انواع روش های تحلیل تکنیکال، مزایا و معایب
در بازارهای مالی روشهای زیادی برای سود کردن وجود دارد. بسیاری از افراد ترید کردن با استفاده از تحلیل تکنیکال را انتخاب میکنند؛ اما در همان ابتدا با سبکهای بیشمار با اسمهای مختلف برخورد میکنند. شاید در ابتدای مسیر افراد شروع به تحقیق و مطالعه در مورد سبکهای مختلف کنند؛ اما معمولا در ابتدای راه دچار مشکل شده و نمیدانند چه سبکی برای آنها مناسب است. در این مقاله روش های تحلیل تکنیکال و نقاط ضعف و قدرت آنها را بررسی خواهیم کرد.
استفاده از اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال
معمولا در ابتدای مسیر، هر فردی که به دنبال استفاده از تحلیل تکنیکال برای معامله است، با اندیکاتورها آشنا میشود. اندیکاتورها ابزارهایی بر روی چارت هستند که از قیمت مشتق شدهاند؛ یعنی با استفاده از فرمولهای مختلف که بر روی قیمت اعمال میشود، یک مدل تصویری ریاضی از آن تولید میشود.
به این مدل اندیکاتور گفته میشود. تعداد اندیکاتورها بیشمار است! شما میتوانید هر دادهای را گرفته و فرمولی روی آن اجرا کرده و آن را روی نمودار خود بیندازید. از معروفترین آنها میتوان به Moving Average ها، RSI، MACD و… اشاره کرد. معمولا هر فردی در ابتدای کار با آنها آشنا میشود.
این اندیکاتورها از اطاعات قیمت استفاده میکنند. به عنوان مثال از قیمت بسته شدن تعداد مشخصی کندل برای به دست آوردن Moving Average در یک بازه زمانی مشخص شده توسط شما استفاده میکنند.
به تصویر زیر نگاه کنید. در اینجا Moving Average 9 روزه را داریم که با منحنی آبی مشخص شده است.
تریدرها به روشهای مختلف از MA ها استفاده میکنند. به عنوان مثال در صورتی که کندل روزانهای بالای آن بسته شود، خرید میکنند.
اندیکاتورها معمولا به تنهایی ابزار مناسبی برای ترید کردن نیستند، سیگنالهای خرید و فروش آنها معمولا با تاخیر زیادی همراه است و بعد از انجام حرکت اصلی تازه میتوانید اقدام به خرید و فروش کنید.
همین سیگنالهای با تاخیر نیز در بهترین حالت 50 درصد موارد را به شما درست میگویند. در بخش مدیریت سرمایه در مورد ریوارد و ریسک نیز صحبت کردیم. ریسک به ریوارد ترید کردن با اندیکاتورها نیز ریسک به ریوارد خوبی ندارد؛ زیرا حرکت بزرگی انجام شده و تازه اقدام به خرید و فروش میکنیم؛ اگر دوباره حرکتی به آن اندازه انجام شود، میتوانیم یک ریوارد دریافت کنیم. به این مثال توجه کنید:
در این مثال بعد از شکست کامل Moving Average با دوره 21 روزه، تازه وارد فروش میشویم. استاپ معامله خودمان را بالای آخرین کندل قبل از شروع حرکت نزولی میگذاریمف بعد از آن قیمت فقط به اندازه یک ریوارد در جهت مورد علاقه ما حرکت کرده و به این ترتیب بعد از چندین روز سود زیادی دریافت نمیکنیم.
خب اندیکاتورها به چه درد ما میخورند؟
بسیاری از افراد هستند که در بازه طولانی مدت توانستند فقط با اتکا به اندیکاتورها به سود برسند؛ اما وقتی روشهای بهتر و بهینهتر وجود دارد چرا از آنها استفاده نکنیم؟
اندیکاتورها برای تاییدیه و استفاده کمکی در کنار دیگر ابزارها بسیار مفید است و نمیتوان به طور کل اهمیت آنها را نادیده گرفت؛ اما نمیتوان آن را به صورت مستقل یکی از روش های تحلیل تکنیکال دانست.
روش های تحلیل تکنیکال: پرایس اکشن کلاسیک
بسیاری از تحلیلها و نمودارهایی که در شبکههای اجتماعی میبینید با استفاده از سبک پرایس اکشن کلاسیک انجام شدهاند. تقریبا محبوبترین، معروفترین و کاربردیترین روش تحلیل تکنیکال در میان مردم است.
نام پرایس اکشن نیز نشان از آن دارد که در این سبک توجه زیادی به حرکت قیمت میشود و اندیکاتورها جای زیادی در آن ندارد.
در پرایس اکشن کلاسیک، الگوها و شکل کندلها اهمیت بسیار زیادی دارند. الگوهای قیمتی، مانند سر و شانه، وج صعودی و نزولی، کانالها و … در پرایس اکشن کلاسیک مورد توجه قرار میگیرند.
در این سبک شکل کندلها نیز اهمیت دارد. اگر در یک سطحی که قبلا واکنشی داشته باشیم، کندلی با شکل و شمایل مورد نظرمان ایجاد شود، میتوانیم وارد موقعیت معاملاتی فروش یا خرید شویم.
به عنوان مثال کندل پین بار یکی از فرمهای برگشتی است و اگر در یک کانال یا سطح کف و سقف دو قلو با آن مواجه شویم، میتوانیم با اطمینان بیشتری وارد پوزیشن شویم.
یکی از بهترین منابع برای این سبک بسته آموزشی البروکس است. البروکس یک دوره آموزشی و چندین کتاب دارد که در آن به طور کامل و مفصل سبک خودش را آموزش داده است.
یکی از خوبیهای این سبک این است که تنها با ان میتوانید به تریدهای سود ده برسید. باید وقت زیادی بر روی آن و دوره البروکس بگذارید تا به تسلط و دانش کافی برسید. توجه به قیمت و الگوها از نقاط قوت این سبک است.
از معایب آن نیز میتوان به این اشاره کرد که توجهی به سطوح قیمتی نمیکند، نقاط چرخشی قیمت را در نظر نمیگیرد. از طرفی به دلیل محبوبیت و گستردگی استفاده از این سبک، بزرگان بازار میدانند اکثریت افراد در کجا وارد یک ترید شدهاند و به همین دلیل امکان شکست تحلیل در این سبک بیشتر از دیگر سبکها مانند عرضه تقاضا است.
روش های تحلیل تکنیکال: عرضه و تقاضا
فلسفه این سبک این است که هیچ اتفاقی در بازار نمیفتد، مگر به واسطه عرضه و تقاضا. این موضوع منطقی هم هست؛ در بازارهای سنتی وقتی خریدار و تقاضا برای یک کالا زیاد میشود و از آن طرف عرضه کم است، قیمت شروع به بالا رفتن میکند و بالعکس.
در بازارهای مالی و طبق فلسفه این سبک نیز همه چیز بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. اگر خریداران بیتکوین بیشتر از فروشندگان ان باشند، قیمت بالا میرود.
در این سبک تحلیلگران به دنبال سطوح عرضه و تقاضا هستند. آنها با استفاده از شکل کندلها و نوع حرکت قیمت، سطوحی را تعیین میکنند که نشان دهنده فروش یا خرید است.
در بازگشت قیمت به آن سطوح، امکان واکنش را میدهند و بر اساس آن معامله میکنند.
به مثال زیر توجه کنید.
در اینجا یک سطح عرضه در بیت کوین داریم که باعث ریزش قیمت شده است، حال اگر کمی نمودار را به جلوتر ببریم، مشاهده میکنیم قیمت در واکنش به این سطح دوباره با افت مواجه شده است.
در مثال بعدی با یک سطح تقاضا مواجه هستیم که با رنگ سبز به نمایش در آمده است.
اگر کمی به جلوتر برویم، میبینیم که قیمت بعد از بازگشت به این سطح حرکت رو به بالای قدرتمندی را شروع کرده است.
یکی از مزایای این سبک دریافت ریسک به ریواردهای بسیار خوب است؛ طوری که در صورت تحلیل اشتباه فراوان، ممکن است ضرر شما در یک ترید مناسب جبران شود.
اما بحث اصلی اینجاست که هیچ کدام از روش های تحلیل تکنیکال معروف در زمینه عرضه و تقاضا نمیتوانند به طور کامل قدرت سطوح مختلف را تعیین کنند. گاهی ممکن است یک سطح بسیار عالی از نظر شما، به راحتی شکسته شود و دلیل آن قویتر بودن سطح مقابل است.
عرضه و تقاضا زیرشاخههای فراوانی دارد که از معروفترین آنها میتوان به ICT، RTM و اسمارت مانی اشاره کرد.
ICT سبک ابداعی یک فرد آمریکایی به نام مایکل هادلستون است که 30 سال سابقه تدریس و معامله در بازارهای مالی مختلف را دارد. در این سبک به زمان انجام حرکتهای قیمت و جلسات معاملاتی توجه ویژهای میشود. در ICT به طور خالص با سطوح عرضه و تقاضا کار نمیکنیم و این سطوح تنها 20 درصد کل سبک را تشکیل میدهند.
مایکل در ICT مفهوم نقدینگی و پیدا کردن آن روی نمودار را به شاگردانش آموزش داد. او در حال حاضر یک دوره آموزشی را به صورت رایگان شروع کرده است که با جستجوی نام ICT Mnetorship 2022 میتوانید به آن دسترسی پیدا کنید.
RTM مخفف عبارت Read The Market یا خواندن بازار است. تحلیلگران این سبک اعتقاد دارند بازار پر از سفارش است و باید نواحی دارای سفارش را پیدا کنیم.
آنها در سطوح عرضه و تقاضا دنبال بهترین سطوح سفارش هستند و اعتقاد دارند اگر کسی به طور کامل RTM را یاد بگیرد، میتواند تمام بازار را پیشبینی کند که این یک تبلیغات اشتباه و تقریبا دروغ است؛ زیرا بازارهای مالی هیچ قطعیتی ندارند و هیچ مدرکی نیز وجود ندارد که این ادعا را تایید کند.
با این حال RTM یک سبک تحلیلی دقیق است و ریسک به ریواردهای بسیار خوب را به شما میدهد. هرچه بیشتر بر روی آن وقت بگذارید متوانید استراتژی خود را بهتر کرده و معاملات بهتری داشته باشید.
از معایب RTM میتوان به عدم توجه به تایم و سشن معاملات اشاره کرد و تنها سطوح سفارش برای آنها مهم است. از طرفی منابع این سبک بسیار پراکنده است و هرکس طبق نظر خودش آن را به شکل متفاوتی تدریس میکند؛ به همین دلیل تسلط بر روی آن و سود ده شدن با استفاده از این روش تحلیلی ممکن است زمان و انرژی زیادی از شما بگیرد.
روش های تحلیل تکنیکال: امواج الیوت
یکی دیگر از روش های تحلیل تکنیکال استفاده از امواج الیوت است. امواج الیوت اولین بار توسط R alph Nelson Elliott ( رالف نلسون الیوت) ابداع شد. او اعتقاد داشت بازارهای مالی از افراد تشکیل شده و احساسات و رفتار انسانها در شرایط مشابه، تکرار میشود. او حرکات قیمت را به موجهایی تشبیه کرد و این سبک را با نام امواج الیوت پایهگذاری کرد.
امواج الیوت از موجهای جنبشی و اصلاحی برای توجیه حرکات بازار استفاده می کنند. بسیاری از الگوهای پرایس اکشنی توسط امواج الیوت قابل توجیه هستند. شمارش امواج الیوت قوانین خاصی دارد که باید مدتها بر روی آنها مطالعه و تمرین شود.
همانطور که در تصویر میبینید، در تئوری امواج الیوت، هر حرکت قیمت نامگذاری و موج شماری میشود و میتوان بر اساس آنها حرکت بعدی قیمت را حدس زد.امواج الیوت در طول زمان گسترش پیدا کرده و افراد مختلف سبکهای جدیدی را با استفاده از آن ابداع کردهاند. سبک رابرت ماینر و نئو ویو از جمله زیرمجموعههای امواج الیوت هستند.
وین ریت امواج الیوت در صورتی که در آن به تسلط برسیم، بسیار بالاست؛ اما گاهی اوقات ریسک به ریوارد مطلوبی به ما نمیدهد. از طرفی تسلط بر روی قوانین ان بسیار سخت و زمانبر است. بسیاری از تحلیلگران نیز اعتقاد دارند امواج الیوت فقط برای تحلیل کردن آینده بازار به کار میآید و نمیتوان با آنها معامله سوآور داشت؛ اما هر سبکی باید شخصی سازی شده و از دل آن ستاپهای مناسبی برای سود کردن طراحی کرد.
جمعبندی
در این مقاله در مورد انواع روش های تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. روش های بسیار زیادی برای شروع این کار وجود دارند که گاهی اوقات حتی نام آنها را هم به ندرت شنیدهایم. بعضی از روش های تحلیل تکنیکال مانند استفاده از ابر ایچیموکو یا فیبوناچی و… نیز میتوانند در این دستهبندئی قرار بگیرند؛ اما در اکثر موارد در همین دستهبندیها جای میگیرند.
انتخاب روش و سبک به هیچ عاملی به جز خودتان و روحیات خودتان بستگی ندارد. شما میتوانید با هرکدام از روش های تحلیل تکنیکال به سوددهی برسید و فقط تمرین و رعایت مدیریت سرمایه است که میتواند بقای شما را در بازارهای مالی تضمین کند.
پرایس اکشن چیست؟
سبک پرایس اکشن عبارت است از اینکه یک معامله گر تمام تصمیم های خود را فقط بر اساس نمودار قیمت ( بدون استفاده از اندیکاتور) اخذ می نماید.این روش تنها بر روی خود نمودار قیمت تمرکز دارد و معامله گر با رصد حرکات قیمت در طول زمان بدنبال یافتن نقاط بازگشت بازار است.
در حقیقت معامله گر در این روش به دنبال تحلیل عرضه و تقاضا و تصمیمات سایر معامله گران می باشد ( آنچه که برروی حرکات قیمت تاثیر دارد را مورد برسی و ارزیابی قرار می دهد)، بدین معنی که چنانچه ما بررسی خود را تنها روی خود قیمت انجام دهیم قاعدتا یک گام عقب هستیم،
پس ما در پرایس اکشن تمرکز خود را برروی عرضه و تقاضا قرار می دهیم، و اگر در جایی تقاضا شکل گرفت وارد معامله می شویم اما چنانچه عرضه وجود داشت وارد نمی شویم و این عرضه و تقاضا نشات گرفته از هیجانات معامله گران ( ترس، طمع و …) می باشد.
پرایس اکشن با استفاده از تحلیل الگوهای قیمت تلاش میکند تا نظم حاکم بر بازار که گاهی اوقات تصادفی به نظر میرسد را به شیوه ای بهتر به معاملهگر ارائه دهد. در واقع پرایس اکشن تریدرها چند گام فراتر میروند; سوال اصلی آنها این نیست که چه اتفاقی در حال رخ دادن است; بلکه این است که چرا این اتفاق دارد میافتد! بنابراین میتوانند تصمیمات بهتری بگیرند.
تعریف کندل استیک
نمودارهای شمعی ژاپنی و نمودارهای میله ای ابزارهای مهمی برای تحلیل با استفاده از روش پرایس اکشن میباشند.
کندل استیک به معنای شمعدان است و اولین بار توسط ژاپنیها برای نمایش قیمت در بازارهای مالی مختلف، ابداع شد.
در حال حاضر استفاده از کندل، متداولترین روش نمایش تغییرات قیمت در یک بازه معاملاتی است که در بازارهای مالی مختلف در سرتاسر دنیا مورد استفاده قرار میگیرد. بازه معاملاتی همان زمانی است که فرایند خرید و فروش در آن انجام میگیرد.
اجزای تشکیل دهنده کندل :
عرضه و تقاضا
عرضه و تقاضا بسیار تعیین کننده قیمت است ، این امر در هر بازاری صدق میکند و معامله گرانی که پویایی عرضه وتقاضا را درک میکنند درتحلیل حرکات کنونی و اینده بازار موفق تر عمل میکنند.
هنگامی که یک جفت ارز به ناحیه ای از مقاومت به نام “منطقه فروش” صعود می کند ، جایی که فروشندگان تصور می کنند پتانسیل فروش بالایی در قیمتی نسبتاً گران خرید وجود دارد. عکس این امر همچنین برای جفت ارزهایی که به سطوح نسبتاً پایینی کاهش می یابند صادق است ، “منطقه تقاضا” که در آن خریداران تصور می کنند ارزش زیادی برای خرید وجود دارد.
درک مناطق عرضه و تقاضا
مناطق عرضه و تقاضا مناطق قابل مشاهده ای در نمودار فارکس هستند که قیمت آنها در گذشته بارها نزدیک شده است. برخلاف خطوط پشتیبانی و مقاومت ، این مناطق بیشتر از خطوط دقیق شبیه مناطق هستند
معامله گران می توانند در نمودارها برای شناسایی مناطق تقاضا و عرضه از خطوط یا اشکالی استفاده کنند.
3 نکته برای استفاده از عرضه و تقاضا برای فارکس
(1از محدوده های زمانی طولانی تری برای شناسایی مناطق عرضه و تقاضا استفاده کنید
با کوچک نمایی ، معامله گران می توانند دید بهتری از مناطقی که قیمت آن قبلاً کاهش یافته بود ، بدست آورند. هنگام تغییر در بازهای زمانی چندگانه حتماً از نمودارهای مناسب استفاده کنید . برای نشان دادن این منطقه یک شکل مستطیلی بکشیددقت کنید مناطق تقاضا و عرضه لزوماً نباید با هم ظاهر شوند.
(2 حرکتهای قوی در خارج از منطقه تقاضا/عرضه بالقوه را مشخص کنید
سطوح خاصی از قیمت به معامله گران صعودی یا نزولی ارزش می دهد . هنگامی که معامله گران نهاد و بانک های بزرگ این ارزش را می بینند ، به دنبال استفاده از آن هستند در نتیجه ،حرکت قیمتی نسبتاً سریع شتاب می گیرد تا زمانی که ارزش کاهش یافته یا کاملاً محقق شده باشد. مشاهده موارد متعددی از این امر در یک سطح قیمت ، احتمال اینکه یک منطقه با ارزش و بنابراین ، منطقه عرضه یا تقاضا باشد را افزایش می دهد.
(3 از شاخص ها برای تأیید مناطق حمایتی و تقاضا استفاده کنید
معامله گران می توانند نقاط محوری روزانه یا هفتگی را برای شناسایی یا تأیید مناطق عرضه یا تقاضا در نظر بگیرند. معامله گران باید به دنبال سطوح حمایت و مقاومت باشند تا با معاملات احتمالی بیشتر منطبق با مناطق عرضه و تقاضا باشند.معامله بر اساس عرضه و تقاضا
پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن (Price Action) یکی از بهترین و کارآمدترین متد های معاملاتی است و در دسته روش های تحلیل تکنیکال قرار می گیرد. این روش امروزه طرفدارهای پرو پا قرص خودش را دارد و از متداول ترین روش ها در بازار است. همانطور که از اسم پرایس اکشن مشخص است ، پایه و اساس این روش، رفتار قیمت است . بدین صورت که ما با دیدن حرکات قیمت بر روی نمودار ، از تمایلات خریدارها و فروشنده ها مطلع خواهیم شد و به یک درک کلی از مارکت خواهیم رسید . استفاده از پرایس اکشن محدودیتی ندارد و در تمامی بازار ها اعم از فارکس ، ارزهای دیجیتال ، آپشن ، فیوچرز و … می توان از آن استفاده کرد.
انواع پرایس اکشن
آموزش پرایس اکشن را می توانید از اساتید مختلفی ببینید اما پرایس اکشن البروکس و سم سیدن از معروف ترین آن هاست. البته جدیدا روش هایی مثل RTM مطرح شده که اساس و پایه آنها همان پرایس اکشن است اما نگرش کمی متفاوت شده. در این روش ها پول های هوشمند رصد می شود و کارکرد آنها با نشانه های ورود و خروج پول است. دقت کنید که با نشانه های ورود و خروج پول، نه خود ورود و خروج پول! به همین علت این روش ها چندان دقیق نیستند. ما داده جز «زمان و قیمت» را در اختیار نداریم و عملا تفاوتی با همان پرایس اکشن دیده نمی شود. برای رصد پول های هوشمند و پیداکردن رد پای بزرگان بازار روش بسیار بهتر و دقیق تری وجود دارد. در این روش علاوه بر «زمان و قیمت» فاکتوری تحت عنوان «حجم» وجود دارد. البته نه آن حجمی که در ذهن شماست. این حجم تجمیعی است و اطلاعات آن در لحظه به شما می رسد! با این روش در انتها آشنا خواهید شد.
کارکرد پرایس اکشن
با یادگیری Price action ، شما انواع روند ها را خواهید شناخت و قادر خواهید بود جهت یا روند (trend) را به راحتی در مارکت تشخیص داده و همسو با دیگر معامله گران وارد معامله شوید. با بهره گیری از این روش نیز می توان نواحی عرضه (supply) و نواحی تقاضا (demand) را شناسایی کرده و در این نواحی مهم قیمتی وارد معامله شد. هم چنین در این روش شما با مفاهیمی مانند گام (movement) و اصلاح (correction) آشنا خواهید شد و ستاپ های معاملاتی مثل … , test , chop, sharp برای ورود به معامله به شما کمک خواهند کرد. از مهم ترین مباحث در پرایس اکشن مبحث ترند تریدینگ ، انواع ترند ها و ترند ها قطعی و غیر قطعی است که در این دوره با آن ها آشنا خواهید شد.
بعنوان مثال نمودار AUDUSD را مشاهده می کنید. همانطور که می بینید تنها با بهره گیری از مفاهیم پرایس اکشن، توانستیم نواحی عرضه و تقاضا را مشخص کنیم و واکنش قیمت به این نواحی را مشاهده می کنید.
در این تصویر نیز نمودار GBPUSD را مشاهده می کنید. در اینجا بازهم با استفاده از مفاهیم ساده ی پرایس اکشنی، روند را مشخص کردیم. همانطور که می بینید این جفت ارز در روند نزولی بسر می برد و بهتر است در جهت ریزش قیمت (sell-short) وارد معامله شویم زیرا ورود به معاملات خرید به علت خلاف روند بودن، ریسک بیشتری دارد.
البته امروزه معامله گران در کنار این روش ، از ابزار هایی مانند خط روند ، کانال قیمتی ، فیبوناچی و نیز اندیکاتور هایی مثل ایچیموکو ، آر اس آی و الگوهای شمعی ، کلاسیک و هارمونیک نیز استفاده می کنند که این ابزار ها به علت منسوخ شدن مورد استفاده ما نیستند.
معایب و مزایای پرایس اکشن
پرایس اکشن در مقایسه با دیگر روش ها ، قابل اعتماد تر و درصد خطای آن کمتر است. به این علت که در این روش فقط به تحرکات قیمت (price) توجه می شود و مولفه های دیگر در آن دخیل نیستند. البته در کنار این روش از اندیکاتورها نیز می توان استفاده کرد و بعضا کمک گرفتن از اندیکاتور هایی مثل RSI یا MACD در پرایس اکشن دیده می شود. ولی معامله گران از این اندیکاتور ها صرفا برای گرفتن تاییدیه در معاملات خود استفاده می کنند نه بیشتر.
البته یک ایراد بزرگ همیشه متوجه روش پرایس اکشن و اندیکاتور ها بوده است که آن هم تاخیر در رساندن اطلاعات است. این روش با همه خوبی هایی که دارد غالبا نقاط ورود خوبی برای معاملات به ما نمی دهد و ما مجبوریم در قیمت بدتری وارد معامله شویم. این امر باعث می شود غالبا حد ضرر معاملات ما مقدار بیشتری باشد. شاید این مورد در کوتاه مدت به چشم نیاید اما در طولانی مدت می تواند رشد حساب معاملاتی شما را تحت الشعاع قرار دهد.
البته عده ای در کنار Price action از مواردی مثل الگوهای شمعی یا الگوهای کلاسیک نیز استفاده می کنند. الگوها اشکالی از قیمت هستند که در گذشته روی نمودار اتفاق افتاده و عقیده بر این است که در آینده نیز مجددا اتفاق می افتند. این الگوها انواع مختلفی اعم از _ ادامه دهنده و بازگشتی _ دارند و استفاده از آنها در کنار پرایس اکشن مرسوم است. اما باید گفت که بازهم معضل تاخیر در دادن سیگنال برای ورود به معامله مشهود است و این الگوها نیز مشکل را حل نمی کنند. خب پس راه حل چیست؟
جمع بندی
راه حل این مشکل ترکیب روش پرایس اکشن با روشی مثل ولوم تریدینگ است. ما با استفاده از پرایس اکشن، روند و نواحی مهم قیمتی را پیدا کرده و به کمک ولوم تریدینگ و با اتکا بر دیتای لول 2 ، بهترین و بهینه ترین نقاط را برای ورود به معامله پیدا می کنیم. استفاده از ولوم تریدینگ در کنار پرایس اکشن در واقع پازل را به بهترین نحو تکمیل می کند و شما را به یک پلن معاملاتی واحد می رساند که به طرز عجیبی کامل و کاربردی است. در این روش شما هم کارآمدی پرایس اکشن و هم دقت ولوم تریدینگ را خواهید داشت و همه چیز برای انجام یک معامله ایده آل فراهم است. برای اطلاعات بیشتر می توانید مقاله ولوم تریدینگ ما را مطاله نمایید.
پرایس اکشن RTM و نحوه استفاده از آن در بازارهای مالی
RTM یکی از سبک های پرایس اکشن است که فردی به نام ایف میانته ( If Myante ) آن را پایه گذاری کرده است. فعالیت در بازارهای مالی همچون فارکس، بورس و. به یک سبک معامله گری یا استراتژی خاص نیاز دارد و از آنجایی هم که پرایس اکشن یکی از این سبک ها است پرداختن به آن اهمیت بسیار زیادی دارد. به همین دلیل در این بخش از سری مقالات پرایس اکشن قصد داریم به آموزش پرایس اکشن RTM که یکی از شاخه های پرایس اکشن مدرن است، بپردازیم.
سبک معامله گری پرایس اکشن به شیوه RTM بر اساس مفاهیمی مثل عرضه و تقاضا شکل گرفته است اما با توجه به الگوهای قیمتی خاصی آن، معامله گران این سبک از حرکات قیمت یا پرایس اکشن عرضه و تقاضا پیشرفته تری استفاده می کنند.
پرایس اکشن RTM چیست؟
پرایس اکشن RTM سبکی از معامله گری است که توسط ایف میانته و همکارانش به وجود آمد. آنها ابتدا در فروم های معاملاتی ایده های معامله گری خود را منتشر می کردند اما بعدها از طریق سایتی به نام ReadTheMarket (RTM) کار آموزش سبک خود به دیگر معامله گران را آغاز کردند. در این سبک معامله گری الگوهای مختلفی وجود دارد که از میان آنها می توان به الگوی کازیمودو پیشرفته، الماس، الگوی Flag Limit ، FTR ، BSZ ، MPL اشاره کرد.
فلسفه گروه RTM این است که همه چیز در قیمت وجود دارد بنابراین آنها برای خوانش بازار تنها از قیمت و حرکات آن استفاده میکنند.
مزایای پرایس اکشن RTM
استفاده از پرایس اکشن RTM یا همان پرایس اکشن ایف، مزیت های خاص خودش را دارد که در ادامه به آنها اشاره می کنیم.
۱- معامله کردن به سبک بزرگان بازار
پرایس اکشن RTM سبکی است که بر اساس سبک ترید بانک ها و موسسات مالی بزرگ به وجود آمده است بنابراین در صورت تسلط به این سبک، احتمال موفقیت در آن به خاطر استفاده از روش بانکها در معامله کردن بیشتر است.
۲- حد سود و ضرر بهینه
از دیگر مزیت های این سبک (البته طبق گفته اعضای این گروه) این است که حد ضرر یا استاپ لاس در آن بسیار کوچک است به طوری که استاپ لاس ها در حد یک الی پنج پیپ اما تیک پرافیت ها یا حد سودها در حد 100 الی 1000 پیپ است.
۳- نسبت ریسک به ریوارد مناسب
از دیگر مزیت های پرایس اکشن RTM ، نسبت های مناسب ریسک به ریوارد است. خودِ میانته می گوید مقدار ریسک به ریوارد در معاملاتش از 1:15 تا به 1:40 متغیر است.
۴- سرعت یادگیری
تمام تلاش این سبک پرایس اکشن این است که تریدرها بتوانند به صورت غریزی فرصت های مناسب معاملاتی را تشخیص بدهند البته قبل از آن باید هزاران ساعت را در پای چارت های قیمت به تحلیل و بررسی حرکات قیمت بپردازند.
۵- نقاط ورود مناسب
در سبک پرایس اکشن RTM (طبق گفته اعضای گروه) بهترین نقاط ورود برای ترید انتخاب می شوند که از آنها با نام نقاط صفر نیز نام برده می شود.
۶- وجود ستاپ ها و الگوهای مختلف معاملاتی
در سبک پرایس اکشن RTM ، الگوهای و ستاپ های مختلفی مثل کازیمودو وجود دارد که بر پایه میزان نقدینگی و کاهش و افزایش سفارش ها در بازار به وجود آمده اند. وجود این الگوها باعث می شود، تحلیل قیمت ساده تر شود.
۷- سادگی
سبک پرایس اکشن RTM هدف خود را بر روی سادگی تحلیل قیمت گذاشته است. سادگی ای که قرار است کار تحلیل قیمت را به دور از اندیکاتورها و صرفا بر اساس حرکات قیمت در مناطق عرضه و تقاضا انجام دهد. البته این سادگی به ساعت های بیشمار تمرین نیاز خواهد داشت.
۸- انعطاف پذیری در انتخاب تایم فریم
یکی دیگر از مزیت های سبک پرایس اکشن RTM این است که با یادگیری آن می توان از هر تایم فریمی برای ترید کردن استفاده کرد.
معایب پرایس اکشن RTM
هر سبک خاصی در معامله گری علاوه بر داشتن مزیت ها، ایرادات خاصی هم دارد. در مورد سبک پرایس اکشن RTM این معایب بیشتر به نحوه تفسیر معامله گران از قوانین معاملاتی این سبک برمی گردد.
۱- تفسیر متفاوت دو تریدر از یک موقعیت
در سبک پرایس اکشن RTM مانند سایر سبک ها و استراتژی های موجود در تحلیل تکنیکال، دو معامله گر مختلف ممکن است بر اساس قوانین معاملاتی مشابه در موقعیت های یکسان تصمیم های متفاوتی بگیرند. مثلا در یک موقعیت مشابه برای سفارش خرید ممکن است دو معامله گر سبک آر تی ام، حد سودهای متفاوتی تعیین کنند.
۲- تعداد بالای مربیان سبک RTM
سبک پرایس اکشن RTM را ایف میانته به همراه چند تن از همکارانش پایه گذاری کرد و به تدریج به تعداد تریدرهایی که به این فروم می پیوستند افزوده شده تا جایی که اکنون افراد زیادی در گروه RTM هستند که روش تدریس متفاوتی نسبت به بقیه تریدرها دارند و همین ممکن است افراد را دچار سردرگمی کند. به همین دلیل هم هست که ممکن است قوانین معاملاتی در این سبک با یکدیگر متناقض هم باشند.
RTM و پرایس اکشن سبک عرضه و تقاضا
مدرسه های معامله گری زیادی درباره معامله گری با مفاهیمی مثل عرضه و تقاضا وجود دارد. همه این مدرسه ها سعی در تعریف عرضه و تقاضا و معامله کردن بر اساس آن را دارند اما طبق گفته گروه RTM ، عرضه و تقاضا تنها بخشی از فرآیند معامله گری آنها است.
پرایس اکشن RTM سعی بر این دارد تا همگام و همجهت با بزرگان بازار معامله کند یعنی زمانی که آنها قصد فروش دارند، بفروشند و زمانی که آنها قصد خرید دارند هم بخرند. تفاوتی که گروه RTM برای سبک معامله گری خود قائل هستند در این است که آنها نمیخواهند فقط درصد معاملات برنده خود را افزایش دهند بلکه می خواهند قدم به قدم و بدون اشتباه در جهت بزرگان بازار معامله کنند.
گروه RTM معتقد است در سبک پرایس اکشن آنها، زمان دقیق تغییر جهت قیمت و علت آن مشخص است ولی در نهایت این موضوع را عنوان می کنند که تمام مطالبی که در این گروه آموزش داده می شود تنها در صورتی که با تمرین فراوان و کوچینگ همراه باشد می تواند در بازارهای مالی مثمر ثمر باشد.
مشاهده بیشتر: دوره فارکس
کاربرد پرایس اکشن RTM در بازارهای مالی
پرایس اکشن RTM را می توان در تمام بازارهای مالی مثل فارکس، بورس، کامودیتی ها، ارزهای دیجیتال و . استفاده کرد اما از آنجایی که مدرسان این سبک معتقدند می توانند نقاط چرخش بازار را شناسایی کنند، از این سبک بیشتر در بازه های زمانی کوتاه مدت استفاده می شود چون بسیاری از کارشناسان و معامله گران متخصص بر این باورند که رفتار بازارهای مالی در بلند مدت متاثر از عوامل بسیار زیادی است و اگر قصد معامله کردن به صورت بلند مدت و دریافت های سودهای بزرگ را دارید بهتر است از سایر روشهای تحلیلی نیز استفاده کنید.
نحوه استفاده از کندل ها در پرایس اکشن RTM
گروه آموزش دهنده سبک پرایس اکشن RTM معتقدند که نیازی به حفظ کردن الگوهای شمعی ژاپنی وجود ندارد. فقط کافی است قدرت کندل ها را با یکدیگر مقایسه کنید. اگر کندل دوم نصف کندل اول را پوشانده باشد بر کندل اول مسلط است. مبنای این مقایسه هم از سایه ( Shadow ) تا سایه است.
مشاهده بیشتر: استراتژی فارکس
برای مثال در اولین الگوی شکل بالا از معامله بر اساس عرضه و تقاضا سمت چپ، کندل سبز تمام کندل قرمز را پوشانده پس قدرت در دست خریداران است. در مورد الگوهای تک کندلی زمانی که قیمت بسته شدن با کمترین قیمت برابر است، قدرت در دست خریداران است اما زمانی که قیمت بسته شدن با بیشترین قیمت برابر باشد، قدرت در دست فروشندگان است.
در سبک پرایس اکشن RTM از کندل مومنتوم هم استفاده می شود. کندل مومنتوم کندلی است که طول بدنه اش از طول مجموع سایه هایش بیشتر باشد. هر چه طول بدنه نسبت به سایه ها بیشتر باشد، کندل مومنتوم قدرت بیشتری دارد و بیشترین حالت مومنتوم هم زمانی است که کندل ما سایه نداشته باشد.
ستاپ های پرایس اکشن RTM
در این قسمت سه نوع از مهمترین ستاپ های پرایس اکشن RTM برای ترید کردن را به شما معرفی می کنیم.
پیشنهاد ویژه: آموزش اقتصاد کلان
۱- ستاپ کازیمودو (Quasimodo)
الگوی کازیمودو یا QM یکی از الگوهای قدرتمند پرایس اکشن پیشرفته در سبک RTM است. این الگو هنگام تغییر روند در نمودار قیمت دیده می شود.
فرض کنید قیمت در یک روند صعودی در حال ثبت سقف ها و کف های جدید است اما این روند صعودی با شکسته شدن آخرین کف ( HL ) شکسته می شود. اگر پس از آن سقف های پایین تر ایجاد شوند، روند نزولی آغاز شده و به فاصله دو سقف آخرین محدوده QM گفته می شود (در روند نزولی به فاصله دو کف آخر ناحیه QM گفته می شود).
این الگو دو نوع دارد:
- الگوی کازیمودو در منطقه عرضه که بعد از آن قیمت کاهش پیدا می کند.
- الگوی کازیمودو در منطقه تقاضا که بعد از آن قیمت افزایش پیدا می کند.
۲- الگوی الماس (Diamond)
الگوی الماس یکی دیگر از ستاپ های پر استفاده در سبک پرایس اکشن RTM است. زمانی که الگوی QM شکست می خورد، احتمال تشکیل این الگو بیشتر می شود.
همان طور که در شکل بالا مشاهده می کنید بعد از LL قیمت تا ناحیه QM پیش رفته اما این الگو شکل نگرفته است. در این الگو معاملاتی استاپ لاس ۴ دسته از معامله گران زده شده است:
۱- در این نقطه با شکست رو به بالای قیمت، استاپ لاس فروشندگان در سقف زده می شود.
۲- در این نقطه با شکست رو به پایین قیمت، استاپ لاس خریداران در کف زده می شود.
۳- در این نقطه یک بار دیگر فروشندگان غافلگیر شده و با بیشتر شدن قیمت و شکست یا اینگلف پیوت قبلی، حد ضرر آنها فعال شده است.
۴- در این محل هم استاپ لاس خریدارانی که با تصور روند صعودی وارد معامله خرید می شوند، زده می شود.
همان طور که می بینید قیمت بعد از سومین سقف ( HHH ) یک روند ایجاد کرده اما در نهایت شکسته شده است.
اگر در این حالت نقطه HHH را به HH و نقطه شکست روند وصل کنید یک مثلث ایجاد می شود. اگر نقطه معامله بر اساس عرضه و تقاضا LL را به HHH و نقطه شکست وصل کنید، یک مثلث دیگر شکل می گیرد که در مجموع با هم الگوی الماس را به وجود می آورند.
۳- ستاپ کن کن (CAN CAN)
ستاپ CAN CAN یکی دیگر از الگوهایی است که در سبک پرایس اکشن RTM از آن استفاده می شود.
مستطیل سبز رنگ در شکل بالا، ناحیه ای است که به عنوان ناحیه تقاضا شناخته می شود اما زمانی که قیمت به آن می رسد، با قدرت شکسته می شود. پس از آن ما انتظار برگشت قیمت از این ناحیه را داریم اما این اتفاق نمی افتد و قیمت با تشکیل یک ستاپ کمپرس یا فشرده به سمت ناحیه عرضه می رود و از آنجا به شدت می ریزد. همانند سایر الگوهای این سبک از پرایس اکشن، کن کن نیز دو نوع عرضه و تقاضا دارد که در بالا الگوی عرضه کن کن را بررسی کردیم.
سبک پرایس اکشن RTM یکی از سبک های پرایس اکشن نوین است که با الگوها و مفاهیم خاص خود سعی در پیدا کردن بهترین نقاط ورود به معامله و تعیین کمترین استاپ لاس های ممکن را دارد. نکته ای که باید در پایان به آن اشاره کنیم این است که برای یادگیری سبک rtm بهتر است از منابع معتبری که توسط اعضای این گروه و یا خود ایف میانته فراهم شده استفاده کنید تا بتوانید به بهترین شکل ممکن از آن استفاده کنید. اگر علاقه مند به مطالعه سایر قسمت های مقالات مربوط به پرایس اکشن هستید می توانید از مطالب زیر هم استفاده کنید.
سوالات متداول
۱- تفاوت پرایس اکشن مدرن و کلاسیک چیست؟
پرایس اکشن کلاسیک شباهت بسیار زیادی به تحلیل تکنیکال کلاسیک دارد با این تفاوت که در آن از اندیکاتورها در موارد بسیار نادر استفاده می شود و بیشتر معاملات بر معامله بر اساس عرضه و تقاضا اساس مناطق حمایت و مقاومت و الگوهای شمعی و چارتی انجام می شوند اما در پرایس اکشن مدرن مثل سبک RTM سعی بر این است تا با تحلیل قیمت و الگوهای خاص موجود در این سبک، مناطق عرضه و تقاضای مهم را شناسایی کرده و بهترین نقاط ورود را همجهت با بزرگان بازار انتخاب کنند.
۲- پرایس اکشن RTM چیست؟
پرایس اکشن RTM یکی از سبک های پرایس اکشن مدرن است که در آن بر اساس مناطق عرضه و تقاضا و الگوهای خاص قیمتی، معامله گران می توانند همگام با معامله گران بزرگ بازار و در جهت آنها معامله خرید یا فروش انجام دهند.
۳- کاربرد پرایس اکشن RTM چیست؟
از سبک پرایس اکشن RTM که به نوعی در دسته تحلیل تکنیکال قرار می گیرد، می توانید برای معامله کردن در تمام بازارهای مالی استفاده کنید. البته این روش را می توانید با تحلیل فاندامنتال ترکیب کرده و به صورت بلندمدت هم از آن استفاده کنید.
معامله بر اساس عرضه و تقاضا
خطوط روند یکی از پرکاربردترین و بد استفاده ترین ابزارها در تحلیل تکنیکال مدرن هستند. یک تعریف درست از خط روند این که، خط روند
پنج راه برای شناسايی جهت روند، تحلیل تکنیکال
معامله كردن با روند در تحلیل تکنیکال اين است كه در جهت روند بازار معامله كنيد . چرا وقتي كه روند غالب صعودی است شما
چرا سطوح تکنیکال جدید مهم تر از سطوح قدیمی هستند
اکثر تریدرها و تحلیل گران فارکس از سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال قدیمی جهت تشخیص مسیر حرکت احتمـالی بازار استفاده می کنند ،
فوت پرینت یا میزان حجم سفارشات خرید و فروش داخل یک کندل
تعریف فوت پرینت: به زبان ساده میزان حجم سفارشات خرید و فروش داخل یک کندل را نشان می دهد و ما می توانیم بفهمیم داخل
آموزش ولوم پروفایل در تحلیل تکنیکال
بیشتر از 80 درصد معاملات بازار فارکس توسط 10 بانک انجام می شود و مجبور هستند معاملات خود را آرام و بدون جلب توجه وارد
عرضه و تقاضا تحت عنوان واکنش به FTR
عرضه و تقاضا تحت عنوان واکنش به (FTR (Failure To Return – ناتوان از بازگشت: آیا خوب نمی شد اگر ما می توانستیم نواحی عرضه
معامله گری بر اساس عرضه و تقاضا چیست؟
معامله گری بر اساس عرضه و تقاضا چیست ، محصولات خریداری شده و بر این اساس که در لحظه دارای چه ارزشی هستند فروخته می
الگوهای معاملاتی کندل استیک
الگوهای معاملاتی کندل استیک : بازارهای سرمایه (فارکس) ، محیطی هیجان انگیز برای افرادی است که برای کسب درآمد و ثروتی نامحدود جذب آن می
آموزش امواج الیوت
از زمانيكه قوانين امواج اليوت در 1930 و در خلال سال هاي 1940 كشف شـد، بايـد پـذيرفت كه سودي سرشار ار آناليز بازار به ما
اثر خوشه بندی سفارشات پیرامون اعداد رند
درک آنچه که تریدرهای دیگر انجام می دهند یا نحوه ی نگاه آنها به چارتها و چگونگی دریافت اطلاعات توسط آنها برای معامله گری شما
دیدگاه شما