خیلی از افراد به قدرت باورها ایمان ندارند و خیلی از افراد دیگر حتی از آن با خبر هم نیستند به همین خاطر اکثر افراد جامعه طعمم موفقیت، اذت، شادی و احساس خوشبختی را نچشیده اند!
از نظر اسلام راز سعادت و خوشبختی چیست؟
واژه خوشبختى در لغت، به معناى سعادت و خوش طالعى است.(1)
«در مورد راههاى رسیدن به خوشبختى، دیدگاههاى متفاوتى وجود دارد. مفهوم سعادت در همة نظام ها، اسلامی یا غیر اسلامی، یک مفهوم مقایسه ای است و به معنی دوام لذت و یا دوام نسبی لذت است و حتی مکاتب مادی نیز در زمینة سعادت دنیوی همین تفسیر را دارند. از این رو مثلاً به کسی که از مواد مخدّر استفاده می کند و در دفعات نخستین از مصرف آن لذت فوق العاده می برد، در هیچ مکتبی حتی مکتب های مادی گفته نمی شود که او "سعادتمند" است؛ زیرا، در ورای این لذتّها و در باطن این احساسات و ادراکات لذتبخش، بدبختی ها و سیه روزی های بسیار وجود دارد. یکى از دانشمندان غربى مىگوید: یکى از بزرگان گذشته 288 عقیده مختلف را درباره خوشبختى، نقل مىکند که تمام این عقاید را فیلسوفان و بزرگان جهان، اظهار داشتهاند و هر یک از آنها براى وصول به خوشبختى راه متفاوتى را نشان دادهاند.(2)
چیزی که اسلام به طور ویژه مطرح می کند و منشأ تفاوت آن با نظام های دیگر می شود، این است که بر اساس ایمان به جهان پس از مرگ از وجود لذایذ و آلام دیگری نیز خبر می دهد و به تناسب آن، مفهوم سعادت را در مرحلة نخست، لذت دائمی و جاودانی آخرت معرفی می کند.
اسلام، به انسان هشدار می دهد که زندگی وی منحصر به زندگی دنیا و لذایذ و رنج های دنیوی نیست. بلکه زندگی ابدی و جاودانه نیز با رنج ها و لذت های متناسب با اعمال انسان راه های رسیدن به ثروت و خوشبختی ها در راه است و این آدمی است که می تواند انتخاب کند زندگی زودگذر و فانی،یا سعادت جاودانه و همیشگی را».(3)
مسّلم است که سعادت و خوشبختى از آنِ جامعهاى است که آسایش خاطر و آرامش بیشترى داشته باشد. با این بیان مىتوان گفت مال و ثروت و قدرت، منشأ سعادت و خوشبختى به حساب نمىآید، زیرا ثروت و قدرت، رفاه مىآورند اما آرام بخش نیستند. یکى از دانشمندان انگلیسى مىگوید: براى مردم عاقل، ثروت یکى از عوامل اضطراب و بدبختى است. مسئله مهم این است که باید بکوشیم تا مالک ثروت خود باشیم، نه بنده آن. کسانى که ثروت را بى اندازه دوست دارند، گویى خودشان را اسیر آن ساختهاند و از فکر این که مبادا در کشمکش حوادث، ثروتشان از دست برود، دائماً به خود مىلرزند و هیچ وقت روى آسایش را نمىبینند.(4)
با نگاهى به دنیاى غرب، به خوبى مىتوان دید که آنان از نظر ثروت و قدرت، در اوج قرار دارند اما هرگز عدم نگرانى و آسایش را (که رمز سعادت است) به دست نیاوردهاند. در سال 1998 میلادى در ایالات متحده، هجده میلیون نفر به افسردگى دچار شدند. دراوایل دهه 1990 میلادى ارتکاب جرایم عمده در ایالات متحده در هر سال بیش از چهار صد میلیارد دلار به جامعه و قربانیان اصلى آن خسارت وارد ساخته است.(5)
استاد مطهرى مى گوید: طرح و تنظیم برنامهء سعادت ، فرع بر این است که انسان با تمام استعدادهاى پنهانی که دارد، شناخته شود ؛ زیرا سعادت از شکفته شدن استعدادها و بروز و ظهور و فعلیت یافتن قوه ها پیدامى شود. سعادت حقیقى وقتى حاصل مى شود که تمام استعدادهاى انسانى ، بالاخص استعدادهاى عالىِ وجود وى ،از قوّه به فعلیت برسد.
انسان با همهء استعدادهایش باید شناخته شود، تا طرح و تنظیم چنین برنامه اى ممکن و میسر گردد. از طرف دیگر با توجه به این که با همهء پیشرفت هاى عظیمى که نصیب بشر در علم و صنعت شده و با همهء کشفیات شگفت آورى که در دنیاى جمادات و نباتات و جانداران صورت گرفته ، انسان هنوز موجودى ناشناخته است ؛ پس بایدقبول کرد هنوز علم بشر نتوانسته است مدعى شود مى تواند طرح سعادت بشر را تنظیم کند.(6) چگونه می توان طرح سعادت جامعی برای یک موجود تنظیم کرد ، در حالی که حقیقت و ماهیت آن هنوز کاملا شناخته نباشد. بر این اساس براى شناخت عوامل سعادت و خوش بختى باید به سراغ آفریدگار انسان که حقیقت وجود انسان را می داند و از راز و رمز سعادت انسانی و راههای شقاوت آن آگاه است برویم و از قرآن و مفسران واقعی آن (روایات معصومین ) کمک بگیریم .
اسلام بشر را از جنبهء جسم و جان و ازجهت معنوى و مادى مورد توجه قرار داده است و سعادت انسان را در برخوردارى از کمالات روحى و استفاده ءصحیح از تمایلات مادى مى داند؛ از این رو عواملى مادى و معنوى را در تحصیل سعادت مؤثر مى داند، که عبارتنداز:
1- ایمان به خدا؛ قرآن مجید در سورهء عصر، افرادى را از خسران مستثنى کرده است و آن افراد مؤمن ونیکوکارند. آن ها به فلاح و رستگار نائل مى شوند.
خوش بخت کسى است که زندگى خوشایندى داشته باشد و این جز با آرمیدن در بستر خشنودى خداوند، امکانپذیر نیست.
2- تقوا و خودسازى ؛ قرآن مجید پس از یازده سوگند به صراحت مى فرماید: .(7)
استاد مطهرى مى گوید: پیغمبران الهى آمده اند که به ما راه زندگى و درِ ورودى زندگى و خوش بختى را نشان دهند. آمده اند به بشر بفهمانند بدى ، بدکارى ، هوس بازى ، دروغ ، خیانت ، منفعت پرستى ، کینه توزى و خود پرستى ،راه ورودى زندگى و طریق رسیدن به سعادت و آرامش و رضایت خاطر نیست . درِوازه ورودى زندگى و خوش بختى ،نیکى و نیکوکارى ، راستى و درستى و استحکام اخلاقى و خیرخواهى و مهربانى است . تنها ایمان و اعتقاد به معنویات و سپس نیکوکارى بر اساس آن اعتقادات مقدس است که قلب را آرام و رضایت خاطر را تأمین مى کند وسعادت را میسر مى سازد.(8)
3- یاد خدا؛ قرآن مجید مهم ترین عامل و وسیله براى خوشى و آرامش روح را یاد خدا مى داند و مى فرماید: دل آرام گیرد به یاد خدا،(9) و روى گرداندن از یاد خدا را عامل سیه روزى مى داند و مى فرماید: 4 -عمل صالح ؛ قرآن کریم امورى همانند جهاد در راه خدا، امر به معروف ، نهى از منکر، شکر نعمت هاى الهى وتوبه را مایهء حیات و سعادت انسان مى شناسد.
5 - هم نشینى با بزرگان ؛ پیامبراکرم(ص) مى فرماید: اسعد الناس من خالط کرام الناس ؛ سعادت مندترین مردم کسى است که با افراد بزرگوار و کریم هم نشین باشد».(11)
6 - همسر، فرزند و منزل شایسته ؛ در روایتى رسول خدا(ص)مى فرماید: «من سعادةالمرء المسلم الزوجةالصالحة و المسکن الواسع و المرکب الهنىء و الولد الصالح ؛ از سعادت مرد مسلمان است که همسر شایسته ، خانه وسیع ، مرکب راهوار و فرزند شایسته داشته باشد».(12)
7- پند پذیرى ؛ امام على (ع)مى فرماید: السعید من وعظ بغیره ؛ سعادت مند کسى است که از سرنوشت دیگران پند گیرد.(13)
8 -عاقبت به خیرى ؛ امام صادق (ع)از امام على (ع)نقل مى کند: حقیقت سعادت این است که آخرین مرحلهء زندگى انسان با عمل سعادت مندانه اى پایان پذیرد و حقیقت شقاوت این است که آخرین مرحلهء عمر با عمل شقاوت مندانه اى خاتمه یابد».(14)
9- آخرت گرایی: از منظر حدیث،خوش بخت، دنیا را (که فقط برای امتحان در مسیر راه انسان قرار گرفته) رها می کند یا از تعلقاتش به آن می کاهد و در مسیر اخرت گام بر می دارد.
غــــلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
انسان عاقل، خوشبختی را در امور فانی و متغیر نمی جوید. سعادت واژة مقدسی است که عقل و روان پاک آن را تفسیر می کند و متاع قلیل ، لذت زودگذر و متغیر و در یک کلمه "دنیا" نمی تواند تفسیر کنندة آن باشد.
مولای متقیان نیک بختی را چنین تفسیر می کند: "نیک بخت ترین فرد کسی است که لذّت فانی(دنیا) را برای لذّت باقی(آخرت) رها کند".(15)
چون دنیا دار فانی است و بی اعتباری خویش را ثابت کرده و مرگ، عبرت بزرگ آن است، گشتن در پی خوش بختی و یافتن این گنج بزرگ در جایی و برای جایی که از بین رفتنی است، بیهوده است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پى نوشتها:
1. لغت نامه دهخدا، ج 6، ص 8875..
2. سید هاشم رسولى محلاتى، کیفر گناه، ص 278.
3.محمد تقی مصباح اخلاق در قرآن ج 1ص 102
4. همان، ص 280.
5. حدیث زندگى، ش 12، ص 58 به نقل از ویلیام، جى، سنت، شاخصهاى فرهنگى در ایالات متحده، ترجمه فاطمه فراهانى.
6 . استاد مطهرى ، مقالات فلسفى ، ج 2 ص 96
7. شمس (91) آیهء 9
8. حکمت ها و اندرزها، ص 40ـ 41 با تلخیص .
9. رعد(13 آیهء 28
10. طه (20 آیهء 124
11. بحارالانوار، ج 74 ص 185
12. بحارالانوار، ج 104 راه های رسیدن به ثروت و خوشبختی ص 98
13. نهج البلاغهء فیض الاسلام ، خطبه 85
14. تفسیر نمونه ، ج 9 ص 250
15. غرر الحکم ج2 ص441.
تعریف موفقیت چیست ؟
شاید در دنیای مادی امروزه ما شادی حاصل از عنوان ها، یک خانه لوکس، ماشین جدید و … معنای حس خوشبختی و موفقیت باشند. اما آیا به راستی این چیزها خوشبختی هستند. این چیزها ذاتاً بد نیستند اما پایدار و ماندگار هم نیستند. کم کم ذوق و شادی شما نسبت به این چیزها کم رنگ تر می شود. ماشین های جدیدتر، خانه های لوکس تر می آیند که شما را دوباره در حسرت می گذارند. پس موفقیت چیست ؟ فرد موفق کیست ؟این چیزی که می خواهیم در این مقاله بررسی کنیم. اگر شما هم دوست دارید معنای درست موفقیت و فرد موفق را بدانیدبا ما همراه باشید.
شاید گفت موفقیت یعنی موفق شدن و رشد در تمام امور از جمله:موفقیت در سلامتی، موفقیت در معنويت، موفقیت در ثروت، موفقیت در آرامش، موفقیت در عشق، موفقیت در تحصیل، موفقیت در زندگی، تیم، خدمت به ديگران و حتی موفقیت در ارتباط با دیگران این ها یک موفقیت تمام عیار هستند.
شاید باورتان نشود اما موفقیت برای شما یعنی حس درونی شما نسبت به باورها و انتظاراتتان و این را هیچ کس به غیر از خود شما نمی تواند درک کند. حتی دیگران هم نمی توانند به شما بگویند خوشبخت یا موفق هستید در حالی که خود باور ندارید. برعکس آن هم صادق است. مهم ترین ویژگی موفقیت داشتن هدف است. بعد از آن داشتن راه های درست و مناسب برای رسیدن به هدف
کلید موفقیت چیست؟
شاید بتوان گفت همه آدمها همیشه به دنبال کلیدی برای موفقیت هستند. کلیدی که بتواند راه گشای آنها باشد و تمامی درهای پیش روی آنها را باز کند. همیشه به دنبال کور سوی امیدی هستند تا به آن دل ببندند و دلخوشی روز و روزگارشان شود. اما جالب است بدانید که این کلید یا کور سوی امید از نظر افراد متفاوت نامی متفاوت نیز دارد. اما شاید بهترین نامی که بتوان برای آن انتخاب کرد پیشفرض ذهنی است. حالا با دانستن این نکته میتوان نتیجه گرفت که هیچ رازی برای موفقیت وجود ندارد.
پیشفرض در قانون جذب چیست؟
پیشفرض ذهنی، یک باور ناخودآگاه است که با تغییر دادن فرکانسهای ما برای جذب و یا دفع باور ذکر شده. باعث پیشرفت و یا مانع پیشرفت ما میشود. همچنین باعث شکست و یا جلوگیری از شکست ما در آنچه که برای انجام دادن در زندگی تنظیم نموده ایم. میشود. این ویژگی معمولا یک باور یا پیشفرض عمیق ریشه دار است. که از طریق تکرار بسیار زیاد و یا رخداد یک مورد ناراحت کننده. در ضمیر ناخودآگاه ما جای گرفته است. این افکار یا باورها بدون اراده ما به ضمیر ناخودآگاه ما وارد میشوند.
- پدر و مادر و خاطرات کودکی
- برنامه های تلویزیونی
- خاطرات تلخ و شیرین مدرسه
- اقوام و دوستان
- علایق و تواناییهای فردی
اجازه دهید نمونهای از یک پیشفرض ذهنی محدود و یک پیشفرض مثبت را به شما ارائه دهم تا بتوانید این دو مورد را بهتر درک کنید:
پیشفرض محدود: سالها پیش دوستی داشتم که بر این باور بود پول مضر است. و داشتن پول زیاد فساد و تباهی به همراه خواهد آورد. البته ممکن است به این تفکر بخندید اما فردی را میشناسم. که این باور را به مدت ۱۵ سال در ذهن خود نگهداری کرده. و هیچ تلاشی برای بهبود این تفکر انجام نداده بود. روزی با او درباره پول و ثروت صحبت میکردم که متوجه این تفکر اون شدم. در باطن میخواست پول زیادی بدست آورد اما هیچگونه تلاشی برای تغییر این باور نمیکرد. با کمی کنکاش به این نتیجه رسیدم که این باور از گذشته. و دوران کودکی بواسطه خانوادهای که داشته به او انتقال پیدا کرده است. برایش کمی توضیح دادم که پول تنها یک وسیله است و به خودی خود نه خوب است و نه بد. تنها با تصمیم شماست که میتواند نقش راه گشای امور را برایتان ایفا کند. بستگی به شما دارد که از پول و ثروت در راه خوب و خیر استفاده کنید یا چیزی غیر از آن.
پیشفرض ذهنی مثبت:
اجازه دهید داستان زندگی یکی دیگر از دوستانم را برایتان تعریف کنم. دوستی دارم که میگوید: من یک فرد موفق، هوشمند و ثروتمند هستم. آیا بیان این جمله برای شما سخت و دشوار است؟ طبق یکی مواردی که برایتان گفتم، حتما جایی در زندگی این شخص وجود داشته. که این باور و این حس قدرتمند به او انتقال پیدا کرده است. همین باور قدرتمند است که در نهایت او را به سمت موفقیت، ثروت و هوش فراوان هدایت خواهد کرد. بنظرم مهمتر از داشتن ثروت این است که یک هوش ثروت ساز داشته باشیم.
نکته جالب تر این است که:
هرکسی میتواند چنین تصوری برای خود داشته باشد و خود را به سمتی هدایت کند. که همیشه در پس ذهن خود در راه های رسیدن به ثروت و خوشبختی انتظارش بوده است. به سمت موفقیت مالی، به سمت موفقیت در تمامی مراحل زندگی، به سمت پولسازی و کسب ثروت.
آیا پیشفرض ذهنی محدود کننده دارم؟
اجازه دهید پیش از پاسخ به این سوال از شما بپرسم که آیا در جایگاهی هستید که همیشه میخواستید باشید؟ آیا از شرایط کنونی خود رضایت دارید؟ از سبک زندگی که اکنون دارید، از عشق و خانواده و رویاهایی که به دنبالشان هستید لذت میبرید یا خیر؟ اگر پاسخ شما به این سوالات خیر باشد. باید بگویم که پیشفرضهایی که از قدیم داشتهاید و باورهایی که برای شما ایجاد شده اند. همگی در حال محدود کردن شما هستند. و تنها با یادگیری تکنیکهای قانون جذب و تمرین آنها به صورت روزانه و پیگیر است. که میتواند پیشفرضهایی ذهنی شما را تغییر دهد. این پیشفرضها مانع از رسیدن شما به سمت موفقیت و به سمت پول و ثروت هستند. اگر احساس میکنید که از هوش کمی برخوردار هستید و پول زیادی در حساب بانکی خود ندارید تنها دلیلش خود شمایید. پس لطفا تکانی به خود بدهید. باید چیزهایی که میخواهید را آهسته آهسته جذب کنید و تا در نهایت بتوانید به این قدرت جذب سرعتی باور نکردی بدهید.
چگونه از پیشفرضهای غلط ذهنی خود رها شویم؟
سریعترین راه حل موجود برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب این است که اگر باوری برای خود دارید که شما را محدود کرده است. و نمیتوانید به هدف دلخواه خود برسید آن باور را بطور کامل با یک باور ذهنی قدرتمند و مثبت جایگزین کنید. با استفاده از تمرینهایی که گروه تحقیقاتی جعفرزاده برایتان فراهم کرده است. میتوانید در یک بازه زمانی معین به این موقعیت و شرایط ایده آل دست یابید. نکته اینجاست که نیازی به پاک کردن یک باور غلط نیست. البته این فرآیند بسیار دشوار و شاید در برخی موارد غیرممکن باشد. بهترین راه حل جایگزینی آن باور است که قطعا مراحلی معین برای خود دارد. پیشفرضهای غلطی که در ذهن وجود دارند هرچند کوچک یا بزرگ باشند. باز هم محدودیت های و حصارهایی برای شما ایجاد خواهند کرد. اجازه بدهید یک فرآیند جایگزینی یک پیشفرض ذهنی را برایتان شرح دهم تا شاید بتوانید موضوع را کمی بیشتر و عمیق تر درک کنید:
۱. قدم اول : یافتن یک پیشفرض محدود
“من یک ورشکستهام و دیگر هیچ پولی ندارم” این مثال را خیلی دوست دارم زیرا افراد بسیاری را میشناسم که دقیقا همین پیشفرض محدود کننده را دارند. بیان این جمله دقیقا از یک باور غلط ذهنی نشات میگیرد. و معمولا در مواقعی بیان میشود که بخواهیم دلیل انجام ندادن کاری را بیان کنیم. بطور مثال شخصی از شما میپرسد که چرا مدل اتومبیل خود را عوض نمیکنید و یک مدل جدیدتر نمیخرید؟
۲. مرحله دوم: شناسایی نقطه مقابل یک پیشفرض غلط
هنگامی که متوجه شدید چنین باور ذهنی غلطی دارید. باید تلاش کنید تا نقطه مقابل آن ار نیز بیابید. شاید دقیقترین نقطه مقابل جمله بالا این باشد: من ثروتمند هستم و پول از مسیرهای بسیار زیادی به سمت می آید. و البته جملاتی مانند این که هم قدرتمند، مثبت و اثرگذار باشند. ابتدای کار شما شاید سخت باشد، به گونهای که بخواهید دست از این کار بردارید اما به یاد داشته باشید که این تکنیک برای افراد بسیار زیادی جواب داده است. پس دست از تلاش نکشید و ادامه دهید.
۳. مرحله سوم: تعویض یک پیشفرض با تکنیک قانون جذب
حالا که هم قسمت منفی و هم قسمت مثبت داستان را پیدا کردیم وقت آن رسیده که این دو را کمی جابجا کنیم. البته با استفاده از تکنیکهای قانون جذب باید پیشفرض مثبت را در ضمیر ناخودآگاه خود قرار دهیم تا پیشفرض غلط ما ضعیف تر شده. و از بین رفته و در نهایت حصارهای ما نیز برداشته خواهد شد. یکی از این تکنیکها این است که بعد از اینکه از خواب بیدار شدید، از تخت خواب خود برخیزید و به سمت آینه بروید، به خود نگاه کنید. و جملات مثبت خود را با خود تکرار کنید. تکنیک آینه را باید روزانه بیت ۵ تا ۰ بار انجام دهید.
۴. مرحله چهارم: تکنیک نوشتن را از یاد نبرید.
توصیه میکنم باور جدید خود را بر روی یک کاغذ بنویسید و آن را در جیب خود بگذارید و همراه خود داشته باشید. بنابراین، هر بار که دست در جیب خود می کنید آن را احساس می کنید و مجبور هستید در مورد آن فکر کنید. هنگامی که این اتفاق رخ داد، کارت را از جیب خود خارج کنید و آن را بخوانید.
۵. مرحله پنجم: مشق شب خود را از دست ندهید.
یک دفترچه یادداشت برای خود تهیه کنید و هر شب قبل از رفتن به رختخواب، باور جدید خود را حداقل ۱۰ مرتبه در دفترچه یادداشت خود بنویسید.
۶. مرحله ششم: تمرین در یک بازه زمانی
سعی کنید مراحل ذکر شده را به مدت ۹۰ روز پشت سر هم انجام دهید. اگر هم یک روز این تمرینها را انجام ندادید، مجدداً شروع به انجام این کار کنید.
عنوان: رسیدن به هدف با قانون جذب
تا چه حد به هدف خود فکر میکنید و میخواهید به آن برسید؟ اطمینان میدهم که اگر این تمرینات را انجام دهید به مرور زمان به چیزهایی که در سر دارید خواهید رسید و رفته رفته بر تمرینات خود اضافه خواهید کرد. دلیل این گفته نیز چیزی نیست جز اینکه شخصا درگیر این تمرینات شدهام. و در طول سالیان سال با استفاده از روشهای قانون جذب توانسته ام به خواستههایم برسم.
لطفا در نظر داشته باشید که:
برای انجام این تکنیکها ابتدا باید موانعی که در سر راهتان هستند را بردارید. بطور مثال میدانم که بسیاری از ایرانیان عزیز به تلویزیون و برنامه های آن علاقه دارند اما نمیدانند برخی از برنامه های تلویزیونی تا چه حد میتوانند. آنها را از مسیر خود منحرف کنند. با حذف موانعی مانند این میتوانید سرعت رسیدن به خواستههایتان را افزایش دهید و به مقصد برسید. ممکن است هیچ انگیزهای برای انجام مراحل بالا نداشته باشید. به همین خاطر باید بگویم که احتمالا هیچ هدفی در زندگی ندارید که این درست نیست. پیشنهاد من این است که به دنبال علایق خود بگردید و موردی را برای خود پیدا کنید.
بطور مثال
رسیدن به یک مبلغ اندک در یک بازه زمانی برای شروع کار مناسب است. از برداشتن قدم های کوچک کار را شروع کنید تا به مرور زمان به مبالغ بزرگتر و قدمهای بزرگتری برسید. حالا که چشمهایتان باز شده است و میدانید که حصارهای محدود کنندهای در اطراف خود دارید که از ذهن شما و باورهای غلطی نشات میگیرند. که بواسطه یک اتفاق یا یک فرد به شما انتقال پیدا کردهاند بهتر میتوانید شرایط را مدیریت کنید و به سمت موفقیت و ثروت پیشروی کنید. در این مسیر تنها نیستید و ما همراه شما هستیم. گروه تحقیقاتی جعفرزاده با ارائه راه کارهای کارساز و مفید در این راه های رسیدن به ثروت و خوشبختی زمینه تلاش میکند تا هر روز شما را به سمت هدفتان نزدیکتر کند. خوشبختی، ثروتمندی، و لبخند شما آرزوی ماست.
چگونه در مدار ثروت قرار بگیریم؟
مدار ثروت چیست؟ آیا شما در مدار ثروتمندی قرار گرفته اید؟ آیا می دانید برای تغییر مدار ثروت باید چه کاری انجام دهید؟ حقیقت این است که باورها، مدار فقر و یا ثروت شما را می سازند؟ این باور هستند که زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهند؟ اما باورها چه هستند؟ این موضوع به قدری مهم است و کل زندگی یک فرد را تحت الشعاع خود قرار می دهد که تصمیم گرفتیم در این رابطه مقاله ای بنویسیم و مدار ثروت و یا فقر را کامل بررسی کنیم با بیست درصدی ها همراه باشید.
اصول راه های رسیدن به ثروت و خوشبختی مدار ثروت
باور چیست؟
باور همان فکری است که بارها و بارها در ذهن یک فرد مرور می شود تا جایی که به آن ایمان پیدا می کند و جز باورهای آن فرد می شود. خیلی از شرایطی که در زندگی شما ایجاد می شود، انسان هایی که در سر راهتان قرار می گیرند، ایده هایی که به ذهن می رسند،موقعیت ها و فرصت هایی که در آن قرار می گیرید همگی از باورهای شما نشات می گیرند.
خیلی از افراد به قدرت باورها ایمان ندارند و خیلی از افراد دیگر حتی از آن با خبر هم نیستند به همین خاطر اکثر افراد جامعه طعمم موفقیت، اذت، شادی و احساس خوشبختی را نچشیده اند!
اینکه اعتقاد داشته باشید تمام اتفاقات زندگی تان مربوط به خودتان است یا خیلی از افکارتان باعث به وجود آمدن شرایط بهتر و یا بدتر می شوند یک امر مهم است. شما برای بدست آوردن چنین اعتقادی باید با قوانین جهان هستی آشنا شوید و بدانید به صورت کلی جهان هستی چطور عمل می کند.
هر زمانی که شما درک کاملی از قوانین جهان هستی پیدا کنید به راحتی می توانید روی باورهای خود هم کار کنید و از این قوانین به نفع زندگی خود استفاده کنید.
انسان ها در جهانی زندگی می کنند که مدارهای مختلفی دارد هر فردی داخل یک مدار قرار دارد و داخل هر مدار یک مقدار پول، ثروت اگر بخواهیم به صورت کلی به مدارها نگاه کنیم دو نوع مدار داریم
- مدار ثروت، خوشبختی، آرامش، سلامتی و …
- مدار فقر، بدبختی، استرس، بیماری و …
به عنوان مثال اگر ذهن شما برای درآمد 2 میلیون تومان آماده شده است تمام فرصت ها، ایده ها، شرایط و موقعیت هایی که برای شما پیش می آید باعث می شوند که شما همان 2 میلیون را دریافت کنید نه چیز بیشتر!
اگر شما در مدار 5 میلیون تومان قرار بگیرید ناخودآگاه می بینید ایده هایی که به ذهنتون میرسد شما را به درآمد 5 میلیون تومان می رساند یا مثلا فرصت کاری برای شما مهیا می شود که در این رنج قیمت حقوق می گیرید.
حالا فکر می کنید علت چیست؟
چون باورهای خودمان را تغییر نداده ایم! اگر شما در همان مدار قبلی ادامه بدید قطعی نتایج قبلی را هم دریافت می کنید مگر اینکه از مدار ثروت های مختلف خارج شوید و به سمت مدار ثروت بالاتر حرکت کنید. بعد از تغییر خواهید دید همه شرایط و افراد کمک تان می کنند که در مدار جدید خودتان را قرار دهید.
شاید برای شما جالب باشد 12 راز موفقیت در کار و زندگی بدانید!
اما سوال مهم اینجاست چطور باید مدار ثروت رو تغییر بدیم ؟
اگر می خواهید مدارتان با سرعت و قدرت بیشتری تغییر پیدا کند باید روی باورهای خودت کار کنی! نکته قابل توجه به تغییر باور است نه افکار! افکار جز کوچکی از باورهای شما هستند اما تفکری که برای مدت زیادی در شما شکل گرفته می شود باور! تغییر باور شاید کار سختی به نظر بیاید اما شدنی است!
اگر شما باور داشته باشید پول درآوردن کار سختی است قطعاً جهان هم برای اثبات این مساله به شما کمک خواهد کرد.
اگر شما باور داشته باشید هر کاری شدنی است و به توانایی های خود ایمان داشته باشید حتماً جهان هم شرایطی برای شما فراهم می کند که این باورتان را اثبات کنید.
اگر شما باور داشته باشید ثروتمند می شوید حتماً در مدار ثروت قرار می گیرید.
اگر شما بتوانید آرام ارام باورهای خود را عوض کنید مدارتون هم آرام آرام عوض خواهد شد. کافی است که هزارن فکر تازه و جدید را جایگزین افکار مسموم و مخرب کنید تا در مدار ثروت و خوشبختی قرار بگیرید.
اگر بخواهم یک توصیف کلی در مورد هر مدار داشته باشم اینکه هر راه های رسیدن به ثروت و خوشبختی کسی روی هر مداری قرار بگیره فقط چیز هایی رو میبینه که فقط روی اون مدار هست و دسترسی به مدار های بالاتر رو نداره!
رابطه باورها با مدار ثروت
اگر بخواهیم باورها را در زمینه ثروت بررسی کنیم دو نوع باور وجود دارد.
- باورهای فقرا
- باورهای ثروتمندان
“در زندگی چیزی را تجربه میکنیم که انتظارش را داریم؛ این، یک قانون است!”
اگر انتظار فقر و نداری را دارید حتماً آن را تجریه می کنید زیرا فرکانس ذهن شما بر روی فقر تنظیم شده و هیچ برنامه ای برای ثروت ندارد.
اگراعتقاد دارید قرض و بدهی شما را در مدار سختی و مشقت قرار داده احتمالاً به کارهایی مشغول می شوید که یک حقوق و مزایای کمی برای شما دارد که فقط بتوانید زندگی خود را بگذرانید و یا بدهی و قرض های خود را ادا کنید. از این رو ثروت و پولدار شدن برای تان یک آرزو خواهد بود.
احتمالاً افرادی هم که به صورت ناخودآگاه پول غیرمنتظرهای به دستش میرسد، بلافاصله با خرید خرجش میکند، چون احساس میکند که خرج کردن حس بهتری دارد از این رو هرچه زودتر خود را به وضعیت عادی (یعنی بیپولی) برمی گردانند.
شاید باور داشته باشید که چون شغل مناسبی را انتخاب نکرده اید نهایتاً ثروتمند نخواهید شد. در صورتیکه بسیاری از افراد موفق و پولدار با ادامه یک شغل مکمل توانسته اند به مرور زمان پول کسب کنند و در مدار ثروت قرار بگیرند و یا حتی بعد از سال های طولانی شغل خود را تغییر داده اند.
اگر فکر کنید که برای پول بدست آوردن وقت کافی ندارید در اشتباه هستید! زیرا همه انسانها به یک اندازه زمان در اختیار دارند به عبارتی در 24 ساعت شبانه روز مشترک هستند.
واقعاً چه چیزهایی می تواند در مدار ثروت شما را قرار دهد؟ به غیر از باور گزینه های مهم دیگری هم هستند که مسیر موفقیت و ثروت را برای شما باز می کنند که عبارتند از:
1- تصمیم گیری شما
برای تغییر اوضاع به قدرت نیاز دارید به قدرت شهامت، اراده و تصمیم گیری! باید به خودتان تعهد بدهید و تلاش در این زمینه داشته باشید. تعهد برای آنچه باید انجام دهید، تعهد برای آنچه باید تغییر کند و همین تعهد است که نتیجه شما را مثبت و یا منفی می کند.
2- درک و دید مناسب
به همراه تلاش باید دید و درک درستی از تصمیم و انتخاب خود داشته باشید و گرنه پیروز نمی شوید.
3- قدرت پس انداز
یک جمله عالی در این زمینه وجود دارد که می گوید:” اول پسانداز و بعد خرج کردن!”
که البته بیشتر افراد دقیقاً برعکس عمل می کنند اول خرج می کنند تا اگر چیزی باقی ماند پس انداز کنند.باید برای مدار ثروت برنامه داشته باشید برنامه ای که در آن نقش پس انداز پر رنگ باشد. مدیریت در دخل و خرج و داشتن پس انداز یکی از اجزای مهم در زندگی ثروتمندان است.
4- تقاضای کمک از دیگران
سعی کنید در کارهایی که نیاز به مهارت و کمک دیگران دارید از آنها تقاضای یاری کنید؛ زمانی که مردم ببینند تو برای کمک به خودت با اراده و مصمم هستی، آنها هم برای کمک به تو با اراده و مستعد خواهند شد؛ البته نباید فراموش کنیم که نحوه کمک از دیگران مهم است! باید بدانید چطور از دیگران کمک بگیرید!
5- خودت را لایق بدان!
اگر شما خودتان را لایق ثروت ندانید چط.ر انتظار دارید دیگران شما را لایق بدانند و چطور امکان دارد طبق قانون هستی به آن دست پیدا کنی! اگر به خودتت باور داشته باشی که شایسته ثروت و قدرت هستی حتماً آن را دریافت خواهی کرد. شما باید همیشه خودتان را محترم و ارزشمند بدانید و با خودتان در حالت صلح و آشتی باشید.
6- توجه به زندگی ثروتمندان و ارتباط با آنها
الگوبردای و یادگرفتن از ثروتمندان به شما کمک می کند بهتر و درست تر در مدار ثروت قرار بگیرید. شما با بررسی زندگی ثروتمندان و رفتار آنها اشکالات کار خود را می شناسید و بهتر می توانید نکات مثبت و ارزشمند را یاد بگیرید. اگر با آنها ارتباط برقرار کنید می توانید به راحتی سبک زندگی خود را به آنها نزدیک کنید.
7- زمانی برای خود
برای طی کردن مسیر ثروت و استقلال مالی باید زمانی را برای خرج کردن خودتان بگذارید. به بیان ساده تر از پول اذت ببرید! چرا؟ چون این کار به شما انگیزه پول درآوردن بیشتر می دهد و بدست آوردن پول را سخت و دشوار جلوه نمی دهد.
8- داشتن هدف
در اول هر سال برای خودت هدف و نقشه داشته باش. افراد ثروتمند برای هر ماه،سال و هر روز خود هدف تعیین می کنند. آنها می دانند در پایان سال چه می خواهند و هر روز کاری برای اهداف خود انجام می دهند.
9- به همراه داشتن پول
در عصر جدید و با کارت های بانکی مردم از حمل پول به صورت نقدی بی نیاز شده اند اما به همراه داشتن پول به صورت نقدی به شما کمک می کند که اولاً از نظر روانی احساس بهتری داشته باشی و احساس ثروت بیشتر کنید دوماً با وجود پول خرج نکنی سوماً پولدار شدن را راحت بدانی و نکته آخر اعتماد به نفس شما هم زیاد خواهد شد.
ترس از خرج کردن پول در وجود بسیاری از افراد وجود دارد بعضی از افراد میگویند: «من نمیتوانم پولی با خودم به همراه داشته باشم، زیرا بلافاصله خرجش میکنم». شما با این کار تمرین و کنترل بیشتری خواهید داشت. همچنین اگر پول در جیبتان باشد و به خودتان اطمینان نداشته باشید، نمیتوانی انتظار پولدار شدن را داشته باشید!
نتبجه نهایی:
فقر یک بیماری است! فقر یک بیماری ذهنی و روانی است که بسیاری از ثروتمندان خود ساخته آن را شکست داده اند. آنها تواسته اند با جسارت و اراده و باور خودشان را درمان کنند. ثروتمندان خودساخته باور داشتند که این بیماری قابل درمان است آنها می دانستند که هر درمانی نیاز به تلاش، ایمان دارد و بر این اساس موفق شدند. اگر آنها موفق شدند و توانستند تو هم حتماً موفق می شوی!
تنها ثروت نمی تواند مایۀ خوشبختی باشد
بسیاری ها براین باور اند در زندگی زناشوهری پول و ثروت می تواند خوشبختی را بار آرد، اما تجربه نشان داده است تنها پول و ثروت مایه خوشبختی برای خانواده ها بوده نمی تواند، بل صداقت وراستی است که می تواند بستر اعتماد را میان زن و شوهر ایجاد کند و مایه خوشبختی آنها گردد. درصورتی که دروغ ، خیانت و فریب کاری مبنای زندگی مشترک باشد، باو جود داشتن پول وثروت زن و شوهر نمی توانند هم دست و یاور یک دیگر باشند و زندگی آنها پر ازغم ، اندوه و درد خواهد بود.بنابراین، گفته می توانیم زمانی که دو جوان می خواهند باهم یک زندگی مشترک را آغاز کنند در ابتدا لازم است که آنها یکدیگر را امتحان کنند تا چه اندازه به گفته های خود صادق اند و حرف های را که به زبان می آرند، آیا آن را در عمل نیز پیاده می کنند یا خیر؟ درصورتی که میان حرف و عمل یکی از آنها تفاوت زیاد وجود داشته باشد و گفته های خود را در عمل پیاده نکنند، می توان گفت نیاز نیست که آن دو باهم یک زندگی مشترک را آغاز کنند. اما درصورتی که آن دو یک دیگر خود را امتحان کردند که حرف و عمل شان باهم یکسان است و هردو به آن چه گفتند عمل می کنند، در این صورت اگر آن دو یک زندگی مشترک را آغاز کنند زندگی آنها لبریز از محبت ، شادی و خوشی خواهد بود، زیرا ابتدا یک بستر اعتماد در میان آنها بوجود آمده است و همین بستر اعتماد برخواسته از صداقت و راستی آنها است. درصورتی که آنها صاحب ثروتی هم باشند در این صورت پول می تواند مایه خوشبختی آنها شده و برای آنها شادی را به ارمغان آرد.
درصورتی که خانواده دختر بدون داشتن اطلاعات در مورد اخلاق پسر یا خانواده وی، دختر خود را بنابر داشتن ثروت و پول به پسری بدهد، در این صورت است که دختر آنها از این ازدواج چندان خوش نخواهد بود، بل زندگی وی با اندوه و غم سپری خواهد شد. بنابراین نیاز است که خانواده ها قبل از دادن دختر به پسری ابتدا کوشش نمایند تا از اخلاق خود پسر و خانواده ی وی اطلاع کامل داشته باشند، در این صورت است که ازدواج دختر آنها با پسری که صاحب اخلاق حمیده باشد می تواند یک ازدواج مؤفق باشد.
در کشور ما بنابر عدم آگاهی خانواده ها اکثرا دیده می شود خانواده ها کوشش می نمایند دختر خودرا عروس خانواده بسازند که آن خانواده دارای ثروت و پول باشد، اما این را نمی دانند که دامادی را آنها انتخاب کردند دارای چگونه رفتار و اخلاقی می باشد، همین گونه خانواده وی تا چه اندازه می تواند با آنها مدارا کند. یعنی، تصمیم در باره سرنوشت دختر شان را خود شان می گیرند، در نتیجه دیده می شود تصمیم آنها نمی تواند دختر آنها را خوشبخت سازد، زمانی دختر آنها بحیث عروس وارد خانه ثروتمندی می شود ، در این صورت است که خانواده ثروتمند به وی به چشم عروس نمی بینند بل، به او به چشم خدمت کار می بینند، زیرا آنها می دانند که خانواده دختر صرف برای ثروتمند بودن این خانواده به آنها دختر داده است. پس دیده می شود حقوق انسانی وی زیر پای شده و او در زیر راه های رسیدن به ثروت و خوشبختی بار منت خشو و خسر و سایر خانواده ی شوهر گور خواشد شد، در چنین حالتی تنها دختر آنها است که بار غم زندگی را بدوش می کشد. بنابراین نیاز است که در این زمینه نهاد های مسؤول خانواده ها را آگاه سازند تا آنها دختران خود را عروس خانواده بسازند که فرزند آنها دارای اخلاق حمیده باشد. و رضایت دختر را شرط مهم زندگی وی بدانند. در این صورت است دختر آنها بر اساس رضایت خویش عروس خانوادۀ شده ، آیندۀ خوبی را پیش روی خواهد داشت و از زندگی خویش راضی خواهد بود.
برعکس گاهی هم دیده شده است خانواده ی به عقد پسر خویش دختر خانواده ثروتمندی را در آورده است در این صورت دیده شده است که پسر آنها از زندگی خود راضی نبوده است، زیرا دیده شده است که خانواده دختر از وی بحیث مزدور و خدمت کار استفاده کرده است. در این صورت است که تنها این پسر است باید غم و درد خود را به تنها بکشد نه خانواده وی.
بنابراین گفته می توانیم تصامیم غلط خانواده ها در بارۀ سرنوشت دختر یا پسر آنها می تواند آینده تاریکی برای فرزندان آنها رقم زند، پس چه خوب خواهد بود که خانواده ها اجازه دهند تا دختران و پسران آنها به میل و رضایت خویش برای خود همسر انتخاب نمایند، در این صورت است که می توان به بدبختی های که هم اکنون دامنگیر بسیاری از خانواده ها است، پایان داد و خشونت را از کانون خانواده زدود.
برخی از خانواده ها اند که با گفتن حرف های دروغ خانواده دختر را می فریبند تا خانواده دختر برای آنها دختر بدهد، اما بعد از ختم مراسم عروسی دیده می شود خانواده داماد به حرف های خود عمل نه نمودند. در نتیجه دیده می شود کشیدگی های در روابط میان خانواده ی داماد و عروس پیدا می شود و مناسبات آنها با گذشت زمان خراب و خراب تر می گردد و حتا به دشمنی میان آنها می انجامد. از این رو گفته می توانیم زندگی که اساس آن بر مبنای دروغ گذاشته شود نمی تواند یک زندگی خوشی باشد، بل مشکلات زیادی را به دنبال دارد. بنابراین چه خوب خواهد بود که از همان ابتدا خانواده ها حرف های را به هم بزنند که بتوانند آن را در عمل نیز انجام دهند از حرف های و وعده های که عملی کردن آن برای خانواده داماد و عروس خیلی ها مشکل است باید خود اری ورزند دراین صورت است که هردو خانواده با پیوند رابطه خانوادگی می توانند فرزندان آنها خوشبخت گردند و یک آینده روشنی را برای خویش رقم زنند. برای دیگران یک الگو یک مثال خوبی باشند تا سایرین نیز بتوانند راه را برای یک زندگی مشترک بیابند و به زد و بندهای خانوادگی در نقاط مختلف کشور پایان داده شود. به امیدی که این که بتوانند خانواده ها از راه منطق و استدلال مشکلات خود را میان هم حل کنند نه از راه متوسل شدن به خشونت و جنگ.
عبدالحلیم باخرد
دیدگاه شما