تنزیل، ذخایر قانونی بانکی و عملیات بازار باز.
در حال حاضر تقریباً همه سیاستهای پولی از طریق عملیات بازار باز انجام میشود که شامل خرید و فروش اوراق قرضه دولتی در بازار ثانویه است.
بانکهای مرکزی میتوانند از طریق عملیات بازار آزاد (که عرضه پول را گسترش یا کاهش میدهد) به طور موثر نرخ بهره کوتاه مدت را که به عنوان ابزار اصلی سیاستهای پولی مدرن در نظر گرفته شده تعیین کنند.
پس از بحران مالی بزرگ، فدرال رزرو همچنین از طریق سیاستهای تسهیل کمّی، با خرید اوراق قرضه (مانند اوراق قرضه تضمینی) بر نرخ بهره بلندمدت تأثیر گذاشته است.
اهداف بانکهای مرکزی در اجرای سیاستهای پولی چیست؟
به طور معمول بانکهای مرکزی اهداف زیادی را از اجرای سیاستهای پولی دنبال میکنند:
- میخواهند رشد اقتصادی را به طور پایدار در بالاترین سطح نگه دارند.
- امیدوارند که بیکاری را به حداقل برسانند.
- · قصد دارند تورم را در سطوح پائین حفظ کنند.
- به دنبال آن هستند که نرخ بهره را در حد معقولی نگه دارند (تا پایه سرمایه گذاری سست نشود)
- هدف آنها ثبات نرخ تبادل ارز است.
اگرچه در حالت ایده آل، بانکهای مرکزی مایل به دستیابی به همه این اهداف هستند، اما اکنون اکثریت بر این باورند که هدف اصلی سیاست پولی باید تثبیت قیمت باشد.
یکی از راهکارها برای تثبیت قیمت، هدف گذاری تورمی است. این کار مستلزم آن است که بانکهای مرکزی با بالاتر رفتن نرخ تورم از سطح هدف خود مثلا ( ۲ درصد )، نرخ بهره را افزایش دهند و وقتی تورم از سطح هدف به طور مثلا دو درصدی خود کمتر میشود نرخ بهره را کاهش دهند.
ثبات مالی
در سالهای اخیر، بانکهای مرکزی در نقش خود در تقویت ثبات مالی تجدید نظر کردهاند.
آیا ثبات مالی باید یکی از اهداف اصلی بانک مرکزی در کنار تثبیت قیمت و رشد اقتصادی پایدار باشد؟
ثبات مالی به عنوان «شرایطی تعریف می شود که در آن سیستم مالی قادر است در برابر شوکها اقتصادی مقاومت کند.»
بی ثباتی مالی وضعیتی است که با این سه معیار اساسی مشخص میشود:
- زمانی که به نظر میرسد برخی مجموعههای مهم قیمت داراییهای مالی به شدت از اصول بنیادی فاصله گرفته باشند.
- وقتی عملکرد بازار و اعتبار قابل استفاده، در داخل کشور یا حتی در سطح بین الملل، به طور قابل توجهی مختل شود و نتایج مخربی را به همراه داشته باشد.
- مخارج کل از توانایی تولید در اقتصاد بیشتر یا کمتر باشد.
فدرال رزرو بخش نظارت بر ثبات مالی را ایجاد کرده تا مواردی که ثبات مالی را تهدید میکنند شناسایی و تحلیل کند. این بخش با نظارت بر بازارهای مالی، موسسات و ساختارها، سیاستهای جایگزین را برای مقابله با تهدیدها ارزیابی کرده و توصیه میکند.
پیش بینی چیست و چه اهمیتی برای سازمان دارد؟ (تعریف، منابع و روشها)
پیشبینی ابزار مهمی برای تصمیمگیری آگاهانه درمورد تجارت است. صرفنظر از اندازه و مشخصات شرکت، پیشبینی به مدیریت سازمان کمک میکند تا روند شاخصهای مهم تجاری، مانند انتظارات فروش یا رفتار مشتری را پیشبینی کند. پیشبینی سرمایهی ارزشمندی است، اما به مهارتهای خاص و دادههای صحیح نیاز دارد. این مطلب به شما کمک میکند که بهتر درک کنید پیش بینی چیست و چگونه میتواند سرمایهای برای سازمان شما باشد.
جدیدترین فرصتهای شغلی شرکتهای معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
پیش بینی چیست؟
پیشبینی روشی است برای پیشگویی آگاهانه با استفاده از دادههای تاریخی به عنوان ورودی اصلی، برای تعیین روندهای آینده.
شرکتها از پیشبینی برای اهداف مختلف استفاده میکنند، مانند پیشبینی هزینههای آینده و تعیین نحوهی تخصیص بودجه.
منابع اصلی برای پیش بینی چیست؟
دادههای مورداستفاده برای روشهای پیشبینی میتوانند از منابع اولیه یا منابع ثانویه تهیه شوند.
- منابع اولیه: منابع اولیه، اطلاعات دستاول را فراهم میکنند که شخص یا سازمانی که پیشبینی میکند، آنها را مستقیم جمعآوری میکند. دادهها معمولا از پرسشنامهها، گروههای متمرکز یا مصاحبههای مختلف جمعآوری میشوند و اگرچه جمعآوری و تمرکز روی همهی اطلاعات دشوار است، اما روش مستقیم به دست آوردن دادهها، منابع اصلی را به معتبرترین منابع تبدیل میکند؛
- منابع ثانویه: منابع ثانویه اطلاعاتی را ارائه میدهند که قبلا سازمانهای دیگر آنها را جمعآوری و پردازش کردهاند. دریافت دادهها، به روشی سازمانیافته و گردآوریشده، روند پیشبینی را سریعتر میکند.
هدف از پیش بینی چیست؟
پیشبینی، میزان دقت موردنیاز را تعیین میکند و به شناسایی مناسبترین تکنیکهای پیشبینی کمک میکند. یک تصمیم گسترده، مانند تصمیم گیری درمورد ورود یا عدم ورود به بازار جدید، میتواند با تخمین تقریبی اندازهی آینده آن بازار گرفته شود. از طرف دیگر، تصمیمی دقیقتر، مانند تعیین بودجهی مناسب برای هر بخش، به رویکرد دقیقتر و جزئیتری نیاز دارد.
اهمیت پیش بینی در چیست؟
توانایی پیشبینی دقیق روندها و رویدادهای آینده در بسیاری از زمینهها، از جمله مدیریت کسبوکار، مفید است. پیشبینی مهم است، زیرا میتواند برای موارد زیر استفاده شود:
برآورد موفقیت در فعالیت تجاری جدید
پیشبینی مناسب هنگام شروع کار جدید میتواند اطلاعات مهمی را نشان دهد که ممکن است موفقیت آیندهی شرکت را تعیین کنند. پیشبینی برخی از خطرات و عدم قطعیتهایی را که کسبوکار جدید با آن روبهروست، آشکار میکند و میتواند ابزار مناسبی را برای پیشبینی عناصری مانند بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ قدرت رقابت، پتانسیل تقاضا برای یک محصول یا خدمات و توسعهی صنعت در آینده به کارآفرین ارائه دهد.
برآورد نیازهای مالی
برآورد نیازهای مالی آیندهی شرکت از مهمترین کاربردهای پیشبینی است که میتواند با تخمین فروش، سرمایهی موردنیاز برای توسعهی محصول، هزینههای توسعه و سایر هزینههای احتمالی که برای تخمین هزینههای آینده استفاده میشوند، در تعیین آیندهی مالی به شرکت کمک کند.
اطمینان از انسجام عملیاتی شرکت
پیشبینی مناسب میتواند اطلاعات مهمی را درمورد درآمد و هزینههای آینده نشان دهد. مدیریت شرکت میتواند با برآورد وجوه ورودی و خروجی سازمان در مدتزمان مشخص، برنامههای کارآمدتر و دقیقتری را برای آینده تنظیم کند.
کمک به مدیران در تصمیمگیری صحیح
حال که دریافتید پیش بینی چیست و چه مفهومی دارد، باید بدانید که بخش جالبتوجهی از تصمیمات مدیریتی با اتکا به پیشبینی دقیق اتخاذ میشود. اکثر مشاغل، صرفنظر از اندازه، با عدم قطعیتهای بالقوهای روبهرو هستند، از جمله افزایش فصلی و کاهش فروش، تغییر در پرسنل و تغییر در قیمت مواد اولیه با توجه به ماهیت و هدف دقیق سازمان. پیشبینی نقش عمدهای در ارائهی اطلاعات به مدیران برای تصمیمگیری آگاهانه درمورد آیندهی شرکت دارد.
افزایش احتمال موفقیت سرمایهگذاری تجاری
موفقیت یک تجارت اغلب به بودجه احتیاطی مناسب و تخصیص صحیح بودجه بستگی دارد. پیشبینی میتواند معیارهای مهمی مانند مقدار مواد اولیهی موردنیاز، بودجهی مناسب برای هر بخش شرکت و تعداد فروش در آینده را پیشبینی کند. این ارقام به مدیریت کمک میکنند تا بودجه و منابع را تخصیص دهد و با توجه به نوع شرکت و دادههای پیشبینیشده، محصول یا خدماتی را نسبت به کالای دیگر اولویتبندی کند.
تدوین برنامههای مؤثر برای آینده
تمام برنامهریزیها به معنای استفاده از پیشبینیها هستند و پیشبینی را به عنصری بسیار مهم در تنظیم برنامههای واقعبینانه و مفید تبدیل میکنند. هر نوع برنامه ریزی از کوتاهمدت گرفته تا بلندمدت، بهشدت به پیشبینی وابسته است و ارتباط مستقیمی را بین پیشبینی دقیق بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ و برنامهریزی کافی برقرار میکند.
ارتقای همکاری در محل کار
به طور معمول، جمعآوری و تجزیهوتحلیل دادههای موردنیاز برای پیشبینی به هماهنگی و همکاری بین کلیهی مدیران بخش شرکت و همچنین سایر کارمندان نیاز دارد. این امر همکاری، افزایش روحیهی تیم و انسجام را در پی دارد.
کمک به بهبود سازمان
پیشبینی اطلاعاتی را به مدیران میدهد که با استفاده از آنها میتوانند نقاط ضعف را در فرایندهای سازمان مشاهده کنند. آنان با کشف کاستیهای احتمالی پیش از موعد، ابزار مناسبی را برای اصلاح هرگونه ضعف قبل از تأثیر بر سود در اختیار دارند.
جدیدترین فرصتهای شغلی شرکتهای معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
روشهای پیش بینی چیست؟
۴ روش اصلی پیشبینی وجود دارد که برای تعیین ارزشها، هزینهها، مخارج، روندها و سایر شاخصهای مشابه میتوانید از آنها استفاده کنید؛ روش های پیش بینی عبارتاند از:
۱. روش خط مستقیم (Straight-line method): این روش سادهترین روش پیشبینی هم برای یادگیری و هم برای دنبال کردن است. به طور معمول، تحلیلگران مالی از این روش برای تعیین درآمد آینده بر اساس روندها و ارقام گذشته استفاده میکنند؛
۲. میانگین متحرک (Moving average): این روش الگوی اساسی مجموعهدادهها را برای تخمین مقادیر آینده تجزیهوتحلیل میکند. پرکاربردترین انواعِ میانگینِ متحرک، میانگین متحرک سهماهه و پنجماهه است؛
۳. رگرسیون خطی ساده (Simple linear regression): این روش برای به دست آوردن پیشبینی دقیقتر، بهویژه هنگام تجزیهوتحلیل ارتباط بین متغیرهای مختلف، بسیار مفید است؛
۴. رگرسیون خطی چندگانه (Multiple linear regression): در شرایطی که برای پیشبینی به دو یا چند متغیر مستقل نیاز است، عمدتا از این روش برای پیشبینی درآمد استفاده میشود.
مهارتهای پیش بینی برای سرمایهگذاران چیست؟
حال که توضیح دادیم پیش بینی چیست و چه اهمیتی دارد، باید بدانید که پیشبینی بخش عمدهای از هر سرمایهگذاری است، از بازار سهام و بانکداری گرفته تا سرمایهگذاری در املاک و مستغلات، سرمایهگذاری خطرپذیر، بازاریابی شبکهای و مالکیت مشاغل.
مهمترین مهارتهای موردنیاز سرمایهگذاران برای پیشبینی دقیق عبارتاند از:
مهارتهای کسبوکار
درک صحیح فضای کسبوکار و بازار، داراییِ ارزشمندی برای هر نوع سرمایهگذاری محسوب میشود. نوع و هدف سرمایهگذاری هرچه باشد، صحت پیشبینی سرمایهگذار به درک او از تصویر بزرگتر بستگی دارد و کمک میکند که مفیدترین روشها و تکنیکهای پیشبینی را برای هر موقعیت تعیین کند.
مهارتهای فنی
قبل از اینکه سرمایهگذار بتواند به طور دقیق و مرتبط پیشبینی کند، باید دانش فنی لازم را برای شناسایی دادههای مربوط، گروهبندی آنها و نتیجهگیری مفید داشتهباشد.
مهارتهای مدیریت دادهها
دادهها پایه و اساس تمام پیشبینیها هستند؛ بنابراین، سرمایهگذار قبل از دریافت بینشی از تحولات احتمالی آینده باید بتواند کلیهی دادههای مربوط را شناسایی، مرتب و مدیریت کند. این به معنای بهبود کیفیت دادههای بهدستآمده از طریق کشف و کنترل هرگونه ناهنجاری است؛ همچنین، استفاده از دادهها به منظور ایجاد مدلهای واقعی برای رویدادهای آینده را نیز شامل میشود.
مهارتهای ارتباطی
ارتباطات مناسب و مهارت های بین فردی داراییِ ارزشمندی برای سرمایهگذاران هستند. در هر مرحله از پیشبینی، از جمعآوری دادهها گرفته تا توضیح نتایج پیشبینی برای اشخاص دیگر، به برقراری ارتباط نیاز است. سرمایهگذار از مهارت های ارتباطی خود برای تعامل با واحدهای تجاری مربوط، تأمین اعتبار برای سرمایهگذاریها و انتقال نتیجهی پیشبینی به افراد مربوط، مانند شرکا و مدیرعاملهای شرکت، استفاده خواهد کرد.
با ساختن یک رزومه حرفهای، برای استخدام در بهترین فرصتهای شغلی اقدام کنید.
دیدگاه شما