اکسپرت خوب یا بد ؟ مسئله اینست !
حسب امر دوستان ، تجربه سالها کار با اکسپرت رو خدمت شما عرض میکنم ، امیدوارم مفید باشه
مطالب مطرح شده تجربه شخصی است و شاید در بعضی موارد با نظرات سایر همکاران با تجربه اختلاف داشته باشد
هدف صرفا انتقال تجربیات است
اکسپرت چیست ؟
یک برنامه نرم افزاری که بطور خودکار برای ما معامله میکند و حسابمان را رشد میدهد !
یعنی به نوعی ماشین چاپ اسکناس !!
یک ربات که اتوماتیک و شبانه روز و بدون خستگی برای ما کار میکند و ما را پولدار خواهد کرد
خب این بسیار عالیست ! از کجا باید چنین ربات مهربان و دلسوز و باهوشی را پیدا کنیم ؟ یه دونه خوبش لطفا !!
از مغازه اکسپرت فروشی ؟ از سایت ها ؟ از مارکت متاتریدر ؟ مجانی هم داره یا فقط باید خرید ؟ از کجا بدونیم که واقعا درست کار میکنه ؟ و هزاران هزار داستان دیگر
و آغاز چرخه باطل برای یافتن یک اکسپرت خیلی خوب !!
یک سوال :
چرا بانک های بزرگ و موسسات فاند منیجینگ و صندوق های سرمایه گذاری ، تریدرهای حرفه ای با حقوقهای نجومی استخدام میکنند ؟
چرا از اکسپرت استفاده نمیکنند ؟
پاسخ به این سوال گویای همه چیز است
بیایید با هم مزایا و معایب اکسپرت رو بررسی کنیم تا بهتر بتونیم تصمیم بگیریم
مزایا :
طمع نمیکند
نمیترسد و احساسی عمل نمیکند
مدیریت سرمایه را دقیق و درست اجرا میکند
مسائل روانشناسی ترید برایش حل شده است
هیجانی نمیشود
خسته نمیشود و نیاز به خواب و استراحت ندارد
سرعت عمل اکسپرت بسیار سریع تر از حرفه ای ترین تریدر دنیاست
بهمراه هزاران مزایای بیشمار دیگر و هزاران جایزه نقدی و غیر نقدی !
“هورزاد اف ایکس دات کام”
hoorzadfx . com
معایب :
هوش ندارد
چیزی بجز صفر و یک را متوجه نمیشود و نمیتواند چیزی بین این دو را تشخیص دهد
(فعلا دسترسی به هوش مصنوعی و فازی و کامپیوترهای کوانتوم برای همه امکان پذیر نیست)
بنابراین قدرت تحلیل ندارد و همه چیز را فقط در قالب صفر و یک میبیند و این برای ترید در بازارهای پویا بسیار مخرب است
چون قدرت تحلیل ندارد کارهای ساده ای مثل کشیدن یک خط روند را هم نمیتواند درست انجام دهد (اینجا اندیکاتوری که به اکسپرت فرمان میدهد منظور است) درصورتی که اکثر تریدرها خط روند را بهتر از اکسپرت (اندیکاتور) رسم میکنند
بروکرها به راحتی میتوانند در کار اکسپرت اختلال ایجاد کنند
رفتار بازار در پریود های مختلف زمانی تغییر میکند اما اکسپرت نمیتواند خود را با شرایط جدید تطبیق دهد و صرفا کارهای گفته شده را انجام میدهد
اگر تغییری در شرایط ایجاد شود اکسپرت متوجه نمیشود و فقط کار گفته شده را (به شیوه خودش) انجام میدهد که برخی مواقع بسیار زیان بار خواهد بود – در صورتی که اگر در آن موقعیت یک تریدر تازه کار و بی تجربه هم بود آن کار را انجام نمیداد (مثلا اردر را در جایی بسیار عجیب ست میکند و یا مثلا به دلایلی قادر به ارسال دستور استاپ لاس نیست و سرعت عمل در سرمایهگذاری خوب پوزیشن را بدون استاپ لاس رها میکند و …)
در مواردی مانند قطع شدن سرور بروکر یا ریست شدن سرور مجازی شما ، اکسپرت فقط تماشا میکند و هیچ محافظی از حساب شما انجام نمیدهد ، درصورتی که اگر یک بچه ۵ ساله را بجای اکسپرت گذاشته بودیم (در این موارد) نتیجه بهتر بود !
( البته برای مثالهای بالا راه حل هست (میدونیم همه رو) ولی این موارد صرفا مثال بود و مسائل زیاد دیگری هست که با امکانات محدود فعلی راه حل مطمئن برایش نیست)
و بسیاری معایب دیگر
کوتاه سخن اینکه اکسپرت آن چیزی که روز اول فکر میکردیم نیست – اکسپرت های کمک ترید ، بسیار خوب هستند اما سپردن حساب به اکسپرت های معامله گر (نه کمک کننده ها) به هیچ عنوان توصیه نمیشود
جمله آخر :
شاید (شاید) اکسپرتی که نظارت انسانی بر روی آن باشد نتیجه خوبی بهمراه داشته باشد ، به شرط آنکه موارد زیر رعایت شود :
ایده اولیه اکسپرت بسیار خوب و ناب باشد (نه هر ایده ساده ای که به ذهن هر تریدری میرسد)
الگوریتم نویسی و کد نویسی توسط افراد با تجربه انجام شود
نظارت بسیار سرعت عمل در سرمایهگذاری خوب دقیق و مستمر باشد
نظارت توسط تریدر بسیار با تجربه انجام شود
اکسپرت با دیتای بسیار سالم (دیتای تیک با کیفیت ۹۹.۹۰%) بکتست و اپتیمایز شده باشد
عدد بالا را ۹۰ تا ۹۹ درصد نخوانید – منظور ۹۹ ممیز ۹۰ درصد است)
اپتیمایز همیشگی و مستمر لازمه دوام کار اکسپرت بوده و خواهد بود
نظارت انسانی را با دستکاری در کار اکسپرت اشتباه نگیرید
ده نکته که به شما کمک می کنند تا به سرعت برق و باد تصمیم گیری کنید
شما در تصمیم گیری چگونه عمل می کنید؟ آیا به دلیل ترس از انتخاب های اشتباه مدت زمان زیادی را صرف فکر کردن بر روی تک تک تصمیمات می کنید؟ آیا احساس میکنید که پیش از نتیجه گیری، نیاز به تجزیه و تحلیل تمام گزینه های پیش رو دارید؟
اگر اینطور است، تبریک می گویم؛ چرا که شما از فلج تحلیلی رنج می برید! فلج تجزیه و تحلیل به حالتی گفته می شود که فرد در مورد یک تصمیم بیش از حد به تفکر می پردازد، تا جایی که هیچ گاه انتخابی صورت نمی گیرد و بدین ترتیب فرد بدون هیچ گونه اقدامی در وضعیت فلج و بی تحرکی قرار می گیرد.
به همان اندازه که اکنون هیچ مشکلی در انجام دقیق و سریع تصمیم گیری های مهم زندگی خود ندارم، تا پیش از این دقیقا به همین اندازه در تصمیم گیری های روزمره ی خود ناتوان و وسواسی بودم، از خرید هارد دیسک گرفته تا انتخاب رنگ برای خرید یک برق لب جدید! یا اینکه چه چیزی برای ناهار یا شام آماده کنم! این ها تصمیمات کوچکی بود که هر کدام دست کم 15 دقیقه ی مفید از زمانم را به خود اختصاص می دادند. اما اکنون به جایی رسیدم که کمتر از چند ماه طول کشید تا به هدف مهم زندگی ام پی ببرم، تنها یک ماه طول کشید تا همسرم را انتخاب سرعت عمل در سرمایهگذاری خوب کنم و کمتر از دو ماه طول کشید تا تصمیم بگیرم کار روزانه ی خود را ترک کنم و کار جدیدم را شروع کنم.
شک و تردید در تصمیمگیری
نیازی به گفتن نیست اما عدم قاطعیت، شک و تردید و دودلی باعث می شود حجم زیادی از وقت و انرژی من به هدر رود. من همیشه برای انتخاب گزینه ی صحیح وحشت زده بودم و نگران بودم که مبادا تصمیم اشتباهی گرفته باشم. تصمیماتی که بایستی به سادگی و درستی انجام می شد، همواره با پیچیدگی همراه بود چرا که من می خواستم تمام گزینه های پیش رو و نتایج هر یک را به طور کامل بررسی کنم، بنابراین گرفتن تصمیم برایم تقریبا غیر ممکن بود.
البته این موضوع مربوط به گذشته است و اکنون من تمام تصمیمات کوچک و بزرگ را بی درنگ می گیرم. این مقاله به شما کمک می کند تا ده نکته ی کاربردی را جهت از بین بردن فلج تحلیلی به کار بگیرید. نکات شماره ی 1، 3، 5، 6 و 7 در مورد من بسیار موثر بودند.
نکته ی شماره 1. بین تصمیمات بزرگ و کوچک تفاوت قائل شوید.
در ابتدا بین تصمیمات بزرگ و کوچک تفاوت قائل شوید و سپس بر اساس اهمیتشان توجه لازم را به آن ها معطوف کنید.
بخش بزرگی از فلج تحلیلی من در گذشته ناشی از موشکافی تمام تصمیمات بود، گویی این تصمیمات مسیر زندگی من را تغییر می دهند، در حالی که اینگونه نبود. این نکته بینی و وسواسی بودن در برخی تصمیمات زندگی همچون پیدا کردن همسر و کشف مسیر درست زندگی به من کمک کرد اما مشکل اینجا بود که من این وسواس را در مورد تمام تصمیمات به کار می بستم و همین موضوع موجب شده بود تا زمان و انرژی زیادی را از دست بدهم.
اگر واقعا در انجام یک تصمیم دچار وسواس شده اید از خود این سه سوال را بپرسید:
- این تصمیم چقدر مهم است؟
- آیا نتیجهی این تصمیم در یکسال آیندهی من تغییری ایجاد خواهد کرد؟
- بدترین چیزی که می تواند در نتیجه ی این تصمیم اتفاق بیفتد چیست؟
بر اساس اهمیتی که تصمیمات برای شما دارند، زمان و تلاش سزاوارشان را برای آن ها صرف کنید.
اگر تصمیم پیش رو، در یکسال آینده ی شما تغییر عمده ای ایجاد نمی کند و همچنین عواقب جدی در مورد پیامدهای آن وجود ندارد، (به عنوان مثال انتخاب رنگ نادرست برای دفترچه ی یادداشت!)، بنابراین آن یک تصمیم کوچک است. آرامش خود را حفظ کنید، رو به جلو حرکت کنید و کمترین زمان و تلاش ممکن را صرف آن تصمیم کنید.
اما اگر یک تصمیم پیش رو، بعد از یکسال تاثیر بزرگی در زندگی شما ایجاد کند و پیامدهایی جدی در نتیجه ی انتخاب نادرست وجود داشته باشد، (به عنوان مثال، ازدواج با فردی که بعد از گذشت چند وقت دیگر احساس خوبی در مورد او ندارید)، بنابراین آن یک تصمیم بزرگ است. مدت زمان مناسبی را برای تفکر در مورد آن کنار بگذارید و حتی در صورت نیاز آن را به تاخیر بیاندازید.
*برای هر تصمیمگیری در این میان نیز زمان صرف کنید اما اجازه ندهید این زمان خیلی طولانی شود.
نکته ی شماره 2. اهداف برتر خود را مشخص کنید.
پیش از ورود به فرآیند تصمیم گیری، هدف (های) اصلی خود را برای این تصمیم مشخص کنید. سپس از این اهداف جهت راهنمایی در تصمیم گیری استفاده نمائید. این موضوع به شما کمک می کند تا هرچه سریعتر به یک تصمیم قابل اتکاء برسید.
به عنوان مثال، بسیاری از افراد غالباً مایل به همکاری با من در کسب و کار هستند. من هر هفته ایمیل هایی با عنوان تبلیغ محصولات، تبلیغ کمپین ها، برگزاری دوره های آموزشی، پیشنهادات همکاری و سایر موارد مشابه دیگر دریافت می کنم.
معیارهای من برای این تصمیم ساده است: قرار گرفتن در معرض رشد. سوالی است که از خودم می پرسم این است که آیا من از برقراری این تعامل می توانم در معرض تعالی شخصی قرار بگیرم؟ اگر پاسخ “نه” باشد، بنابراین تلاش افراد بی فایده است چرا که من تصمیم خود را در همان ابتدا گرفته ام. دانستن هدف نهایی خودم، به من کمک میکند که سریع و قاطع باشم، چرا که می توانم فوراً گزینه ای را انتخاب کنم که به من در تحقق هدف نهایی خود کمک می کند.
نکته ی شماره 3. کلید تصمیم گیری درست، رسیدن به “کمال” نیست، بلکه راحتی شماست.
اگر تصمیم پیش رو در مورد تغییر، اصلاح و دگرگونی زندگی شما نباشد، بنابراین رسیدن به کمال مهم نیست. وظیفه ی شما تنها این است که یک تصمیم نسبتاً خوب را در مدت زمان نسبتاً مناسب اتخاذ نمائید، و در پی آن حرکت کنید.
می خواهید بدانید چرا این حرف را میزنم؟ این به این دلیل است که هر گزینه مزایا و معایب خود را دارد و قرار گرفتن در وضعیتی که هم انتخاب عالی و بی نقصی داشته باشید و هم نتیجه ی دلخواهتان را دریافت کنید بسیار دشوار است. شاید شما برای رسیدن به گزینه ی مطلوب و بی نقص مجبور شوید هزینه ی گزافی پرداخت کنید چرا که طبق قانون 20/80 شما برای رسیدن به 20 درصد پیشرفت بایستی 80 درصد تلاش کنید.
اگر تصمیم شما سرنوشت ساز باشد، ارزش آن را دارد که زمان و تلاش خود را روی انتخاب بهترین گزینه سرمایهگذاری کنید. با این حال، اگر این تصمیم در زندگی شما طی یک سال یا دو سال آینده تاثیر چندانی نخواهد داشت (با مراجعه به نکته شماره 1) پس مهم نیست که شما یک انتخاب افتضاح یا یک انتخاب عالی داشته باشید، چرا که انتخاب هر یک از گزینه ها عواقب بلندمدتی را برای شما ایجاد نخواهد کرد و حتی اگر برای داشتن یک انتخاب درجه یک، ساعت ها زمان و انرژی صرف کنید، باز هم نتیجه آن تاثیری در زندگی شما نخواهد داشت.
این بدان معنا نیست که باید برای تمام تصمیم گیری های خود تنها یک گزینه ی تصادفی را انتخاب کنید، چرا که تأثیرات منفی کوچک می توانند در طول زمان جمع شوند تا تأثیر منفی بزرگی ایجاد کنند. بلکه بدان معناست که بایستی قانون 20/80 را مد نظر داشته باشید و به جای اینکه دنبال گزینه های بی نقص باشید، سعی کنید تا مناسب ترین انتخاب را انجام دهید.
نکته ی شماره 4. گزینه های نامناسب را حذف کنید.
در این گام گزینه های نامناسب را از میان بردارید. روبرو شدن با سیل گزینه ها می تواند روند تصمیم گیری را آشفته سازد، بنابراین گزینه های بد را سریعاً حذف کنید تا ارزیابی برای شما آسان تر شود. برای تصمیم گیری به اهداف خود مراجعه کنید (به نکته ی شماره 2 مراجعه کنید)، گزینه هایی را که به طور قطع اهداف شما را برآورده نمی کنند را شناسایی نموده و هرچه زودتر از شر آنها خلاص شوید.
مواردی که باقی مانده اند به طور قابل توجهی موارد خوبی می باشند که به شما امکان می دهد تا ارزیابی دقیق تری داشته باشید.
نکته ی شماره 5. یک گزینه را انتخاب کنید و پیش بروید، هرگز به عقب نگاه نکنید.
اگر گزینه های شما را گیج کرده اند و مطمئن نیستید کدام یک را انتخاب کنید … بنابراین فقط یک مورد را انتخاب کنید، رو به جلو حرکت کنید و هرگز به پشت سر نگاه نکنید.
اگرچه این ایده ممکن است کمی بی پروایانه به نظر برسد اما در واقع اینگونه نیست. دلیل اینکه شما این گزینه ها را در لیست کوتاه نهایی شده ی خود قرار داده اید این است که از نظر منطقی خوب به نظر رسیده اند و اگر واقعاً بد بودند آن ها را طبق نکته ی شماره 4 حذف می کردید. بنابراین اکنون دیگر مهم نیست که کدام گزینه را انتخاب کنید. شما همچنین مزایای اختصاصی سایر گزینه ها را از دست نخواهید داد، چرا که احتمالاً هر گزینه دارای جوانب مثبت و منفی مختص خود می باشد.
از این رو، به جای نگرانی در این باره که کدام یک را انتخاب کنید، مهم این است که یکی را به سرعت انتخاب کنید و بهترین نتیجه را از آن کسب کنید.
نکته ی شماره 6. گریزی به گذشته بزنید
بخشی از دلیل فلج تحلیلی من در گذشته این است که پدرم همواره به من می گفت که باید محتاط باشم و تنها چیزهایی را که نیاز دارم بخرم، هرچند که او هنوز هم این کار را انجام می دهد. با اینکه اکنون دیگر بزرگ شده ام، پدرم هنوز مرا در مورد هر چیز جدیدی که می خرم نصیحت می کند، چرا که او آن ها را به عنوان ضایعات تلقی می کند. عبارت مخصوص او این است که: ” بدست آوردن پول دشوار است؛ آن را با بی دقتی خرج نکن.”
از این رو، من به شکلی غیرمنطقی در مقابل گزینه های بد مقاومت می کردم و همواره از خودم می پرسیدم که آیا این بهترین گزینه است؟ آیا گزینه ی بهتری وجود دارد؟ اگر بعداً از انتخابم پشیمان شدم چه می شود؟ اگر عواقب بدی در مورد این انتخاب وجود داشته باشد چه می شود؟ اگر بعداً انتخاب بهتری داشته باشم چه؟ همه ی این موارد دست به دست هم می دادند تا باور کنم که تصمیم بدی گرفته ام!
چه باید کرد؟
سرانجام به این نتیجه رسیدم که من زیر سایه ی داستان های دوران کودکی ام زندگی می کنم. هر تصمیمی مزایا و معایب خود را دارد و غیر منطقی ست که فکر کنم چون چند مورد از جوانب تصمیمم را دوست ندارم بنابراین تصمیم بدی گرفته ام. حتی اگر واقعاً تصمیم بدی گرفته باشم، احمقانه است که خودم را درمورد این امر سرزنش کنم، چرا که بهرحال همه ی افراد در یک نقطه تصمیم های بدی می گیرند. مهم تر از همه این که من از اشتباهات خود بیاموزم و به جای تمرکز روی نقاط منفی هر موقعیتی، روی نقاط مثبت آن تمرکز کنم.
اگر به طور مداوم در برابر تصمیمات فلج می شوید، ممکن است داستانی در پشت آن وجود داشته باشد، به عنوان مثال ممکن است یک داستان از دوران کودکی شما را به سمت این عمل سوق می دهد. داستان کودکی شما در مورد تصمیم گیری چیست؟ چگونه می توانید از آن رهایی پیدا کنید؟
نکته ی شماره 7. برای خود محدودیت زمانی در نظر بگیرید
برای تصمیمی که می خواهید بگیرید محدودیت زمانی تنظیم کنید. این محدودیت زمانی بایستی براساس اهمیت تصمیم باشد، (مراجعه به نکته ی شماره 1). از آنجا که زمان یک پارامتر نسبی است و هر تصمیمی متفاوت است، هیچ قانون سخت و محکمی در ارتباط با این محدودیت وجود ندارد. من شخصاً خودم را برای تصمیم گیری های کوچک حدود دو دقیقه محدود می کنم و برای تصمیم گیری های سطح متوسط بیش از چند روز تا یک هفته زمان صرف نمی کنم و برای تصمیمات بزرگ، از نظر فنی به خودم اجازه می دهم تا زمانی که لازم باشد در مورد آن تصمیم فکر کنم، هرچند که همیشه در عرض چند ماه به نتیجه می رسم.
نکته ی شماره 8. تصمیم را به شخصی دیگر واگذار کنید.
این موضوع تا حدی می تواند آزار دهنده باشد چرا که شما به طور موثر خود را از روند تصمیم گیری خارج نموده و مسئولیت تصمیم گیری را به شخص دیگری واگذار می نمائید. با این حال، اگر به نظر آن شخص اعتماد داشته باشید دیگر در مورد عدم دخالت داشتن خود در این فرآیند نگران نخواهید بود.
من اخیراً این کار را در کسب و کار خود انجام داده ام. چند ماه پیش، من یک دستیار دائمی استخدام نمودم تا برخی از کارهای مدیریتی را از جانب من انجام دهد. این شامل تصمیم گیری های اداری از طرف من می باشد که من در صورت لزوم آن را بررسی، تصویب یا اصلاح می نمایم. به این ترتیب من هیچ گاه درگیر تصمیمات اداری نخواهم شد و همین امر باعث می شود تا در اینگونه تصمیمات دچار فلج تحلیلی نشوم.
نکته ی شماره 9. نظر شخصی را که به او اعتماد دارید جویا شوید و طبق آن پیش بروید.
نکته ی یکی مانده به آخر این است که نظر شخصی را که به او اعتماد دارید جویا شوید و طبق آن پیش بروید. این نکته کمی با نکته ی 8 متفاوت است، چرا که شما این اختیار را دارید که به نظر او اعتماد کنید یا اینکه طبق نظر خود عمل کنید.
من اغلب این کار را در زمان خرید، زمانی که نمیتوانم تصمیم بگیرم انجام میدهم. معمولا گزینه ها را به دو مورد محدود می کنم و سپس از دوستم مشورت می گیرم، یا اینکه به توصیه ی دستیار فروشگاه گوش می سپارم. اگر پیشنهاد آن ها منطقی به نظر برسد، من به آن عمل خواهم کرد؛ و اگر نه، من گزینه ای که خودم ترجیح می دهم را انتخاب می کنم. در هر صورت، جویا شدن عقیده ی آن ها فرآیند تصمیم گیری را برای من سرعت می بخشد چرا که از این طریق اطلاعات بیشتری را برای اتخاذ تصمیم دریافت می کنم.
نکته ی شماره 10. زمان و انرژی خود را صرف کارهای مهم تر کنید.
اگر با وجود 9 نکته ای که مطرح شد شما هنوز در حالت فلج تحلیلی قرار دارید، این امکان وجود دارد که شما انرژی مضاعفی داشته باشید که روی مسائل درست و پر معنی صرف نمی شود!
به عنوان مثال، من متوجه شده ام که گاهی اوقات فقط به دلیل داشتن انرژی مضاعف برای انجام کارهای دیگر، در مورد مسائل وسواس به خرج می دهم. بنابراین از خودم می پرسم: آیا کارهای مهم دیگری به جای بررسی تصمیمات وجود دارد که اکنون می توانم به آن ها بپردازم؟ چه وظایف مهم تری وجود دارد که می توانم وقت و انرژی خود را به سمت آن ها معطوف کنم؟ چگونه می توانم این کار را شروع کنم؟ بنابراین به کارهایی که می توانم انجام دهم فکر می کنم، خواه نوشتن یک مقاله ی جدید، پاسخ دادن به ایمیل های مهم، شرکت در یک دوره یا ضبط یک ویدیوی جدید باشد. من بلافاصله به جای وسواس به خرج دادن در مورد تصمیم گیری، به آن کارها خواهم پرداخت.
جالب اینجاست که با انجام این کار ها، تصمیم گیری نیز برای من ساده تر می شود و من می توانم بعد از مدت کوتاهی به نتیجه برسم.
بنابراین اگر فلج تحلیلی شما ناشی از انرژی بیش از حد است، آن انرژی را به سمت کارهای دیگر هدایت کنید. کارهای مهم تری را برای انجام دادن پیدا کنید. بهره وری شما نیز از این طریق افزایش پیدا خواهد کرد. شما همچنین با این کار، به شفافیت بیشتری در مورد تصمیم تان دست پیدا خواهید کرد.
شهرک تولید محتوای استان قزوین با سرمایهگذاری سازمان اوقاف احداث میشود
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قزوین ، لطفالله سیاهکلی بعد از ظهر امروز در حاشیه برگزاری جلسه بررسی وضعیت احداث شهرک تولید محتوا با محوریت سازمان اوقاف در جمع خبرنگاران، اظهار داشت: کار کردن با سازمان اوقاف سهل و ممتنع است. سهل از این جهت که این سازمان مسائل مردم را خوب میفهمد، به سرعت جواب نمایندگان مردم را میدهد و زمان از ما نمیگیرد.
وی اضافه کرد: همچنین کار کردن با این سازمان از این جهت ممتنع است که چون احاطه به مسائل حوزه خود دارد، نمیتوانیم مسئله ناقص به این سازمان بدهیم و توقع داشته باشیم که پاسخ بگیریم. بنابراین اگر مسائل درست به سازمان اوقاف منتقل شود، کار کردن با این سازمان بسیارروان و راحت و با سرعت عمل مناسبی انجام سرعت عمل در سرمایهگذاری خوب میشود.
سیاهکلی ادامه داد: خوشبختانه شاهد حضور یک تیم مدیریتی بهروز در سازمان اوقاف و امور خیریه کشور هستیم که با رویکرد فناورانه امورات حوزه وقف را سازماندهی کرده و پیش میبرند.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در گذشته شاهد بودیم که سازمان اوقاف فقط صاحب املاک و سودی از آنها نمیبرد، گفت: امروز رویکرد سازمان اوقاف متحول شده و این سازمان به دنبال مولدسازی داراییهای خود است، چرا که دارایی غیرمولد هیچ ارزشی ندارد. با رویکرد جدید سازمان اوقاف جزو سرمایهگذاران بزرگ و پردرآمد کشور در آینده نزدیک میشود.
سیاهکلی با اشاره به ضرورت بهروزرسانی داراییهای سازمان اوقاف افزود: باید بهکارگیری دارایی در جهت سرمایهگذاری و کسب درآمد روزانه در دستور کار سازمان اوقاف در همه عرصهها قرار بگیرد.
وی با بیان اینکه ایجاد شهرک تولید محتوا جزو مصوبات سفر ریاست جمهوری است، ادامه داد: با توجه به صحبتهایی که حجتالاسلام خاموشی ریاست سازمان اوقاف و امور خیریه کشور داشتیم، شهرک تولید محتوای استان قزوین با سرمایهگذاری سازمان اوقاف احداث خواهد شد که میتوان نشاندهنده نگاه روزآمد این سازمان در صرف درآمدهای ناشی از موقوفات باشد.
در قابلیتهای سازمانی خود سرمایهگذاری کنید
اگر از مردم بپرسید که کدام شرکتها را تحسین میکنند ، مردم به سرعت به سازمآنهایی مانند جنرال الکتریک ، استارباکس ، نورد استروم یا مایکروسافت اشاره میکنند. اما اگر از همین افراد بپرسید وضعیت سلسله مراتبی این شرکتها چگونه است یا استراتژی آنها چگونه بوده است تعداد معدودی از افراد از وضعیت شرکتها اطلاع دارند. آنچه برای مردم قابل احترام است ساختار سازمانی یا رویکردهای خاص آنان به استراتژی نیست بلکه قابلیهای سازمانی مثل توانایی نوآوری یا پاسخگویی به تغییر نیازهای مشتری است. چنین قابلیتهای سازمانی داراییهای کلیدی ناملموس به شمار میروند. شما نمی توانید آنها را ببینید یا لمس کنید ، اما میتوانند در ارزش بازار شما تفاوتهایی را ایجاد کنند.
این قابلیتها – سرعت عمل در سرمایهگذاری خوب مهارتهای جمعی ، تواناییها و تخصصهای یک سازمان – نتیجه سرمایهگذاری در کارکنان ، آموزش ، جبران خدمات، ارتباطات و سایر زمینههای منابع انسانی است. آنها نمایانگر راههایی هستند که مردم و منابع را برای دستیابی به هدف دور هم جمع میکند. قابلیتهای سازمانی هویت و شخصیت سازمان را شکل میدهند و در آخر اینکه توضیح میدهند اساسا سازمان برای چه خلق شده است. قابلیتهای سازمانی با گذشت زمان پایدار هستند و به راحتی توسط رقیبان در حوزه های دسترسی به بازار سرمایه ، استراتژی محصول یا فن آوری کپی نمیشوند. اندازه گیری آنها آسان نیست ، بنابراین مدیران اغلب نسبت به سرمایههای ملموس مانند تجهیزات یا درآمد بیشتر توجه میکنند. تفاوت در دارایی های نامشهود توضیح میدهد که چرا ، به عنوان مثال ، بازار هواپیمایی جت بلو دو برابر بیشتر از دلتا است با وجود اینکه جت بلو دارای درآمد و بازده قابل توجهی است.
در این مقاله، ما به قابلیتهای سازمانی و چگونگی ارزیابی ان توسط رهبران میپردازیم و موارد لازم را برای ایجاد ارزش از این داراییهای نامشهود ذکر میکنیم. در این مقاله از طریق نمونه های موردی چگونگی ارزیابی قابلیتهای سازمانی را توضیح میدهیم که تصویر سطح بالایی از نقاط قوت و زمینههای یک سازمان را برای بهبود ارائه میدهد. ما ده ها مورد از این قبیل تحلیل ها را انجام داده و مشاهده کردهایم و ممیزی را راهی قدرتمند برای ارزیابی داراییهای نامشهود و تبدیل آنها به عناصری دقیق و قابل اندازه گیری شناختیم.
قابلیت سازمانی چیست؟
در حالی که مردم غالباً از کلمات “توانایی” ، “شایستگی” و “قابلیت” به طور متناوب استفاده میکنند ، ما تفاوتهایی را بین این مفاهیم قائل میشویم. در زمینههای فنی ، قابلیت به معنای صلاحیت عملکردی یک فرد یا شایستگیهای اصلی سازمان است. در مورد مسائل اجتماعی ، این موضوع به توانایی رهبری یک فرد یا به قابلیتهای یک سازمان اشاره میکند. با توجه به این تفاوتها، اجازه دهید سطح تجزیه و تحلیل فردی و سازمانی و همچنین مجموعه مهارتهای فنی و اجتماعی را با هم مقایسه کنیم:
در جدول زیر، سلول شخصی و فنی نشان دهنده صلاحیت عملکردی یک فرد ، مانند تخصص فنی در بازاریابی ، امور مالی یا تولید است. سلول فردی اجتماعی به توانایی رهبری شخص اشاره دارد برای مثال چشم انداز، برقراری ارتباط با دیگران، بینش یا ایجاد انگیزه در افراد. سلول سازمانی-فنی صلاحیتهای فنی اساسی یک شرکت را شامل میشود. به عنوان مثال ، یک شرکت خدمات مالی باید بداند که چگونه ریسک را مدیریت کند. سلول سازمانی اجتماعی نشانگر DNA ، فرهنگ و شخصیت سازمان است. اینها ممکن است شامل قابلیت هایی مانند نوآوری و سرعت باشد.
قابلیتهای سازمانی هنگامی ظهور میکنند که یک شرکت مهارتها و تواناییهای مشترک افراد خود را درک و از آنها استفاده کند. ممکن است یک کارمند از نظر فنی باسواد باشد یا مهارت رهبری را نشان دهد ، اما شرکت به عنوان بستر فعالیت این افراد ممکن است آنها را حمایت و تقویت بکند یا نکند. علاوه بر این ، قابلیتهای سازمانی به یک شرکت این امکان را میدهد تا دانش فنی خود را به نتایج ارزشمند تبدیل کند. به عنوان مثال ، اگر سازمان قادر به ایجاد تغییر نباشد، توانمندی اصلی سازمان در بازاریابی راه به جایی نخواهد برد.
هیچ لیست جادویی از قابلیتهای متناسب با هر سازمان وجود ندارد. با این حال ، ۱۱ مورد مهم توسط مجله کسبوکار هاروارد شناسایی شده که بیشتر شرکتهای موفق آنها را دارا هستند. وقتی سازمانی در هر یک از این ۱۱ قابلیت ضعیفتر از حد نرمال عمل کند، اختلال در عملکرد و ضرر رقابتی کمترین اتفاقی است که خواهد افتاد.
جذب استعداد:
به این معنی که سازمان در جذب ، ایجاد انگیزه و حفظ افراد شایسته و متعهد خوب عمل میکند. کارمندان شایسته و مستعد مهارتهای مورد نیاز کسبوکار را دارا هستند و میتوانند به طور منظم از این مهارتها در جهت ارزش بخشی به کسبوکار استفاده کنند.این توانمندی زمانی ایجاد میشود که رهبران بتوانند استعداد جدیدی را جذب کنند، ان را توسعه دهند، از این نیروی مستعد در جهت اهداف خود استفاده کنند و البته آنها را با نیروهای مستعد دیگر در جهت سینرژی ارتباط دهند. ابزار ارزیابی این توانایی در سازمان بررسی میزان بهره وری افراد، امار حفظ کارکنان مستعد، نظرسنجی کارمندان و مشاهده مستقیم است.
چابکی و سرعت:
در واقع این مفهوم یعنی سازمان میتواند به سرعت متناسب با محیط اطرافش تغییر کند. سرعت به توانایی سازمان در تشخیص فرصتها و اقدام سریع ، اعم از بهره برداری از بازارهای جدید ، ایجاد محصولات جدید ، ایجاد قراردادهای جدید برای کارمندان یا اجرای فرایندهای جدید تجاری اشاره دارد. سرعت ممکن است به روش های مختلفی ردیابی شود: مثلاً چه مدت طول می کشد تا از ایده به تجاری سازی برسیم؟ ، یا از جمع آوری داده های مشتری به تغییرات در روابط مشتری دست پیدا کنیم. در اینجا زمان و بینش نقش کلیدی ایفا میکنند. این یعنی بتوانیم در کوتاهترین زمان فرصتها را شناسایی کنیم و البته با اشتیاق به سمت این فرصتها گام برداریم. بهتر است تا رهبران یک شاخص کلیدی عملکرد برای این موضوع در نظر بگیرند تا بتوانند زمان مورد نیاز و ارزش ایجاد شده توسط فعالیت های مختلف را کنترل کنند.
ذهنیت مشترک و هویت منسجم برند:
این بخش یعنی مدیران اطمینان داشته باشد که کارکنان و مشتریان از ذهنیت و تجربیات مثبت و منسجمی از سازمان برخوردار هستند. برای سنجش ذهنیت مشترک، از هر یک از اعضای تیم خود بخواهید به این سؤال پاسخ دهند: سه موردی که دوست داریم توسط بهترین مشتریانمان از طریق آنها شناسایی شویم چیست؟ سپس میزان اجماع و انسجام را با محاسبه درصد پاسخ هایی که با یکی از سه مورد متداول مطابقت دارد ، اندازه گیری کنید. ما صدها بار این تمرین را انجام داده ایم ، غالباً ذهنیت مشترک در یک سازمان معمولی بین ۵۰٪ تا ۶۰٪ است. این در حالی است که همین عامل در شرکت های پیشرو بازه ۸۰ تا ۹۰ درصد را شامل میشود. قدم بعدی دعوت از مشتریان اصلی برای ارائه بازخورد در مورد هویت برند است. هرچه میزان هماهنگی بین مجموعه ذهنیتهای داخلی و خارجی بیشتر باشد ، ارزش این قابلیت سازمانی بیشتر میشود.
پاسخگویی در قبال عملکرد:
این یعنی کارکنان ما عملکرد خوبی دارند. مسئولیت پذیری عملکردی وقتی تبدیل به قابلیت سازمانی میشود که کارمندان متوجه شوند عدم تحقق اهدافشان برای شرکت قابل قبول نخواهد بود. روش ارزیابی آن بررسی ابزارهایی است که شما برای مدیریت عملکرد استفاده می کنید. آیا با نگاهی به فرم ارزیابی عملکرد می توانید استراتژی کسبوکار را استخراج کنید؟ چه درصد از کارمندان هر سال ارزیابی عملکرد میشوند؟ جبران خدمات با توجه به عملکرد کارمندان چقدر است؟ برخی از شرکتها ادعای فلسفه پرداخت برای عملکرد را دارند اما جبران خدمات سالانه آنها بین ۳٫۵ تا ۴٫۵ درصد است. این شرکت ها هزینه عملکرد را پرداخت نمیکنند. بهتر است یک محدوده ایده آل برای ارزیابی عملکرد کم و زیاد از ۰٪ تا ۱۲٪ باشد.
همکاری:
ما در زمینه کار در مرزها خوب هستیم تا از کارایی و قدرت استفاده کنیم. همکاری زمانی اتفاق میافتد که سازمان به عنوان یک سیستم، کارایی را از طریق ادغام خدمات یا فناوری ها ، به اشتراک گذاری ایده ها و استعدادها در مرزهای عملکردی و وظیفه ای به دست آورد. به عنوان مثال ، خدمات اشتراکی ضمن حفظ سطح کیفیت قابل قبول ، موجب صرفه جویی ۱۵ تا ۲۵ درصدی در هزینه های اداری می شوند. با دانستن اینکه یک شرکت بزرگ به طور میانگین هر ساله ۱۶۰۰ دلار برای هر کارمند هزینه میکند ، می توانید پس انداز احتمالی هزینه خدمات مشترک را محاسبه کنید. همکاری ممکن است هم در سازمان و هم در بین تیم ها ارزیابی شود. با محاسبه ارزش آن می توانید تعیین کنید که آیا سازمان شما واقعاً همکاری دارد یا خیر. تخمین بزنید که هر بخش از شرکت شما چه مقدار برای یک خریدار بالقوه میتواند ارزش داشته باشد ، سپس این اعداد را اضافه کنید و کل این رقم را با ارزش فعلی بازار خود مقایسه کنید. به عنوان یک قانون اساسی ، اگر ارزش این رقم ۲۵٪ بیشتر از ارزش فعلی داراییها باشد ، همکاری یکی از نقاط قوت شرکت نیست.
یادگیری:
این یعنی سازمان در ایجاد و اشتراک ایدههای ارزشمند خوب عمل میکند. سازمان ها ایدههای جدید را از طریق آزمایش، کسب مهارتهای جدید (استخدام یا توسعه افراد با مهارت و ایده های جدید) و بهبود مستمر ایجاد میکنند. چنین ایدههایی زمانی تحریک می شوند که در یک مرز زمانی (از یک رهبر به رهبری دیگر) ، فضا (از یک مکان جغرافیایی به دیگری) یا تقسیم (از یک موجود ساختاری به دیگری) حرکت کنند. برای افراد ، یادگیری به معنای رها کردن رویه های قدیمی و اتخاذ شیوههای جدید است.
رهبری:
وقتی سازمانی از قابلیت رهبری برخوردار باشد یعنی این توانایی را دارد که مدیران و رهبران خوب را دور هم جمع کند. شرکتهایی که به طور مداوم رهبران مؤثر پرورش میدهند ، معمولاً از یک چشم انداز رهبری روشن برخوردار هستند یعنی درک مشترکی از آنچه رهبران باید بدانند ، باشند و انجام دهند دارند. رهبران این شرکت ها به راحتی از رقبای خود متمایز میشوند. به عنوان مثال ، کارمندان سابق مک کنزی ، از منظر مشاوره ای منحصر به فرد هستند و میتوانند بهترین استراتژی ممکن را تعیین کنند. شرکت مشاوره مدیریت مک کنزی به تعداد فارغ التحصیلان شرکت که مدیر عامل شرکتهای بزرگ میشوند ، افتخار میکنند. در اکتبر ۲۰۰۳ ، اکونومیست خاطرنشان کرد: ۱۹ ستاره سابق جنرال الکتریک در زمان کوتاهی ۲۴٫۵ میلیارد دلار به ارزش سهام شرکتهایی که آنها را استخدام کرده اند اضافه کردند. با نظارت و سرمایهگذاری بر برنامه جانشینی مدیران و رهبران آینده ، می توانید نام تجاری رهبری سازمان خود را پیگیری کنید.
ارتباط با مشتریان:
این یعنی سازمان در ایجاد روابط پایدار با مشتریان و اعتمادسازی در آنان خوب عمل میکند. از آنجا که غالباً اینطور است که ۲۰٪ از مشتریان ۸۰٪ سود را تشکیل میدهند ، توانایی ارتباط با مشتریان به صورت هدفمند یک قدرت محسوب میشود. ارتباط با مشتری ممکن است از تیمهای اختصاصی مربوط به پروفایل مشتریان ، بانکهای اطلاعاتی که خواسته ها و نیازهای مشتریان را ردیابی میکنند، یا دخالت مشتریان در اقدامات منابع انسانی مانند استخدام کارمندان ، آموزش ها و جبران خدمات باشد. هنگامی که بخش عمده ای از جمعیت کارمندان در معرض تعامل با مشتریان هستند ، ارتباطات افزایش مییابد. برای نظارت بر این قابلیت سازمانی، پروفایلهای مشتریان اصلی خود را شناسایی کرده و سهم آن دسته از مشتریان مهم را با گذشت زمان پیگیری کنید. بررسی های مکرر در مورد خدمات مشتری همچنین ممکن است بینشی را در مورد درک مشتریان از ارتباطات با شما ارائه دهد.
دولت در مسایل معیشتی سرعت عمل و جدیت داشته باشد
حجت الاسلام نوفرستی گفت: مردم از دولت انقلابی انتظار دارند در مسایل معیشتی سرعت عمل و جدیت داشته باشد تا دشمن نتواند از این روزنه مردم را سرعت عمل در سرمایهگذاری خوب بی اعتماد کند.
به گزارش خاورستان ،حجت الاسلام غلامحسین نوفرستی در خطبه های نماز جمعه بیرجند اظهار کرد: اگر اهل تقوا بودیم حتی عمل اندک ما هم ارزش پیدا می کند؛ تقوا یکی از دستاوردهای روزه داری در ماه رمضان است که باید این سرمایه را حفظ کنیم.
امام جمعه موقت بیرجند با بیان اینکه با باورهای اعتقادی از جمله نظارت و حضور خداوند در زندگیمان و باور به قیامت و مبارزه با هواهای نفسانی باید سرمایه تقوا را حفظ کنیم، افزود: در مکتب ما ترویج امر به معروف و نهی از منکر بسیار حائز اهمیت است و باید در این زمینه همگان احساس مسئولیت و تکلیف در قبال انحراف جامعه داشته باشند.
حجت الاسلام نوفرستی با اشاره به شخصیت متفکر، دین شناس و با اخلاص علامه شهید مطهری ادامه داد: این شخصیت وارسته، معلم بزرگی برای دیروز، امروز و فردای کشور است که در عرصه های مختلف از جمله جهاد تبیین برجستگی هایی دارد و به عنوان یک اسلام شناس وقتی جریانات انحراف در این مکتب را می بیند برای مقابله به میدان می آید.
وی به زمان شناسی و دشمن شناسی سرعت عمل در سرمایهگذاری خوب این شهید والامقام اشاره و بیان کرد: سیره و کلام استاد شهید مرتضی مطهری، الگوی بسیار خوب و مؤثری در راستای عمل به تکلیف جهاد تبیین است.
امام جمعه موقت بیرجند با گرامیداشت هفته معلم، خاطر نشان کرد: ما مدیون معلمین متعهد و پرکار و بااخلاصی ایم که مشغول تعلیم و تربیت فرزندان این کشور هستند.
حجت الاسلام نوفرستی در ادامه افزود: امروز در موقعیتی هستیم که امامین انقلاب برای ما فراهم کردند و امیدواریم با تقوای مردم در ایران اسلامی زمینه ساز حکومت حضرت مهدی(عج) باشیم.
وی همچنین در بخش دیگری از خطبه ها به جنایات جریان منحرف وهابیت اشاره کرد و یادآور شد: وهابی ها در هشتم شوال ۱۳۴۴ برای دومین بار با تخریب قبور مطهر ائمه بقیع (ع)، یکی از تلخترین حوادث تاریخ اسلام را رقم زدند.
امام جمعه موقت بیرجند با بیان اینکه دشمن با این جریانات انحرافی پیوسته در مقابل اسلام و انقلاب تلاش می کند، افزود: امروز جهان اسلام درگیر با جریان وهابیت و تفکرات الحادی و داعشی است.
حجت الاسلام نوفرستی با اشاره به اینکه امروز با همه این دسیسه ها و جریانات انحرافی و اعتقادی اما اسلام با اقتدار در حال توسعه و گسترش است، گفت: شاهد افول امریکا و استکبار جهانی در عرصه اقتصادی و شکست های پیاپی نظامی در منطقه و جنگ اوکراین هستیم.
وی بیان کرد: براساس فرمایش رهبر انقلاب در تحلیل مسائل باید ما نگاه منظومه ای داشته باشیم و پیشرفت یک کشور فقط در مباحث اقتصادی نیست و باید موفقیت ها را در بخش های مختلف ببینیم و اگر کسی بخواهد مردم را ناامید و مسئولان را تضعیف کند جفا به مردم و کشور و انقلاب کرده است.
امام جمعه موقت بیرجند در ادامه به مهار کرونا توسط دولت در هشت ماه گذشته و دیپلماسی منطقه ای، پرداخت بدهی های که به میراث مانده اشاره کرد و افزود: اما مردم با وجود انجام همه این کارها از دولت انتظار دارند در مسایل معیشتی سرعت عمل و جدیت داشته باشد تا دشمن نتواند از این روزنه مردم را بی اعتماد کند.
حجت الاسلام نوفرستی عنوان کرد: دولت در مسائل معیشتی دقت کند و اگر مردم پشتیبانی ها و حل این مشکل اقتصادی را بچشند دولت انقلابی را کمک و یاری خواهند کرد.
دیدگاه شما