مفهوم ریسک سرمایه گذاری مجدد
ریسک سرمایه گذاری مجدد در اوراق بهادار با درآمد ثابت معنی پیدا میکند و به این موضوع اشاره دارد که چنانچه نرخ سود اوراقی نظیر اوراق قرضه یا مشارکت طی زمان کاهش یابد شما قادر نخواهید بود سودهای دریافتی را با نرخ اولیه مجدداً سرمایه گذاری کنید و چنانچه بخواهید سودهای دریافتی را مجدد در اوراق قرضه سرمایه گذاری کنید باید مفهوم ریسک در سرمایهگذاری به نرخ های جدید که کمتر از نرخ اولیه هستند، قانع شوید.
احتمال ریسک سرمایه گذاری مجدد وقتی بیشتر است که نرخ های سود در حال کاهش باشند. این نوع ریسک بر روی بازده تا سررسید اوراق قرضه اثر میگذارد، به این صورت که هنگام محاسبه بازده فرض میشود سودهای دریافتی با همان نرخ اولیه مجدداً سرمایه گذاری میشود. نوعی از اوراق با درآمد ثابت با نام اوراق قرضه بدون کوپن وجود دارند که در این نوع اوراق طی دوره نگهداری ورقه قرضه، سودی به دارنده آن پرداخت نمیشود و اصل و سود حاصل از خرید ورقه قرضه در سررسید پرداخت میشود. اوراق قرضه بدون کوپن تنها اوراق با درآمد ثابتی هستند که ریسک سرمایه گذاری مجدد ندارند، چون هیچ پرداخت کوپنی در تاریخهای مشخص تا سررسید ندارند.
دو عامل وجود دارند که بر درجه ریسک سرمایه گذاری مجدد تأثیر میگذارند:
یک- سررسید اوراق قرضه: هرچه سررسید اوراق قرضه طولانیتر باشد، احتمال کاهش نرخ سود از آنچه در زمان خریدار اوراق قرضه وجود داشت، بالاتر میرود.
دو- نرخ سود اوراق مفهوم ریسک در سرمایهگذاری قرضه: هرچه نرخ سود اوراق قرضه بالاتر باشد، کوپن هایی که باید مجدد سرمایه گذاری شوند، بیشتر میشود و متعاقباً ریسک سرمایه گذاری مجدد بزرگتر میشود.
مفهوم ریسک در سرمایهگذاری
هنگامی که صحبت از سرمایهگذاری میشود، بسیاری از افراد تمایل دارند تا با تحمل کمترین ریسک، بیشترین بازدهی را بدست آوردند. چنین دیدگاهی نشاندهنده عدم آگاهی سرمایهگذاران از مفهوم ریسک و بازدهی است و موجب زیان آنها در بازارهای مالی میشود. در این مقاله قصد داریم تا مفهوم صحیح این دو را ارائه دهیم و رابطه میان آنها را بررسی کنیم. همچنین با مطالعه بخش دستهبندی افراد از نظر پذیرش ریسک، میتوانید از میزان ریسکپذیری خود آگاه شوید.
تعریف ریسک
ریسک در تعریف عام احتمالی است که یک کنش و واکنش مشخص منجر به زیان یا پیامدهایی ناخوشایند شود. به بیان دیگر احتمال اینکه عایدی واقعی سرمایه با نتیجه انتظاری تفاوت داشته باشد را ریسک سرمایهگذاری میگویند. نکتهای که باید به آن دقت شود این است که زمانی میتوانیم بگوییم با ریسک مواجه هستیم که احتمالات معلوم و مشخص باشند. مثلا احتمال رخ دادن یا رخ ندادن یک پیشامد، مشخص و قابل محاسبه باشد.
انواع ریسک
ریسک در بازارهای مالی به دو دسته سیستماتیک و غیرسیستماتیک تقسیم میشود. ریسک سیستماتیک که با عنوان ریسک بازار نیز شناخته میشود، ریسکی است که علتهای مشترکی دارد و برای تمامی سازمانها و شرکتها اتفاق میافتد. مانند عواملی همچون تورم، نرخ ارز، جنگ، نرخ بهره و . که این عوامل تمام ساختار اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهند. ریسک غیر سیستماتیک خطر یا ریسکی منحصر به شرکت یا صنعت است که یک سازمان را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
تفاوت ریسک و نااطمینانی
رولف دوبلی در کتاب "هنر شفاف اندیشیدن" برای درک بهتر تفاوت ریسک و نااطمینانی، مثال جالبی را مطرح میکند. تصور کنید که 2 جعبه پیش روی شما است. جعبه اول شامل ۱۰۰ توپ بوده که ۵۰ تای آن قرمز و ۵۰ تای دیگر سیاه است. جعبه دوم هم حاوی ۱۰۰ توپ است اما شما نمیدانید چندتای آنها قرمز و چندتا سیاه است. اگر دست خود را در یکی از جعبهها ببرید و بیآنکه به توپها نگاه کنید یک توپ قرمز بیرون بیاورید ۱۰۰ دلار خواهید برد. حال کدام جعبه را انتخاب خواهید کرد؟ اولی یا دومی؟ گزینه اغلب افراد جعبه اول است. اجازه بدهید که دوباره بازی کنیم و دقیقا همان ۲ جعبه را داشته باشیم. اینبار اگر یک توپ سیاه بیرون بیاورید ۱۰۰ دلار خواهید برد. حال سراغ کدام جعبه خواهید رفت؟ به احتمال زیاد باز هم جعبه اول را انتخاب خواهید کرد، اما این غیرمنطقی است. در دور اول شما اینطور فرض کردید که جعبه دوم تعداد توپ قرمز کمتر و طبیعتا تعداد توپ سیاه بیشتری دارد. بنابراین عقلایی این است که در دور دوم بازی جعبه دوم گزینه شما باشد.
تفاوت ریسک و نااطمینانی در مثال بالا کاملا ملموس است. همانطور که پیشتر گفته شد، ریسک به شرایطی گفته میشود که در آن احتمالات قابل محاسبه باشند. در حالیکه در شرایط نااطمینانی، احتمالات قابل محاسبه نیست.
بازدهی
بازده سرمایهگذاری معیاری برای سنجش میزان کارایی سرمایهگذاری است. درصد بازدهی یک سرمایهگذاری، نسبت به سرمایهگذاری اولیه محاسبه میشود. نکته مهم آن است که در محاسبه بازدهی به این روش، باید هزینههای سرمایهگذاری در ابتدا کسر شده و سپس این نسبت محاسبه شود.
به صورت کلی بازدهی به دو دستهی بازده مورد انتظار و بازده واقعی تقسیم میشود. بازده مورد انتظار پیش از شروع سرمایهگذاری تعیین میشود و بیانگر انتظارات شما از سوددهی آن سرمایهگذاری است. همچنین بازده واقعی همان چیزی است که در نهایت اتفاق میافتد.
بده-بستان ریسک و بازدهی
این اصطلاح دلالت دارد بر اینکه مفهوم ریسک در سرمایهگذاری هر چه بازده بلقوه افزایش یابد، ریسک نیز افزایش خواهد یافت. بر این اساس، پول سرمایهگذاری شده زمانی بازدهی بیشتری را خواهد داشت که سرمایهگذار خواهان پذیرش ریسک یا نااطمینانی بیشتر باشد.
دستهبندی افراد از نظر پذیرش ریسک
حال که با رابطه بین ریسک و بازده آشنا شدیم، باید دستهبندی افراد را از منظر ریسکپذیری بررسی کنیم. به طور کلی افراد به سه دسته کلی ریسکگریز، ریسکپذیر و ریسک خنثی تقسیم میشوند.
فرد ریسکگریز فردی است که به ازای یک واحد تحمل ریسک بیشتر، انتظار بازدهی بالاتر از بازده متوسط را دارد.
به فردی ریسکپذیر اطلاق میشود که با بازدهی پایینتر از بازده متوسط به ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر هم حاضر به سرمایهگذاری است. در واقع بعضی افراد تصور میکنند که افراد ریسکپذیر در همه حالت حاضربه پذیرش ریسک هستند و برعکس افراد ریسکگریز در هیچ حالتی ریسکی را نمیپذیرند. در صورتیکه این تصور اشتباه است. تفاوت افراد ریسکپذیر و ریسکگریز در میزان بازدهی است که انتظار دارند در برابر پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، دریافت کنند.
طبق تعریف سایت اینوستوپدیا فردی که ریسکخنثی است در حقیقت فردی است که گزینههای سرمایهگذاری را با تمرکز بر سودهای بالقوه و صرف نظر از خطر و ریسک، ارزیابی میکند. همچمین این فرد در برابر پذیرش ریسک بیاعتنا است.
برای درک بهتر ماجرا مثالی را مطح میکنیم. تصور کنید که دو گزینه پیش روی شماست: سهم x به احتمال 50 درصد سود 30 درصدی را نصیب شما خواهد کرد و به احتمال 50 درصد عایدی 10 درصدی را نصیب شما میکند. میانگین عایدی یا در واقع عایدی انتظاری شما از این سهم 20 درصد خواهد بود.
حال به شما میگوییم که اوراق x بازدهی انتظاری 20 درصدی دارد. اگر شما ریسکپذیر باشید کدام گزینه را انتخاب میکنید؟ اگر ریسکگریز باشید چطور؟
برخی افراد تصور میکنند که فرد ریسکپذیر به سراغ خرید سهام خواهد رفت اما این تصور اشتباه است. به این دلیل که فرد ریسکپذیر در صورتی خرید سهام را انتخاب میکند که عایدی انتظاری بالاتری داشته باشد. اما در مثال بالا، فرد چه ریسکپذیر باشد و چه ریسکگریز، گزینه اوراق را انتخاب میکند. به این دلیل که اوراق ریسک کمتری دارد. بنابراین فرد ریسکپذیر در صورتی شرایط پرریسکتر را انتخاب میکند که عایدی انتظاری بالاتری نسبت به شرایط کمریسکتر داشته باشد.
حال در مثال بالا تصور کنید که بازدهی انتظاری اوراق 18 درصد باشد. در این شرایط فرد ریسکپذیر به احتمال بسیار زیاد سهام را انتخاب خواهد کرد. در حالیکه فرد ریسکگریز احتمالا اوراق را انتخاب کند. به این دلیل که 2 درصد عایدی انتظاری بالاتر را برای پذیرش ریسک بیشتر، کافی نمیبیند.
چطور میزان پذیرش ریسک خود را تعیین کنیم؟
بدست آوردن دقیق میزان پذیرش ریسک بسیار سخت است. اما یک برنامهریز مالی میتواند تا حدی آن را برای شما تعیین کند. او احتمالا چنین سوالاتی را از شما بپرسد:
- آیا زمانی که پولی را از دست میدهید مضطرب میشوید؟
- تا چه میزان پول را اگر از دست بدهید، مضطرب نخواهید شد؟
- چه نوع سرمایهگذاریهایی شما را در طول شب بیدار نگه میدارد؟
- چه میزان تنوع را در پرتفوی خود میپذیرید؟
جمعبندی
در این مقاله به بررسی ریسک و بازدهی پرداختیم. دریافتیم که این دو با یکدیگر رابطه مستقیم دارند. هرچه میزان ریسکی که میپذیریم بیشتر باشد، بازدهی بالاتری نیز نصیبمان خواهد شد.
برخی تصوری از میزان ریسکپذیری خود ندارند. میزان ریسکپذیری به عواملی مانند اهداف و تجربه سرمایهگذاری، مدت زمان سرمایهگذاری، منابع مالی و . بستگی دارد. این مسئله یکی از مهمترین مسائلی است که باید پیش از سرمایهگذاری تعیین شود. در پایان پیشنهاد میشود هر فرد به یک مشاور یا برنامهریز مالی مفهوم ریسک در سرمایهگذاری مراجعه کرده و میزان ریسکپذیریاش را تعیین کند.
مفهوم ریسک سرمایه گذاری مجدد
ریسک سرمایه گذاری مجدد در اوراق بهادار با درآمد ثابت معنی پیدا میکند و به این موضوع اشاره دارد که چنانچه نرخ سود اوراقی نظیر اوراق قرضه یا مشارکت طی زمان کاهش یابد شما قادر نخواهید بود سودهای دریافتی را با نرخ اولیه مجدداً سرمایه گذاری کنید و چنانچه بخواهید سودهای دریافتی را مجدد در اوراق قرضه سرمایه گذاری کنید باید به نرخ های جدید که کمتر از نرخ اولیه هستند، قانع شوید.
احتمال ریسک سرمایه گذاری مجدد وقتی بیشتر است که نرخ های سود در حال کاهش باشند. این نوع ریسک بر روی بازده تا سررسید اوراق قرضه اثر میگذارد، به این صورت که هنگام محاسبه بازده فرض میشود سودهای دریافتی با همان نرخ اولیه مجدداً سرمایه گذاری میشود. نوعی از اوراق با درآمد ثابت با نام اوراق قرضه بدون کوپن وجود دارند که در این نوع اوراق طی دوره نگهداری ورقه قرضه، سودی به دارنده آن پرداخت نمیشود و اصل و سود حاصل از خرید ورقه قرضه در سررسید پرداخت میشود. اوراق قرضه بدون کوپن تنها اوراق با درآمد ثابتی هستند که ریسک سرمایه گذاری مجدد ندارند، چون هیچ پرداخت کوپنی در تاریخهای مشخص تا سررسید ندارند.
دو عامل وجود دارند که بر درجه ریسک سرمایه گذاری مجدد تأثیر میگذارند:
یک- سررسید اوراق قرضه: هرچه سررسید اوراق قرضه طولانیتر باشد، احتمال کاهش نرخ سود از آنچه در زمان خریدار اوراق قرضه وجود داشت، بالاتر میرود.
دو- نرخ سود اوراق قرضه: هرچه نرخ سود اوراق قرضه بالاتر باشد، کوپن هایی که باید مجدد سرمایه گذاری شوند، بیشتر میشود و متعاقباً ریسک سرمایه گذاری مجدد بزرگتر میشود.
مفهوم ریسک و بازده
در انتخاب یک دارایی مالی مثل سهام توجه به اطلاعاتی که می تواند بر قیمت آن دارایی تاثیرگذار باشد، بسیار حائز اهمیت است؛ چون تصمیم گیری بر اساس اطلاعات میتواند تا حد خیلی زیادی ریسک سرمایهگذاری شما را کاهش دهد. اما یک سوال:
ریسک چیست؟ و چطور می توانیم ریسک سرمایهگذاری در بورس را کاهش دهیم؟
در یک تعریف بسیار ساده ریسک احتمال محقق نشدن پیشبینیها است. برای مثال فرض کنید قیمت سهام شرکت (الف) در حال حاضر ۱۵۰ تومان است شما پیشبینی میکنید قیمت سهام این شرکت در ماه آینده به ۱۶۰ تومان برسد و بر اساس این پیشبینی اقدام به خرید سهام می کنید. در اینجا دو حالت ممکن است رخ دهد: یا سهام مزبور در ماه آینده به ۱۶۰ تومان یا بالاتر از آن می رسد که در این صورت شما ریسک سرمایهگذاری را با موفقیت پشت سر گذاشتید و به اصطلاح ریسک سرمایهگذاری شما صفر بوده است.
یا اینکه پیشبینی شما محقق نمیشود و سهام آن شرکت با قیمتی کمتر از آنچه که پیشبینی کرده بودید به فروش می رسد. مثلاً در ماه آینده قیمت سهام مزبور به ۱۵۵ تومان میرسد، در این صورت پیشبینی شما با ۵۰ درصد عدم موفقیت همراه بوده است. به این ترتیب مشخص می شود مفهوم ریسک در سرمایهگذاری که تعریف دیگری از ریسک، احتمال عدم موفقیت است.
هر اندازه، احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد اصطلاحاً ریسک سرمایهگذاری هم بیشتر می شود. بنابراین با دقت در مفهوم ریسک می توانیم به دو نکته اساسی پی ببریم:
1- پیشبینی صحیح، نقش بسیار زیادی در کاهش ریسک سرمایهگذاری دارد.
2- چون لزوما همواره پیشبینیها به طور کامل منطبق بر واقعیت نخواهد بود، لذا فردی که قصد دارد با خرید سهام در بورس سرمایهگذاری کند باید توانایی پذیرش ریسک را هم داشته باشد.
البته در آینده خواهیم گفت در سالهای اخیر و با طراحی برخی شیوههای جدید سرمایهگذاری در بورس امکان سرمایهگذاری بدون ریسک در بورس هم برای افراد فراهم شده است، اما بهرحال باید توجه داشته باشیم که موضوعی تحت عنوان ریسک همواره باید در سرمایهگذاریها مد نظر قرار گیرد. اما در کنار مفهوم ریسک، مفهوم دیگری هم در ادبیات سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد؛ مفهومی به نام بازده.
بازده
منظور از بازده، درآمد حاصل از سرمایه گذاری است. در بخشهای قبل توضیح دادیم که فردی که سهامی را خریداری میکند از دو محل کسب درآمد می کند. اول دریافت سود نقدی سالانه و دوم افزایش ناشی از قیمت سهام. به مجموع این دو مورد بازده میگویند. مثلاً فرض کنید فردی سهام شرکتی را به قیمت ۱۵۰تومان خریداری می کند، اگر این شرکت در پایان سال به ازای هر سهم ۱۵ تومان سود نقدی به سهامداران خود بدهد و قیمت سهم در پایان سال به ۱۹۵ تومان برسد، بنابراین بازده سرمایهگذاری فرد در مجموع ۴۰درصد بوده است. ۱۰درصد بازده ناشی از دریافت سود نقدی و ۳۰ درصد بازده ناشی از افزایش قیمت سهام.
فرض کنید شما به جای خرید سهام یک شرکت، اوراق مشارکت را از بانک خریداری میکنید و نرخ سود سالانه اوراق مشارکت هم 20درصد تعیین شده است. مشخص است که بازده سرمایهگذاری شما در یک سال از طریق اوراق مشارکت 20درصد خواهد بود. در واقع در اوراق مشارکت بر خلاف سهام، قیمت خود اوراق مشارکت ثابت است و سرمایهگذار فقط سود ثابتی را در فواصل زمانی تضمین شده دریافت می کند.
حال سوالی که مطرح میشود این است که چرا باید یک نفر سهامی را خریداری کند که ۴۰ درصد بازده دارد ولی فرد دیگری به ۲۰درصد بازده هم راضی میشود؟ اگر از شما چنین سوالی پرسیده شود چه جوابی می دهید؟
احتمالا پاسخ میدهید از کجا معلوم که سهام شرکت موردنظر حتماً ۴۰ درصد بازدهی داشته باشد؟! اگر قیمت سهم بر خلاف پیشبینیها به ۱۹۵تومان نرسد چه میشود؟! اگر شرکت سود نقدی کمتر از مقدار پیش بینی شده توزیع کند تکلیف چیست؟!
خرید اوراق مشارکت حداقل این تضمین را دارد که قطعاً ۲۰درصد بازدهی به دست میآید و پاسخ هایی از این دست.
اما با وجود همهی این تردیدها، بسیارند سرمایهگذارانی که ترجیح میدهند به جای دریافت بازدهی ۲۰ درصدی بدون تحمل ریسک، ریسک بیشتری را متحمل شوند و در ازای پذیرش این ریسک بازدهی بیشتری به دست آورند. به همین علت است که به بازده، پاداش ریسک هم گفته میشود. یعنی کسب بازدهی بیشتر در ازای پذیرش ریسک بیشتر و بازدهی کمتر در ازای پذیرش ریسک کمتر. در ادامه بیشتر درباره رابطه ریسک و بازده و نقش آن در سرمایه گذاری صحبت می کنیم.
آشنایی با اصول مدیریت سرمایه
با توجه به رشد چشمگیر شاخصهای بازار سهام طی سالیان اخیر، صاحبان سرمایههای خرد و کلان از اقشار مختلف و با هر میزان تخصص مالی، وارد بازار سرمایه شدهاند. هرچند گزینههای مطمئنتری نظیر صندوقهای سرمایهگذاری هم وجود دارند اما، بسیاری از افراد به دلایل مختلف ترجیح میدهند که خودشان مستقیماً در بازار به خرید و فروش سهام بپردازند.
به منظور سرمایهگذاری آگاهانه، باید پیش از ورود به بازار آموزش دیده و ارکان اصلی فرآیند معاملهگری یعنی تحلیل، روانشناسی و مدیریت سرمایه را به خوبی فرا بگیرید. یادگیری این مفاهیم، از طریق آموزشهای تئوری و تجربه معاملهگری در بازار بورس، حاصل میشود. در این میان، بخش مدیریت سرمایه از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا، مستقیماً با بقای افراد در بازار مرتبط بوده و به گونهای میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران دانست. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، عملکرد سیستماتیک و تفکر منطقی فرد الزامی است. قطعاً معاملهگری که این مفهوم را به خوبی درک نموده و اجرایی کند، از آرامش روحی بیشتری حین داد و ستد برخوردار است زیرا، با درنظر گرفتن تمام ریسکهای ممکن اقدام به سرمایهگذاری مینماید و همین موضوع یکی از سنگ بناهای اصلی موفقیت در بازار مالی است.
مدیریت سرمایه چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف جامع و کلی ارائه کنیم، دانش و مهارت سرمایهگذاری با ریسک حداقل در راستای کسب بازدهی حداکثر را مدیریت سرمایه مینامند. هدف اصلی مدیریت سرمایه در وهله اول، کنترل ریسک و حفظ دارایی است. از این جهت در برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه به همان مدیریت ریسک نیز تعبیر میشود. به بیان سادهتر، مفهوم مدیریت سرمایه این است که برای بدست آوردن بازدهی مورد انتظار خود باید مقدار ریسک مشخصی متقبل شوید؛ طبق اصول حرفهای معاملهگری و به منظور جلوگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر قابل تحمل، باید پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مقادیر این بازده و ریسک معلوم و به گونهای متعادل شده باشند که در مقابل انتظار برای کسب سودی معقول، ضرر کمی پیش روی شما باشد.
اعمال صحیح قوانین مدیریت ریسک در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر به سزایی داشته باشد. ترکیب یک استراتژی معاملاتی کارا و مدیریت سرمایه، ضمن پیشگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر مفهوم ریسک در سرمایهگذاری مفهوم ریسک در سرمایهگذاری منتظره، به مرور زمان منجر به رشد سرمایه شما خواهد شد. اعمال مدیریت ریسک در معاملات سهام و سایر ابزارهای مالی، تابع قوانین واحد و مشخصی نیست و از یک فرد تا دیگری متفاوت است. در واقع جزئیات و نحوه اعمال مدیریت سرمایه، تا حد زیادی به دیدگاه سرمایهگذاری، اهداف مالی، طرز تفکر و روحیات شخص بستگی دارد. بر اساس چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران در قبال ریسک را تشخیص داده و آنها را در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر تقسیم میکنند.
در نتیجه معاملهگران باید از قواعد مدیریت ریسکی استفاده کنند که متناسب با شخصیت سرمایهگذاری آنها باشد و در این زمینه نمیتوان برای همگان نسخهای واحد تجویز نمود. بطور مثال؛ میزان پذیرش ریسک معاملهگران کوتاه مدتی در هر موقعیت معاملاتی نسبت به افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، کاملاً متفاوت است.
بسیاری از افراد، مفهوم ریسک در سرمایهگذاری با رویای یک شبه ثروتمند شدن وارد بازار سهام شده و انتظار دارند ظرف مدت کوتاهی، سرمایه خود را چند برابر کنند! چنین سرمایهگذارانی را حتی نمیتوان شدیداً ریسک پذیر نامید زیرا، مفهوم ریسک اصلاً برای آنها تعریف نشده است و در محاسبات ذهنی خود صرفاً به سود میاندیشند. چنین شخصی حتی ممکن است مدتی معاملات سوددهی را نیز تجربه کند اما، در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه و پذیرش بدون محدودیت ریسک، سرمایه خود را به نابودی میکشاند. به راستی میتوان ادعا نمود؛ یکی از اصلی ترین وجوه تمایز معاملهگران موفق با سایرین، رعایت اصول مدیریت سرمایه است.
امروزه برای مدیریت ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. شیوههای کلاسیک بیشتر بر محاسبات ساده متمرکز بوده و مدلهای جدید نظیر روش پروفسور بالسارا، غالباً بر اساس جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی بنا شدهاند. همگی این روشها مبتنی بر ارزیابی ریسک موقعیتهای معاملاتی بصورت انفرادی و در نهایت تعیین چهارچوبهای مشخص برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران میباشند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازار سهام
هرچند برای مدیریت سرمایه روش و فرمول مشخصی وجود ندارد اما برای تدوین قوانین مدیریت ریسک و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای مرسومی وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
- ریسک
- بازده
- حجم معاملات
- نسبت بازده به ریسک
- نسبت افت سرمایه
به منظور انجام معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز، موارد اول تا چهارم را باید برای هر موقعیت معاملاتی و الزاماً پیش از ورود، بررسی نموده و در مورد آنها تصمیمگیری کنیم. در واقع پس از مشخص نمودن این موارد مشاهده میکنیم که نقاط خروج و حداکثر سود و زیان مورد انتظار از موقعیت معاملاتی مذکور، با دقت معین میشوند. به وضوح میبینیم که مدیریت سرمایه در راستای موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش کاملاً حیاتی ایفا مینماید که چشم پوشی از آن نتیجهای جز شکست در پی نخواهد داشت. حال پس از شرح مفهوم و اهمیت مدیریت سرمایه در بازارهای مالی و ذکر ارکان اصلی آن به بیان برخی از قواعد مرسوم و توصیههای رایج در این زمینه میپردازیم؛
- پیش از ورود به معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن را تعیین کنید.
- محاسبات مقادیر ریسک و بازده، تابع مستقیمی از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات میباشد.
- طبق اصول سرمایهگذاری و توصیه بزرگان بازار، حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی، نباید از ۳ درصد بیشتر شود!
- حداقل مقدار مجاز نسبت بازده به ریسک، برابر ۱ میباشد و در غیر این صورت، ورود به معامله خطای بزرگی است.
- در صورت نیاز به داشتن چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان، باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم نمود.
- زمانی که به بازدهی نجومی معاملات اعتباری و اهرمی میاندیشید، ریسک سنگین و چند برابری آنها را نیز مد نظر داشته باشید!
- آستانه تحمل افت سرمایه حساب معاملاتی خود را به طور دقیق مشخص نموده و زمانی که به دلیل چندین معامله زیانده میزان افت سرمایه شما به محدوده خطر رسید، بدون تعلل فرآیند معاملات خود را برای مدتی متوقف کنید.
در مجموعه مقالات آتی مدیریت سرمایه در بخش بلاگ آسان بورس، مفاهیم ریسک، بازده، نسبتهای مرتبط با مدیریت سرمایه و… به تفصیل توضیح داده خواهند شد.
دیدگاه شما