بازار سرمایه اکنون بسیار ارزنده است
یک کارشناس بازار سرمایه درباره وضعیت این بازار گفت: ارزندگی بازار سهام به کف سال ۹۷ رسیده و این یعنی این که بازار سهام در ارزندهترین شرایط تاریخی قرار گرفته است.
«احسان حاج علیاکبر» به عوامل تأثیرگذار بر روند این روزهای معاملات بازار سهام اشاره کرد و افزود: افزایش نرخ بهره بانکی مهمترین ریسک بازار سرمایه است که برخی از بانکها اقدام به افزایش خودسرانه نرخ بهره بانکی کردهاند، این در حالی است که بانک مرکزی به طور جد پیگیر رفع این مشکل و نیز برخورد با بانکهای متخلف است.
به گزارش ایرنا، وی بیان داشت: چنین سرمایهگذاری که باعث کسب بازدهی بدون ریسک میشود، باعث خواهد شد تا مردم پولهای خود را وارد بازار سرمایه نکنند؛ وجود چنین مسالهای باعث شده تا سهامداران بزرگ شرایط را برای ورود نقدینگی به بازار سهام مناسب نبینند.
حاج علیاکبر با تاکید بر اینکه افزایش نرخ بهره بانکی در کشورهای مختلف جهان و بهتبع آن شروع رکود جهانی است، خاطرنشان کرد: نرخ بهره بانکی آمریکا از ۰.۷۵ درصد به ۲.۵ درصد رسیده است و بسیاری از تحلیلگران پیشبینی میکنند که احتمالاً نرخ بهره بانکی امریکا به ۴.۵ درصد نیز افزایش یابد.
این کارشناس بازار سرمایه اظهار داشت: این موضوع تاثیر زیادی بر افت قیمت کامودیتی میگذارد و افت قیمت کالاهای جهانی بازار سرمایه ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
وی ابهام در آینده برجام را دیگر عامل تاثیرگذار در روند فعلی بازار سرمایه عنوان کرد و ادامه داد: طولانی شدن روند مذاکرات برجام موجب شده است تا ابهام در بازار سرمایه تداوم یابد، از سوی دیگر اگر برجام محقق شود به احتمال زیاد نرخ دلار به حدود ۲۵ هزار تومان کاهش مییابد. این موضوع تاثیر منفی کوتاهمدت بر بازار سرمایه خواهد داشت، زیرا که معاملات بورس در ایران کامودیتی محور است و کاهش نرخ ارز، زمینه ساز کاهش سودآوری شرکتهای بورسی خواهد شد.
حاج علیاکبر تاکید کرد: به نظر میرسد که بازار سهام برجام را در خود پیشخور کرده و با فرض تحقق برجام، شاخص کل بازار سهام ریزش نخواهد کرد.
این کارشناس بازار سرمایه اظهار داشت: در نیمههای نخست سال ۹۹ که شاخص کل بورس بدون پشتوانه بازدههای نجومی را به سرمایهگذاران میداد، موجب شد تا از نیمههای سال ۹۹ به بعد شاخص کل بازار سرمایه سقوط کند، به طوری که سهامداران با ناراحتی و زیان فراوان از این بازار خارج شدند.
وی عنوان کرد: پول جای ایمن را برای سرمایهگذاری انتخاب افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی میکند و تجربههای تلخ سال ۹۹ موجب شده تا مردم اعتماد خود را به بازار سهام از دست بدهند و از نظر مردم سرمایهگذاری در بازار سهام ایمن نیست.
حاج علیاکبر گفت: در میانمدت و در بلندمدت شاهد هستیم که نسبت P/E متوسط بازار سهام به کف چند ساله خود رسیده است. بررسی تحلیلگران نشان میدهد که ارزندگی بازار سهام به کف سال ۹۷ رسیده و این یعنی این که بازار سهام در ارزندهترین شرایط تاریخی قرار گرفته است.
این کارشناس بازار سهام گفت: اگر سهام را از نظر تکنیکالی بررسی کنیم، بسیاری از سهامها شرایط مساعدی برای رشد برخوردار هستند.
وی در پایان تاکید کرد: شاخص کل نیز کفسازی خوبی کرده است و از نظر تکنیکالی با نوسان ۱۰ درصد پایینتر و بالاتر شرایط برای صعود بازار سرمایه محیا است، بنابراین در میانمدت و در بلندمدت احتمالاً سرمایه گذاری در بازار سهام سودی بسیار بیشتر از سود بانکی را به سرمایه گذاران خواهد داد؛ لذا به سرمایه گذاران توصیه میکنم که از الان به چیدن پرتفوی متنوع روی بیاورند.
مدیریت ریسک و سرمایه در بازار فارکس
سربازان و معاملات شما
بازار را می توان به میدان جنگ تشبیه کرد. در این میدان معاملات نقش سربازان را دارند و ما فرمانده این جنگ هستیم. هیچ فرمانده ای انتظار ندارد همه سربازان سالم باقی بمانند و از قبل می داند تعدادی از سربازان کشته خواهند شد. از طرفی فرمانده جنگ از قبل نمی داند کدام سرباز زنده خواهد ماند و به همین جهت به همه سربازان امکانات یکسان می دهد و یکی را مسلح تر از دیگری نمی کند. هدف نهایی فرمانده جنگ پیروزی در میدان جنگ است نه زنده ماندن همه سربازان در میدان جنگ.
در معامله گری، هدف نهایی داشتن برآیند معاملات مثبت در یک دوره مالی بلند مدت است.
زمانی که درگیر معاملات هستیم از قبل نمی دانیم چه زمانی و کجا قرار است ضرر کنیم و از آنجا که در هر معامله احتمال ضرر وجود دارد، بنابراین به مدیریت سرمایه نیاز داریم.
مدیریت سرمایه دیدگاه محاسباتی و مکانیکی به مسائل دارد و سلیقه ای نیست (از فردی به فرد دیگر تفاوت ندارد).
با مدیریت سرمایه درگیر ریسک های خارج از کنترل نمی شویم و مهمتر از همه در هر معامله مقدار ریسک ما مشخص است و در نتیجه با افت سرمایه های بزرگ مواجه نخواهیم شد.
در ادامه به بررسی مهمترین شاخص های مدیریت سرمایه که در تصویر زیر مشخص شده اند می پردازیم.
نمونه گزارش سامانه معاملاتی متا تریدر 4
نرخ برد (WIN RATE) :
درصد معاملاتی که ضررده نیستند را مشخص می کند. در این شاخص معاملات با بازده صفر جزو معاملات سودده به حساب می آیند.
حس خوب کسب سود
این شاخص مهمترین عامل در روانشناسی معامله گر است و تاثیر مستقیمی بر روحیه معامله گر دارد اما به تنهایی هیچ معنایی ندارد، یعنی معامله گری با نرخ برد بالا لزوما معامله گر خوبی نیست. این شاخص در کنار شاخص های دیگر مدیریت سرمایه که در ادامه گفته می شود معنا پیدا می کند.
هر چه این شاخص بیشتر باشد احتمال سود کردن معامله گر در معاملات بیشتر بوده و در نتیجه تعداد ضررهای متوالی سیستم معاملاتی کاهش می یابد.
نرخ برد بالا به معنای سود بیشتر نیست. برای مثال فرض کنید معامله گری در چهار معامله پشت سر هم در هر کدام 2 دلار سود کرده باشد(8 دلار سود) اما در معامله آخر 10 دلار ضرر کرده باشد، در این مثال نرخ برد 80 درصد است اما بر آیند معاملات منفی است .
از آنجایی که داشتن سیستم معاملاتی با نرخ برد بسیار بالا افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی با توجه به ماهیت احتمالاتی بازار تقریبا غیر ممکن است:
در صورت مشاهده نرخ برد بالای 90 درصد باید سیستم معاملاتی شخص بررسی گردد؛ برای مثال معامله گر ممکن است در معاملات حد ضرر نمی گذارد و یا به صورت دستی معاملات را می بندد که در این حالت این آمار جعلی است و بدان نمی شود اتکا کرد.
از طرفی نرخ برد کمتر از 40 درصد هم مناسب نیست چرا که بیانگر این نکته است که احتمال ضرر کردن در هر معامله بیشتر از سود کردن است.
ریسک به بازده (RW/R) :
این شاخص از تقسیم میانگین سودها بر میانگین ضررها حاصل می شود.
این شاخص بیانگر توانایی سیستم معاملاتی در سود سازی است. این شاخص نیز مانند نرخ برد به تنهایی معنایی ندارد.
ریسک به بازده هر چه بیشتر باشد معاملات شما ضررهای بیشتری را پوشش می دهند و در واقع توانایی سیستم در جبران ضررها افزایش می یابد.
نرخ برد و ریسک به بازده با هم نسبت عکس دارند یعنی هرچه ریسک به بازده معاملات افزایش یابد نرخ برد معاملات کاهش می یابد و با کاهش نرخ برد ضررهای متوالی سیستم افزایش می باید.
کاهش احتمال برد با افزایش ریسک به بازده
در تصویر بالا فرض کنید در نقطه 1 وارد معامله فروش شده ایم. همانطور که می بینیم هر چه اهداف بزرگتری برای معامله تعیین کنیم عایدی ما بیشتر می شود اما به همان نسبت احتمال برد معامله کاهش می یابد زیرا از نقطه ورود دورتر می شویم و احتمال تاچ شدن هدف قیمتی ما هم کمتر می شود.
اگر با بالا بردن ریسک در هر معامله نرخ برد کاهش پیدا نکند، در واقع به سود دهی سیستم معاملاتی کمک کرده ایم.
نرخ ریسک به بازده خیلی زیاد هم به معنای عالی بودن سیستم معاملاتی نیست چرا که در این حالت احتمال برد کاهش پیدا می کند و از طرفی مشخص نیست چه تعداد از معاملات سود بوده است. برای مثال معامله گر در چهار معامله پشت سر هم در هر کدام 2 دلار ضرر میکند اما در معامله آخر 10 دلار سود میکند. در این حالت ریسک به بازده بزرگتر از یک است اما نرخ برد 20 درصد است .
نرخ ریسک به بازده کمتر از نیم(1/2) هم چندان مناسب نیست چرا که در این صورت توانایی سیستم معاملاتی برای جبران ضررها کاهش می یابد. (یعنی در هر معامله کمتر از نصف مقداری که ممکن هست ضرر کنیم احتمال سود داریم)
ریسک کم هم به اندازه ریسک زیاد مشکلاتی دارد و معامله گر دچار هزینه فرصت می شود یعنی با اینکه سیستم معاملاتی توانایی کسب سود بیشتر دارد اما معامله گر این سود را از بازار نمی گیرد.
توجه کنید که ریسک به بازده عدد ثابتی نداشته و با توجه به سیستم معاملاتی هر فرد تعیین شود. اینکه بگوییم ریسک به بازده هر چی بیشتر باشد بهتر است یا اعداد ثابتی برای آن در نظر بگیریم یک اشتباه رایج بین معامله گران تازه وارد است و به هیچ وجه منطقی نیست.
همانطور که در تصویر زیر می بینیم با افزایش ریسک تا یک مقطع زمانی بازدهی افزایش می یابد و در نقطه ای به بیشینه این نسبت میرسیم اما از یک مقدار حدی به بعد با افزایش ریسک دیگر تغییری در مقدار بازدهی نداریم و در ادامه با افزایش هر چه بیشتر ریسک، بازدهی کمتر و کمتر می شود.
رابطه ریسک و بازده
بیشتر معامله گران فقط به دنبال افزایش ریسک به بازده در معاملات به منظور سود بیشتر هستند اما توجهی ندارند که مقدار این ریسک باید متناسب با روحیه معامله گر و رفتار سیستم معاملاتی تعیین شود.
شاخص سودآوری (PROFIT FACTOR) :
سودآوری در معامله گری
تا اینجا متوجه شدیم که هیچ یک از دو شاخص بالا به تنهایی بیانگر سودده و ضررده بودن سیستم معاملاتی نیست و این دو شاخص در کنار هم معنا دارند.
از ترکیب دو شاخص بالا شاخص سود آوری حاصل میشود که بیانگر سودده یا ضرر بودن سیستم معاملاتی است.
اگر عدد این شاخص کمتر از یک باشد یعنی نتیجه معاملات ما ضررده است و اگر بزرگتر از یک باشد به معنای سود آور بودن نتیجه معاملات است و اگر یک باشد یعنی نتیجه معاملات صفر(برآیند صفر) است یعنی معامله کردن یا نکردن ما تفاوتی ندارد.
فرمول شاخص سودآوری:
با دقت در این فرمول متوجه می شویم که تعداد معاملات برنده اثر بیشتری در تغییر این شاخص دارد (چون نرخ برد در صورت کسر قرار دارد)، در واقع با افزایش تعداد معاملات برنده این شاخص نیز افزایش می یابد.
در صورت هرگونه تغییر در سیستم معاملاتی این شاخص مجددا باید محاسبه گردد. همچنین برای مقایسه چند سیستم معاملاتی متفاوت و بررسی عملکرد هر کدام می توان از این شاخص بهره برد.
بیشترین معاملات ضررده متوالی (MCL) :
در این شاخص بیشترین دفعات متوالی ضرر در معاملات را محاسبه می کنیم.
شاید سوال شود اصلا چرا به این شاخص نیاز داریم؟
واقعیت این است که انسان همیشه در مواقعی که تحت فشار قرار میگیرد رفتارهای خارج از کنترل و غیر ارادی از خود بروز می دهد که ریشه در نا خود آگاه دارد. حتما براتان پیش آمده که مواقعی که خیلی عصبانی یا ناراحت هستید تصمیمات و رفتارهایی بروز می دهید که بعدا وقتی به آنها فکر می کنید باور نمی کنید که آن رفتارها از شما سر زده است.
وقتی ما ضرر های پشت سر هم داریم بدترین حالت سیستم معاملاتی در حال روی دادن است و در این مواقع معامله گر رفتار های هیجانی و غیر ارادی از خود بروز می دهد. از آنجا که هر معامله گر روحیه ریسک پذیری متفاوت و آستانه تحمل متفاوتی در مواقع ضرر دارد پس باید بدترین حالت ممکن سیستم معاملاتی که همان تعداد ضررهای متوالی است را به دست آوریم که از دو طریق زیر ممکن است:
- از طریق بررسی گزارش گذشته سیستم: در این مورد با برررسی گزارش خروجی از متا تریدر و دیگر سامانه های معاملاتی در یک دوره مالی این مقدار را که تحت عنوان تعداد ضررهای متوالی (Maximum consecutive losses) است بدست می آوریم.
- مقدار احتمال برد را از صد کم میکنیم تا مقدار احتمال باخت بدست آید. سپس این مقدار را در تعداد معاملات انجام شده جامعه آماری بزرگ(ماهیانه یا سالیانه) ضرب می کنیم. از آنجا که در بدترین حالت ممکن این ضررها به صورت متوالی رخ می دهند پس در نتیجه عدد حاصل بیشترین ضرر متوالی سیستم را نشان می دهد.
پس از بدست آوردن مقدار بیشترین ضرر متوالی سیستم از هر دو روش، عدد بزرگتر را به عنوان بیشترین ضرر متوالی سیستم در نظر می گیریم.
بیشترین افت سرمایه قابل انتظار (EMDD) :
منظور از بیشترین افت سرمایه قابل انتظار مقداری است که معامله گر از لحاظ روحی در صورت از دست دادن آن می تواند تحمل کند. در اینجا باید مقداری لحاظ شود که اگر به یک باره از دست رود شخص دچار ضررهای بیش از حد و غیر قابل تحمل از لحاظ مالی و روحی نشود و این مقدار به صورت درصد بیان می شود.
مثلا معامله گری با توجه با در نظر گرفتن شرایط مالی و روحی خود قادر به تحمل 30 درصد افت سرمایه است.
در نظر گرفتن مقادیر افت سرمایه بیش از 60 درصد توصیه نمی شود.
ریسک در هر معامله (RPT) :
همه شاخص های بالا گفته شد تا بتوانیم نهایتا ریسک در هر معامله (RPT) را محاسبه کنیم.
ریسک در هر معامله
همانطور که فرمانده جنگ به تمام سربازان امکانات یکسان می دهد و یکی را به دیگری ترجیح نمی دهد ما نیز در معاملات باید نگاه مستقل و به دور از تعصب داشته باشیم و در هر معامله باید مقدار ریسک ما ثابت و مشخص باشد. (مثلا یکی از معاملات را به جهت خوش بینی با حجم بیشتر و یکی را با حجم کمتر وارد نمی شویم).
ریسک در هر معامله 1 درصد یعنی:
با چه حجمی وارد معامله شوم که در صورت فعال شدن حد ضرر، مقدار ضرر بشود یک درصد اصل سرمایه در اول دوره مالی.
مقدار این پارامتر با توجه به شاخص های بیشترین افت سرمایه قابل انتظار (EMDD) و بیشترین ضررهای متوالی سیستم (MCL) بدست می آید.
فرمول محاسبه ریسک در هر معامله (RPT) :
برای مثال فرض کنید مقدار ریسک قابل تحمل معامله گر 30 درصد باشد و تعداد ضرر های متوالی سیستم معاملاتی 5 عدد باشد، با تقسیم این دو عدد بر هم مقدار ریسک در هر معامله (6 درصد) بدست می آید.
توجه شود که مقدار این پارامتر نباید بیشتر از 10 درصد باشد.
تا اینجا در مورد شاخص های مهم مدیریت سرمایه سخن گفتیم و مقدار ریسک در هر معامله(RPT) را محاسبه کردیم.
در نوشته بعدی به نحوه استفاده از درصد ریسک در هر معامله (RPT) جهت محاسبه حجم ورود به هر معامله می پردازم.
در پایان اگر مطلب برایتان جالب بود، حمایت کنید و در دیگر شبکه های اجتماعی منتشر کنید.
مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس
حتی با وجود رشد چشمگیر بازار سرمایه ایران طی چند سال اخیر و کسب سودهای کوچک و بزرگ توسط صاحبان سرمایه، نباید روزهای سخت بازار بورس را فراموش کرد. ذات بازارهای مالی افت و خیز است و افراد باید در جایگاه خود بتوانند با مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس، بهترین نتیجه را از این بازار بزرگ کسب کنند.افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران باشد. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، تفکر منطقی با برنامهریزی دقیق معاملاتی برای فرد الزامی است. در ادامه قصد داریم تا ابتدا مدیریت سرمایه را بررسی کنیم و به خصوص در این زمینه با مدیریت ریسک آشنا شویم. معاملهگری که از آرامش روحی بیشتری در زمان معاملات برخوردار بوده و تمام ریسکهای ممکن را شناسایی و با در نظر گرفتن آنها اقدام به سرمایهگذاری کرده، قطعا موفقیت را بهتر از دیگر معاملهگران لمس میکند.
مدیریت سرمایه چیست؟
دانش و مهارت سرمایهگذاری در بازار مالی با متحمل شدن ریسک حداقلی و نتیجه کسب بازدهی افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی حداکثری را مدیریت سرمایه مینامند. در بحث مدیریت سرمایه کنترل ریسک و حفظ دارایی از اصلیترین قوانین است. برای درک وابستگی مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک جالب است بدانید که حتی برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه را همان مدیریت ریسک مینامند. به عبارتی برای مدیریت سرمایه و به دست آوردن بازدهی مورد انتظار باید مقدار ریسک مشخصی را بپذیرید. اما دقت داشته باشید که باید سطح ریسکپذیری خود را از قبل از ورود به معاملات تعیین کنید. این کار به منظور جلوگیری از ضررهای سنگین مالی انجام میشود. با مشخص بودن بازده مورد انتظار و سطح ریسکپذیری و ایجاد تعادل در این مفاهیم، باید در نهایت برای کسب سود، امکان تحمل ضرری معقول نیز پیش روی شما باشد.
قوانین مدیریت سرمایه در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر زیادی داشته باشد. با ترکیب استراتژی معاملاتی درست و مدیریت سرمایه به مرور زمان شاهد رشد سرمایه خود خواهید بود. جزئیات نقشه راه مدیریت سرمایه وابسته به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی و روحیات شخصی او است. با تعیین این معیارها سرمایهگذار در برابر درجه ریسکپذیری خود در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر قرار خواهد گرفت تا از قواعد مدیریت ریسکی متناسب با شخصیت سرمایهگذاری خود استفاده کند.
امروزه برای مدیریت سرمایه و ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. این روشها فرمول مشخصی ندارند؛ اما برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه وجود دارند.
مدیریت ریسک چیست؟
مفهوم مدیریت ریسک در بازار سرمایه اهمیت زیادی دارد و نقش آن در معاملات پررنگ است. برای یک معاملهگر بهترین کار این است که ریسک را به خوبی بشناسد و آن را درک کند. از آنجاست که به جای ترسیدن میتواند به کنترل ریسک بپردازد.
همیشه ریسک به معنی خطر نیست. شاید به دلیل این که ریسک از نظر برخی از معاملهگران مساویست با خطر، بسیاری افراد دوست دارند تا جایی که امکان دارد از آن پرهیز کنند. اما موضوع این است که میتوان مدیریت ریسک را به کار گرفت تا خطرات موجود معاملات را حذف کرد. ریسک ذات بازار مالی است؛ اما رمز موفقیت در این است که بدانید چه ریسکهایی را باید در نظر بگیرید و برای آنها برنامهریزی کنید.
در زمینه مدیریت ریسک مسئله اصلی این است که افراد یا خیلی زیاد ریسک معاملاتی را میپذیرند و یا اصلا ریسک را نمیپذیرند. در مدیریت ریسک تعادل در این مسئله بسیار اهمیت دارد و یکی از رموز اصلی موفقیت در بازار سرمایه محسوب میشود. اجتناب کامل از ریسک به هر قیمتی میتواند فرصتهای خوب معاملاتی را از بین ببرد.
در تعاریف، ریسک در بازار بورس را میتوان به طور کلی به دو دسته تقسیم کرد. انواع دیگر ریسک را میتوان زیرمجموعه این دو ریسک محسوب کرد. ریسکها به طور کلی به ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک تقسیم میشوند.
ریسک سیستماتیک
ریسک سیستماتیک از کل سیستم ناشی میشود. وقوع حوادث سیاسی یا اقتصادی میتواند تمام بازار را با ریسک تغییر مواجه کند. ریسک سیستماتیک کل بازار را درگیر میکند و در زمان رخداد آن تفاوتی بین سهام ارزنده بازار با دیگر سهام وجود ندارد. به عنوان مثالی برای ریسک سیستماتیک میتوانیم به شیوع ویروس کرونا در جهان اشاره کنیم. با شیوع کرونا تمام بازارهای مالی جهانی به خصوص در ماههای نخست سال 2020 دچار افت قیمت شدند. ریسک سیستماتیک قابلیت حذف از سرمایهگذاری ندارد. حتی به دلیل این که مدیریت این ریسک از توانایی سرمایهگذار خارج است، آن را ریسک غیر قابل اجتناب نیز مینامند.
ریسک نرخ بهره، ریسک تورم در اقتصاد، ریسک سیاسی کشور، ریسک تجاری یا محدودیت ناشی از قوانین یا تحریم و ریسک نوسانات نرخ ارز از جمله ریسکهایی هستند که در دسته ریسکهای سیستماتیک قرار داده میشوند و اجتناب از آنها ممکن نیست.
ریسک غیر سیستماتیک
دسته دوم از ریسک را ریسک غیر سیستماتیک مینامند. در ریسک غیر سیستماتیک بخشی از بازار افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی تحت تاثیر قرار میگیرد. در حقیقت این بزرگترین تفاوت این دو دسته ریسک است. گاها حتی تنها یک یا چند شرکت با ریسک غیر سیستماتیک تحت تأثیر قرار میگیرند. این ریسک ناشی از مشکلات درونی شرکتها بوده و به موارد داخلی شرکت یا یک صنعت خاص باز میگردد. این نوع ریسک قابل کاهش و یا حتی حذف کلی است. البته برای این کار نیاز به تدبیراندیشی کلان وجود دارد.
برای مثال مشکلات موجود در مدیریت شرکت و یا حتی استفاده نادرست از منابع میتواند هزینهها را افزایش و به تبع سود را کاهش دهد. بنابراین این مدل ریسک مربوط به مشکلات درونی شرکت است و نمیتواند تأثیر منفی روی شرکتهای دیگر یا کل بازار بگذارد. ریسک غیر سیستماتیک را ریسک قابل اجتناب نیز مینامند؛ زیرا توانایی حذف آن وجود دارد.
با توجه به این که کنترل ریسک سیستماتیک از توان ما خارج است، زمانی که صحبت از مدیریت ریسک میشود، مقصود تغییر در ریسک غیر سیستماتیک است. ریسک عملیاتی شرکت، ریسک مربوط به تغییر قوانین مربوط به حوزه فعالیت شرکت، ریسک اعتباری، ریسک خرید مواد اولیه و … نمونهای از انواع ریسکهای غیر سیستماتیک محسوب میشوند.
چطور میتوانیم ریسک را مدیریت کنیم؟
در مدیریت ریسک ما ابتدا باید بتوانیم نوع ریسک را مشخص کنیم. برای مثال باید ریسکهای موجود در شرکت و حتی ریسکهای موجود در بازارهای گوناگون شناسایی شوند. پس از شناخت ریسک باید به دنبال حداقل سازی ریسکهای هر دارایی موجود در سبد دارایی باشیم. حتی پس از شناسایی فرصتها و تهدیدهای موجود، در صورتی که خطر جدی برای سهم شناسایی شد باید تصمیم به فروش آن سهم بگیریم.
برای فعالیت در بازار بورس باید بتوانیم اشتباه کردن را بپذیریم و قبل از اینکه مشکلات توانایی تصمیمگیری را از ما بگیرند، از معامله خارج شویم. در افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی این بین داشتن استراتژی معاملاتی یکی از ضروریترین بخشهای مدیریت ریسک است. معاملهگر موفق باید بداند در چه نقاطی برای خرید و فروش سهم اقدام کند و وارد سهم شود. گاهی به امید درست شدن شرایط و باقی ماندن در یک موقعیت معاملاتی شرایط روز به روز بدتر شده و دارایی از بین خواهد رفت. بنابراین مفاهیمی مانند حد ضرر به وجود آمدهاند که آشنایی با آنها از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه است
تعادل در ریسک چگونه ایجاد میشود؟
برای رسیدن به تعادل در سرمایهگذاری ریسک غیر سیستماتیک باید به حداقل ممکن برسد. این کار را میتوان با ایجاد پرتفویی متشکل از سهمهای گوناگون ممکن کرد. پس از بررسی سهمها و شناسایی ریسکهای موجود باید به بررسی بیشتر دارایی خود بپردازیم تا بتوانیم با ایجاد تغییرات بزرگ و کوچک ریسک را برای سرمایهگذاری خود کاهش دهیم. برای این کار میتوانیم از کنار هم قراردادن سهامی که دارای ریسکهای مشابه هستند، در سبد سرمایهگذاری خود پرهیز کنیم. برای مثال اگر سهام شرکتی دارای ریسکی مشخص است، بهتر است شرکت دیگری با همین ریسک در سبد خود نداشته باشیم و برای پوشش ریسک، سهام شرکتی را خریداری کنیم که شکل دیگری از ریسک غیر سیستماتیک را با خود به دوش میکشد.
این حالت تعادلیترین حالت ممکن در بازار سهام است که با تنوع بخشی و تشکیل سبد سرمایهگذاری به وجود میآید.
از طرفی برای کاهش ریسک بهتر است تا از صنایع نیز بهترین سهمها را انتخاب و خریداری کنیم. اگر تمام سرمایه خود را روی یک شرکت سرمایهگذاری کنیم، تمام دارایی خود را در معرض ریسک آن سهم قرار دادهایم. در صورتی که تشکیل سبد سهامی که سهام مختلف را از صنایع مختلف با میزان ریسک مختلف در خود دارد، نقش مؤثری در متعادل ساختن ریسک و حداکثرسازی سود دارد.
البته برای متعادل ساختن ریسک نباید نقش تنوع بخشی سرمایهگذاری در حوزههای مختلف را فراموش کرد. به عبارتی هر بازار مالی با توجه به رکود و رونق موجود میتواند جذاب باشد. در این شرایط میتوان زمانی که بازار مالی خاصی با ریسک زیادی مواجه شده است، در بازار مالی دیگری سرمایهگذاری کرد و از این طریق نیز به تعادل رسید. یک سرمایهگذار موفق باید بتواند در خصوص بازارهای مالی متفاوت بررسیهای لازم را انجام دهد و شرایط آنها را تحلیل کند. این را نیز مد نظر داشته باشید که در صورت تغییرات ناگهانی یک بازار نیاز به تغییر سریع آن نیست. گاهی پس از مدت کوتاهی شرایط به حالت اولیه باز میگردد.
نکاتی که در زمینه مدیریت سرمایه و ریسک باید رعایت کنید
پس از اینکه مفهوم مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را درک کردیم، باید بتوانیم از آن در معاملاتمان استفاده کنیم. اما مدیریت سرمایه در بازارهای مالی نیاز به رعایت یکسری قواعد مرسوم دارد. در ادامه قصد داریم تا توصیههای رایج در این زمینه را بررسی کنیم:
_ حتما پیش از ورود به موقعیت معاملاتی ریسک و بازدهی که از معامله انتظار دارید را تعیین کنید.
_ تعیین حد ضرر برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتر یکی از ارکان اصلی مدیریت ریسک در بازار سرمایه است. با رشد قیمت سهم باید حد ضرر را به صورت پلهای تغییر دهید تا با شرایط جدید هماهنگ باشد.
_ طبق اصول سرمایهگذاری حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی 3 درصد است.
_ در صورت وجود چندین موقعیت معاملاتی باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم کرد.
زمانی که به بازدهی زیاد معاملات میاندیشید، ریسک سنگین آن را نیز مد نظر داشته باشید. زیرا همانطور که میدانید سود بیشتر مساویست با ریسک بیشتر معاملات.افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی
_ برای معاملات خود حد سود تعیین کنید. هیچ سهمی تا ابد رشد نخواهد کرد. بنابراین گاهی به طمع سود بیشتر ممکن است به ناگاه وارد یک شرایط نزولی شده و سود و سرمایه خود را از دست بدهید.
سخن پایانی
به عنوان یک سرمایهگذار موفق در بازار سرمایه باید دیدگاه کاملی راجع به ریسک داشته باشیم و بتوانیم افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی ریسک سهام مختلف را شناسایی کنیم. از ریسک کردن نترسید و به جای آن مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را فرا بگیرید. ریسک عضوی جدانشدنی از بازارهای مالی است و باید از آن استفاده کرد تا با مدیریت درست شرایط بهترین موقعیتهای معاملاتی را شکار کرد. این نکته را نیز فراموش نکنید که برای سرمایهگذاری موفق باید پیش از ورود به بازار دورههای آموزشی لازم را گذرانده باشید و بتوانید بازار را تحلیل کرده تا بهترین مدیریت سرمایه را برای دارایی خود انجام دهید.
اصول تعیین حجم معاملات در بازار سهام
در مطالب پیشین از سری مقالات مدیریت سرمایه بلاگ آسان بورس، به اهمیت مدیریت دارایی در معاملات بازار سهام و مفاهیم اصلی این مبحث یعنی ریسک، بازده و ارتباط آنها با یکدیگر اشاره نمودیم.در این مقاله، به شرح اصول تعیین حجم معاملات بر اساس ریسک، خواهیم پرداخت.
حجم معامله عبارت است از؛ تعداد واحدهایی از یک دارایی که با پرداخت معادل قیمتی، میتوانیم مالکیت آن را بدست آوریم. واحد شمارش دارایی در انواع بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. برای مثال؛ شمشهای طلا را بر اساس گرم، ارزها را بر اساس اسکناس با عدد مشخص و سهام شرکتها را بر اساس برگه سهم معامله میکنند. به بیان سادهتر حجم معاملات در بازار مالی، از تقسیم مقدار سرمایه بر قیمت هر واحد دارایی، محاسبه میشود. مثلاً اگر شما ۱۰۰ میلیون تومان سرمایه در اختیار داشته و قیمت هر برگه سهم شرکت ملی صنایع مس ایران معادل ۲۰۰ تومان باشد؛ حداکثر میتوانید ۵۰۰ هزار برگه سهم از این شرکت را خریداری کنید.
از بررسی محاسبات فوق، در نگاه اول اینگونه استنباط میشود که با مفهوم بسیار سادهای مواجه هستیم و به راحتی هر کس میتواند پیش از ورود به معامله، عدد نهایی حجم را محاسبه نموده و سپس اقدام به خرید سهام نماید! اما منظور از تعیین حجم معاملات، گزینش حجم بهینه متناسب با ریسک احتمالی موقعیت معاملاتی است که در ادامه به نحوه انجام محاسبات آن میپردازیم.
علت اصلی اهمیت تعیین حجم معاملات در بازارهای مالی، توجه به ریسک معامله و رعایت مدیریت سرمایه است. زیرا ریسک ناشی از یک موقعیت معاملاتی، کاملاً با حجم سرمایه گذاری مرتبط است.
حجم بالاتر، سود بیشتر!؟
زمانی که با حجم بالایی وارد معامله شویم، ریسک بالاتر و بالطبع بازدهی بیشتری نیز در انتظارمان خواهد بود؛ زیرا در هر دو حالت صحیح یا غلط بودن پیشبینی ما نسبت به وضعیت آتی بازار، به دلیل اینکه تعداد بیشتری از آن دارایی را در اختیار داریم، به همان نسبت سود و زیان بیشتری هم خواهیم داشت. سرمایه گذاری صحیح و منطقی بدین معنی است که، هیچگاه تمام سرمایه خود را درگیر یک موقعیت معاملاتی خاص نکنیم و همیشه با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل، حجم معامله مد نظر خود را تعیین نماییم. در واقع باید با بخشی از سرمایه خود وارد بازار شده و نقاط خروج مشخصی داشته باشیم تا، قسمت کوچکی از دارایی خود را در معرض خطر قرار داده و به بقای بلند مدت ما در بازار، آسیبی وارد نشود.به منظور تبیین تأثیر حجم در ریسک و بازده ناشی از سرمایه گذاری، یک موقعیت معاملاتی زیانده را با دو معاملهگر دارای رویکرد مدیریت سرمایهای متفاوت، شبیه سازی و قیاس میکنیم.افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی
با بررسی جزئیات جدول فوق متوجه میشویم که، سرمایه گذار «الف» هیچگونه استراتژی کنترل ریسکی نداشته و با تمام موجودی حساب خود وارد این موقعیت معاملاتی شده و در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه، حدوداً یک سوم از دارایی خود را تنها در یک معامله از دست داده است! اما در طرف مقابل، سرمایه گذار «ب» بر اساس استراتژی مدیریت ریسک شخصی، با بخش کوچکی از کل سرمایه خود وارد بازار شده و در نتیجه زیان کمتری متحمل شده است.
جبران ضرر و افزایش حجم معاملات
هنگامی که درصد ریسک و حجم یک معامله را مشخص میکنیم، بهتر است به فکر جبران ضرر احتمالی نیز باشیم؛ زیرا وقوع خطا در پیشبینیها کاملاً امکان پذیر بوده و ما به عنوان یک معاملهگر، باید پس از وقوع ضرر نیز توان ادامه فعالیت و جبران زیانهای قبلی را داشته باشیم. در مورد معاملهگر «الف» کاملا روشن است که برای جبران یک ضرر ۳۰ درصدی حتی با صرف نظر از مشکلات روحی و روانی پس از وقوع زیانهای سنگین، طبق محاسبات ریاضی و مبحث افت سرمایه که در مقاله قبلی به آن اشاره شد؛ باید ۴۳ درصد سود کند تا به نقطه سر به سر برسد. اما به دست آوردن چنین سودی در بازار سهام، اصلاً کار آسانی نیست! کما اینکه بسیاری از معاملهگران پس از وقوع چنین وضعیتی، نوعی حالت تهاجمی نسبت به بازار گرفته و گمان میکنند؛ باید با معاملات متوالی و افزایش حجم، اقدام به جبران افت سرمایه خود نمایند. چنین رویکردی، قطعاً منجر به نابودی کل دارایی این افراد خواهد شد. بنابراین عدم رعایت مدیریت ریسک، وصف حال معاملهگران بازنده و غیرمنطقی است که، بعید به نظر میرسد حضور بلند مدتی در بازار مالی داشته باشند! اگر در مثال فوق نتیجه معامله سودده باشد؛ سود هنگفتی نصیب سرمایه گذار «الف» خواهد شد اما، همانطور که قبلاً گفتیم؛ نباید صرف بدست آوردن سود بیشتر، سرمایه خود را به خطر بیندازیم. در ادامه میخواهیم، یک مثال معاملاتی با جزئیات کامل و رعایت چهارچوبهای کلی مدیریت سرمایه را، برای شما ذکر کنیم.
معاملهگری بر اساس تحلیل تکنیکال کلاسیک در بورس تهران به داد و ستد سهام میپردازد. با مشاهده یک سیگنال خرید مطمئن در نمودار قیمتی شرکت فولاد مبارکه اصفهان، این شخص وارد موقعیت خرید میشود.
همانگونه که در نمودار بالا مشاهده میکنید؛ قیمت با شکست نقطه تلاقی سطح مقاومتی و خط روند نزولی که، یکی از بهترین سیگنالهای خرید در تحلیل نموداری میباشد؛ روند صعودی خود را تأیید کرده و یک موج افزایشی قدرتمند در حال شکل گیری است.این فرد افق سرمایه گذاری کوتاه مدتی داشته و بازه زمانی معاملات وی، حداکثر یک ماهه است. به همین دلیل در محاسبات بازده مورد انتظار، مواردی نظیر سود نقدی، حق تقدم سهام و… را در نظر نمیگیرد. جدول زیر، جزئیات این موقعیت معاملاتی را نشان میدهد.
پس از مشخص شدن جزئیات ورود و خروج از معامله طبق نمودار سهم، حداکثر مقدار ریسک را طبق استراتژی مدیریت سرمایه معین نموده و به منظور تعیین حجم موقعیت معاملاتی مذکور، باید مقدار ریالی ضرر احتمالی را بر حاصل تفریق نقطه ورود تا حد ضرر تقسیم نماییم.
۹۲۳۰ = (۴۹۰-۴۲۵) ÷ ۰۰۰/۶۰۰
سپس بر اساس مقدار حجم بدست آمده، بازده و بقیه جزئیات معامله مشخص خواهند شد.در نتیجه مشاهده میکنیم که، با مدیریت حجم معاملات و تعیین نقاطه خروج بهینه، به سادگی میتوان ریسک را کنترل نموده و از بروز شرایط بحرانی در فرآیند معاملهگری خود، پیش گیری کنیم.در مقالات بعدی، به تشریح کامل مفاهیم حد سود و زیان و بهترین روشهای انتخاب نقاط خروج از بازار خواهیم پرداخت.
نکات مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
معاملات بیش از حد تهاجمی شاید بزرگترین اشتباهی است که معامله گران تازه کار مرتکب میشوند.
شما باید این نکته را همیشه در ذهن داشته باشید که اگر معامله برگردد تحمل چنین ضرری را دارید یا نه ؟
۳- واقع بین باشیم
از دلایلی که معامله گران تازه کار، معاملات بیش از حد تهاجمی دارند این است که انتظارات آنها واقعبینانه نیست. آنها فکر میکنند که معاملات تهاجمی به آنها کمک خواهد کرد تا سریعتر سرمایهگذاری خود را انجام دهند و به نتیجه دلخواه برسند. بهترین معامله گران بازده ثابتی دارند. تعیین اهداف واقعبینانه و حفظ یک رویکرد محافظه کارانه، راه درست برای شروع معامله است.
۴- اشتباه خود را بپذیرید
قاعده طلایی تجارت این است که سودهای خود را اداره کنید و ضررها را کاهش دهید. وقتی شواهد روشنی مبنی بر اینکه شما یک تجارت بد انجام دادهاید وجود دارند، به سرعت از آن خارج شوید.
۵- خود را برای بدترین شرایط آماده کنید
ما نمیتوانیم آینده بازار را بدانیم، اما شواهد زیادی از گذشته داریم. آنچه که پیش از این اتفاق افتاد ممکن است تکرار نشود، مهم است که نگاهی به تاریخچه جفت ارزی که در حال خرید و فروش آن هستید، داشته باشید.
در مورد این فکر کنید که اگر یک سناریوی بد دوباره اتفاق بیفتد باید از خودتان محافظت کنید. احتمال وقوع شوکهای قیمتی را دستکم نگیرید. در سال 2019 انس جهانی طلا در مدت 4 هفته بدون توقف حدود 150 دلار افزایش قیمت داشت.
۶- حد ضرر معامله را مشخص کنید
در مورد این که چه سطوحی را هدف قرار میدهید فکر کنید و این که چه چیزی را از دست میدهید، و یا اینکه تاب مقاومت در برابر سقوط را دارید انجام این کار به شما کمک میکند تا انضباط خود را در گرمای تجارت حفظ کنید
۷- انواع دستورات حد توقف ضرر
برای مدیریت سرمایه این کار به کاهش خسارات کمک میکند زمانی مفید است که قادر به نظارت بر بازار نیستید.حداقل اگر نمیخواهید از یک سفارش واقعی در بازار استفاده کنید، باید از یک توقف ذهنی استفاده کنید. زنگ های هشدار قیمت نیز مفید هستند.
۸- تجارت خود را در یک سرازیری افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی انجام ندهید
بعد از یک باخت بزرگ، وسوسه میشوید که سرمایهگذاری خود را با انجام تجارت بعدی بازگردانید. افزایش ریسک در زمانی که سرمایه در معرض ریسک شما مورد ضرر قرار گرفته است، بدترین زمان برای انجام آن است.
در عوض، سایز معاملات خود را در یک خط پایین تر از ضرر کاهش دهید یا استراحت در نظر بگیرید تا اینکه بتوانید یک تجارت با احتمال موفقیت بالا را شناسایی کنید.
همیشه روی یک خط مشی، هم از نظر احساسی و هم از لحاظ اندازه موقعیت معاملات خود باقی بمانید.
۹- ضریب اهرمی را درک کنید
در بحث مدیریت سرمایه اهرم این فرصت را میدهد تا سودهای حاصل از سرمایه ای که در معرض ریسک قرار دادید را افزایش ریسک معاملات بازارهای مالی بزرگ کنید، اما پتانسیل خطر را نیز افزایش میدهد. این ابزار مفید است اما درک اندازه ریسک مجموع شما، بسیار مهم است.
۱۰- راه طولانی در پیش دارید
به این دلیل که موفقیت یا شکست یک سیستم تجاری با عملکرد آن در بلند مدت مشخص خواهد شد بنابراین نسبت به موفقیت یا شکست کسبوکار فعلی خود بسیار محتاط باشید.
دیدگاه شما