«این اصل را در ذهن خودم به وجود آورده بودم که ‘خلاقیت همان بهرهوریِ جدید است’ ولی ما در حاضر منابع کافی برای پیادهسازی این اصل را در فیگما نداریم. اگر بخواهیم خودمان دست به کار شویم و راه ورود به حوزههای بهرهوری بیشتری را فراهم کنیم، این کار زمان زیادی طول میکشد. [اما] اگر بتوانیم با همراهی و در بستر ادوبی این کار را انجام دهیم، فکر میکنم کمک بزرگی به ما خواهد شد و خیلی برای این اتفاق هیجان دارم.»
مدیرعامل فیگما دلایل فروش این استارتاپ به ادوبی را اعلام کرد
«دیلن فیلد» در مصاحبهای اعلام کرده که هدف او از فروش فیگما به ادوبی چه بوده و در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
در دیجیاتو ثبتنام کنید
جهت بهرهمندی و دسترسی به امکانات ویژه و بخشهای مختلف در دیجیاتو عضو ویژه دیجیاتو شوید.
تازههای تکنولوژی
حدود یک ماه پس از اعلام خبر خرید استارتاپ فیگما توسط ادوبی، حالا «دیلن فیلد»، همبنیانگذار و مدیرعامل این استارپ محبوب در زمینه طراحی دیجیتال مصاحبهای انجام داده و درباره این معامله و انگیزههایش از پیوستن به ادوبی حرف زده است.
دیلن فیلد در گفتگو با خبرگزاری تککرانچ درباره خبر فروش فیگما به ادوبی گفت: «ما بسیار خوشحال بودیم – هنوز هم خوشحالیم – اما از یک مقطع زمانی صحبت با ادوبی را شروع کردیم و ادوبی یکی از شرکتهای بنیانگذار و شگفتانگیز است و هرچه بیشتر با افراد این شرکت وقت گذراندیم، بیشتر به آنها اعتماد کردیم و توانستیم ببینیم که ما در یک جور جعبه توسعه محصول قرار داریم.»
او میگوید فیگما امروز ابزارهایی را برای ایدهپردازی و طراحی ارائه میکند و قصد دارد در آینده ابزارهای بیشتری را برای تبدیل این طراحیها به کد در اختیار کاربران قرار دهد. مدیرعامل این استارتاپ اضافه میکند:
«این اصل را در ذهن خودم به وجود آورده بودم که ‘خلاقیت همان بهرهوریِ جدید است’ ولی ما در حاضر منابع کافی برای پیادهسازی این اصل را در فیگما نداریم. اگر بخواهیم خودمان دست به کار شویم و راه ورود به حوزههای بهرهوری بیشتری را فراهم کنیم، این کار زمان زیادی طول میکشد. [اما] اگر بتوانیم با همراهی و در بستر ادوبی این کار را انجام دهیم، فکر میکنم کمک بزرگی به ما خواهد شد و خیلی برای این اتفاق هیجان دارم.»
فیگما برای پذیرش پیشنهاد ادوبی تحت فشار سرمایهگذاران نبوده است
البته که این قرارداد – در صورت تکمیل شدن – ثروت بسیار زیادی را برای فیلد به ارمغان میآورد، اما بنیانگذاران استارتاپها معمولاً به این موضوع اشارهای نمیکنند. او در پاسخ به این سوال که آیا سرمایهگذاران فیگما او را تحت فشار قرار داده بودند یا نه، نقش آنها در امضای این معامله را رد کرد. دیلن فیلد میگوید:
«موضوع هیچ وقت چنین چیزی نبود. موضوع این بود که بهترین فرصت برای دستیابی به هدفمان چیست؟ هدف شرکت ما این است که طراحی را برای همه دسترسپذیر کنیم. طراحی فقط طراحی رابط نیست. خلاقیت است و بهرهوری. چیزی است که بتواند همه ما را به بخشی از این انقلاب دیجیتالی در حال وقوع در جهان تبدیل کند. اقتصاد جهانی در حال گذار استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ از حالت فیزیکی به دیجیتالی است. آیا میخواهیم بعضیها را پشت سر رها کنیم یا به همه ابزارهای لازم برای پیوستن به این جریان را بدهیم؟ من فشار زیادی را حس میکنم و به نظرم واقعا مهم است که خیلی زود این استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ ابزارها را در اختیار این افراد قرار دهیم.»
مدیرعامل فیگما در صحبتهای خود چندین بار تاکید کرد که فیگما به عنوان یک شرکت مستقل باقی میماند و قرار نیست تغییری در قیمتگذاری سرویسهای این شرکت ایجاد شود. فیلد ادعا میکند: «آنچه ادوبی به ما گفته این است که آنها میخواهند از فیگما یاد بگیرند.» با این حال، ادوبی قرار است برای این معامله 20 میلیارد دلار پول بپردازد و مطمئنا این سرمایهگذاری صرفا برای آموزش نخواهد بود.
اهمیت کف قیمت (ATL) چیست؟
در بازار ارزهای دیجیتال، نقاط اوج و کف قیمت برای معاملهگران اهمیت بسیار زیادی دارد. با شناخت این نقاط، تریدرها و یا معاملهگران میتوانند نقاط ورود و خروج صحیح معاملات خود را شناسایی کنند. اگر تریدرها در زمان معاملات خود به این استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ نقاط بیتوجهی کنند زیانهای بسیار زیادی میبینند.
کمترین قیمت یا ATL
عبارت کف قیمت یا All Time Low یکی از اصطلاحات مهم دنیای ارزهای دیجیتال است. زمانی که قیمت یک ارز دیجیتال از پایینترین قیمت تاریخی آن ارز کمتر شود، کف قیمت استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ یا ATL اتفاق میافتد. مفهوم این اصطلاح نشاندهنده این است که قیمت ارز دیجیتال بهصورت غیرطبیعی پایین است و معاملهگران باید این مشکل را حل کنند.
زمانی که یک ارز دیجیتال عرضه میشود، نرخ ATL آن ارز هم در زمان عرضه آن ثبت میشود. ممکن است شناسایی پایینترین سطح قیمت برای معاملهگران کار راحتی نباشد و بهسختی بتوانند آن را شناسایی کنند. قیمت ارزهای دیجیتال برخلاف قیمت سهام بازار بورس متغیر است.
میزان ارزش ارزهای دیجیتال در بعضی مواقع با قیمت دلار در همان لحظه اندازهگیری میشود. مثلاً اگر قیمت دلار پایین بیاید و کمتر از همیشه باشد، ارزش ارز دیجیتال هم پایین میآید و قیمت آن در وضعیت ATL قرار میگیرد.
دلایل سقوط به کمترین یا کف قیمت
دو دلیل برای سقوط ارزش ارزهای استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ دیجیتال به کمترین و یا کف قیمت وجود دارد که عبارتاند از: بیاعتمادی ناشی از اولین ورود، اخبار و قوانین مشکلساز.
بیاعتمادی ناشی از اولین ورود
زمانی که یک ارز دیجیتال به بازار عرضه میشود کمترین نرخ یا ATL آن ارز، همان قیمت عرضه اولیه است. پس از عرضۀ اولیه یک ارز دیجیتال، شیب قیمت آن ارز صعودی میشود. در زمان عرضه اولیه، قیمت آن ارز به علت اینکه آن ارز جدید است و سرمایهگذاران بهاندازه کافی به این ارز اعتماد ندارند، پایین است. بهعبارتدیگر در زمان عرضه اولیه کسی این دارایی جدید را نمیشناسد به همین دلیل قیمت آن ارز پایین است.
اخبار و قوانین مشکلساز
در بعضی مواقع ممکن است که یک قانون و یا خبر باعث کاهش شدید قیمت یکی ارزهای دیجیتال شده و باعث به وجود آمدن یک ATL جدید برای آن ارز شود. مثلاً، مقامات کشوری استفاده از ارز دیجیتال خاصی را ممنوع کنند و یا داراییهای کاربران ارز دیجیتال خاصی هک شود و این خبر در فضای مجازی بپیچد، ممکن است شاهد کف قیمتی آن رمز ارز خاص باشیم.
زمانی که این اتفاق میافتد قیمت آن ارز شیب نزولی به خود میگیرد و به کمترین نرخ تاریخی خود یعنی ATL میرسد.
نقش مفهوم ATL در تصمیمات معاملاتی
در تصمیمات معاملاتی، مفهوم کف قیمت نقشهایی دارد که عبارتاند از: استراتژی خرید در کف، سیگنال سرمایهگذاری بلندمدت و نوسانگیری از تغییرات کوچک.
استراتژی خرید در کف
در بیشتر مواقع یکی از کارهایی که معاملهگران برای سود و افزایش دارایی خود انجام میدهند این است که در زمان کف قیمتی آن ارز را میخرند و پساز آن با تغییر شرایط بازار و افزایش قیمت، آن را با قیمت بالاتر میفروشند.
زمانی که قیمت دارایی خاصی با توجه به اخبار و شایعات سقوط میکند؛ معاملهگران حرفهای پسازآنکه به ارزش ذاتی آن ارز پی بردند از این فرصت استفاده میکنند و حجم بالایی از آن دارایی را میخرند. پس از پایان اخبار و شایعات، قیمت آن رمز ارز به شیب صعودی خود بازمیگردد و سرمایهگذاران سود زیادی میکنند.
سیگنال سرمایهگذاری بلندمدت
معاملهگران برای سود بیشتر میتوانند پتانسیلهای بنیادی یک دارایی را بررسی کنند و روی آن دارایی در نقطه کف قیمت سرمایهگذاری کنند. پس از سرمایهگذاری روی آن دارایی میتوانند آن را در سبد سهامی که در اختیار دارند نگهداری کنند. اگر این دارایی پتانسیل بنیادی بالایی داشته باشد، معاملهگران میتوانند به سود خوبی برسند.
نوسانگیری از تغییرات کوچک
بازار ارزهای دیجیتال همواره در نوسان است. اگر در مواقعی قیمت یک ارز دیجیتال در این بازار به نقطه کف قیمت برسد، در آن نقطه باقی نمیماند و اطراف آن نقطه نوسان خواهد کرد. زمانی که چنین اتفاقی میافتد معاملهگران روزانه یا اسکالپر از نوسانات کوچکی که حول این نقطه اتفاق میافتد میتوانند سود بگیرند.
در این معاملات سودهای بزرگ مدنظر نیست و معاملهگران در معاملات روزانه میتوانند سودهای استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ حداقلی دریافت کنند و همین سودهای حداقلی برای آنها کفایت میکند. همچنین سودهای اندک این نوع معاملات در کنار یکدیگر میتواند به سودهای بزرگ تبدیل شود، به قول قدیمیها: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود!
خرید ارز دیجیتال از صرافیهای معتبر
صرافیهای معتبر زیادی برای خرید ارز دیجیتال وجود دارند که میتوانید از آنها استفاده کنید. گرچه تحریمهایی که علیه ایران وجود دارد سبب میشود بسیاری از ایرانیها قادر به خرید مستقیم از صرافیهای ارز دیجیتال خارجی نباشند. درنتیجه باید یک صرافی معتبر ایرانی پیدا کنید تا بتوانید با خیال راحت ترید کنید. یکی از راههای امن خرید ارز دیجیتال در ایران، خرید ارز دیجیتال از سایت تبدیل است. این صرافی آنلاین یکی از معتبرترین صرافیهای ارز دیجیتال ایرانی است که علاوهبر سرعت معامله، امنیت داراییهای شما را نیز تضمین میکند.
همچنین، کیف پول توزیعشده تبدیل هم بسیار کاربردی است. کیف پول توزیعشده به چندین سرور در چندین نقطه جهان متصل است که هر کدام بخشی از اطلاعات شما را نگهداری میکنند. بنابراین یکی از ایمنترین انواع کیف پول ارزهای دیجیتال محسوب میشود. کاربران تبدیل میتوانند با استفاده از این صرافی، ارزهای خود را در کیف پول داخلی این صرافی نگهداری کنند.
همچنین، درصورتیکه نمیخواهید رمز ارز خاصی را به مدت طولانی نگهداری کنید و قصد انجام معاملات شورت را دارید، نگهداری رمز ارزهایتان در کیف پول تبدیل، میتواند شما را از پرداخت کارمزدهای سنگین و بیهوده خلاص کند.
سخن پایانی
در بازار ارزهای دیجیتال، نقاط اوج و کف قیمت برای معاملهگران اهمیت بسیار زیادی دارد. با شناخت این نقاط، تریدرها میتوانند نقاط ورود و خروج صحیح معاملات خود را شناسایی کنند. اگر تریدرها در زمان معاملات خود به این نقاط بیتوجهی کنند ممکن است زیانهای بسیاری ببینند.
عبارت کف قیمت یا All Time Low یکی از اصطلاحات مهم دنیای ارزهای دیجیتال استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ است. زمانی که قیمت یک ارز دیجیتال از پایینترین قیمت تاریخی آن ارز کمتر شود، کف قیمت یا ATL اتفاق میافتد. مفهوم این اصطلاح نشاندهنده این است که قیمت ارز دیجیتال بهصورت غیرطبیعی پایین است و معاملهگران باید این مشکل را حل کنند.
دو دلیل برای سقوط ارزش ارزهای دیجیتال به کمترین و یا کف قیمت وجود دارد که عبارتاند از: بیاعتمادی ناشی از اولین ورود، اخبار و قوانین مشکلساز. همچنین در تصمیمات معاملاتی، مفهوم کف قیمت نقشهایی دارد که عبارتاند از: استراتژی خرید در کف، سیگنال سرمایهگذاری بلندمدت و نوسانگیری از تغییرات کوچک.
ریسک به ریوارد در معاملات
حد سود (Take Profit) و حد ضرر (Stop Loss) دو رکن بسیار مهم در هر معامله هستند و بدون مشخص کردن و یا ندانشتن آنها نباید وارد هیچ موقعیت معاملاتی شوید!
ممکن است عبارت “ حد ضرر ” برای افراد بسیاری تداعی کننده یک مفهوم منفی باشد. چرا که فعال شدن حد ضرر یک معامله به این معناست که بازار طبق تحلیل و پیشبینی شما پیش نرفته و معامله شما با ضرر به پایان رسیده است. اما آیا “حد ضرر” واقعا یک مفهوم منفی است؟
ضرر و زیان جزء جدایی ناپذیر در بازارهای مالی هستند. زمانی که بازار طبق تحلیل شما پیش نمیرود، حد ضرر از وارد شدن زیان بیشتر به سرمایه شما جلوگیری کرده و در واقع “ حد محافظ ” سرمایه شماست.
منظور از ریسک این است که در صورت فعال شدن حد ضرر یک معامله، چه مقدار از سرمایه از دست خواهد رفت؟ طبق اصول مدیریت سرمایه، ریسک هر معامله بهتر است حداکثر 2 درصد حجم کل سرمایه شما باشد. برای مثال اگر اگر سرمایه کل حساب شما برابر با 1000 دلار است؛ در این حالت 2 درصد کل حساب شما برابر با 20 دلار است.
بنابراین در ازای انجام هر معامله شما مجازید تا تنها 20 دلار ریسک کنید. به بیان دیگر در صورتی که حد ضرر آن معامله فعال شود، زیان حاصل از آن باید حدکثر برابر با 20 دلار باشد. کنترل زیان با انتخاب نقطه ورود صحیح و بررسی ریسک به ریوارد معامله امکانپذیر خواهد بود.
ریسک به ریوارد در بازارهای مالی
فعالیت در بازارهای مالی نوعی بازی احتمالات است و معاملهگران نیز همواره به دنبال این هستند تا در ازای کمترین ضرر، بیشترین سود را در معاملات خود کسب کنند.
هیچ معامله بدون ریسکی در بازارهای مالی وجود نداشته و شما نمیتوانید در هیچ زمانی به صورت قطعی در مورد سودآوردن بودن یک معامله تصمیم بگیرید. اما هنگامی که با یک موقعیت معاملاتی احتمالا سودده مواجه میشوید، میتوانید با مدیریت ریسک وارد آن معامله شده و در ازای مشخص کردن حد ضرر، سود حاصل از معامله را به دست آورید.
به بیان دیگر در زمان ورود به یک موقعیت معاملاتی باید میزان ریسک یا ریوارد آن معامله را مقایسه کنید و تنها زمانی یک معامله را انجام دهید که نسبت ریسک به ریوارد معقولی داشته باشد؛ یعنی سود احتمالی معامله از ضرر احتمالی معامله بیشتر باشد.
بررسی ریسک به ریوارد مشخصه اصلی تمامی استراتژیهای معاملاتی بوده و یکی از اصلیترین مفاهیم مدیریت سرمایه است. اگر قصد ماندگاری و کسب سود مستمر در بازارهای مالی علی الخصوص بازار پر نوسان ارزهای دیجیتال را دارید میبایست در وهله اول یک استراتژی معاملاتی برای خود ایجاد کنید و در وهله دوم میزان ریسک به ریوارد در آن استراتژی را مشخص کنید.
ریسک به ریوارد معاملات را عموما به صورت نسبت مشخص میکنند و به آن R/R (آر به آر) میگویند. برای محاسبه ریسک به ریوارد نیز کافیست مقدار ضرر احتمالی معامله را بر مقدار سود احتمالی آن تقسیم کنید. هر چقدر نسبت ریسک به ریوارد یک معامله عدد کوچکتری باشد، آن معامله یک معامله بهینه و استاندارد خواهد بود. اگر تمامی معاملات شما دارای ریسک به ریوارد 1:2 باشد، هیچگاه در بازارهای مالی دچار زیان نخواهید شد.
منظور از ریسک به ریوارد 1:2 این است که مقدار سود احتمالی در معامله شما ( حد سود) دو برابر مقدار زیان احتمالی (حد ضرر) شما باشد.
یک مثال از ریسک به ریوارد
فرض کنید بیت کوین در یک روند نزولی در حال نزدیک شدن به یک سطح حمایتی بوده و تحلیل شما این است که روند نزولی در همین سطح حمایتی متوقف میشود و شاهد برگشت قیمت خواهیم بود؛ بنابراین قصد دارید یک معامله خرید در این سطح حمایتی ایجاد کنید.
قبل از هر چیزی میبایست حد ضرر و حد سود برای معامله خود مشخص کنید.
- زمانی که بازار مطابق با تحلیل شما حرکت کند با مشخص کردن حد سود، معامله شما به موقع بسته شده و سود حاصل از معامله تحقق خواهد یافت.
- زمانی که بازار مطابق با تحلیل شما حرکت نکند، استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ با مشخص کردن حد ضرر، معامله شما به موقع بسته شده و سرمایه شما از ضرر بیشتر محافظت خواهد شد.
در یک معامله به صورت کلی، حد ضرر برابر با ریسک و حد سود برابر با ریوارد شما خواهد بود. بنابراین با استفاده از ریسک به ریوارد میتوانید نقاط ورود به معاملات را مدیریت کنید تا ریسک به ریوارد معقولی داشته باشید و از این طریق بتوانید سرمایه خود را به صورتی بهینهتر مدیریت کنید.
همانطور که در قسمت قبل توضیح داده شد استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ بهترین نسبت ریسک به ریوارد در معاملات نسبت 1:2 بوده و اگر تمامی این معاملات را بر اساس همین نسبت تنظیم کنید، میتوانید برای همیشه در بازارهای مالی ماندگار و سودآور باشید.
نکته مهم
بازارهای مالی عموما از یک روند قیمتی پیروی میکنند و همواره توصیه میشود تا موقعیتهای معاملاتی خود را هماهنگ با روند تنظیم کنید. برای مثال اگر بازار در یک روند صعودی قرار دارد بهتر است شما نیز با روند صعودی هماهنگ باشید و موقعیتهای معاملاتی خرید را بررسی کرده و انجام دهید.
اما اگر بازار در یک روند نزولی قرار گرفته بهتر است حتی الامکان از وارد معاملات خرید نشوید و در صورت فعالیت در بازارهای دو طرفه، موقعیتهای معاملاتی فروش را مد نظر قرار دهید.
گفتیم که در شرایط عادی بهتر است نسبت ریسک به ریوارد معاملات شما 1:2 باشد. اما اگر اسکلپر (Scalper) هستید و یا استراتژی معاملاتی شما به گونهاست که در تایم فریم پایین معامله میکنید، میتوانید در خلاف جهت روند و با ریسک به ریوارد 1:1 معامله کنید.
سخن پایانی
در مطلب فوق به توضیح ریسک به ریوارد پرداختیم. با استفاده از مفهوم ریسک به ریوارد میتوانید معاملاتی که بر اساس هیجان و احساسات شکل میگیرند را کاهش داده و معاملات منظمتری را تجربه کنید. به منظور تعیین ریسک به ریوارد کافیست حد ضرر و حد سود معامله خود را به صورتی دقیق مشخص کنید. به این ترتیب نقاط ورود به معامله را به صورتی دقیقتر مشخص خواهید کرد و به نوعی بهترین معاملات و نقاط ورود را فیلتر میکنید و از این طریق ریسک حساب خود را به حداقل مقدار ممکن میرسانید.
در این باره بیشتر بخوانید: سیگنال ارز دیجیتال چیست؟
در این باره بیشتر بخوانید: آشنایی با اشتباهات رایج تریدرها و درمان آن
منظور از عبارت R/R چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد R/R (آر به آر) نامیده میشود و از تقسیم مقدار ریسک به مقدار ریوارد معامله به دست میآید.
استراتژی سرمایهگذاری چیست؟
تصمیم جدید سازمان بورس برای سهام عدالت
تصمیم تازه سازمان بورس برای سهام عدالت و ۵۰ میلیون سهامدار
پذیره نویسی صندوق سرمایه گذاری با درآمد ثابت دارا الگوریتم
خرید نماد دارا از طریق سیستم آنلاین کارگزاری خوارزمی امکان پذیر می باشد.
نماد سنفت۹۸۴ امروز عرضه می شود
انتشار اوراق سلف موازی نفت خام توسط وزارت امور اقتصاد و دارایی
در مراکز منتخب احراز هویت کارگزاری خوارزمی آماده خدمت رسانی به کلیه فعالین بازار سرمایه هستیم
کارگاه سرمایه گذاری در بورس
کارگاه سرمایه گذاری در بورس مدرس: آقای حسن قاسمی مدیر عامل کارگزاری آینده نگر خوارزمی
هفتمین معامله کارگزاری آینده نگر خوارزمی در بازار دارایی های فکری فرابورس ایران
عرضه اختراع "جوراب مقاومتی آبی" در بازار دارایی¬های فکری فرابورس ایران توسط کارگزاری آینده¬نگر خوارزمی
مدیریت سبد دارایی در بورس
بهترین استراتژی در حوزه های مختلف سرمایه گذاری ( بورس، مسکن، طلا و. )
دوره سرمایه گذاری و موفقیت در بورس
معرفی ابزارهای مالی در بورس ایران و روش انجام سرمایه گذاری در بورس به همراه مقدمات تحلیل بنیادی
استراتژی های مناسب برای انتخاب سهم در تحلیل بنیادی
در این مقاله سعی شده است به برخی از آیتمهای انتخاب یک سهم خوب و یا اجتناب از انتخاب سهم بد پرداخته شود؛ تا در بازار سهام چراغ راهی باشد برای کسانی که در این بازار فعالیت میکنند. شایان ذکر است که تحلیل بنیادی زیربنای تمامی استراتژیهای مشروح در این مقاله است که در نهایت همگی به دنبال ارزش واقعی و ذاتی یک شرکت میباشند. مطمئناً انتخاب سهم، از بین مجموعهای از معیارهای مشخص با هدف کسب بازدهی بیشتر از بازدهی کل بازار باعث رضایت میباشد. بسیاری از تازهواردان به بازار سرمایه، تصور میکنند که استراتژیهای قابل اطمینان و بدون خطایی وجود دارد که در صورت استفاده از آنها، موفقیت قطعی و تضمین شده خواهد بود. باید توجه داشت که هیچ سیستم خطا ناپذیری در انتخاب سهم وجود ندارد و هیچ روشی جادویی برای کسب ثروت وجود ندارد. البته این اصلاً بدان مفهوم نیست که نمیتوان از طریق بازار سرمایه ثروت خود را افزایش داد، بهتر است بگوییم انتخاب سهم خوب، بیشتر از آنکه یک علم باشد، یک هنر است.
عوامل بسیار زیادی بر سلامت و موفقیت یک شرکت تأثیرگذار است، بسیاری از اطلاعات شرکت ناملموس میباشد و قابل اندازهگیری نیستند. جنبههای کمی و قابل اندازهگیری یک شرکت مانند سود، به راحتی قابل دسترسی هستند، اما عوامل کیفی مانند کارکنان، مزایای رقابتی، حسن شهرت و غیره را چگونه میتوان اندازهگیری کرد؟ در انتخاب سهم باید به تناسب آن استراتژی با نگرش شخصی سرمایهگذار، چهارچوب زمانی (افق سرمایهگذاری)، تحمل ریسک و زمانی که صرف انتخاب سهم میشود، توجه داشت.
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)
هدف تحلیل بنیادی یافتن ارزش ذاتی یک سهم میباشد. این فرآیند را ارزشیابی سهم نیز مینامند. ارزش ذاتی که ارزش واقعی نیز نامیده میشود، با ارزش بازاری سهم متفاوت است. اگر ارزش ذاتی بالاتر از ارزش بازاری باشد، تحلیل به ما نشان میدهد که سهم واقعاً بیشتر از قیمت فعلی آن میارزد و در نتیجه تصمیم به خرید سهم گرفته میشود.
روشهای متفاوتی برای یافتن ارزش ذاتی وجود دارد، اما اساس همه آنها یکسان است و به این صورت تعریف میشود که ارزش یک شرکت برابر با مجموع ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی آن شرکت میباشد. به عبارت دیگر یک شرکت به اندازه مجموع ارزش فعلی سودهای آتی آن میارزد. یکی از آشکارترین چالشها این است که جریانهای نقدی را برای چند سال آینده پیشبینی کنیم. در حالیکه حتی پیشبینی یک سال آتی نیز مشکل است، چگونه میتوان 10 سال آینده را پیشبینی کرد؟ آیا شرکت به زودی به فعالیت خود پایان میدهد یا اینکه صدها سال در صنعت باقی خواهد ماند؟ همه این ابهامات و احتمالات نشان میدهد که چرا مدلهای بسیار متفاوتی برای تنزیل جریانهای نقدی بکار گرفته میشود، اما هیچ یک نمیتواند به طور کامل از عدم اطمینان از آینده استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ خالصی یابند.
تحلیل کیفی (Qualitative Analysis)
این تحلیل که گاهاً بخشی از تحلیل بنیادی در نظر گرفته میشود، شامل نگاه کلیتری بر جنبههای کیفی شرکت میباشد. عوامل کیفی مورد بررسی شامل موارد زیر میباشد:
مدیریت: ستون فقرات هر شرکت موفق، مدیریت قوی آن است. در نهایت، مسئولین ارشد تصمیمات استراتژیک شرکت را اتخاذ میکنند و در نتیجه عامل حیاتی، در سرنوشت شرکت به شمار میروند.
فعالیت شرکت و چگونگی کسب درآمد: عامل مهم دیگر، محصولات یا خدمات آن شرکت میباشد. به روش استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ کسب درآمد شرکت توجه کنید، به عبارت دیگر، مدل تجاری شرکت چگونه است؟ اطلاع از جزئیات سودآوری یک شرکت گامی اساسی در تعیین ارزش یک سرمایهگذاری به شمار میآید.
صنعت و رقابت: گذشته از اطلاع از فعالیت شرکت، باید ویژگیهای صنعت مطبوع شرکت از جمله پتانسیل رشد صنعت را نیز تحلیل نمود. مطمئناً یک شرکت در یک صنعت رو به رشد، نسبت به شرکتی که در یک صنعت ضعیف فعالیت دارد، درآمد بهتری دارد.
سرمایهگذاری ارزشی (Value Investing)
این استراتژی در واقع انتخاب سهمهایی است که زیر ارزش ذاتی خود در بازار معامله میشوند. یک سرمایهگذار ارزشی به دنبال سهمهایی با شرایط بنیادی قوی است که به نسبت شرایط سهم در بازار، ارزان به فروش میرسد؛ و در این راستا عواملی مانند سود هر سهم، سود نقدی، ارزش دفتری و جریان نقدی را زیر نظر دارد. سرمایهگذار ارزشی شرکتهایی را جستجو میکند که در بازار به درستی ارزشگذاری نشدهاند و وقتی که بازار اشتباه خود در ارزشگذاری را تصحیح میکند، پتانسیل رشد افزایش قیمت سهم را دارند. سرمایهگذاری ارزشی در واقع قیمت جاری سهم را با ارزش ذاتی و نه قیمتهای تاریخی مقایسه میکند. طبیعی است که در این روش سرمایهگذاری به نوسانات روزانه قیمت سهم و نوسانات بازار توجهی نمیشود و نگرشی نسبتاً بلند مدت بر سرمایهگذاری حاکم است.
برخی از سرمایهگذاران ارزش، از معیارهای زیر برای انتخاب سهم استفاده میکنند:
- قیمت سهم بیشتر از دو سوم ارزش ذاتی آن نباشد.
- P/E سهم، جزء پایینترین 10 درصد P/Eهای بازار باشد.
- قیمت سهم بالاتر از ارزش دفتری سهم نباشد.
- دارایی جاری حداقل دو برابر بدهی جاری باشد.
- سود هر سهم شرکت از رشد باثباتی در سالهای اخیر برخوردار باشد.
- سرمایهگذاری رشدی (Growth Investing)
در این استراتژی سرمایهگذار به دنبال سهام رشدی یا سهامی است که به اعتقاد او از پتانسیل بالایی برای رشد در آینده برخوردار است. در بیشتر اوقات سهام رشدی به سهامی اطلاق میگردد که در مقایسه با صنعت و یا کل بازار، رشد بالاتری را در EPS خود تجربه نماید.
ارزش در مقابل رشد: سرمایهگذاران ارزشی موکداً به شرایط فعلی سهم توجه نشان میدهند. آنها به دنبال سهامی هستند که زیر ارزش ذاتی سهم، با توجه به شرایط جاری خود معامله میشوند. در مقابل سهامداران رشدی، بر پتانسیل شرکت در آینده تمرکز میکنند و تأکید بسیار کمی بر قیمت فعلی دارند. آنها بر خلاف سرمایهگذاران ارزشی، سهامی را میخرند که بالاتر از ارزش ذاتی خود معامله میشوند. البته این کار را با این اعتقاد انجام میشود که ارزش ذاتی سهم رشد خواهد کرد و از ارزش فعلی سهم فراتر خواهد رفت. اینگونه سرمایهگذاران عمدتاً به دنبال خرید سهام شرکتهای جوان هستند، به عبارت دیگر شرکتهایی که در چرخه عمر خود در مرحله رشد میباشند. فرض بر این است که رشد EPS و یا رشد درآمد شرکت به افزایش قیمت سهم منجر میشود. معمولاً سرمایهگذاران رشدی به دنبال صنایعی با رشد سریع هستند، بخصوص صنایعی که از تکنولوژیهای جدید برخوردار میباشند.
برخی از معیارهای انتخاب سهم رشدی به شرح زیر است:
- رشد بالای درآمد یا سود هر سهم شرکت در سالهای اخیر
- رشد بالای درآمد پیشبینی شده یا سود هر سهم شرکت در سالهای آتی
- کنترل قوی هزینهها و درآمدهای شرکت از سوی مدیریت (نظارت بر حاشیه سود)
- امکان چند برابر شدن سهم در سالهای آتی
سرمایهگذاری درآمدی (Income Investing)
سرمایهگذاری درآمدی به دنبال شرکتهایی با جریان باثباتی از درآمد است و شاید یکی از آسانترین استراتژیهای سرمایهگذاری باشد. معمولاً شرکتهایی مثل بانکها که سود نقدی بالا و باثباتی میپردازند، یکی از گزینههای انتخاب سهم در این روش سرمایهگذاری هستند. سرمایهگذاران استراتژی سرمایهگذاری چیست؟ درآمدی معمولاً بر شرکتهای قدیمیتر و استقرار یافتهتر که به یک اندازه مشخص رسیدهاند و دیگر رشد آنچنان بالایی را تجربه نخواهند کرد، و یا به عبارت دیگر شرکتهایی که در چرخه عمر خود در مرحله بلوغ قرار دارند، متمرکز میشوند. این شرکتها بجای سرمایهگذاری مجدد سود انباشته در درون شرکت، ترجیح میدهند سود خود را به صورت نقدی میان سهامداران خود توزیع نمایند تا بازدهی مناسبی را نصیب سهامداران خود کرده باشند.
دو پارامتر عمدهای که در انتخاب استراتژی انتخاب سهم موثر است، عبارتند از: افق زمانی سرمایهگذاری و میزان پذیرش ریسک. هر شخصی باید بر حسب شرایط خود دست به انتخاب استراتژی سرمایهگذاری بزند. به طور کلی میتوان گفت که اگر پارامتر اول بر روی طیفی از کوتاه مدت تا بلند مدت و پارامتر دوم بر روی طیفی از ریسکگریز تا ریسکپذیر بررسی شود، شرایط زیر تا حدودی برقرار است:
- هرچه افق سرمایهگذاری بلندتر باشد، انتخاب استراتژیهای مبتنی بر تحلیل بنیادی توجیه بیشتری دارد.
- سرمایهگذاری ارزشی کم ریسکتر و سرمایهگذاری رشدی پر ریسکتر است.
دیدگاه شما