لزوم تغییر نگاه به مسکن!
با گسترش شهرها و رشد جمعیت شهرنشین مقوله مسکن یکی از گره های اصلی اقتصادی مردم و دولتها شده است. اما در ایران به نظر می رسد تفاوت نگاه دولت، مسئولان شهری و البته مردم به مسکن مشکلی است که تا حل نشدن آن داستان خانهدار شدن مردم همچنان رویایی دور و دست نیافتنی بماند. روی کار آمدن دولت یازدهم که مصادف بود با رکود شدید اقتصادی همراه تورم حدود 50 درصدی شتابنده و میراث سنگین دولت دهم در زمینه مسکن پیچیدگی آن را چند برابر کرده است. دولت تلاش دارد تا با ترفندهایی از پرداخت وام مسکن و وام نوسازی بافتهای فرسوده گرفته تا پیش بردن بحث مسکن اجتماعی و . راهی برای رونق بازار مسکن و ساختوساز بیابد تا بلکه از این راه رخوت را از چهره اقتصاد بهزداید و آن را به تحرک وادارد، از سوی دیگر شهرداری نیز در هر جای تهران کارگاهی علم کرده تا بهتواند به شهر و به طبع آن به بخش مسکن رونق بدهد. پل هوایی صدر، دریاچه مصنوعی چیتگر، مال سازی در گوشه گوشه تهران، پارک آبوآتش و باغ پرندگان، پارک جنگلی و باغوحش در شمال غرب تهران و سورتمه هوایی در گلاب دره، پلهای غیر همسطح در مینیسیتی نمونههایی از این تلاش برای رونق ساختوساز هستند، تلاشهایی که چه بسا خود گرهی زده بر گره بیخانههایی که در حسرت خانهدار شدن رخوت بازار مسکن را نظاره میکنند.
از دید یک ناظر بیرونی اقدامهای دولت و شهرداری تهران مانند حرکت پاروزنان قایقی هستند که هر دو در یک سوی قایق پارو میزنند و در نتیجه قایق چون کشتی بی لنگری میماند که هربار به سویی پهلو میدهد و گاه در دایره باطل کنشهای ضد و نقیض گرفتار میآید. شهردار به قصد رونق ساختوساز به ایجاد مطلوبیت برای زمینهای شهری اصرار دارد و دولت تلاش دارد با خلق پول و ایجاد بازار بر میزان ساختوساز بیفزاید. شهرداری از رونق ساختوساز درآمد ایجاد میکند و دولت پول میدهد تا رونق ایجاد کند. اما آنچه به دست میآید تولید رانت برای ساختوساز است! اگر شهرداری از رانت زمین برای خود درآمد به دست میآورد اما دولت از رانتی که ایجاد میکند باری نمیبندد هیچ، مانعی بر سر راه خود نیز میآفریند! در یک کلام آنچه که دولت در ارتباط با بخش مسکن در نظر نمیگیرد این است که نمی توان با نگاه کالایی به مسکن و قراردادن آن در رابطه عرضه و تقاضا مشکل مسکن را حل کرد و از سوی دیگر از مسکن لکوموتیوی ساخت برای راه انداختن اقتصاد سخت خوابیده کشور. چرا! داستان روشن است. هماینک بیش از نیمی از جمعیت تهران و شهرهای بزرگ در خانههای استیجاری زندگی میکنند، پس تقاضا برای مسکن وجود دارد ولی بازار راکد است. چرا! چون متقاضی توانایی خرید خانه را ندارند. اما برخلاف مکانیسم عرضه و تقاضا که باید موجب تنظیم بازار شود، عقربه قیمت مسکن در بالاترین میزان خود میخکوب شده است. چرا؟ چون شهرداری از طریق اقدامهای عمرانی که منجر به مطلوبیت کاذب زمین میشود به ایجاد رانت زمین دامن می زند، و دولت نیز با نگاه کالایی خود به مسکن که در تلاش های نومیدانه برای کمک به ایجاد نقدینگی برای بیخانهها و در نهایت بالا بردن قدرت خرید آنها نهفته است به ایجاد رانت زمین دامن زده و اقدامهای خودش را خنثی میکند. در واقع در این حالت مکانیسم بازار یا به زبان سادهتر عرضه و تقاضا عمل نمیکند، و ازآنجا که زمین و مسکن کالای وارداتی نیست و نمیتوان با واردات بازار را مدیریت کرد در نتیجه مشکل تامین مسکن مردم لاینحل میماند. در همه جای جهان نگاه کالایی به مسکن یا به بروز بحران اقتصادی ختم شده یا به شورشهای خیابانی. این موضوع مربوط به امروز و دیروز نیست. مثلا یکی از ریشههای رکود عظیم و تاریخی سال 1929 آمریکا در سرمایه گذاری های بزرگ مقیاس بورس بازان بر زمینهای حومه فلوریدا بود. نگاهی به آغاز بحرانهای عظیم اقتصادی اخیر آمریکا و اروپا و ژاپن، یا بحرانهای اجتماعی سالهای 1990 تا 2000 در کشورهای برزیل و آرژانتین نشان میدهد که این بحرانها ریشه در بخش مسکن داشته یا اینکه مسکن در بروز آنها نقش داشته است. شرایط بروز این بحران ها نیز تا حدودی یکی بوده، زیرا در هنگام رونق بازار مسکن عده زیادی به سرمایهگذاری در این بازار روی میآورند. بانکها نیز با سرمایهگذاری در بخش مسکن و دادن وام در قبال رهن آن منابع زیادی را به این بخش تزریق میکنند که موجب رشد بادکنکی قیمتها شده و در نتیجه قیمت مسکن بهجایی میرسد که ارزش رشد آن کمتر از میزان رهن یا بهرهای است که به سرمایهگذار میرسد. در نتیجه تقاضا برای خرید مسکن کاهش یافته، سرمایهگذار از این بازار تغییر نگاه بورسبازان؟ کوچ کرده و با ترکیدن حباب قیمتها تقاضا عکس شده و به قاعده روانی بازار همه فروشنده میشوند. در بحران اخیر آمریکا بسیاری از صاحب خانهها به علت بدهی به بانکها که چند برابر بیشتر از بهای اصلی خانه بوده؛ خانه خود را رها کرده و گریختهاند در حالی که بانک نیز برای حراج خانه در رهن نتوانسته مشتری مناسبی بیابد و تن به تغییر نگاه بورسبازان؟ ورشکستگی داده است. همچنین در بروز رکود اقتصادی ژاپن که از حدود 15 سال پیش تاکنون که هم چنان ادامه دارد نقش بورس بازی بانکها و سرمایهگذاران بر روی خرید و فروش مسکن بسیار آشکار بود.
اینک اگر این گزاره را بپذیریم که مسکن نیازی است که بایستی برآورده شود و آنچه موجب ریخت و پاش و قیمتهای نجومی در بخش مسکن در تغییر نگاه بورسبازان؟ ایران شده در اثر ایجاد رانت زمین است، آنگاه دولت میتواند با تملک زمینهای شهری و شهرکسازی از طریق شرکتهای تعاونی و خصوصی و تخصیص وام به شرکتها و نه افراد برای ساخت خانه و ایجاد سازوکار مناسب احداث خانههای اجتماعی و روشهایی مانند اجاره به شرط تملیک گام بزرگی در راه خانهدار شدن مردم بردارد. این اقدام میتواند به صنعتی شدن ساختوساز منجر شده، اشتغالزایی پایدار و سودآور در بخش مسکن پدید آورده، سرمایهگذاران را به خانه سازی جلب کرده، باعث رونق در بخشهایی که به صنعت ساختمان ارتباط دارند بشود؛ وگرنه اقدامهایی از جمله پرداخت وام به افراد و ادامه عملیات سودورزانه شهرداری یا بی اثر بوده یا موجب افزایش کاذب قیمت زمین و در نتیجه فربهتر شدند غول رانت میشود، غولی که هرگونه اسراف و ریخت و پاش و عدم بهرهوری در امر ساختوساز را بلعیده و با ایجاد ارزش افزوده کاذب در همچنان بر همین پاشنه خواهد چرخید!
تغییر نگاه بورسبازان؟
رالی بزرگان بورس در سوپر کانال
۶۰ روز معاملاتی از سال ۹۹ میگذرد و در این مدت کوتاه میانگین بازده بورس از ۱۷۱ درصد فراتر رفته است. در این میان بزرگان بازار جلوهگری کرده و در کانون توجه معاملهگران قرار گرفتهاند. جایی که در برابر رشد ۲۲۵درصدی شاخص ۳۰ شرکت بزرگ (بهعنوان معیاری برای رشد قیمت سهام با ارزش بازار بالا)، شاخص کل هموزن (با اثرگذاری یکسان تمام نمادها) به افزایش ۱۴۳ درصدی بسنده کرده است. در نیمه دوم سال ۹۸ این کوچکترها بودند که گوی سبقت را از دیگر سهام ربوده بودند. اما دلیل این چرخش نگاه چیست؟
همانطور که اشاره شد یکی از مهمترین تغییرات بورس تهران در سال جاری سبقت شاخص ۳۰ شرکت بزرگ بازار از شاخص هموزن است. نیمه دوم سال گذشته عکس این روند را شاهد بودیم و این سهام گروههای کوچک و به اصطلاح چابک بودند که در یک رالی پرشتاب صعودی قرار گرفته و به این ترتیب شاخص کل هم وزن را با رشد بیشتری نسبت به دیگر نماگرهای بازار همراه کرده بودند. در این میان دلایلی چند میتوان برای سبقت گروههای بزرگ و عمدتا کالایی در رشد قیمت عنوان کرد.
بازوی اثرگذار ETFها
آخرین روزهای فروردین ماه بود که رئیس سازمان خصوصیسازی از واگذاری باقیمانده سهام دولت در بورس در قالب صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله (ETF) خبر داد. علیرضا صالح در تشریح جزئیات واگذاری سهام شرکتهای دولتی، اعلام کرده بود: ۱۸ شرکت دولتی که قرار است در قالب سه صندوق ETF پذیرهنویسی شوند شامل بانک و بیمه، پالایشگاه و فلزات و خودرو میشوند. ۱۴ اردیبهشتماه اما مرحله اول این واگذاریها با پذیرهنویسی سهام بانکها و بیمهها آغاز شد. این موضوع را اما میتوان یکی از دلایل رشد قیمت بزرگان بورسی قلمداد کرد. جایی که عموم فعالان بازار سهام معتقدند از آنجا که دولت به عرضه سهام مذکور اقدام کرده، در ادامه نیز به حمایت از این شرکتها محکوم است. در نتیجه میتوان انتظار داشت بازده خوبی از آن سهامداران شرکتهای موجود در پرتفوی طرح مذکور باشد. از این رو از ابتدای اردیبهشت ماه تاکنون به وضوح شاهد رشد قیمت سهام پالایشی و فولادیها همچون نماد معاملاتی شرکت فولاد مبارکه اصفهان و ملی صنایع مس ایران و البته سهام خودروسازانی همچون ایران خودرو و سایپا باشیم. شاید البته این موضوع بهانهای بیش نباشد، اما به هر حال سبب شده شاخص ۳۰ شرکت بزرگ بازار اختلاف بازده خود را با شاخص هم وزن افزایش دهد.
حجم مبنا؛ لنگر سنگین قیمت کوچکترها
اواخر سال گذشته بورس اوراق بهادار تهران در قانونی خلقالساعه که در زمان خود تعجب و البته عصبانیت فعالان بازار سهام را نیز به دنبال داشت، تغییر قوانین مربوط به قانونی خودساخته تحت عنوان حجم مبنا برای همه بازارها (بورس، فرابورس و پایه) بود. قانونی که عمدتا شرکتهای کوچک بازار را هدف قرار داد. در فرمول جدید حجم مبنا کف و سقف ارزش مبنای معاملاتی که از آن حجم مبنای سهام هر شرکت محاسبه میشود، تعیین شد. بر این اساس برای بورس و بازار اصلی فرابورس کف ارزش مبنا ۵ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. هر چه حجم مبنا بیشتر باشد روند رسیدن قیمت پایانی به آخرین معاملات کندتر نیز خواهد شد؛ زیرا باید معاملات با حجم بیشتری از سهام در یک قیمت نسبت به قیمت پایانی انجام شود تا میانگین قیمتی روزانه خود را به آخرین معاملات برساند. در نتیجه شدت نوسان سهام طی روزهای تغییر نگاه بورسبازان؟ متوالی میتواند بهشدت کاهش یابد البته باید به ارزش بالای معاملات نیز در کنار این متغیر توجه داشت؛ اما تغییرات نسبت به قبل به نظر قابلتوجه است. در فرابورس و بازار پایه نیز حجم مبنا پیش از این وجود نداشت و در شرایط کنونی این موضوع میتواند اثر محسوستری بر معاملات نسبت به قبل داشته باشد. این تغییر قانون اما تفاوت چندانی برای نمادهای بزرگ بازار ایجاد نکرد. سهامی که پیش از این نیز به واسطه حجم و ارزش بالای معاملاتشان در همان دقایق ابتدایی بازار، حجم مبنا را به راحتی پرمیکردند. درخصوص سهام کوچک اما شرایط متفاوت بود. تا پیش از تغییر قانون حجم مبنا، سهام کوچک با کمترین میزان مبادله رشدهای قیمتی سریع و بالایی را تجربه میکردند (یا بالعکس). حالا اما تغییرات قیمت پایانی در این سهام مستلزم پرکردن حجم مبناست. در نتیجه امکان نوسان برای نمادهای کوچک بازار دشوارتر از قبل شد. حتی در مواردی که نماد معاملاتی یک شرکت بورسی یا فرابورسی (در مقیاس کوچک) با مازاد تقاضا همراه میشد، سهامدار عمده در یک موقعیت سخت قرار میگیرد زیرا در صورت بالانبردن حجم معاملات (برای پرکردن حجم مبنا)، قیمت پایانی به قیمت آخرین معامله نخواهد رسید و در صورت پرکردن حجم مبنا نیز احتمال از دست دادن صف خرید و در نتیجه افت قیمت سهام وجود دارد. از این رو در سال جاری این گروهها و نمادهای بزرگ سهامی بودند که در مرکز توجه بورسبازان قرار گرفتند. سهامی که تغییرات حجم مبنا اثر چندانی بر روند معاملاتیشان نداشته و ندارد.
دیگر نوبت بزرگان است
یکی دیگر از دلایلی که برای سبقت قیمت سهام گروههای بزرگ بازار نسبت به کوچکترها عنوان میشود، حس جاماندگی در این دسته از سهام است. نگاهی به روند نماگرهای اصلی بورس تهران در نیمه دوم سال ۹۸ به وضوح این مهم را توضیح میدهد. جایی که سهام کوچک بازار در یک رالی پرشتاب صعودی هر روز بازده بیشتری از آن سهامداران خود میکردند اما بزرگان کالایی بازار با وجود شرایط مناسب بنیادی مهجور واقع شده بودند. در این برهه زمانی شاخص کل هموزن با افزایش تقریبا ۲برابری نسبت به شاخص ۳۰ شرکت بزرگ بازار همراه شد (در برابر رشد ۱۰۲ درصدی شاخص هموزن، شاخص ۳۰ شرکت بزرگ ۵۷ درصد افزایش یافت). از این رو فعالان بازار چنین برداشت میکنند که پس از ثبت یک رالی پرشتاب قیمتی برای سهام کوچک بورس، حال نوبت به بزرگان رسیده تا گوی سبقت را بربایند. همین احساس جاماندگی مزید بر علت شده است تا شاهد افزایش محسوس تقاضا برای سهام بزرگ کالایی باشیم.
تب دلاری بنگاههای صادراتی
دلار در سال ۹۸ فراز و فرودهای چندبارهای را تجربه و در بازه ۱۱ تا ۱۶ هزار تومان نوسان کرد. با گسترش شیوع ویروس کرونا در اواخر این سال تقاضای احتیاطی و سفتهبازی در بازار ارز افزایش یافت. همزمان با آن انتظار تضعیف عرضه با توجه ایجاد مشکلاتی در بخش صادرات، قیمت دلار نیز روندی صعودی را طی کرد. این روند در سال جاری با شدت بیشتری دنبال شد و روز گذشته شاهد عبور این ارز از مرز ۲۰هزار تومان بودیم. هر چند برخی معتقدند رشد قیمت دلار ممکن است بخشی از نقدینگی بازار سهام را روانه بازار ارز کند و آن را به زیان بورس قلمداد میکنند اما در واقعیت رشد دلار به نفع بازار سهام تمام خواهد شد. در این میان شرکتهای بزرگ بورس از جمله فولادیها و پالایشگاهها و… بیشترین تاثیر را از این جهش قیمت دلار میگیرند، شرکتهایی که درآمد ارزی دارند یا قیمت کالاهای آنها با قیمتهای جهانی تعیین میشود. در این خصوص در شرکتهای صادراتمحور، طبعا قیمت صادراتی در قیمت دلار ضرب شده و در بودجه آنها محاسبه میشود. هرچند که بخشی از آنها دلار نیمایی دریافت میکنند؛ اما همان ارز نیمایی نیز متاثر از قیمت بازار است. شرکتهایی نیز در بازار سهام وجود دارند که ممکن است صادرات نداشته باشند اما با قیمت جهانی در داخل بهفروش میرسند که آنهم از قیمت دلار متاثر میشود. از این رو رشد نرخ دلار نیز یکی دیگر از بهانههای سبقت شاخص بزرگان از شاخص هموزن است.
تغییر زمین بازی بورس بازان
دیروز شاخص کل بورس با رشد قیمت سهام در گروه های پالایشی و خودرویی رشد ۱۷۸ واحدی را به ثبت رساند. در نقطه مقابل شاخص کل هموزن با افت مواجه شد. در هفته های اخیر و به دنبال درجا زدن نمادهای بزرگ، هجمه نقدینگی به سمت کوچک تر های بازار روانه شده بود. در شرایط کنونی با سیگنال هایی از رشد قیمت کالاها در بازارهای جهانی و همچنین موج دیگری از اخبار خودرویی شاهد کوچ نقدینگی از شرکت های کوچک تر به سمت این گروه ها هستیم. این موضوع اختلاف شاخص کل و شاخص کل هموزن را رقم زده است.
به گزارش دنیای اقتصاد ؛ شاخص کل بورس تهران روز گذشته با رشد ۱۷۸ واحدی مواجه شد. رشد قیمتی نمادهای بزرگ پالایشی و خودرویی و همچنین برخی از نمادهای گروه فلزات اساسی از شاخص کل حمایت کرد. در حالی که شاخص کل رشد ۲/ ۰ درصدی را تجربه کرد، شاخص کل هم وزن افت اندکی را به ثبت رساند. این موضوع نشان می دهد که میزان افت قیمت نمادها با نوسانات منفی بیشتر از رشد قیمت نمادها با نوسانات مثبت بوده است.
گروه های بزرگی که در دوران رکودی بازار به عنوان اهرم های فشار بر شاخص کل بودند در شرایط کنونی به کمک این نماگر آمده اند. از سوی دیگر تعدد نمادهای کوچک در بازار که معمولا در دوران رکودی نگاه بازار را به خود جلب می کنند مسیر متفاوتی را برای شاخص کل هم وزن در مقایسه با شاخص کل ایجاد کرده اند. در شرایط کنونی با حرکت نقدینگی به سوی بزرگان بازار بار دیگر نمادهای کوچکتر با فشار فروش مواجه شده اند. در حالی که شاخص کل با رشد ارزش بازار بزرگان بازار رشد کرد، کوچک تر های بازار در فضای منفی در حال معامله بودند. در این خصوص می توان به افت قیمت سهام قند و شکر، سیمان، کاشی و سرامیک و دیگر صنایع نسبتا کوچک بازار اشاره کرد. در ۱۲۹روز معاملاتی از ابتدای سال تا پایان روز گذشته تنها در ۱۲ روز شاخص کل مثبت بوده و در عین حال شاخص کل هم وزن افت کرده است. در فضای رکودی یا نگاه بازار به سمت کوچک تر های بازار که امکان سفته بازی در آنها وجود دارد جلب می شود یا اینکه در فضای منفی کل بازار شاخص سازان تنها توانایی مثبت کردن شاخص کل را دارند. در این شرایط به نظر می رسد فعالانی که پیش از این به نمادهای کوچک مزبور وارد شده اند به دنبال جانماندن از قطار هیجان سایر گروه ها هستند.
شاخص با موتور خودرویی ها روشن شد
از دقایق ابتدایی معاملات بار دیگر گروه خودرو در صدر صنایع با بیشترین تقاضا قرار داشت. طبق عادت معاملات این گروه با موج هیجانی از تقاضا مواجه شد و صف های طولانی از خرید تشکیل شد. پیشتاز این گروه را می توان نماد «خساپا» دانست. قیمت پایانی این نماد در لحظات ابتدایی معاملات با موج تقاضای ایجاد شده در بازار تا بیشینه مقدار خود رشد کرد. در ادامه با عرضه های سنگین صف خرید این سهم برچیده شد اما بار دیگر تقاضا از عرضه پیشی گرفت و سهم با صف خرید معاملات دیروز را به پایان رساند. فضای مثبتی که در صنعت خودرو کشور به وجود آمده را می توان به عنوان عاملی برای رشد قیمت سهام خودرویی در بورس تهران عنوان کرد. در این خصوص خرید سهام بن رو توسط شرکت رنو و همچنین امضای قرارداد سایپا و سیتروئن از اخبار مثبتی است که در بازار شنیده می شود.
اما در این خصوص باید به این موضوع توجه داشت که قرارداد سایپا از ماه ها قبل مطرح بود و در شرایط کنونی که نهایی شده است همچنان نمی توان انتظار اثر مثبت در صورت های مالی این شرکت در کوتاه مدت را داشت. درخصوص بن رو نیز «دنیای اقتصاد» دیروز در مقاله ای مشروح به واگذاری سهام این شرکت و طرف های قرارداد اشاره کرده است. سایپا پیش از این سهام بن رو را به منظور رد دیون به صورت کامل به سازمان گسترش و نوسازی (مالک بیش از ۱۷ درصد سهام سایپا) واگذار کرده بود. محصولات این سرمایه گذاری مشترک ممکن است بتواند به عنوان رقیب جدیدی در بازار داخل معرفی شود. این موضوع نیز مشخص است که این واگذاری اثر مستقیمی بر صورت های مالی سایپا نخواهد داشت.
موضوع تامین مالی سایپا از طریق بازار سرمایه و جایگزینی تسهیلات گران با نرخ های پایین تر از طریق بازار سرمایه نیز موضوعی بوده که مدیران مالی سایپا آن را در صورت های مالی ابتدای سال لحاظ کرده اند. البته این موضوع تاکنون قطعی نشده است و همچنان انتظار برای انتشار اوراق در بازار سرمایه از سوی این شرکت وجود دارد. در این خصوص در صورت های مالی سه ماهه این شرکت نسبت به اولین پیش بینی که در اسفند سال گذشته در سامانه «کدال» منتشر شده است شاهد کاهش بیش از ۱۷۰ میلیارد تومانی هزینه مالی برآورد بودجه برای سال مالی منتهی به اسفند ۹۵ هستیم.
در حالی که در سه ماه نخست شرکت مجبور شده ۳۵درصد از این هزینه را پرداخت کند به نظر می رسد سایپا به دنبال کاهش هزینه های مالی با جایگزینی تسهیلات ارزان تر است. با این حال تا تاریخ کنونی که خبری از تامین مالی از بازار سرمایه همچنان مشاهده نمی شود این شرکت موظف است، مطابق با روند سه ماهه هزینه های مالی خود را مطابق با گذشته پرداخت کند.
جبران هزینه ها در ادامه سال نیز در گرو عرضه صکوک در بازار سرمایه از سوی این شرکت است. به طور کلی باید در انتظار صورت های مالی نیمه نخست این شرکت ها بود. در هفته های آتی و تا پایان مهر انتظار انتشار این صورت های مالی از سوی شرکت های مختلف بورسی و خودرویی وجود دارد. به نظر می رسد تحت تاثیر روند فروش در ایران خودرو بر اساس گزارش های تولید و فروش شاهد اثر مثبتی بر صورت های مالی این شرکت باشیم (میزان فروش خودرو در دوره ۵ ماه ابتدایی سال از پیش بینی پیشین شرکت و همچنین در مقایسه با سال گذشته بهتر بوده است)، اما باید در انتظار بود که آیا میزان رشد سودآوری، می تواند نسبت قیمت به درآمد کنونی ایران خودرو را توجیه کند (نسبت قیمت به درآمد این شرکت بیش از ۴۱ است).
کالایی ها با سیگنال جهانی رشد کردند
در میان نمادهای اثرگذار بر شاخص کل علاوه بر خودرویی ها، گروه پالایشی و همچنین برخی از نمادهای صنعت فلزات اساسی مشاهده می شوند. قیمت نفت در سه روز پایانی هفته گذشته در بازار جهانی رشدهای پرشتابی را ثبت کرد. قیمت هر بشکه نفت خام آمریکا با رشد هفتگی بیش از ۸درصدی به سطح ۲/ ۴۸ دلار رسید. این موضوع بار دیگر توجه بازار را به گروه پالایشی جلب کرد. به نظر می رسد بازار بر اساس حافظه تاریخی خود از اثر تغییرات قیمت نفت بر سودآوری شرکت های پالایشی درخصوص سهام پالایشی تصمیم گیری می کند. سهامداران پالایشی و کل بازار حافظه تلخ ریزش قیمتی سهام پالایشی در ۲۶ اسفند ۹۳ را همچنان در ذهن دارند. نفت از میان تابستان این سال تا پایان سال افت نزدیک به ۵۰ درصدی را به ثبت رساند.
در این شرایط نمادهای پالایشی همگی با تعدیلات منفی سودآوری پس از مدت ها توقف به بازار بازگشتند. بازگشت این نمادها به بازار با ریزش قیمت سهام این گروه و به دنبال آن ریزش بیش از ۳۵۰۰ واحدی شاخص کل همراه شد. سودآوری این شرکت ها افت شدیدی را تجربه کرده بود. در شرایط کنونی با رشد قیمت نفت به نظر می رسد بازار با انتظار بهبود سودآوری شرکت های پالایشی به استقبال سهام این گروه رفته است. در این میان باید در نظر داشت که مشکل اصلی در سودآوری شرکت های پالایشی کیفیت پایین محصولات است.
پس از هیاهوی بسیاری که در این گروه درخصوص اجرای طرح های کیفی سازی در سال ۹۳ به وجود آمد، سرانجام بنا شد که محصولات پالایشگاه ها بدون در نظر گرفتن کیفیت آنها نرخ گذاری شود. با این حال آخرین مصوبه وزیر نفت به اثرپذیری نرخ محصولات و همچنین مواد اولیه شرکت های پالایشی از کیفیت آنها اشاره دارد. این موضوع می تواند فشار زیادی را بر سود شرکت های پالایشی اعمال کند. درخصوص رشد قیمت نفت نیز با نگاهی به آمار سه ماه ابتدایی سال و صورت مالی «شبندر» برای این دوره شاهد ضعف سودآوری این شرکت هستیم. در این خصوص پالایش نفت بندر عباس در سه ماه ابتدایی سال با حاشیه سود ناویژه ۶/ ۱ درصدی مواجه بوده است.
در حالی که میزان برآورد حاشیه سود ناخالص این شرکت برای دوره ۱۲ ماهه منتهی به اسفند ۹۵ معادل ۳ درصد است. در حالی در سه ماه نخست سال شاهد ضعف سودآوری این شرکت هستیم که در این دوره قیمت نفت رشد بیش از ۲۰ درصدی را تجربه کرده است. بر این اساس نمی توان به صورت قطعی در مورد اثر رشد قیمت نفت در بهبود سودآوری شرکت های پالایشی صحبت کرد، زیرا در حالی که رشد قیمت نفت اثر مثبتی بر رشد ارزش موجودی (مواد اولیه و محصولات نهایی) خواهد داشت اما نحوه نرخ گذاری و همچنین تغییرات حاشیه سودآوری تولید محصولات از نفت نیز اثرگذار خواهد بود.
برخی نمادهای فعال در گروه فلزات اساسی به خصوص تولیدکنندگان محصولات سرب و روی، روز گذشته با افزایش تقاضا در سهام خود مواجه شدند. رشد قیمت مس نیز در بازار جهانی باعث شد توجه فعالان بازار به «فملی» جلب شود. قیمت هر تن مس تا سطح ۱۸۴۰ دلار به ازای هر تن در روزهای اخیر رشد داشته است.با رشد قیمت مس در بازار جهانی سهام شرکت ملی مس ایران نیز در مسیر صعودی قرار گرفته است. شرکت های تولید کننده سرب و روی مانند «کروی»، «فاسمین» و همچنین «فسرب» در پی رشد قیمت روی و سرب به ترتیب تا سطوح ۲۳۷۰ و ۲۱۲۰ دلار به ازای هر تن با افزایش تقاضا و بعضا صف خرید مواجه بودند.
فشار فروش بر قندی ها
سهام شرکت های قند و شکر در روز گذشته به طور عمده با صف فروش مواجه بودند. علاوه بر این دیگر نمادهای کوچکی که پیش از این در مسیر صعودی قرار داشتند در روز یکه تازی خودرویی ها و پالایشی ها در مدار منفی قرار گرفتند. به نظر می رسد سهامداران این گروه ها به منظور جانماندن از رالی هیجان گروه های بزرگ فروش سهام این شرکت ها را در دستور کار خود قرار داده اند.
علاوه بر این در روزهای معاملاتی گذشته شاهد عرضه سنگین حقوقی ها در نمادهای گروه قندی بودیم. قندی ها تا پایان هفته گذشته به طور عمده مسیر پرشتاب صعودی را در پیش گرفته بودند. در این میان سهامداران عمده این نمادها با رشد قیمت سهام، شناسایی سود کردند. در این خصوص می توان به عرضه ۵۰ میلیون سهم از «قثابت» توسط سهامدار عمده اشاره کرد. این عامل هیجان ایجادشده در گروه را سرکوب کرد. دیگر نمادهای این گروه مانند «قهکمت» نیز با عرضه سنگین سهامدار عمده مواجه بود. در معاملات دیروز نمادهای قندی در میان نمادهای با بیشترین افت قیمت سهام قرار داشتند. علاوه بر این برخی از نمادهای ساختمانی و سیمانی، کاشی و سرامیک، کانی غیرفلزی نیز در میان نمادهای با بیشترین افت روزانه قرار داشتند.
تغییر نگاه بورسبازان؟
یکی از روشهای پیشبینی قیمتها، نگاه به روند گذشته آنها است. بر این اساس در این صفحه روندهای قیمتی بازارهای مهم ایران و جهان به نمایش گذاشته شدهاند. همچنین در متن مربوط به هر قسمت روند آتی قیمتها براساس شواهد موجود پیشبینی شدهاند.
بازار سهام
تغییر جهت بورس با شارژ روحی
بازار سرمایه روز دوشنبه پس از سخنرانی رئیسجمهور و رئیس سازمان بورس در رابطه با بهبود وضعیت عملکرد بورس در روز ماقبل، معاملات خود را با روندی صعودی و مثبت به پایان رساند. به طوری که بیشتر نمادهایی که در صف فروش بودند به یکباره اکثر آنها به صف خرید تغییر وضعیت دادند. بر این اساس شاخص کل روز گذشته 58/ 1درصد به ارتفاع خود افزود و در سطح یکمیلیون و 361هزار واحد ایستاد. شاخص کل هموزن نیز در پی این رشد، مثبت شد و توانست 87/ 0درصد صعود کند. به گفته برخی از فعالان مثبت شدن روز گذشته بازار ناشی از رویکرد مثبت بورسبازان به حمایت سیاستگذار بازار سهام و سهامداران بوده است که انتظار میرود این حمایت بنیادی باشد. همچنین برخی تحلیلگران بر این باورند که تغییر جهت بازار میتواند به دلیل حمایتهای فنی شاخص بوده باشد.
بازار سکه
ثبات نسبی قیمت سکه
با توجه به حضور دلار در یک روند نسبتا خنثی و تغییرات منفی اونس طلا در معاملات بازار جهانی و همچنین افزایش امیدواریها نسبت به برجام، بهای سکه امامی روز دوشنبه نیز دستخوش نوسانات محدودی بود. به طوری که این فلز گرانبها روز گذشته به قیمت 11میلیون 840هزار تومان داد و ستد شد. با اینکه حباب قیمت سکه کاهش پیدا کرده است، برخی تحلیلگران باور دارند که ممکن است این کالا در روزهای آتی افزایش جزئی را تجربه کند. از طرفی پیشبینیها درباره افزایش تقاضا بعد از اتمام ماه صفر محقق نشده است و این روزها با اخبار منتشره از مذاکرات هستهای، کمتر کسی اقدام به سرمایهگذاری در این بازار میکند و این افت تقاضا برای طلا و سکه ثبات قیمتی بازار را تشدید میکند. حال نیز تحت این شرایط انتظار میرود ثبات قیمت طلا و سکه تا پایان هفته ادامهدار باشد.
بازار طلای جهانی
طلا در تلاش برای تغییر روند
قیمت طلا در معاملات روز دوشنبه بازار جهانی در پی تقاضا برای خرید این فلز ارزشمند افزایش یافت، در حالی که شاخص دلار نزدیک به بالاترین سطح خود از ۱۳ اکتبر باقی ماند و سبب محدود شدن رشد اونس طلا شد. به این ترتیب (در ساعت 20 روز گذشته) در سطح 1790 دلار قرار گرفت. به گفته کارشناسان حتی اگر دلار عقبنشینی و قیمت طلا افزایش پیدا کند، سرمایهگذاران در آستانه نشست مهم فدرالرزرو و پس از انتشار آمارها در مورد رشد نرخ تورم در آمریکا برای خرید در بالای مرز ۱۸۰۰دلار محتاط خواهند بود. حالا چشم فعالان بازار به اجلاس سیاستگذاری فدرالرزرو دوخته شده که طبق برنامه روز چهارشنبه به پایان خواهد رسید. سرمایهگذاران منتظر سرنخهایی از این اجلاس هستند تا ببینند بانک مرکزی آمریکا افزایش نرخ بهره خود را چه زمانی آغاز خواهد کرد.
بازار اوراق مسکن
تسه 70هزار تومانی
اوراق تسهیلات بانک مسکن در معاملات روز دوشنبه بازار پس از نوسانات زیاد توانست خود را به مرز حساس 70هزار تومانی برساند. تسه9812 نیز در راستای روند حرکت همگروهیهای خود افزایش قیمت را تجربه کرد و بیش از یکهزار تومان بر ارزش خود افزود. اوراق یاد شده در قیمت پایانی 70هزار و 439 تومان بسته شدند که رشد 7/ 1درصدی را در قیاس با رقم روز کاری قبل نشان میدهد. به نظر میرسد با رشد این اوراق در بازار فرابورس و بازگشت به کانال مقاومتی خریداران جدیدی جذب بازار شوند، زیرا در مقطع زمانی گذشته پس از عبور از این مرز تا نزدیکی 80 هزارتومان نیز رشد داشت. هر چند این اوراق با هدف دریافت وام تسهیلات خرید مسکن در این بازار معامله میشوند اما گاهی دارندگان، از نوسان زیاد در این دسته از سهام سودگیری میکنند.
بازار نفت
WTI در نزدیکی برنت
قیمت نفت در ابتدای معاملات روز دوشنبه در پی اقدام چین در برداشت از ذخایر بنزین و دیزل کاهش پیدا کرد. اما رفتهرفته تغییر مسیر داد و فاصله خود را تا سطح قیمتی برنت کاهش داد. عامل افت قیمتها در شروع داد و ستدها اعلام برداشت از ذخایر سوختهای چین بود که منعکسکننده نیت پکن برای تثبیت قیمتهای نفت مانند قیمتهای زغالسنگ است. حال همه نگاهها به نشست چهارم نوامبر اوپکپلاس دوخته شده و تحلیلگران انتظار دارند این تولیدکنندگان به توافق خود برای افزایش تولید به میزان ۴۰۰هزار بشکه در روز در دسامبر پایبند بمانند. قیمتهای نفت هفته گذشته تحتتاثیر تصمیم اوپکپلاس برای حفظ برنامه افزایش تدریجی تولید به جای افزایش بیشتر که نگرانیها نسبت به کمبود عرضه جهانی را برانگیخت، به بالاترین حد چند سال اخیر صعود کرده بودند. به این ترتیب WTI روزگذشته به سطح 84 دلار دست یافت.
صعود بورس در جدال نیروها
بورس تهران طی معاملات روز گذشته بهرغم فشارهای محیطی به حرکت رو به رشد خود ادامه داد. شاخص کل سهام که از روز دوشنبه ضمن رهایی از فشار عمومی عرضه، وارد مدار صعودی شده بود، دیروز ۳ هزار و ۹۹۵ واحد دیگر افزایش یافت و بار دیگر به کانال ۲۱۱ هزار واحدی راه یافت. باوجوداینکه عوامل مثبت و منفی متعددی ارزش سهام بورس تهران احاطه کرده اما طی روز گذشته برتری نیروهای مثبت در دو سوی معاملات موجب جهش قیمت طیف گستردهای از سهمها شد. گرچه آتش جنگ تجاری وضع بازارهای جهانی را ملتهب کرده و معادلات سیاسی منطقه نیز حاوی سیگنال مساعدی نبود اما اهالی بورس تهران در جریان معاملات دیروز در سمت خرید مشارکت مؤثرتری از خود نشان دادند و در عقبنشینی فروشندگان زمینه را برای ارتقای متوسط قیمت تقریباً تمام صنایع بورسی فراهم کردند. صعود بورس در جدال نیروها را میتوان در قالب سه برداشت بررسی کرد: برداشت اول حاکی از وزن دهی بیشتر سهامداران به دلار بهعنوان عامل تعیینکننده است. درحالیکه سناریوی دوم رشد قیمتها را حاصل تأثیر پردامنه پولهای تازهوارد میداند. در برداشتی دیگر میتوان رشد دیروز شاخص را نتیجه تفاسیر محافظهکارانه اهالی بورس از تحرکات منطقهای تلقی کرد.
شرح ماوقع و صعود غیرمنتظره
بازار سهام که طی هفتههای متمادی در محیطی آرام در حال فتح قلههای تازه بود، از هفته گذشته در محاصره اخبار منفی قرار گرفت و وقایع متعددی، چه به لحاظ اقتصادی و چه از حیث سیاسی، ارزش سهام بورس تهران را تهدید کرد. بازار جهانی که به دنبال برقراری تعادل وحشت بین دو غول اقتصادی دنیا طی مدتها در صلحی موقت به سر میبرد، با اقدامات حمایتگرایانه آمریکا در قالب افزایش نرخ تعرفه وارداتی روی کالاهای چینی دچار التهاب مجدد شد و شاخصهای سهام، نفت و دیگر مواد خام را تحت فشار شدید گذاشت. آتش این جنگ که تهدیدی تازه برای بازارهای جهانی و متعاقباً بورس تهران به شمار میرفت، دوشنبه اخیر در پی اقدام تلافیجویانه چین با افزایش نرخ تعرفههای وارداتی بر کالاهای آمریکایی شدت گرفت و بار دیگر در بازارهای اروپایی و آمریکایی شاهد واکنش تند و منفی قیمتها بودیم. اگرچه بازار نفت دوشنبهشب در تنگنای تنشها در خاورمیانه به رشد خود ادامه داد اما عواقب تشدید سطح تخاصم بین چین و آمریکا در ریزش ۵/ ۲ تا ۵/ ۳ درصدی شاخصهای سهام نیویورک و عقبنشینی بیش از دودرصدی قیمت محصولات پایه نظیر مس و روی در بورس فلزات لندن پدیدار شد.
در پی این اتفاق، همچون هفته گذشته این انتظار به وجود آمد که بورس تهران واکنش منفی به ریزش قیمتهای جهانی نشان خواهد داد؛ اما عملاً چنین اتفاقی نیفتاد و شاخص اصلی تالار شیشهای درست برعکس تصور به وجود آمده طی مسیر غافلگیرکننده، حدود ۲ درصد دیگر افزایش یافت. البته جهش ۳ درصدی شاخص هموزن نشان داد که شدت رشد در سهمهای کوچکتر بورس تهران طی معاملات دیروز بیشتر بوده است. رشد شاخص اصلی سهام در روز گذشته مرهون افزایش قیمت پایانی بیش از ۹۰ درصد از سهمهای بورسی در پایان معاملات دیروز بود. برتری ملموس تقاضا سبب شد تا قیمت ۴۳ درصد از سهمهای رشد یافته در سقف مجاز روزانه بسته شود. جذابیت سهام از چنان نیروهایی برخوردار بود که باوجود حضور پررنگ سهامداران حقیقی در سمت تقاضا و ایفای نقش فروشندگان در عرضه صفهای خرید، حدود ۱۰۰ میلیارد تومان پول در پشت صف موفق به خرید سهم نشد. باوجوداین، سهامداران حقیقی مالکیت ۱۹۰ میلیارد تومان از معاملات دیروز را به نفع خود تغییر دادند تا بخشی از خروج روزهای قبل را جبران کرده باشند. با این حجم از جابهجایی سهام، ارزش معاملات خرد بورس تهران با ثبت رشد بیش از ۲۰ درصدی در مقیاس هفتگی به رقمی معادل یکهزار و ۲۳۵ میلیارد تومان رسید.
تمامی آمار و ارقام برآمده از متن معاملات دیروز حاکی از سیطره فضای مثبت بر تمامی صنایع بورسی و کمرنگی ریسکهای بیرونی حاکم بر محیط تصمیمگیری معاملهگران است. فضای مساعد روز گذشته برای خرید نهتنها نماد شرکتهای پر معامله و بزرگ گروه بانکی، خودرویی و تا حدی سهام گروههای کالایی که کل بازار را در برگرفت و حتی در سهمهایی که از حجممبنای کمتری برخوردار بودند، تقاضای نسبتاً قویتری نشست. در این میان سهام گروه بانکی با اختلاف نسبت به سایر گروهها در صدر فهرست صنایع از حیث ارزش معاملات قرار گرفت. درحالیکه سهمهای بانکی حدود ۱۸ درصد از ارزش کل معاملات را در اختیار گرفتند، در سهام خودروسازان نیز حجمهای نسبتاً بالایی رقم خورد و این گروه را در رتبه دوم جدول مزبور نشاند؛ اما نکته جالبتوجه در معاملات روز گذشته حجم و ارزش بالای خریدوفروشها در سهام سیمانیها و سپس داروییها بود. دیروز از معدود روزهایی بود که صنایع سیمانی و دارویی بورس تهران در ضعف ارزش معاملات گروههای بزرگ کالایی نظیر فلزی-معدنیها و پترو-پالایشیها خود را به ترتیب تا رتبههای سوم و چهارم فهرست صنایع بالا کشیدند.
سه قاب از سبز ماندن سهام
برتری قابلملاحظه تقاضا در معاملات دیروز و حضور مجدد متقاضیان حقیقی در صف خرید را در شرایطی که سایه ریسکهای سیستماتیک همچنان پررنگ است را میتوان در قالب سه قاب بررسی کرد. در اولین برداشت به نظر میرسد حمایتهای درونی با حفظ روند صعودی نرخ ارز در سامانه نیما، وضع مطلوب بورس کالا و سیاست تقسیم سود در فصل داغ مجامع شرکتهای بورسی و البته موضوع تورم داراییها از محل تجدید ارزیابی توجه بیشتری از سوی سهامداران جلب کرده است. در قالب این نگاه، دلار بهعنوان یکی از بازوهای حمایتی سهام همچنان تعیینکنندهترین عامل رشد سهام ارزیابی میشود. خاصه در شرایط کنونی که هم قیمتها در بازار آزاد در حال رشد هستند و هم نرخها در بازار رسمی باید اشاره کرد که بر اساس آنچه دیروز اعلام شد، متوسط نرخ هفتگی دلار در سامانه نیما برای اولین بار از مرز ۱۰ هزارتومانی عبور کرده است. چنانکه میدانیم ارز حدود نیمی از شرکتهای بورسی که جزو صادرکنندگان غیرنفتی بزرگ کشور هستند، با نرخ نیمایی قیمتگذاری میشود و به فروش میرسد. ازاینرو، رصد تبادلات ارزی در این سامانه و عبور این نرخ از مرز ۱۰ هزار تومان برای مدلهای ارزشگذاری در بورس تهران اهمیت ویژهای مییابد. در سمت دیگر، سیاستهای تقسیم سود در حین برگزاری مجامع شرکتهای بورسی نیز عامل دیگری است که به نظر میرسد در ترغیب سرمایهگذاران برای خرید سهام و بهرهمندی توأمان از سود نقدی و عایدی سرمایهای (Capital Gain) مؤثر است. از طرفی، در برخی از سهمها که از منظر سودآوری و کسب عایدی نقدی در مجامع جایی در مدلهای ارزشگذاری معاملهگران ندارند، تحت تأثیر موضوع تجدید ارزیابیها همچنان از سوی طیفی از سهامداران، جذاب تلقی شده و موردتوجه قرار دارند.
اما در برداشت دوم، محوریت معاملات دیروز نه بر جذابیت بنیادی و تکیهبر عوامل سودآوری است بلکه جولان جریان قدرتمند نقدینگی در بازار است که میتواند به رشد تقاضا بینجامد و قیمتها را ارتقا بخشد. در روزهای گذشته بر این امر تأکید شد که بخشی از رشدهای دستهجمعی تا هفته قبل و متعاقباً ریزشهای یکدست اخیر، معلول ورود و خروج پولهای تازهوارد بوده است. بهبیاندیگر، در اینجا قدرت تعیینکننده حجم پولهای نوظهور در بازار است که به دلیل عدم درک درست از محیط سهام غالبا در پی پیروی از موجهای دستهجمعی است و بنابراین تفکیکی بین سهام از حیث ارزندگی قائل نیست بلکه حجم تقاضا یا عرضه در قالب صف در تصمیمگیری این گروه تأثیرگذار است. به عبارتی میتوان گفت پولهای تازهوارد کاملاً از بازار خارج نشدهاند و همچنان قدرت تعیینکننده را در فراز و نشیب قیمت دارند. ازآنجاکه تصمیمات این گروه از معاملهگران چندان تحلیلپذیر نیست و بیشتر متکی بر عوامل رفتاری و جریانهای جمعی معاملات است، پس روند کنونی قیمتها را نمیتوان پایدار دانست. سناریوی سومی هم میتوان متصور بود که در قالب آن در مقایسه با هفته گذشته وزن ریسکهای سیاسی و تنشهای منطقهای در نگاه اهالی بورسی تقلیل یافته است. به نظر میرسد معاملهگران از حیث رفتاری کمتر به وقایع اخیر در خلیجفارس بهعنوان نیروی مؤثر بر سهام وزن میدهند. تفسیرهای محافظهکارانه از حمله به کشتیهای تجاری در منطقه نشاندهنده فروکش سطح تنش روانی در ذهن اهالی بازار قلمداد میشود. رشد شاخص در روز گذشته باوجود حفظ تنش در منطقه را از این منظر میتوان بررسی کرد.
نگاه بورسبازان به نقطه شروع
یکی از الگوهای تکرارپذیر روزهای اخیر، تأثیر نحوه گشایش معاملات در ادامه مسیر قیمتها بود. دیروز هم شاهد تأثیر همین الگو در جهتگیری قیمتها طی ادامه معاملات روزانه بودیم. دیروز شروع مثبت معاملات نهتنها در تأمین امنیت روانی بازار مؤثر بود بلکه ترغیبکننده سرمایهگذاران برای تداومبخشی به حرکت صعودی قیمت شد. همین الگو طی روزهای قبل و البته در جهت منفی عمل کرده بود اما روز گذشته ضمن عقبنشینی فروشندگان، خریداران رفتهرفته بر ارتفاع قیمتها و حجم معاملات افزودند.
جذابیت خرید در عمق نقد شوندگی
رغبت فزاینده متقاضیان در جریان معاملات و تقویت صفهای خرید که رفتهرفته بر تعداد و حجمشان افزوده شد را میتوان از چشمانداز تعمیق نقد شوندگی بازار هم نگریست. در چند روز گذشته که بازار زیر فشار عمومی عرضه اصلاح شدیدی را تجربه کرد، صفهای فروش در نسبت با دورههای ریزشی قبل، عمق زیادی نداشت. به نظر میرسد عدم تراکم شدید عرضه و قفل نشدن صفهای فروش طی موج نزولی اخیر، این سیگنال را به معاملهگران فرستاده که عمق نقد شوندگی بازار بیشتر شده است. به نظر میرسد ارتقای قدرت نقد شوندگی این امکان را به سرمایهگذاران ریسکپذیرتر میدهد که باوجود حفظ فشارهای محیطی مشارکت بیشتری در سمت خرید داشته باشند.
دیدگاه شما