نسبت P/E چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟
آشنایی با اصطلاحات بازار بورس و نحوه محاسبه آنها در تصمیمگیری برای خرید هر سهم و چگونگی سرمایه گذاری کمک زیادی به ما خواهد کرد و به هر حال شناخت این اصطلاحات به ما کمک میکند نسبت به بازاری که در آن سرمایه گذاری میکنیم شناخت بهتری داشته باشیم.
نسبت P/E چیست؟
علاقهمندان بازار بورس به احتمال قوی بارها نام نسبت p/e را شنیدهاند. p حرف اول کلمه price به معنی «قیمت» و e حرف اول کلمه earning per share به معنی «سود» است. نسبت p/e سهم خلاصه شده عبارت تقسیم قیمت بر سود است، که در اصطلاح به آن نسبت قیمت به درآمد هم میگویند. برای محاسبه p/e سهم، قیمت فعلی سهم را بر درآمد هر سهم تقسیم میکنیم.
به عنوان مثال فرض کنید؛ شرکتی در حال حاضر 1000 تومان قیمت دارد و سودی که برای سال جاری پیشبینی کرده است برابر با 100 تومان است. برای محاسبه p/e این شرکت، قیمت روز آن را بر سودی که دارد تقسیم میکنیم:
حال این سؤال مطرح میشود که چرا محاسبه نسبت p/e سهام تا این اندازه مهم است؟ تا جاییکه یکی از فاکتورهای اساسی انتخاب یک سهم محسوب میشود و همواره در بین سرمایهگذاران کاربرد دارد. شاید به عقیده عدهای از سرمایهگذاران که از این نسبت به درستی استفاده نمیکنند، نسبت p/e چندان مفید نباشد، اما در جایی که بحث ارزشگذاری سهام مطرح میشود، بالا یا پایین بودن p/e سهام میتواند یکی از معیارهای مهم باشد.
محاسبه p/e ساده است، اما تفسیر آن به سادگی محاسبهاش نیست. به همین منظور در ابتدا مفهوم این نسبت را شرح میدهیم و با کاربرد آن بیشتر آشنا میشویم.
نسبت P/E چه کاربردی دارد؟
محاسبه عدد p/e غالباً به دو منظور صورت میگیرد. در یک نگاه ساده، با محاسبه عدد p/e سهم، در اصل میخواهیم به این مطلب دست پیدا کنیم، که چند سال طول میکشد تا سرمایه ما برگردد. به عنوان مثال؛ اگر عدد p/e سود بانکی برابر با 10 باشد، به این معنی است که ده سال زمان میبرد که به همان میزان پولی که برای خرید سهم گذاشتهایم، سود کنیم.
در تعبیر دوم و مهمتر، این نسبت به ما میگوید قیمت یک سهام چند برابر بیشتر از سود سالیانه آن است. هر سرمایهگذاری به امید بازدهی سرمایه خود معامله میکند و قبل از سرمایهگذاری حساب و کتاب میزان سود سرمایه خود را به دست میآورد. در واقع با محاسبه این نسبت سرمایهگذار انتظارات خود از بازدهی سهام را برای خود مشخص میکند اینکه برای یک ریال سهامی که خریداری کرده است قرار است در آینده چند درصد بازدهی دریافت کند.
به تعبیر سادهتر نسبت p/e به سرمایهگذار میگوید که، یک سهام چند درصد سوددهی دارد. نسبت p/e سهام تنها ابزار برای ارزشگذاری سهم نیست بلکه یکی از ابزارهایی است که برای ارزش مورد استفاده قرار میگیرد. روشهای دیگری برای ارزشگذاری سهام وجود دارد.
برای فهم بهتر، در مثالی که در بالا ذکر شد فرض بر این گرفتیم که اگر p/e سود بانکی برابر با 10 باشد. به این معنی است که شما حاضرشدهاید به ازای هر ۱ ریال سودی که از بانک دریافت میکنید 10 ریال پرداخت بکنید و یا در تفسیر دیگر، همانطور که گفته شد، اگر p/e برابر 10 است به این معنی است که 10 سال زمان میبرد تا سرمایه شما از طریق سودی که دریافت میکنید، برگردد.
انواع P/E
p/e دنبالهدار: این نوع p/e همان است که در مثال ابتدای مطلب برای شما توضیح دادیم و نحوه محاسبه آن از تقسیم قیمت روز سهم بر سود (eps) به دست میآید. گفتیم که این نسبت نشان میدهد که سرمایهگذاران حاضر هستند بایت هر ۱ ریال سود شرکت، چند ریال پرداخت کنند. پس هر چقدر قیمت سهام تغییر کند این نسبت به همان میزان تغییر خواهد کرد.
p/e برآوردی، تحلیلی یا پیشتاز: این نسبت با در نظر گرفتن عواملی مانند نرخ رشد سود شرکت، نرخ بهره بانکی، تورم و …. و با استفاده از روشهای خاص محاسبه میشود وهمانی است که برای ارزشگذاری مورد استفاده قرارمی گیرد. برای محاسبه ارزش شرکت نیز از این روش استفاده میشود به این صورت که بعد از محاسبه آن، نسبت را در سود (eps) برآوردی سال آینده شرکت ضرب میکنیم و ارزش شرکت را نیز به دست میآوریم. محاسبه سود شرکت توسط تحلیلی که خود انجام میدهیم به نوعی، کاملترین نوع ارزشگذاری بر مبنای p/e خواهد بود.
میتوان گفت تفاوت بین p/e دنبالهدار و p/e تحلیلی این است که p/e دنبالهدار آن چیزی است که در حال حاضر برای یک سهم وجود دارد. درحالیکه p/e تحلیلی یا پیشتاز آن p/e است که انتظار میرود در آینده سهم به آن برسد. به عنوان مثال p/e سهمی در بازار 4 باشد و ما با محاسبه p/e تحلیلی عدد 5 را به دست بیاوریم، در واقع انتظار داریم در آینده p/e سهم به عدد 5 برسد.
حال سؤال اینجاست که بالا و یا پایین بودن p/e یک سهام نشان دهنده چیست؟ آیا سهمی که p/e آن بالاست، ارزنده است و یا عکس این مطلب صادق است.
P/E بالا و P/E پایین نشان دهنده چه چیزی هستند؟
اگر مفهوم دو نوع p/e که در بالا به آن اشاره شد را درک کرده باشید، متوجه میشوید که برای چه p/e برای بعضی از سهمهای بازار بالا و برای برخی دیگر پایین است. زمانی که p/e شرکتی بالا باشد، یعنی بازار توقع دارد که سود آن شرکت در آینده رشد پیدا بکند و هرگاه p/e سهم شرکتی پایین باشد، نشاندهنده این است که بازار انتظار دارد در آینده سود آن شرکت کاهش پیدا کند.
نکته دیگر این که هر چه قیمت سهم بالاتر برود p/e نیز افزایش پیدا میکند و هر چه سهم قیمت آن نزولی شود p/e نیز کاهش مییابد.
در محاسبه ارزش سهم با روش محاسبه p/e، باید بدانید که هرگاه قیمت آن سهم در بازار بیشتر از قیمت محاسباتی شما باشد، یعنی آن سهم ارزنده نیست و هرگاه قیمت سهم در بازار کمتر از آن عدد باشد، به این معنی است که آن سهم ارزنده است و رشد خواهد کرد. البته این به شرطی است که شما نسبت p/e را به درستی محاسبه کرده باشید.
بالا یا پایین بودن نسبت p/e با در نظر گرفتن دو فاکتور زیر تشخیص داده میشود.
زمانی که یک شرکت نرخ رشد پایین داشته باشد، در حالی که هنوز یک p/e بسیار بالا دارد مشخص میشود که مشکل و اشتباهی وجود دارد. در واقع این احتمال وجود دارد که سهام بیش از ارزش خود قیمتگذاری شده باشد. در این شرایط لازم است نسبت p/e را بر اساس سود پیش بینی شده محاسبه کرد.
مقایسه p/e شرکتها زمانی مفید است که هر دو شرکت در یک صنعت فعال باشند. برای مقایسه p/e شرکتی که در صنعت سیمان فعال است با شرکتی که در گروه پتروشیمی قرار دارد اشتباه است. چون چشمانداز، سود و رشد در صنعتهای مختلف متفاوت است. حال اگر یکی از شرکتهای صنعت سیمان p/e حدود 20 داشته باشد و شرکتی دیگر خیلی بیشتر از 20 باشد یعنی یا حباب قیمتی وجود دارد و یا به دلیلی انتظارات بازار از این شرکت بالا رفته و به زودی قیمت آن کاهش پیدا میکند و یا اینکه سهام شرکت سودآوری خواهد داشت.
نکاتی درباره P/E در بورس
- در بالا اشاره کردیم که، بالا یا پایین بودن p/e یعنی بازار چه توقعی از سودآوری سهم دارد. اما توجه داشته باشید که در بسیاری از موارد بازار اشتباه میکند، شما نباید به انتظار بازار کفایت کنید. سعی کنید نحوه صحیح محاسبه p/e را یاد بگیرید وخودتان از آن استفاده کنید.
- همانطور که اشاره شد، محاسبه p/e سهام تنها یک ابزار برای ارزشگذاری شرکت است، بهتر است برای خرید سهام علاوه بر استفاده از این ابزار، از ابزارهای با نسبت کاربردی بیشتر نیز استفاد ه شود.
- برای شرکتهای زیان ده، محاسبه p/e کاربردی ندارد. زیرا وقتی سود یک شرکت منفی است در واقع، درآمدی ندارد و عملا تقسیم قیمت به درآمد منتفی است.
- نکته قابل ذکر دیگر این است که متوسط نسبت p/e کل بازار بورس نیز قابل محاسبه است. این نسبت در کشورهایی چون آمریکا که تورم پایینی دارند، بین ۱۵-۲۵ در نوسان است ولی در ایران به علت تورم بالا و وضعیت اقتصادی بیثبات، این نوسان بسیار پایین است و معمولاً بین ۱۰-۴ است. همچنین ممکن است نوسانات موجود p/e بین صنایع و حتی شرکتها نیز اختلاف زیادی داشته باشد.
- از آنجا که قیمت سهام منعکسکننده طرز فکر سرمایهگذاران نسبت به ارزش آن سهم است و به تعبیری رشد آینده سهام به رشد قیمت آن بستگی دارد. شرکتی که نسبت به آینده سهام خود خوشبین است سعی در آن دارد که سودآوری چشمگیری داشته باشد.
- اگر یک شرکت نسبت p/e بالاتر از بازار یا متوسط صنعت داشته باشد، به این معنی است که بازار انتظار بزرگی از این شرکت در طی ماهها و سالهای آینده دارد و برای سرمایهگذاری مناسب است.
- اگر یک شرکت p/e پایینی داشته باشد ممکن است به آن معنا باشد که بازار آینده شرکت را در حال رفتن به سمت مشکلات میبیند. به تعبیر دیگر دلیل افت p/e میتواند نشان دهنده این موضوع باشد که سود مورد انتظار به دست نیامده است و خرید سهم این شرکت مناسب نیست.
سخن آخر
یکی از اشتباهات متداول که سرمایهگذاران غیرحرفهای مرتکب آن میشوند این است که تنها به اتکای p/e سهم میخرند. هیچ تضمینی وجود ندارد که سهمی که هم اکنون p/e آن بالاست در آینده به سرعت پایین نیاید و از سوی دیگر، توجه داشته باشید که حتی اگر قیمت یک سهم زیر ارزش واقعی خود باشد، ممکن است ماهها و حتی سالها طول بکشد تا بازار بتواند ارزش آن را اصلاح کند. پس خرید سهام تنها با توجه به ابزار ساده p/e بسیار سادهانگارانه است.
سوالات رایج نسبت p به e
نسبت p به e یا (price to earning) به معنای نسبت قیمت بر درآمد است که در آن، قیمت هر سهم بر درآمد حاصل از آن تقسیم میشود. مثلا اگر قیمتی سهمی 200 تومان و eps اعلام بازدهی سرمایه را بالا میبرد شده توسط شرکت 20 درصد باشد. نسبت p به e برابر با 5 است (5=40/200)، که یعنی برای کسب هر 1 تومان سود، باید 5 تومان پرداخت شود. حال اگر در همین مثال eps اعلام شده 25 درصد باشد، نسبت نسبت p به e برابر با 4 میشود (4=50/200)، یعنی برای کسب هر 1 تومان سود، باید 4 تومان پرداخت شود. پس در هر دو حالت شما 1 تومان سود کسب کردهاید، اما در نسبت p به e پایین، مبلغ پرداختی شما کمتر بوده است. در نهایت میتوان گفت که نسبت p به e پایین، وعده سود بالاتری را میدهد.
تصویب افزایش سرمایه بیمه کوثر
افزایش سرمایه بیمه کوثر به مبلغ ۱۶هزارو۸۸۵ میلیارد ریال در مجمع عمومی فوقالعاده صاحبان سهام شرکت با حضور اکثریت سهامداران، تصویب شد.
به گزارش روابطعمومی بیمه کوثر، روز یکشنبه ۱۶آبان، برای افزایش ۱۶۰درصدی سرمایه شرکت بیمه کوثر مجمع عمومی فوقالعاده با حضور نزدیک به ۹۰درصد سهامداران برگزار شد.
در ابتدای جلسه ابوالفضل آقادادی، مدیرعامل شرکت گزارشی کوتاه از وضع بیمه کوثر را در اختیار سهامداران قرار داد.
او با ابراز خرسندی از نهاییشدن افزایش سرمایه شرکت از محل سود انباشته و اندوختهها، با بیان اهداف این شرکت در افزایش سرمایه، اظهار کرد: این موضوع با هدف کاهش سهم واگذاری اتکایی اختیاری و افزایش سهم نگهداری انجام میشود و ظرفیت این شرکت را در قبول ریسک بالا میبرد.
او بازدهی سرمایه را بالا میبرد افزود: از سوی دیگر، این امر، میزان نگهداری بیمهنامههای صادره و قبولی اتکایی بیمه کوثر را افزایش داده و سبب افزایش سودآوری و بازدهی فعالیت شرکت میشود.
با تحقق این مهم، شرکت بیمه کوثر، از نظر سرمایه در زمره شرکتهای بزرگ بورسی صنعت بیمه قرار میگیرد و توان شرکت برای حضور و رقابت در بازارهای بزرگ افزایش مییابد.
از جمله میتوانم به افزایش سهم شرکت از کنسرسیوم بیمهگران داخلی صنعت نفتوگاز اشاره کنم که هر شرکتی متناسب با ظرفیت نگهداری خود در این کنسرسیوم بهرهمند میشود.
از طرفی افزایش ظرفیت نگهداری از خروج حقبیمههای مربوط به پرتفوهای مناسب از شرکت جلوگیری و در نتیجه به سوداوری شرکت کمک میکند.
مدیرعامل بیمه کوثر با بیان به اینکه سود پیشبینیشده ناشی از سرمایهگذاریهای شرکت برای سال ۱۴۰۰در این هفتماهه به صورت کامل محقق شده است، خاطرنشانکرد: از سود حدود یکهزارو۲۵۰میلیارد تومانی شرکت در سال گذشته، با مساعدت سهامدار عمده، ۲۵۰میلیارد تومان سود بازدهی سرمایه را بالا میبرد تقسیم شد و متعاقب آن، سرمایهگذاریهای خوبی را از محل یکهزار میلیارد تومان سود تقسیم نشده انجام دادهایم و سود خوبی از محل این سرمایهگذاریها پیشبینی میشود.
در پایان مجمع عمومی فوقالعاده صاحبان سهام بیمه کوثر، دستور جلسه مجمع با موضوع افزایش ۱۶۰درصدی سرمایه شرکت به رای گذاشته شد که با نظر اکثریت حاضر در جلسه به تصویب رسید.
به این ترتیب سرمایه شرکت بیمه کوثر از مبلغ ۶هزارو۴۸۵میلیارد ریال به مبلغ ۱۶هزارو۸۸۵میلیارد ریال افزایش یافت.
۵ راه سریع کسب درآمد از سرمایه گذاری با ۱۰ میلیون تومان
اگر فرد باهوشی باشید، میتوانید ۱۰ میلیون تومان را به پول بیشتری تبدیل کنید. در این مقاله، ۷ راه سریع کسب درآمد از سرمایه گذاری با ۱۰ میلیون تومان را به شما خواهیم گفت.
اگر ۱۰ میلیون تومان در حسابتان دارید و نمیدانید با آن چه کار کنید، به جای آنکه این مبلغ را خرج چیزهای بیهوده کنید، میتوانید آن را سرمایهگذاری کنید. ولی سوالی که در اینجا به ذهن میرسد، این است که آیا واقعا میتوان با سرمایهگذاری فقط ۱۰ میلیون تومان به سرعت به پول بیشتری رسید؟
پاسخ این سوال یک “بلهی” جانانه است.
با اینکه راههای زیادی وجود دارند که با انجام آنها میتوانید به سرعت پول در بیاورید – مثل انجام بسیاری از شغلهای پیش پا افتاده یا اینکه مثلا از طریق بازاریابی آشناسازی یا بازاریابی ایمیلی میتوانید به سرعت به مقداری پول برسید؛ ولی واقعا پول درآوردن از طریق سرمایهگذاری تنها به اندازهی ۱۰ میلیون تومان شاید چالشها، یا صادقانه بگوییم، ریسکهای بیشتری به همراه داشته باشد. البته همینطور است، مگر آنکه دقیقا بدانید چه کار میکنید.
با وجود این، اگر تمام ریسکها را کنار بگذاریم، حتی اگر درآمدتان کفاف هزینههای ماهانهتان را نمیدهد، باز هم شاید قادر باشید مبلغی معادل ۱۰ میلیون تومان تهیه و با آن سرمایهگذاری موفق داشته باشید؛ البته اگر خلاق باشید.
پیش از آنکه وارد این موضوع شویم، چند اصل مربوط به طرز تفکر وجود دارد که باید از آنها پیروی کنید. کنار گذاشتن ”ذهنیت کمبود” در زندگی بسیار ضروری است. بسیاری از آدمها زندگیشان را با این باور میگذرانند که هیچ وقت هیچ چیز به اندازهی کافی در زندگیشان نبوده است – مثلا فکر میکنند هرگز زمان، پول، روابط یا فرصتهای کافی را برای رشد و زندگی در سطوح بالاتر در اختیار نداشتهاند.
این فقط به باورهایتان بر میگردد. به هر آنچه فکر میکنید، حتما میرسید. اگر فکر میکنید نمیتوانید ثروتمند شوید یا حتی با یک سرمایهگذاری کوتاه مدت و سودآور در خودرو به پول قابل توجهی دست پیدا کنید، اینها فقط به مشکل طرز فکرتان بر میگردند و دیگر هیچ. با هر یک از استراتژیهای زیر، نیازی نیست پول زیادی سرمایهگذاری کنید.
مطمئنا داشتن پول بیشتر برای سرمایهگذاری بسیاری ایدهآل است؛ ولی ضروری نیست. تا وقتی بتوانید استراتژیهای درستی را که برایتان کارساز هستند، شناسایی کنید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که شرایط را بسنجید و متناسب با شرایطتان قدم بردارید. این کار مانند این است که یک پیشنهاد آنلاین ایجاد کنید، نرخ تبدیل مناسب را از طریق بهینهسازی شناسایی کنید، و سپس شرایط را بسنجید و کارتان را توسعه دهید. اگر میدانید با هزار تومان میتوانید دو هزار تومان به دست بیاورید، به سرمایهگذاری روی هزار تومان ادامه دهید.
با گامهای کوچک شروع کنید. روشهای مختلف را امتحان کنید. نتایجتان را ردیابی و تحلیل کنید. هرگز در این دام گرفتار نشوید که چگونه میتوانم یک شبه به پول هنگفتی دست پیدا کنم. این اتفاق نمیافتد. ولی اگر بتوانید از یکی از این روشها برای پول درآوردن به وسیلهی سرمایهگذاریهای کوچک، روشهای انفجاری افزایش سرمایه، بهترین بهره را ببرید، سپس تنها کاری که باید انجام بدهید توسعه دادن کارتان است – راحت و آسان. نیازی به فکر کردن بیش از اندازه نیست.
چگونه از سرمایه گذاری با ۱۰ میلیون تومان به سرعت پول در بیاوریم
اگر ۱۰ میلیون تومان برای سرمایهگذاری دارید، از راههای مختلف میتوانید پول در بیاورید. ولی برخی روشها وجود دارند که از سایرین بهتر هستند. سرعت در اینجا نقش اصلی را ایفا میکند. ما در مورد استراتژیهای بلند مدت مثل خرید، نگهداری، و فروش صحبت نمیکنیم. این روشها بسیار عالی هستند؛ البته اگر به دنبال سرمایهگذاری در یک دورهی زمانی دستکم ۲ الی ۵ ساله هستید. ما دربارهی راههایی صحبت میکنیم که بتوانید به سرعت به پول برسید.
حتی سرمایهگذاری در بازارهایی که رسیدن به موفقیت در آنها نیازمند صرف زمان است یا در بازارهایی که چرخهی طولانیتری دارند نیز غالبا با رسیدن به سودهای تحققیافته و درآمدهای سریع از طریق بهره بردن از استراتژیهای درست، محقق میشوند. این استراتژیهای درست چه هستند؟ مطمئنا تلاشهای طولانی مدت. املاک و مستغلات و سایر استراتژیهای زمانبر در نهایت شما را به موفقیت میرسانند.
راگی هورنر از موسسهی سیمپلر فیوچرز میگوید، “نرخهای بهرهی بلند مدت معاملات بزرگ آینده خواهند بود؛” در حالی که به گفتهی جیم کرامر از موسسهی مد مانی، “بسیاری از آدمها همیشه از گرایشهای بازار عقب هستند و یک گرایش خاص را وقتی دنبال میکنند که دیگر جزء گرایشهای اصلی بازار نیست.” با پریدن از یک سرمایهگذاری بلند مدت به یک سرمایهگذاری دیگر، به این شکل، احتمال اینکه پولتان را از دست بدهید بسیار بیشتر از آن است که یک سرمایهگذاری کوتاه مدت را در زمان مناسب انجام دهید.
البته منظورمان این نیست که تلاش کنید همیشه سراغ آخرین گرایشها بروید. قرار نیست مانند جیسون فلادلین یا لیز بنی به یک مدرس و سخنران در وبینارها تبدیل شوید – یا حتی یک قیف فروش ایجاد کنید یا تبادلهایتان را بهینهسازی کنید. سرمایهگذاری بیشتر نیازمند توجه دقیق به نشانگرهایی بازدهی سرمایه را بالا میبرد است که واقعا میتوانند در کوتاه مدت – نه در بلند مدت – تغییرات اساسی ایجاد کنند. همچنین، باید در سرمایهگذاریهایتان از به گونهای درست از اهرم و پوشش ریسک استفاده کنید تا سرمایهتان را بیش از اندازه در معرض ریسک قرار ندهید.
البته، منظورمان این نیست که به یک استراتژی بلند مدت نیاز ندارید. قطعا نیاز خواهید داشت. ولی اگر در کوتاه مدت به دنبال یک انگیزهی قوی و افزایش پولتان در کمترین زمان هستید، استراتژیهای سرمایهگذاری زیر شاید بتوانند به شما کمک کنند.
۱. وارد بازار سهام شوید
انجام معاملات روزانه، یعنی سفتهبازی در اوراق بهادار، به درد آدمهای کم دل و جرات نمیخورد. این کار ثبات و قدرت تصمیمگیری میخواهد. این کار نیازمند درک بازارهای مختلف است. بازار سهام برای آدمهای آماتور درست نشده است. ولی اگر به خوبی آموزش ببینید و همیشه به دنبال یادگیری باشید، این همان راهی است که به سرعت در آن موفق خواهید شد – شاید فقط طرف چند ساعت، از یک سرمایهی نسبتا اندک بتوانید به سود قابل ملاحظهای دست یابید.
وقتی صحبت از ورود به بازار سرمایه میشود، همیشه راههایی برای حفظ امنیت و پیشگیری از ضرر در داد و ستدها وجود دارند. چه وارد بازار عمومی شوید، چه به دنبال معاملهی سهام ارزانقیمت باشید، جهت از بین بردن هر گونه عامل بالقوه برای ایجاد میزان قابل ملاحظهای از استهلاک باید محدودیتهایی جهت توقف ضرر و بازدهی سرمایه را بالا میبرد زیان تعیین کنید. اکنون، اگر شما یک معاملهگر پیشرفته باشید، احتمالا میدانید گردانندگان بازار غالبا سهام را به گونهای به جریان در میآورند که افراد یا از روی ترس یا از روی طمع به سمتشان بروند. و آنها غالبا قیمت برخی سهام را تا حد معینی پایین میآورند تا ترس شما بیشتر شود و این بازی به سود آنها به پایان برسد.
وقتی صحبت از سهام ارزانقیمت به میان میآید، این مسئله از این هم گستردهتر میشود. بنابراین، شما باید درک کنید دقیقا چه کاری انجام میدهید و قادر باشید نیروهای بازار را تحلیل کنید و به سود قابل ملاحظهای دست یابید. به میانگینهای متحرک توجه کنید. غالبا وقتی سهام به میانگین متحرک ۲۰۰ روزه دست پیدا میکنند، احتمال ایجاد یک جهش بزرگ یا یک سقوط بد به طور بالقوه وجود خواهد داشت.
۲. در یک دورهی آموزشی پولساز سرمایهگذاری کنید
سرمایهگذاری بر خودتان یکی از بهترین سرمایهگذاریهایی است که میتوانید در زندگیتان انجام بدهید. وقتی قادر نیستید با اطمینان خاطر در جایی سرمایهگذاری کنید که بازدهی واقعی (یعنی پول) برایتان به همراه داشته باشد، گزینهای بهتر از این برای سرمایهگذاری برایتان وجود ندارد. بر خودتان سرمایهگذاری کنید. بر آموزشتان سرمایهگذاری کنید. یاد بگیرید. سازگار شوید. رشد کنید. علاقهمندیهایتان را کشف کنید.
دورههای آموزشی پولساز بسیاری در اینترنت وجود دارند. تنها بخش سخت این کار، انتخاب یک دورهی آموزشی متناسب با علاقهمندیها و نیازهایتان است. از کتابهای الکترونیکی گرفته تا بازاریابی رسانههای اجتماعی، بهینهسازی موتورهای جستجو (سئو) و بسیاری دیگر – بیشمار گزینه پیش رویتان دارید. با اینکه مربیان و دورههای آموزشی فراوانی برای کسب درآمد در رسانههای اجتماعی حضور دارند، همهی آنها مانند یکدیگر نیستند. با صبر و حوصله وقت بگذارید و به اندازهي کافی همه چیز را ارزیابی و بررسی کنید تا مناسبترین دورهی آموزشی را برای خودتان پیدا کنید.
۳. خرید و فروش کالا انجام دهید
خرید و فروش کالاهایی نظیر طلا و نقره فرصت بینظیری را در اختیارتان میگذارد؛ به خصوص وقتی آنها را در دورهی کاهش قیمت پنج سالهشان خریداری کنید. معیارهایی از این دست نشانههای بسیاری مناسبی را در اختیارتان میگذارند که متوجه شوید بازار این کالاها به کدام سمت حرکت میکند. کارولین برودن از موسسهی فیبوناچی کویین در این مورد میگوید، “من برای یک دورهی بلند مدت، وقت و انرژیام را در بازارهای نقره صرف کردهام، زیرا نقره پوشش ریسک قدرتمندی در برابر تورم است. به علاوه، کالاهایی نظیر نقره جزء داراییهای مشهود به شمار میرود و افراد میتوانند آنها را خریداری و نگهداری کنند.”
مبانی اقتصاد قیمت کالاها را معلوم میکنند. با کاهش عرضه تقاضا افزایش مییابد و قیمتها بالاتر میروند. هرگونه اختلال در زنجیرهی عرضه تاثیری شدیدی بر قیمتها دارد. برای مثال، بروز بیماری در میان دامها میتواند به اندازهي قابل ملاحظهای قیمتها را تغییر دهد، زیرا کمبود یک کالا در بازار به سرعت تاثیرات خود را نمایان میکند.
غالبا، سرمایهگذاری در کالاها به معنی سرمایهگذاری در قراردادهای آینده است. این سرمایهگذاری به طور موثر به معنی یک توافق از پیش تنظیمشده برای خرید یک کالا با تعداد مشخص و با یک قیمت مشخص در آینده. اینها قراردادهای اهرمی هستند که هم میتوانند سودهای فراوان داشته باشند و هم به طور بالقوه در معرض ضرردهی باشند؛ پس با احتیاط عمل کنید.
۴. در بازار رمز ارزها سرمایهگذاری کنید
بازار رمز ارزها رو به گسترش است. با اینکه معامله با رمز ارزها ممکن است پرریسک به نظر برسد، اگر شما در این بازار نیز از قرار دادن خود در معرض ریسک اجتناب کنید، خطرات ریزش ناشی از زمانبندی نامناسب در معاملات را کاهش خواهید داد. تعداد بسیاری پلتفرم برای معامله با رمز ارزها نیز وجود دارند. ولی پیش از آنکه وارد این بازار شوید، باید به خوبی آموزش ببینید. از خدمات آموزشی پلتفرمهایی نظیر یودمی، کاجابی، یا تیچبل استفاده کنید. همچنین، ظرایف معامله با رمز ارزهایی نظیر بیت کوین، اتر، لایت کوین و غیره را نیز یاد بگیرید.
با اینکه بیش از ۳۰۰۰ رمز ارز در دنیا وجود دارند، امروزه فقط تعدادی از آنها واقعا ارزشمند هستند. یک صرافی پیدا کنید، در مورد الگوهای معاملاتی تحقیق کنید، به دنبال شروع میانگینهای متحرک بلند مدت باشید و معاملاتتان را شروع کنید.
۵. با استفاده از اختیار معامله تجارت کنید
تام ساسناف از موسسهی تیستیورکز در مورد اختیار معامله میگوید، “کم معامله کنید، همیشه معامله کنید.” چه نوعی معاملهای را باید انتخاب کنید؟ موتورهای معاملاتی بسیاری وجود دارند از جمله فارکس و بازار سهام. وقتی صحبت از اختیار معامله به میان میآید، بهترین راه برای کسب درآمد از سرمایهگذاری این است که حدود ۱۵ روز پیش از انتشار درآمدهای شرکت دست به کار شوید. باید به دنبال چه نوع اختیار معاملهای باشیم؟ وام عندالمطالبه.
بهترین زمان برای فروش این وام عندالمطالبه یک روز پیش از انتشار درآمدهای شرکت است. در این زمان هیجان و گمانهزنیهای بسیاری در خصوص درآمدها ایجاد میشوند و همین مسئله معمولا قیمتها را بالا میبرد، و شما را به یک برندهی ثابت تبدیل میکند. ولی این درآمدها را حفظ نکنید. به گفتهی جان کارتر از موسسهی سیمپلر تریدینگ، این قماری است که شاید دوست نداشته باشید گرفتار آن شوید؛ البته اگر یک سرمایهگذاری بازدهی سرمایه را بالا میبرد فصلی نیستید.
بازدهی سرمایه را بالا میبرد
راه و بیراه سرمایهگذاری در بورس
ستار مرادی
روزنامهنگار مالی
این روزها خیلی از افراد راهی بورس تهران میشوند، به شوق کسب سود بیش از حساب بانکیشان. اما آیا همه آنها موفق هستند.برای آنکه ماجرای موفقیت در بورس تهران را بشنوید، باید کمی حوصله کنید.باید ابتدا نمایی کلی از اقتصاد داشته باشید و مشاهده کنید که بورس در چه موقعیتی قرار دارد.
تغییر مسیر پول
پول را میتوان با تصورات نهچندان قوی یک موجود زنده در اقتصاد معرفی کرد. ردیابی نقدینگی در اسفند 1397 و خرداد 1398 نشان میدهد به ترتیب جریان نقدینگی حدود 1883و 1980 هزار میلیارد تومانی پول قادر بوده پس از مانور در بازارهای طلا، ارز و مسکن، به سمت بازار سهام روانه شود؛ آغاز رخنمایی نقدینگی در بازار سهام از خرداد ماه 1397 خود را نشان داد و پس از یک رفت و برگشت چندماهه به بازار مسکن، همزمان با رشد شاخص بورس در اسفندماه 1397 جریان خود را به سوی این بازار دوباره از سر گرفت.
همزمان با سیل نقدینگی به سوی بورس بخصوص طی ماههای اخیر، گزارشهای زیادی مبنی بر افزایش کد بورسی و تمایل به سرمایهگذاری در بورس نیز شنیده میشود؛ به گونهای که معاون عملیات شرکت سپردهگذاری مرکزی در شهریورماه اعلام کرد که در پنج ماه نخست امسال بیش از ۱۹۸ هزار کد سهامدار جدید در بازار سرمایه صادر شده است تا رقم کل کدهای صادر شده به ۱۱ میلیون و ۴۲ هزار کد برسد. مدیرعامل بورس تهران نیز در 21 مهرماه اظهار داشت که از ابتدای سال نزدیک به ۴۰۰ هزار کد جدید وارد بورس تهران شد که کدهای جدید نزدیک به ۳ هزار میلیارد تومان منابع خالص وارد بورس کردهاند؛ طبق این آمار گویا فقط در شهریورماه 202 هزار کد بورسی صادر شده است! تجربه افزایش کد بورسی را همزمان با رشد شاخص کل بورس میتوان در سال 1390 نیز مشاهده کرد؛ رکورد افزایش کدهای سهامداری با نرخ رشد ۴۸ درصدی در این سال ثبت شده است.
این اعداد هر چند در مقیاس جمعیت 83 میلیونی جامعه ایرانی و حدود 60 میلیون نفری قادر به سرمایهگذاری در بورس، رقم کمی به نظر میرسد، اما روند رو به رشد آن، این امید را ایجاد میکند که به تدریج بازار سهام نیز چون دیگر بازارهای موازی در بین عموم جامعه جا باز میکند. مهمترین نگرانی نسبت به این آمارها را میتوان در افزایش ناگهانی آن در برخی مقاطع رشد شاخص کل بورس مشاهده کرد.
هدایتی که نمیشود
آنچه مشهود است، تجربه بازار سهام در جهان و بالاخص در اقتصادهای پیشرفته و نوظهور نشان میدهد که این بازار نسبت به بازارهایی چون طلا، ارز و مسکن جایگاه بالاتری دارد؛ اما متأسفانه در ایران این موضوع برعکس است و از دیگر نکات تأسف بار دیگر، تأکید نهادهای آموزشی و اطلاعرسانی سازمان بورس و اوراق بهادار و شرکتهای عملیاتی این سازمان روی فرهنگ «سرمایهگذاری مستقیم» (Direct Investment) است، این در حالی است که در جهان بیشترین تأکید روی «سرمایهگذاری غیرمستقیم» (Indirect Investment) یعنی صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردانی اختصاصی است. طبق آخرین آمار ارائه شده سازمان بورس و اوراق بهادار در مردادماه 1398، حدود 2 میلیون و 150 هزار نفر در صندوقهای سرمایهگذاری اقدام به سرمایهگذاری کردهاند. این آمار در مقایسه با تجربههای جهانی و تعداد کدبورسی، گواه بیتوجهی محض سیاستگذاری، نظارتی، آموزشی و اطلاعرسانی در بازار سرمایه است و با کم کاری در این عرصه نه تنها باعث عدم بهرهمندی اقشار مختلف جامعه از بازار سرمایه شدهایم، بلکه نتوانستهایم بازار سهام را به عنوان یک بستر شفاف و کارآمد برای اقتصاد ملی ارتقا دهیم.
چرا سرمایهگذاری غیرمستقیم مناسبتر است؟
حال سؤال این است که چرا تمایل به سرمایهگذاری غیرمستقیم (صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردانی اختصاصی) رو به افزایش است و در جهان و بازدهی سرمایه را بالا میبرد بخصوص اقتصادهای پیشرفته و نوظهور در حال رشد و قوام است؟
بدون شک افراد زیادی را در اطراف خود مشاهده کردهاید که در مقاطع هیجانی بازار سهام و تحت تأثیر فضای غالب جامعه وارد این بازار شدهاند و در زمان افول این بازار با تصمیمات هیجانی دیگر خروج کرده و متضرر شدهاند. این تجربههای گاه ناخوشایند برای برخی سرمایهگذاران باعث میشود که بعد از هر سقوط بخشی از افراد جامعه این بازار را از سبد سرمایهگذاری خود حذف کنند؛ تصمیمی که نه نتیجه ذاتی بورس، بلکه معلول دانش بورسی و مالی عموم سرمایهگذاران است.
سرمایهگذاری مستقیم نیاز به «تخصص»، «تحلیل بازار»، «صرف زمان» و «سامانههای معاملاتی» سرمایهگذاران دارد. سرمایهگذاران باید ضمن رصد مداوم بازار، اقدام به خرید و فروش سهام کنند. سرمایهگذاران در این روش باید حرفهای بوده و شناخت کافی از سازوکار بورس و ابزارهای معاملهگری داشته باشند؛ در واقع، حضور افراد غیرحرفهای در سرمایهگذاری مستقیم، ریسک و چالشهای حضور در بورس را افزایش میدهد.
حال در صورتی که سرمایهگذاران هیچ کدام از ویژگیهای بالا را نداشته و تمایل به سرمایهگذاری در بورس داشته باشند، میتوانند به صورت غیرمستقیم و از طریق صندوقهای سرمایهگذاری (Mutual Funds&ETF) یا سبدگردانی اختصاصی (separate assessment) ورود کنند؛ این نوع سرمایهگذاری در بازار سهام به دلیل مدیریت حرفهای، ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهد و زمینه را برای حضور بورس در سبد سرمایهگذاری افراد بالا میبرد.
در این روش سرمایهگذار با بررسی سابقه بازدهی و مدیران صندوقها و سبدها و همچنین سنجش ریسک صندوقها، در یکی از صندوقها سرمایهگذاری کرده یا یک سبد اختصاصی تشکیل میدهد و به این ترتیب عملاً کاری به وضعیت بازار و چالشهای آن ندارد. سرمایهگذار دیگر زمان زیادی صرف رصد بازار نمیکند و نیازی نیست که نگران شرایط مختلف سیاسی یا اقتصادی باشد. در روش سرمایهگذاری مستقیم، سرمایهگذاران نهادهای متخصص بازار سرمایه را برای به حداکثر رساندن سرمایه بهخدمت میگیرند و در ازای مدیریت دارایی که این نهادهای متخصص انجام میدهند، کارمزد کمی به آنها پرداخت میشود؛ این روش حتی برای افراد حرفهای بازار سرمایه نیز مناسب است.
صندوقهای سرمایهگذاری و تورم زدایی
هماکنون 180 هزار میلیارد تومان از نقدینگی کشور در صنعت صندوقهای سرمایهگذاری پارک شده است که 9 درصد نقدینگی را به خود اختصاص داده است. اگر این عدد با حجم نقدینگی ای که طی 6 ماه اول امسال وارد بورس و موجب آرامش در بازارهای طلا، ارز و مسکن شد، مقایسه شود، بهتر میتوان به جایگاه این صنعت پی برد. طبق آمارهای ارائه شده 400 هزار کد بورسی جدید، حدود 3 هزار میلیارد تومان نقدینگی را طی 6 ماه اخیر وارد بورس کرده است، عاملی که باعث آرامش نسبی در دیگر بازارها نیز شد؛ این عدد 0.0015 نقدینگی کشور را دربرمیگیرد؛ عددی که در مقیاس بسیار ناچیز و اما تأثیرگذاری انتظاری بالا بر اقتصاد ملی ایجاد میکند. حال مسأله این است که سرمایهگذاری مستقیم که در بسیاری موارد اسیر هیجان شده است، به همان میزانی که میتواند در جذب منابع تأثیرگذار باشد، نمیتواند در ماندگاری بلندمدت خوب عمل کند و طبیعتاً در زمان سقوط شاخص کل بورس موجب برهم خوردن تعادل اقتصادی و سیاستگذاری اقتصادی بلندمدت میشود؛ این در حالی است که این مشکل میتوانست با سرمایهگذاری غیرمستقیم (صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردانی اختصاصی) به بهترین شکل هدایت شود و ضریب ماندگاری نقدینگی را در بخش تولید بالا ببرد.
در واقع با توسعه سرمایهگذاری غیرمستقیم و با محوریت صندوقهای سرمایهگذاری، دو جنبه مهم از موانع توسعه بازارهای مالی از میان میرود؛ اولاً نقدینگی فزایندهای که طی سالیان وارد اقتصاد شده است و خاصه در دو سال اخیر با سرک کشیدن به هر بازاری که مجال عرض اندام داشته نتایجی متلاطم، احساسی، پرنوسان و آسیبزننده را به بار آورده، قابل کنترل خواهد بود. با هدایت صحیح بازدهی سرمایه را بالا میبرد منابع در این کانال و اطمینان نسبی افراد از کارآیی محل سرمایهگذاری میتوان از ورود ناکارآی این نقدینگی به جامعه که با تورم شدید در بخشهای اقتصادی همراه است، جلوگیری کرد؛ علاوه بر این، نکته دیگری که از سوی مدیران سرمایهگذاری و فعالان این حوزه به نظر میآید عدم ثبات منابع در تمامی بازارهای مالی است، بنابر تجربیاتی که در سال 1392، 1397 و در همین اواخر در هفته سوم مهر 1398 شاهد آن بودیم، بازدهی سرمایه را بالا میبرد سیل ورود افراد کم تجربه به بورس جز با دامن زدن به نوسانات شدید و بیمنطق در بازار سرمایه، همراه نبوده است. در این مرحله با ورود رسانه و کانالهای مختلف اطلاعرسانی، افراد غیرحرفهای متوجه وجود بازار سرمایه و پتانسیلهای مترتب شدهاند، اما با تأسف با عدم هدایت این افراد به سمت سرمایهگذاری حرفهای و استفاده از ابزارهای مالی یا مشاوران حرفهای و روی آوردن ایشان به خرید مستقیم سهام شاهد چندین اثر بودیم که در واقع با فلسفه بازارهای مالی در تناقض است. تخصیص بهینه منابع به شرکتهای حاضر در بازارهای مالی در واقع یکی از مهمترین مفاهیمی است که از طریق کارایی تخصیصی حاصل میشود اما با ورود افرادی که قدرت تحلیل صحیحی از شرایط شرکتها نداشته و در واقع با ایجاد حباب قیمتی روی برخی از سهمها یا انجام معاملات به قیمتهایی به مراتب کمتر از ارزش ذاتی برخی دیگر، حتی گاهی موجب اخلال در کار تحلیلگران حرفهای بازار نیز میشوند؛ در حالی که با مدیریت تحلیلگران و متخصصان در قالب سرمایهگذاری غیرمستقیم این نقیصه مرتفع میشود. در مجموع، جذب نقدینگی در صندوقهای سرمایهگذاری، امکان ماندگاری حجم پولی را بالا میبرد که در نتیجه در دو مسیر موازی باعث کنترل تورم و تزریق منابع مالی به بخش تولید میشود. طبیعتاً تزریق منابع مالی به تولید به جای بازارهایی چون طلا، ارز و مسکن موجب افزایش تولید ناخالص ملی و در نتیجه رشد اقتصادی خواهد شد و موجب کاهش نرخ بیکاری میشود. آنچه تفسیر و توصیف شد فقط یک گزاره اقتصادی تئوریک نیست، بلکه طبق آمارهای جهانی که پیش از این ارائه شد، یکی از اهرمهای مفید در اقتصادهای پیشرفته و نوظهور تعریف شده است.
صندوق سرمایهگذاری، نهادی مالی است که فعالیت اصلی آن سرمایهگذاری در اوراق بهادار است و مالکان آن بهنسبت سرمایهگذاری خود، در سود و زیان صندوق شریکاند. صندوقهای سرمایهگذاری منابع خرد سرمایهگذاران را جمعآوری و یککاسه میکنند و به سرمایهگذاری آن در بازار سرمایه میپردازند. صندوقها انواع مختلفی دارند که بر حسب نوع، اندازه و شرایط تقسیم سود گروه بندی میشوند. هماکنون حدود 200 صندوق سرمایهگذاری در بازار سرمایه و تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار فعالیت میکنند که عمده این صندوقها در سه گروه «در سهام» (equity funds)، «مختلط» (Hybrid/mixed Funds) و «با درآمد ثابت» (Fixed-Income Funds) قرار دارند. صندوقهای سرمایهگذاری طلا، جسورانه و پروژه از دیگر صندوقهای سرمایهگذاری هستند که به دلایل محدودیتهای مقرراتی، ضعف اطلاع رسانی، فرهنگ سازی، آموزش و. نتوانستهاند جایگاه درخوری در بازار سرمایه پیدا کنند.
مدیریت حرفهای دارایی: سرمایهگذاران خرد به این دلیل در صندوقهای سرمایهگذاری حضور پیدا میکنند که تخصص و زمان کافی را برای سرمایهگذاری انفرادی ندارند؛ از این رو، با سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری یا اتخاذ یک سبداختصاصی میتوانند از تخصص، مهارت و توانایی اشخاص حرفهای بهرهمند شوند؛ چرا که این صندوقها دارای مدیران سرمایهگذاری و تحلیلگران متخصصی هستند.
کاهش ریسک سرمایه گذاری: مدیران سرمایهگذاری صندوق ملزم هستند که طبق قوانین سازمان بورس و اوراق بهادار سبد متنوعی از داراییهای نقدی و اوراق بهادار تشکیل دهند. سپردههای بانکی و اوراق بادرآمد ثابت بخشی از این داراییها هستند که ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهند.
نظارت و شفافیت اطلاعاتی: صندوقهای سرمایهگذاری بهطور مستمر توسط سازمان بورس و اوراق بهادار، مورد بازرسی قرار میگیرند و از سوی دیگر بهصورت دورهای تحت نظارت حسابرس هم است.
نقد شوندگی بالا: مکانیسمهای تعریف شده در صندوقهای سرمایهگذاری به گونه ای است که قدرت نقدشوندگی واحدها را بالا میبرد.
صرفهجویی نسبت به مقیاس: حجم بالای سرمایه صندوقها هزینههایی چون تحلیل و بررسی، ارزشگذاری و خرید و فروش را بین سرمایهگذاران سرشکن میکند که موجب صرفه اقتصادی برای سرمایهگذاران میشود؛ بیشک این روش سرمایهگذاری هزینه کمتری از سرمایهگذاری مستقیم بر افراد تحمیل میکند.
بازدهی و مزیت
صندوق
سرمایه گذاری
صندوقهای سرمایهگذاری در سهام در حالی بهطور متوسط توانستهاند 64 درصد بازدهی کسب کنند که بازدهی شاخص کل بورس عدد 60 درصدی را نشان میدهد. این در حالی است که میانگین 10 صندوق برتر این گروه صندوقی عدد 108درصد را نشان میدهد؛ این عدد گویای مدیریت حرفهای این صندوقها است. طبیعتاً این گروه صندوقی به موازات رشد بازار سهام، روند صعودی بازدهی را خواهند داشت و در زمان سقوط شاخص کل بورس نیز روند نزولی را بههمراه دارند؛ البته در مقایسه با سرمایهگذاری مستقیم، ضریب نزول پایینتری را میتوان در این گروه صندوقی مشاهده کرد؛ چرا که مدیریت حرفهای و تنوع پرتفویی این صندوقها سپر حمایتی مناسبی برای سرمایه اشخاص خواهد بود. صندوقهای سرمایهگذاری مختلط نیز میانگین بازدهی 51 درصدی را نشان میدهد؛ این صندوقها که ریسک متوسطی دارند و حداکثر 60 درصد دارایی خود را میتوانند در سهام سرمایهگذاری کنند، توانستهاند بازدهی مناسبی را نصیب سرمایهگذاران خود کنند. هر چند میانگین کل این صندوقها فاصله 9 درصدی از شاخص بورس را نشان میدهد، اما منطقیترین شاخص مقایسهای با این گروه صندوقی برای تصمیمگیری، «شاخص صندوقهای مختلط» (AMFI) خواهد بود؛ این عدد برای دوره یک ساله منتهی به 28 مهرماه 1398، حدود 36 درصد ثبت شده است. عموماً روند کلی بازدهی این گروه صندوقی، اعداد مثبتی را نشان میدهد. صندوقهای سرمایهگذاری مختلط، مناسب سرمایهگذارانی است که علاقهای به سود بانکی ندارند و از سوی دیگر سطح ریسکپذیری بالایی را نمیتوانند متقبل شوند، اما تمایل دارند که از رشد بورس نیز بیبهره نمانند.
در نهایت صندوقهای با درآمد ثابت جزو گزینههای انتخابی سرمایهگذارانی است که قدرت ریسکپذیری بالایی ندارند و میخواهند سود بالاتر از بانک و بهصورت دورهای دریافت کنند. میانگین عملکرد این صندوقها 3 درصد بالاتر از نرخ غیررسمی و 8 درصد بالاتر از نرخ رسمی بانکی بوده است. این صندوقها بهدلیل قدرت مانور 25 درصدی در سهام، حق تقدم سهام، قرارداد اختیار معامله سهام و گواهی سپرده کالایی، معمولاً در مواقعی که بازار سهام و گواهی سپرده شرایط مناسبی دارند، امکان کسب بازدهی بالاتری از بانک را برای سرمایهگذار فراهم میکند. از دیگر مزیتهای این گروه صندوقی نسبت به بانکها، اختصاص سود روزشمار به سرمایهگذاران است؛ موضوعی که در سیستم بانکی به ماه شمار تبدیل شده است. علاوه بر این، برخلاف سیستم بانکی که سپردهگذار با خروج پیش از موعد مقرر با شکست نرخ سود مواجه میشود، در صندوقهای با درآمد ثابت سرمایهگذار میتواند در هر زمانی بدون شکست نرخ از صندوق خارج شود و فقط کارمزد خرید و فروش را متقبل میشود؛ این در حالی است که نرخ شکست براساس نرخ رسمی 15 درصد نظام بانکی، برابر با 5 درصد است که برای نرخهای غیر رسمی با مبنای سود کوتاه مدت 10 درصد، اعداد بالاتری را برای نرخ شکست نشان میدهد. در مجموع مقایسه بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری در بلندمدت و کوتاه مدت نسبت به بازارهای موازی چون طلا، ارز، مسکن و بورس گویای اعداد قابل اتکایی است.
چرا دانش سرمایه گذاری از نان شب واجب تر است؟
یکی از عجیب ترین چیز ها که در اقتصاد جهان و تمام کشورها وجود دارد بالارفتن دوره ای قیمت هاست ، به طوری که وقتی پای صحبت پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها بنشینید میبینید که با پول حقوق یک ماه شما ، توانسته اند آن زمان خانه بازدهی سرمایه را بالا میبرد بخرند یا مثلا پدر خودم میگوید در دهه 50 با قیمت 70.000 تومان یک پیکان قرمز خریداری کردم ، پولی که الان اگر ده هزار تومن روی آن بگذارم میتوانم یک کیسه برنج 10 کیلویی خارجی بخرم . این مسئله نه تنها در کشورهای آمریکا و اروپا وجود دارد بلکه یک چیز طبیعی است . در ادامه می گویم که چرا تورم مثل یک چاقو است ، همانطور که می تواند مفید باشد ، در عین حال میتواند خطرناک و نابود کننده باشد .
تورم چیست و چرا بوجود می آید ؟
سه دلیل عمده برای بوجود آمدن تورم وجود دارد :
- تورم ناشی از فشار هزینه (Cost-Push Inflation) : در اثر بالا رفتن هزینه ی کارخانه ها و بخش تولید بوجود می آید ، مثلا مواد اولیه کارخانه ها گران می شود ، یا کارگر های کارخانه درخواست افزایش دستمزد دارند یا شاید هم نیروهای متخصص شغل مربوطه بسیار کم هستند و کارخانه مجبور است هزینه بیشتری برای نگه داشتن متخصص های خود پرداخت کند ، یا اجاره ی زمین کارخانه ها بالاتر می رود ، نتیجه این میشود که کارخانه قیمت نهایی محصولات خود را متناسب با هزینه های خود بالا می برد ( اگر این کار را نکند ، باید کاسه و کوزه خود را جمع کند و کارخانه را تعطیل کند ) .
- تورم ناشی از مازاد تقاضا (Demand Inflation) : بیشتر در کشورهای ثروتمند اتفاق می افتد و موقعی بوجود می آید که مردم روز به روز پولدارتر می شوند و پول بیشتری دارند درنتیجه نیاز به خرید بیشتری دارند ، درنتیجه تقاضا بیشتر می شود و در اصل اقتصاد ، همیشه با افزایش بیشتر تقاضا نسبت به عرضه ، قیمت افزایش می یابد و اینجاست که دولت باید با بیشتر کردن مالیات ها ، جلوی افزایش نقدینگی و قدرت خرید و در نتیجه افزایش تقاضا را تا حدی بگیرد. (پس تورم به خودی خود چیز بدی نیست و باید در حد کمی وجود داشته باشد تا اقتصاد سالم بماند )
- تورم ناشی از چاپ پول : دولت ها همیشه در تلاش برای تحریک بازار جهت ایجاد شغل و رونق اقتصادی هستند بنابر این در دوره هایی شروع به چاپ پول بیشتر میکنند و اسکناس در گردش را بیشتر میکنند یا به بانک ها اجازه می دهند وام های بزرگتر ی عرضه کنند . ولی با این کار در اصل ارزش هر اسکناس کاغذی پایین می آید و در نتیجه برای خرید هر کالا باید روز به روز تعداد بیشتری اسکناس خرید کنیم.
تورم ، غول خاموشی که سرمایه شما را نابود میکند
در سالهای اخیر ایران نرخ تورم سالانه 30 تا 40 % را تجربه کرده است . بنابراین اگر سرمایه 10 میلیون تومانی داشته اید و آن را سرمایه گذاری نکرده اید ، هر سال حدود 30 تا 40 % از ارزش آن یعنی حدود 3 تا 4 میلیون از آن بصورت مخفی کاسته شده .
دولت ها در تمام کشور ها همیشه باید نرخ دستمزد را کمی بالاتر از تورم حفظ کنند و اگر این تعادل به هم خورد ، مردم و مخصوصا قشر کارگر و کارمند دچار ضرر می شوند .
اگر نرخ تورم سالانه بیشتر از نرخ رشد دستمزد سالانه باشد عملاً گرانی و تورم قشری که امکان خرید کالای سرمایه بازدهی سرمایه را بالا میبرد ای ندارند را ضعیف میکند.
در این شرایط باید تا جای ممکن باید دانش سرمایه گذاری خود را افزایش دهید :
سرمایه گذاری در شرایط فعلی ، یعنی پول خود را به دارایی تبدیل کنید که با گذر زمان و افزایش تورم ، قیمت آن ، افزایش پیدا کند . مثلا خرید گوشی تلفن یا لپ تاپ دارایی نیست(تنها به شرطی دارایی است که از طریق لپ تاپ یا موبایل خود درآمد فعال یا غیرفعال داشته باشید ) ، چون قیمت آن متناسب با تورم رشد نمی کند.ولی سکه یا سهام شرکت ها در بورس می تواند مثال خوبی از دارایی باشد . چون با افزایش زمان و تورم ، ارزش آن ها متغیر و شناور است .
اگر ده میلیون سرمایه داشته باشید و آن را سهام بورس بخرید و سالانه 70% سود کنید ، نه تنها تورم را خنثی کرده اید بلکه تا حدی سود هم کسب کرده اید .
چرا بانک سرمایه گذاری نامناسبی است؟
در سال های اخیر به دلیل کم بودن نرخ تورم ، سرمایه گذاری در بانک تا حدی منطقی بود ، اما در حال حاضر با نرم تورم 40% ، بانک به شما سالانه حدود 20% سود می دهد و این یعنی منفی 20% از سرمایه شما در حال کم شدن است. توجه داشته باشید که هرموقع نرخ سود بانک از نرخ تورم سالانه بیشتر شد ، می توانید پول خود را به بانک بسپارید . یعنی موقعی که مثلا نرخ تورم 40% است و بانک به شما 50% سود می دهد .
راه های مناسب سرمایه گذاری چیست؟
معمولا سرمایه گذاری را با نسبت سود و ریسک آن در سال می سنجند . مثلا می گویند بازار سهام ، بازاری نسبتاً پرریسک اما با سود سالیانه حداقل 50 تا 100 % است . روش های عام سرمایه گذاری شامل ارز ، سکه و طلا ، مسکن و بازار بورس می باشد. که در این بین معمولا پیشنهاد می شود در صورت نشناختن بازار ارز بر روی آن سرمایه گذاری نکنید ، چون هم ریسک آن زیاد است و هم دولت همیشه با وضع قوانین جدید سعی در مدیریت قیمت ارز دارد . بازار سکه و طلا و مسکن تقریبا بازدهی خوب و ریسک پایینی دارند و میرسیم به بازار بورس ، ریسک در بازار بورس با دانش بورسی سرمایه گذار سنجیده می شود ، مثلا می گویند اگر دانش بورسی شما ناچیز است و قصد سرمایه گذاری در بازار بورس دارید احتمالاً ریسک زیاد ، ولی اگر آشنایی شما با بازار سرمایه و تحلیل های مختلف آن مثل تکنیکال،بازارخوانی،فاندامنتال خوب باشد ، ریسک سرمایه گذاری کاهش زیادی پیدا میکند و بازدهی آن بسته به تجربه و دانش شما متغیر است . البته اگر پول دارید ولی وقت یا حوصله کافی برای یادگیری بازار سرمایه را ندارید ، میتوانید پول خود را به صندوق بازدهی سرمایه را بالا میبرد های سرمایه گذاری بسپارید ، در این صندوق ها افراد حرفه ای وجود دارند که با پول مجموع سرمایه گذار ها سهام خرید و فروش میکنند و شما به طور غیر مستقیم از بازار سرمایه منتفع می شوید . برای دیدن لیست بهترین صندوق ها و بازدهی آن ها به سایت Fipiran مراجعه کنید .
آرزوی من این است روزی در مدارس و دانشگاه ها به نسل آینده ، دانش مالی را بیاموزند .
در آخر باید بگم که این مطلب را در نظر بگیرید که عنوان مطلب با مبالغه ادبی آمیخته شده است و باید در نظر بگیرید که سرمایه گذاری حتی در نوع اندک موقعی معنی دارد که ما ضروریات زندگی خود مانند سرپناه و مسکن ،پوشاک و غذا و غیره را رفع کرده باشیم .
و در نظر داشته باشید در حال حاضر با 500/000 تومان نقدینگی هم می توانید سهام شرکت های عرضه شده ثانویه یا اولیه را بخرید.
دیدگاه شما