استیو جابز مدیر عامل فقید شرکت اپل در رابطه با نحوهی معرفی محصول میگوید: ارزش یک محصول را نحوهی معرفی آن محصول بیان میکند. اگر به معرفی محصولات شرکتهای بزرگی چون اپل، مایکروسافت و سامسونگ دقت کنید نکات بسیار ریز و مهمی را میبینید که میتوانند بسیار کمک کننده باشند.
سهم بازار چیست ؟
سهم بازار یکی از بزرگ ترین شاخص های موفقیت در تجارت است که میتوان از آن برای اندازه گیری اثربخشی تلاش های مختلف درآمدزایی، از کمپین های بازاریابی گرفته تا توسعه محصول، گسترش، نوآوری، ابتکارات تجاری و موارد دیگر استفاده کرد.
سهم بازار درصد فروش شرکت در بازار کل است. به عنوان مثال، اگر فروش یک شرکت در سال ۱ میلیون دلار باشد و کل فروش این صنعت ۲۰۰ میلیون دلار باشد، سهم بازار این شرکت ٪۰.۵ درصد است. داشتن سهم بالایی از بازار به معنای سودآور بودن کسب و کار است. در مطالعه ای که توسط دانشگاه هاروارد تحت عنوان پروژه تاثیر سود استراتژی های بازار (PIMS) انجام شد، دانشمندان کسب و کار، ۳۷ عامل اصلی تاثیرگذار بر سود را شناسایی کردند که یکی از مهم ترین آنها سهم بازار است.
سهم بازار می تواند مطمئن ترین روش برای قضاوت در مورد اثربخشی برنامه های کسب درآمد شما باشد و می تواند نشان دهد که آیا کمپین های بازاریابی، ابتکارات تجاری یا نرم افزار CRM طبق برنامه ریزی در حال پیشرفت هستند یا نیاز به تغییر و تعدیل دارند.
سهم بازار همچنین یک روش عالی برای سنجش موفقیت شرکت شما در مقایسه با رقبا است. بر اساس سهم خود از بازار نسبت به کل مشاغل موجود در یک مکان خاص، می توانید تأثیر استراتژی ها و اجرای مناسب آن ها را بسنجید.
با این وجود، علیرغم اهمیت سهم بازار، گاهی اوقات به این فاکتور اهمیت کافی داده نمی شود و اکثر شرکت ها تمرکز خود را روی عواملی مانند آگاهی و وفاداری به برند، رضایت مشتری ، سرنخ و سایر معیارهای داخلی نگه می دارند. این یک روش قابل اعتماد برای قضاوت در مورد عملکرد کسب و کار شما نیست، به خصوص اگر در یک زمینه کاملاً رقابتی فعالیت می کنید.
معیارهای متمرکز داخلی اغلب می توانند فریبنده باشند زیرا یافته ها ممکن است خیال شما را از نظر عملکرد داخلی شرکتتان راحت کنند. اما وقتی مقایسه را شامل عملکرد رقبا کنید، همین یافته ها ممکن است نشان دهنده وضعیت عملکردی پایین تری باشند.
داشتن سهم بالای بازار به یک شرکت مزیت رقابتی می دهد. از آنجا که این شرکت ها قادر به تولید بیشتر و فروش سریع هستند، از هزینه های عملیاتی پایین تر و بازگشت سرمایه سریع بهره مند می شوند.
اهمیت سهم بازار
در ادامه به اهمیت سهم بازار و تاثیر آن بر سود خالص و ناخالص کسب و کار را بررسی می کنیم.
۱. ایجاد مزیت رقابتی
ا فزایش سهم بازار یک شرکت می تواند به شرکت اجازه دهد در مقیاس بیشتری فعالیت کند و سودآوری را افزایش دهد. همچنین به شرکت کمک می کند تا در مقایسه با رقبای خود مزیت هزینه ای ایجاد کند.
۲. افزایش فروش با افزایش سهم بازار
افزایش سهم بازار به افزایش فروش کل شرکت کمک میکند. هنگامی که مصرف کنندگان متوجه وفاداری بالای مشتریان به برند شما میشوند، به سمت خرید از شما سوق داده می شوند. افزایش سهم بازار همچنین به شرکت کمک میکند تا مشتریان خود را گسترش دهد. وقتی اکثریت پایگاه مصرف کننده نسبت به یک برند یا محصول وفادار باشد، بقیه هم به همین رفتار ترغیب میشوند.
۳. افزایش اعتبار شرکت
افزایش سهم بازار به افزایش اعتبار یک شرکت کمک می کند. شهرت خوب، به نوبه خود، به افزایش فروش و گسترش مشتری کمک می دو عامل برای موفقیت در بازار کند. هرچه شما سهم بیشتری از بازار را در اختیار داشته باشید، شهرت شما در بازار افزایش یافته و مشتریان بیشتری به شما اعتماد خواهند کرد.
۴. تسلط بر صنعت با افزایش سهم شما از بازار
با افزایش سهم بازار، یک شرکت تسلط خود را بر صنعتی که در آن فعالیت می کند افزایش می دهد. وقتی که سهم بزرگی از بازار در دست شما است، تمامی تصمیمات شما در بازار تاثیر گذاشته و در واقع شا هدایت کننده و رهبر صنعت خواهید بود.
۵. افزایش قدرت چانه زنی
با افزایش سهم بازار، یک شرکت شروع به تسلط بر یک صنعت می کند. با افزایش تسلط بر صنعت، یک شرکت می تواند از اختیارات خاصی مانند قدرت چانه زنی بیشتر استفاده کند. به این ترتیب این شرکت می تواند با تامین کنندگان و اعضای کانال توزیع به نفع خود مذاکره کند.
اگر می خواهید مقیاس فعالیت شرکت خود را افزایش داده و روی سودآوری تمرکز کنید، باید واقعاً به افزایش سهم خود در بازار توجه کنید. در ادامه چند نمونه از فعالیت های شرکت های بزرگ در جهت افزایش سهم بازار را بررسی می کنیم.
نگاه استراتژیک، عامل موفقیت فولاد مبارکه در بازار کشور و منطقه
معاون سرمایه گذاری و امور شرکتهای فولاد مبارکه گفت: اگر امروز فولاد مبارکه عملکردی ملی و بینالمللی دارد به خاطر این است که نگاه ویژهای به حوزه برنامهریزی استراتژیک دارد.
به گزارش تجارت معدن و فولاد : آیین رونمایی از نقشه استراتژیک شرکت آتیه فولاد نقش جهان، افق ١۴٠٣-١۴٠١ با حضور جمعی از مدیران این شرکت و مدیران عامل شرکتهای زیرمجموعه برگزار شد.
پیاده سازی مدلهای استراتژیک عامل کسب موفقیت سازمانها
غلامرضا طاهری معاون سرمایهگذاری و امور شرکتهای فولاد مبارکه اظهارکرد: اگر امروز فولاد مبارکه عملکردی ملی و بینالمللی دارد به خاطر این است که نگاه ویژهای به حوزه برنامه ریزی استراتژیک دارد. در گذر زمان فولاد مبارکه با تدوین استراتژی و نگاه مدیریتی نسبت به این موضوع امروز جایگاهی ویژه در بازار کشور و منطقه دارد.
وی گفت: پیادهسازی این مدل ها اتفاقات خوبی را در سازمان ها رقم زده و موجب موفقیت شرکتها میشود و ایشان خاطر نشان کرد با تدوین این استراتژی کسب موفقیتهای بیش از پیش هلدینگ آتیه فولاد را نیز شاهد خواهیم بود.
معاون سرمایهگذاری و امور شرکتهای فولاد مبارکه تصریح کرد: تدوین استراتژیها با همکاری مدیران شرکتهای این مجموعه رقم خورده که این موضوع جای تقدیر و تشکر از همه مدیران عامل این شرکت ها را دارد.
وی خاطر نشان کرد: برگزاری جلسات هماهنگی با موضوعات خاص که با حضور معاونین فولاد مبارکه برگزار میشود، میتواند به همافزایی بیشتر میان شرکتهای زیرمجموعه گروه فولاد مبارکه کمک کند.
نقشه استراتژی سند اصلی حیات شرکتها است
در ابتدای این جلسه احمد سعیدبخش مدیرعامل شرکت آتیه فولاد ضمن عرض خیرمقدم به حاضرین اظهار کرد: نقشه استراتژی سند اصلی حیات شرکت ها است و از گذشته مورد توجه مدیران بوده است.
وی گفت: استراتژی ابزاری است که برای رسیدن به اهداف سازمان است و سازمان های قوی باید این موضوع را رعایت کنند چرا که دنیا، دنیای رقابت است و اگر استراتژی مشخص نباشد سازمان نمی تواند موفق باشد.
مدیرعامل شرکت آتیه فولاد افزود: همه باید برای رسیدن به اهداف سازمان همدل باشند و در کنار یکدیگر تلاش کنند تا در مقابله با بحران ها موفق شوند.
وی تصریح کرد: برای پیاده کردن این نقشه استراتژی همه باید دست به دست هم دهیم تا بتوانیم این اهداف را به نتیجه برسانیم و برای سهامداران خود ارزش آفرینی ایجاد نمائیم علاوه بر این باید در عرصه تولیدی نیز فعال تر از گذشته ظاهر شویم تا در نهایت در سال های پیش رو به بهترین نتایج در شرکت آتیه فولاد برسیم.
تدوین استراتژی، اولین گام برنامهریزی برای هر هلدینگ
نبی اله فرهمند مدیر امور شرکتهای فولاد مبارکه اظهار کرد: شرکت آتیه فولاد رسم زیبایی از سالهای قبل دارد که رونمایی از سند استراتژیک خود را یکی از برنامههای شاخص خود قرار داده است و این اتفاق بسیار مبارکی است.
وی گفت: هدف تعیین استراتژی به ویژه برای هلدینگها پدیدهای مهم و متفاوت نسبت به سطوح دیگر در شرکتها است و با تصمیمات درست میتوانیم شاهد سودآوری برای این هلدینگ باشیم.
مدیر امور شرکتهای فولاد مبارکه افزود: شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری باید بصورت مستمر و در فواصل زمانی کوتاه پایش شده و مورد توجه قرار بگیرد تا با رعایت نکات مهم در این زمینه آماده ورود به آن عرصه شده و بتواند در آن زمینه با شرکتهای بزرگ رقابت کند.
وی خاطر نشان کرد: تدوین استراتژی اولین دو عامل برای موفقیت در بازار گام برنامهریزی برای هر شرکت و هلدینگ است که در این استراتژی همسویی با شرکتهای بالاتر نیز باید در نظر گرفته شود و این اتفاق در استراتژی تدوین شده نیز وجود دارد. البته باید به این موضوع توجه شود که همسویی سیاستها با یکی بودن سیاستها متفاوت است.
وی تأکید کرد: برنامههای رشد شرکتها بایستی با تأمین منابع مالی همراه باشند و نیاز به تعیین بودجه دارند و پس از طی شدن مراحل باید این موضوع نیز مشخص شود و در نهایت تا رسیدن نتیجه پروژه ها به صورت ماهانه رصد شده و گزارشات ماهانه آن ها بررسی می شود.
آتیه فولاد در مسیر تعالی
مسعود پناهنده مدیر ارزیابی و تعالی سازمانی شرکتهای هلدینگ آتیه فولاد گفت: رویکرد شرکت آتیه فولاد قرار گرفتن در مسیر تعالی با تمرکز بر مدیریت استراتژیک است.
وی گفت: پس از انجام تحلیلهای استراتژیک و شناسایی نیاز ها و انتظارات ذی نفعان ، فرصتها و تهدیدهای کلیدی و قوتها و ضعفهای کلیدی با استفاده از ماتریس Bsc-Swot نقشه استراتژی شرکت فرموله و ترسیم شده است .
وی در ادامه به تشریح مضامین استراتژیک هلدینگ آتیه فولاد پرداخته و در ادامه حاضرین به تبادل نظر در مورد مسائل مطرح شده پرداختند.
در پایان این مراسم از نقشه استراتژیک شرکت آتیه فولاد نقش جهان، افق ١۴٠٣-١۴٠١ رونمایی و پس از آن کارگاه تجزیه و تحلیل نقشه استراتژی شرکتهای فرعی برگزار شد.
کیفیت و رقابتپذیری
مفهوم کیفیت ، از سدههای پیش وجود داشته است، ولی مباحث علمی کیفیت به گونهای که ما امروز آنرا میشناسیم به بعد از جنگ جهانی دوم باز میگردد. در این مدت، صاحبنظران برجستهای در این حوزه پدیدار شدند و الگوها و مفاهیم ارزشمندی را عرضه کردند.
مقدمه
مفاهیم و الگوهایی، مانند: کنترل کیفیت آماری، شش زیگما، مدیریت کیفیت جامع، حاصل تلاشهای این دوران است. بسـیاری از شرکتهای بزرگ و معتبر، مانند: جنرال الکتریک، ایتیاندتی (AT & T) و موتورولا، کیفیت را به عنوان عامل تمایز خود از رقبایشان برگزیدند و به پیشرفتهای مهمی در این مورد دست یافتند. این شرکتها با مزیت کیفیت ، رقبای خود را در تنگنا قرار داده، سهم بازار و منافع خود را به صورت چشمگیری افزایش دادند. این شرایط در بیشتر دهههای سده گذشته میلادی ادامه داشت ولی از اوایل دهه 1970 پدیدههایی در دنیای کسب و کار مشاهده شد که باورهای سنتی کیفیت برتر مساوی با موفقیت در بازار است را مورد پرسش قرار داد. در این پدیده، شرکتی مانند پانآمریکن با بیش از شصت سال سابقه ارائه خدمات عالی هوانوردی ازصحنه کسب و کار خارج میشود، شرکتی مانند سوئیسایر که به عنوان با پرستیژترین خط هوایی دنیا شناخته میشد ورشکست میشود و در نقطه مقابل، شرکت ویرجین آتلانتیک بدون اینکه اصولاً دارای خدمات درجه یک باشد، سهم بازار، سودآوری و ناوگان هوایی خود را توسعه میدهد. چگونه شرکتهای پرسابقه با کیفیت خدمات عالی در کسب و کار خود شکست میخورند و شرکتهای کوچک و کمسابقه بدون اینکه در کیفیت سرآمد باشند موفقیت را تجربه میکنند؟ این پدیده به شرکتهای هوانوردی محدود نمیشود؛ شرکت رولزرویس نیز به عنوان نمادی از کیفیت صنعتی در اوایل دهه هفتاد ورشکست شد و شرکت پولاروید نیزبه عنوان مظهر نوآوری و کیفیت سابقه مشابهی را در صنعت عکسبرداری به جای گذاشت. آیا نگرشهای متفاوتی در مورد کیفیت وجود دارند؟ آیا برخی از این نگرشها موفقیت ساز و برخی دیگر فاقد این خصوصیت هستند؟ در این مقاله به تشریح این پدیده پرداخته میشود و با تحلیل رقابتپذیری نگرشهای مختلف کیفیت ، پاسخهای معناداری برای این پرسشها ارائه میشود.
نگرشهای کیفیت
کیفیت چیست؟ مباحث کیفیت در پنجاه سال گذشته، تحولات فراوانی یافته و در این تحولات، نگرشهای متفاوتی به کیفیت ، شکل گرفته است. هر یک از این نگرشها از منظر ویژهای به مفهوم کیفیت نگریسته و تعبیر خاصی برای آن بیان کرده است. برای کیفیت ، دست کم پنج نگرش متفاوت وجود دارد که ما در اینجا به معرفی آنها میپردازیم: نخستین نگرش به کیفیت ، قابلیت پاسخگویی به خواسته مشتری تعریف میشود. این تعریف ابتدا در سال 1968 توسط ادواردز(Edwards, 1968) و در سال 1988 توسط جوران (J.M. Juran) دو عامل برای موفقیت در بازار بیان شده است. در این نگرش خواسته مشتری و پاسخگویی به آن، محور جهت گیری سازمان قرار دارد و از این رو به آن کیفیت مشتری محورگفته می شود. دومین نگرش به کیفیت ، از منظر تولید بیان میشود. در این نگرش کیفیت با میزان تطابق محصول با یک طرح یا مشخصه محک میخورد. تعریف گیلمور از کیفیت بیانگر این نگرش است (Gilmore,1974) . نگرش سومی را که از کیفیت وجود دارد، میتوان نگرش محصول محور دانست. در این نگرش کیفیت عبارت است از میزان ویژگیهای ارزشمند در یک محصول. لیفلر این تعبیر را در سال 1982 ارائه کرد (Leifler,1982) و درآن مشخصههای محصول را محور کیفیت قرار داد. نگرش دیگری که برای کیفیت وجود دارد، یک مفهوم انتزاعی از ادراک کیفیت را بیان میدارد. پیرسیگ کیفیت را مستقل از ویژگیهای محصول و یا برداشت ذهنی خاص میداند ولی بر این باور است که مردم کیفیت را هر کجا که ببینند به راحتی تشخیص می دهند(Pirsig,1982) . پنجمین نگرشی که برای کیفیت توسط بروه ارائه شده است، کیفیت را میزان مطلوبیتهای یک محصول با یک قیمت مناسب (برای مشتری) و هزینه قابل پذیرش (برای تولیدکننده) تعریف میکند (Broh,1982) . فیگن بام(A.V. Feigenbaum) نیز تعریف مشابهی را بیان می کند. با این تعبیرها پاسخ پرسش نخست مقاله روشن می شود؛ آیا برای کیفیت نگرشهای متفاوتی وجود دارد؟ بلی براساس دسته بندی انجام شده دست کم پنج نگرش برای کیفیت وجود دارد. این پنج نگرش هر یک از منظر خاصی به رویکرد کیفیت نگریسته، از این منظر تعبیر خود را بیان می کنند. حال به پرسش دوم مقاله میپردازیم: کدامیک از این نگرشها بهتر میتوانند برای سازمان رقابتپذیری ایجاد کنند؟ پاسخ به این پرسش تا اندازهای دشوارتر است و ابتدا باید مولفههای اصلی رقابتپذیری را شناخت.
رقابتپذیری
رقابتپذیری با تعبیر توانمندی و تمایل ورود به رقابت تعریف شده است. مایکل پورتر از منظر اقتصادی رقابتپذیری را مترادف با بهره وری و چگونگی استفاده یک سازمان یا ملت از منبع انسانی، سرمایه و منابع طبیعی خود تعریف میکند (Porter,2005) . در مقیاس خرد، رقابتپذیری به ارزشی که یک محصول در مقایسه با رقیب برای مشتری می آفریند باز میگردد و این امر به دوعامل مهم بستگی دارد: میزان مطلوبیتهای برآورده شده از تملک یا تصرف یک محصول برای مشتری(منافع) و، میزان هزینه ایجاد شده از تملک یا تصرف آن محصول برای مشتری. سرآمدی در هر یک از این دو عامل، سازمان را رقابتپذیر میسازد. اگر یک سازمان استراتژی خود را براساس ارائه مطلوبیتهای ویژه و برتر از رقیب به مشتری قرار دهد، استراتژی تمایز را برگزیده است و اگر براساس شرایط موجود، ارائه قیمت غیر قابل رقابت توسط رقیب را استراتژی خود قرار دهد، استراتژی رهبری هزینه را دنبال میکند. استراتژی تمایز از راه مطلوبیتهای بیشتر رقابتپذیری را بهبود میبخشد و استراتژی رهبری هزینه از راه کاهش نامطلوبیتها (هزینهها) سازمان را نسبت به رقیب رقابتپذیر میسازد (مانند تولیدکنندگان پوشاک چینی) . هر یک از این استراتژیها سازمان را در بازار رقابتی محصول، رقابت پذیر خواهد کرد. آیا برای یک کسب و کار موفق این امرکافی است؟ خیر، کافی نیست. یک سازمان برای موفقیت علاوه بر پاسخگویی مناسب به بازار رقابتی محصول( کالا و خدمات) باید پاسخگوی بازار سرمایه نیز باشد و برای این منظور باید هزینه این استراتژیها برای تولیدکننده و سودعملیاتی شرکت برای سهامداران، قابل پذیرش باشد. دو عامل اول، به مزیت رقابتی سازمان در بازار محصول و عامل سوم به مزیت رقابتی در بازار سرمایه منجر میشود (شکل 2) . نکته بسیار اساسی و مهم این است که بدون توجه به منافع سرمایهگذاران، تداوم خلق ارزش برای مشتری نیزامکانپذیر نخواهد بود. این منطقی است که چگونگی شکست پان امریکن و سوئیس ایر را بیان می کند. برای رقابتپذیری پایدار، سه مولفه اصلی ضروری است. دو مولفه اول رقابتپذیری ایجاد میکند و عامل سوم تداوم آن را امکانپذیر میسازد. حال با توجه به مولفههای رقابتپذیری، نگرشهای مختلف به کیفیت را مرور کرده، به پاسخگویی پرسش دوم مقاله میپردازیم.
کیفیت و رقابتپذیری
بررسی تحلیل نگرشهای کیفیت با الگوی رقابتپذیری، ابعاد ظریف و در عین حال مهمی از رابطه بین نگرشهای مختلف کیفیت و موفقیت شرکت را آشکار میسازد. تحلیل تعریف نگرش مشتری محور با الگوی رقابتپذیری، نشان میدهد که این نگرش به خوبی مولفههای منافع مشتری را مورد توجه قرار داده ولی نسبت به منافع سهامدار مسکوت است. (شکل 3) شرکت پانآمریکن با خدمات عالی و قیمت مناسب ولی با زیان سالانه رو به افزایش، مصداق روشنی برای این شرایط است. در این شرایط هر چند مشتری راضی و خشنود باشد، روز به روز توان شرکت برای ادامه مسیر کاهش یافته، سازمان در برابر حوادث غیرمترقبه مانند یازده سپتامبر، آسیبپذیرمیشود. نگرش دوم کیفیت ، یعنی تولید محوری نیز به گونه بارزی بر ابعاد مهندسی یک محصول متمرکز است. این نگرش نه تنها هزینههای تولیدکننده، بلکه هزینههایی را که تامین این ابعاد کیفی برای مشتری خواهد داشت را هم از حوزه توجه خارج کرده است. این نگرش هر چند به مشخصههای فنی و کاربردی ویژهای در محصول منجر شود، الزاماً سبب رقابتپذیری و موفقیت شرکت نخواهد شد. نگرش محصول محور نیز از الگوی رقابتپذیری مشابهی برخوردار است و حاصل آن در بلندمدت مولد رقابتپذیری و موفقیت نخواهد بود. نگرش تعالی محور نیز نوعاً بر ویژگیهای محصولات تاکید دارد هر چند ماهیت انتزاعی آن میتواند این برداشت و هر برداشت دیگری را پرسش برانگیز سازد. آنچه بروه و همفکران او با عنوان نگرش ارزش محور برای کیفیت معرفی کردند، تنها نگرشی است که به گونهای همزمان به مطلوبیتهای مشتری (فایده) ، قیمت و سایر هزینهها برای مشتری (هزینه مشتری) و هزینه برای تولیدکننده (منافع سهامدار) توجه کرده است. این نگرش نه تنها میتواند برای مشتری ارزش بیافریند (تفاوت فایده و هزینه مشتری) بلکه تا زمانی که منافع سهامدار تامین شود، سازمان را در جهت حفظ و توسعه این ارزش تشویق و هدایت خواهد کرد. رفتار موفقیتساز شرکت ویرجین آتلانتیک، به گونه بارزی براین الگو استوار است. چرا شرکت ویرجین خدمات صندلی درجه یک را در خطوط هوایی خود متوقف میکند؟ زیرا این معادله در آن به تعادل نمیرسد. چرا بر خدمات صندلیهای تجاری تاکید میکند و آن را از حد معمول توسعه بیشتری میبخشد؟ زیرا این معادله در این ناحیه، مثبت و پاسخگو ارزیابی میشود. کیفیت خوب خدمات، زمانی با معناست که قیمت آن از سوی مشتری و هزینه و سود آن از سوی تولیدکننده پذیرفتنی باشد. این معنا، تنها در نگرش ارزش محور وجود دارد و این پاسخی برای پرسش دوم مقاله است.
شاخص ارزش
الگوی رقابتپذیری، یک الگوی مفهومی است که تعادل بین منافع و هزینههای سمت عرضه و تقاضا را برقرار میسازد. هرگاه این رابطه در عمل به نقطه بهینه برسد، موفقیت بلند مدت درکسب و کار تضمین میشود. این الگو بسیار ارزشمند است و مبنای تحلیلی موثری را برای ارزیابی رویکردهای مختلف مدیریتی و تاثیر آنها در موفقیت سازمان در اختیار میگذارد، اما این الگو کلیتر از آن است که بتواند به گونهای مستقیم در تصمیمگیریهای مدیریتی تاثیرگذار باشد. برای این منظور شاخص ارزش (VIX= Value Index) طراحی شده است. شاخص ارزش، یک نسبت ساده است که ارزشمندی یک تصمیم مدیریتی را از منظر نظریه بروه مشخص میکند مفهوم شاخص ارزش بسیار روشن است، ولی محاسبه آن نیاز به دادههای واقعی و بعضاً مطالعه میدانی دارد. این شاخص نشان میدهد که تا چه اندازه یک تصمیم مدیریتی در مورد کیفیت (و حتی غیر کیفیت ) به رقابتپذیرتر کردن سازمان منجر میشود. اگر این الگو و ساز و کارهای آن به صورت مستمر و برای مدت مدیدی زیربنای تصمیمگیریهای مدیریتی سازمان قرار گیرد، سازمان توانمندی ورود در رقابتهای سنگین را به دست آورده، مقتدرانه میتواند در برابر پدیدههای تهدیدزا و غیر قابل اجتناب محیطی ایستادگی کند. شاید اگر مدیران پانآمریکن و سوئیسایر نیز در چند دهه گذشته با این منطق به تصمیمات خود شکل داده بودند، هنوزهم نام تجاری آنها در پرواز بود.
نتیجهگیری
این مقاله دو پیام اساسی به همراه دارد: اول اینکه تعریفهای ارائه شده برای کیفیت با نگرشهای متفاوتی عرضه شده است که هر یک رویکرد ویژهای را بر سازمان مسلط میکند. پیام دوم، چگونگی شکلگیری رقابتپذیری در محیط واقعی را توصیف میکند ونشان می دهد که هر یک از نگرشهای کیفیت تا چه اندازه سازمان را برای موفقیت در محیط رقابتی آماده می سازد. تلفیق تحلیلی الگوی رقابتپذیری با نگرشهای مختلف کیفیت ، نشان داد که همه این نگرشها نمیتوانند به یک اندازه در خلق مزیت رقابتی نقش داشته باشند. اثربخشترین نگرش، نگرش ارزش محور است که به شیوه موثر و متوازنی منافع مشتری و هزینه تولیدکننده را مورد توجه قرار میدهد. این چگونگی نگرش، نه تنها در موضوع کیفیت ، بلکه در تمام تصمیمگیریهای مدیریتی میتواند یک شاخص هدایتگر به سوی موفقیت و رقابت پذیری بیشتر سازمان باشد. شاخص ارزش، منافع تولید کننده و مشتری را به مقایسه می گذارد. این مقایسه متوجه این مفهوم است که نتیجه یک تصمیم، خواه یک سرمایهگذاری باشد، خواه افزایش یا کاهش یک ویژگی به محصول باشد تا چه اندازه برای مشتری ارزش می آفریند؟ تحلیل این معادله باید از راه مطالعه واقعی در بازار مورد نظر و به صورت عینی صورت پذیرد. انجام این کار ممکن است در ابتدا پرهزینه و وقتگیر به نظر برسد ولی اگر این هزینه با هزینههایی که از راه یک تصمیم نامطلوب بر سازمان تحمیل خواهد شد، مقایسه شود، توجیهپذیر و قابل پذیرش خواهد بود. یک استراتژی تمایز، هنگامی ارزشمند است که مشتری آماده باشد به ازای نتایج آن در محصول (کالا و خدمات) مبلغی بیش از هزینه تولیدکننده از همان بابت بپردازد. این معیار در استراتژی رهبری هزینه بر افزایش ارزش محصول (منافع- هزینه) از دیدگاه مشتری و افزایش سود حاشیهای تولیدکننده تاکید دارد. اینها مصادیق به کارگیری نگرش ارزش محور در ارتقای رقابتپذیری سازمان به شمار میآیند. امروزه نگرش درست به مفهوم کیفیت و درک رابطه عمیق آن با استراتژی و رقابتپذیری، مهمتر از دانش و مهارت به کارگیری ابزار کیفیت است و امیدواریم که این مقاله در ایجاد این نگرش مفید و مورد استفاده بوده باشد.
۳۳ جمله انگیزشی کارآفرینی که الهام بخش کسب و کار هستند
این درست است که شاید کارآفرینی فعالیتی خسته کننده، کم طرفدار، در برخی موارد ناامید کننده، و حتی ترسناک باشد؛ ولی وقتی بتوانید شور علاقهتان را به خوبی دنبال کنید و آرزوهایتان را به واقعیت تبدیل کنید، متوجه خواهید شد، دستاوردهای این فعالیت ارزش تمام وقت، انرژی، و سرمایهای را که صرف رسیدن به آنها کردهاید، دارند. از این رو، تصمیم گرفتیم در این مقاله، چند جمله انگیزشی کارآفرینی از بنیانگذاران و رهبران موفق را دربارهی مسئولیتها و احساساتی که هر یک از تصمیمهای کوچک و بزرگ آنها در وجودشان ایجاد میکنند، و همچنین، باورهای آنها را در خصوص عوامل موثر در رسیدن به موفقیت در مسیر طولانی و گاه خطرناک کارآفرینی برایتان جمعآوری کنیم.
جمله انگیزشی کارآفرینی
۱. “در کسب و کار، تنها چیزی که از آمار و ارقام مهمتر است، وجود انسانها است.”
– دایموند جان، تاجر، سرمایهگذار، نویسنده، و سخنران آمریکایی
۲. “حقیقت این است که در هر کاری که انجام میدهید، عامل ریسک و شانس وجود دارد. ولی من متوجه شدم، با استفاده از ریسک اصولی و کنترل شده، هم میتوانید به موفقیت و پیروزی برسید، و هم چیزهای جدید یاد بگیرید. این جزء مسائل اساسی برای تکامل و رشد یک انسان به عنوان تاجر و کارآفرین است.”
– شرلی چن، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت ناراتیو
۳. “کارآفرین بودن را میتوان با یک کلمه توصیف کرد: آزادی. من این توانایی را دارم که کارهایام را به تنهایی برنامهریزی کنم و به دنبال هر آنچه عاشقاش هستم، بروم.”
– براندون وب، افسر سابق نیروی دریایی و مربی ارشد تیراندازی، بنیانگذار شرکت هاریکن گروپ (کسب و کار مربوط به نشر رسانههای دیجیتالی و تجارت الکترونیک)
۴. “من میدانم باید در مقایسه با تمام آدمهای اطرافام بهتر و سختتر تلاش کنم تا همه بتوانند به خوبی از خانوادههای خود مراقبت کنند. و این دلپذیرترین احساسی است که در وجودم ایجاد میشود.”
– ریچارد رولینگز، صاحب گاراژ گس مانکی و ستارهی برنامهی فست اند لود.
۵. ”کلمهی کارآفرینی برای من مترادف کلمهی ‘اغواگری’ است. شما به عنوان یک کارآفرین باید با جسارت و شجاعت، خود و ایدههای خود را در مقابل دیگران قرار دهید و راهی برای به نمایش درآوردن آنها بیابید.”
– لیزا بارنت، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت لیتل اسپون، تولیدکننده و پخشکنندهی مستقیم غذای نوزاد
۶. “در پیگیری و کاربرد توان بالقوهمان لذت بالایی نهفته است – وقتی میدانیم واقعا برای رسیدن به آن تلاش میکنیم، با حس نیاز شدید و طولانی برای تحقق کار میکنیم، و در نهایت، با رسیدن به آن احساس پیروزی میکنیم.”
– تاد جانسون، کارآفرین، مربی، و مشاور.
۷. “بیشتر آدمهای موفق به طور مرتب عمیقا به فکر فرو میروند. این کار به مغزمان این فرصت را میدهد که با تفکر آگاهانه، آشفتگیهای ذهنی ناشی از کارهای گذشته را آرام کند، و خوشبختانه بتواند از آن لحظات درس بیاموزد. ولی اینها فقط در صورتی اتفاق میافتند که همواره با خودتان صادق باشید!”
– ماریو آرمسترانگ، کارآفرین و مجری برنامهی “هرگز آرام نشو”
۸. “ترس از شکست از جمله عباراتی است که نظامیان، و همینطور کارآفرینان نباشد در قاموس خود داشته باشند. همهی آدمها در زندگیشان باید به صورت حساب شده دست به ریسک بزنند و از موانع نیز نترسند. و در هر دو مورد نیز باید این طرز تفکر را داشته باشند که هر چه لازم است انجام میدهند تا ماموریت خود را به انجام برسانند.”
– کالین وین، سرباز ارتش، مدل ورزشی، و مدیر عامل شرکت ردلاین استیل.
۹. “کارآفرینان از مرز باریک بین جنون و نبوغ پا را فراتر گذاشتهاند.”
– گرگ بری، بنیانگذار شرکت تهیه و توزیع بستههای مواد غذایی بورگاباکس.
۱۰. “شما باید افکار مثبت را در ذهن خود نگه دارید. شما باید از خودتان احساس شادی و رضایت کنید – نه به خاطر وجود آدمهای دیگر.”
– سینتیا کالاماری، بنیانگذار شرکت امافتری، فعال در حوزهی تجهیزات تناسب اندام.
۱۱. ”من میخواهم دنیا را بهبود ببخشم و زندگی خود را صرف انجام کارهای مفید کنم.”
– هلموتس بمز، مدیر عامل و بنیانگذار سونارورکس، شرکتی که نحوهی تولید و گوش دادن به موسیقی را متحول کرده است.
۱۲. ”کارآفرین بودن یعنی پیگیری استعداد و علایق خود و پول در آوردن از آنها. شما ۷۰ درصد از طول زندگیتان را صرف کار میکنید؛ پس بهتر است کاری را انجام دهید که عاشقاش باشید.”
– ویکتوریا کایرل، نایب رئیس بخش توسعهی کسب و کار در وبسایت Show-Score.com، انجمن استارتآپی و فروش بلیطهای تئاتر برادوی.
۱۳. “کارآفرین کسی است که نیاز بازار را تشخیص میدهد و به جای آنکه بیتفاوت در گوشهای بنشیند، برای رفع آن نیاز تلاش میکند.”
– آن ریلی، بنیانگذار و مدیر عامل ماتفیفتی، نخستین تولیدکنندهی لباسهای ضد پیری با لایهی داخلی محافظتکنندهی پوست در برابر نور آفتاب.
۱۴. “کارآفرینی یعنی داشتن چشمانداز و ماموریتی که بالاتر از حد من است.”
– شازی ویسرام، بنیانگذار و مدیر عامل هپی فمیلی، تولیدکنندهی برتر غذاهای ارگانیک برای نوزادان، خردسالان، کودکان، و مادرانشان.
۱۵. “بودن در ارتش به من یاد داد که خیلی سریع و به طور مرتب دست به ریسک بزنم.”
- جمله انگیزشی کارآفرینی hc اندرو وینز، صاحب و مدیر شرکت جیداگ در منطقهی صنعتی ویسکانسین، ارائهدهندهی خدمات حمل و معدومسازی وسایل کهنه و زائد.
۱۶. “ما باید آهسته و پیوسته پیش برویم؛ به خصوص، زنانی که به آنها یاد داده شده است در هر تلاش و حرکتی باید به دستاوردهای بزرگ دست پیدا کنند. آنها معتقدند در تمام روزهای زندگیشان به عنوان مادر، همسر، و کارمند باید برجسته و بسیار موفق باشند. اگر همیشه چنین عقیدهای داشته باشید، به تدریج دچار خستگی و فرسودگی میشوید، و در نهایت، ممکن است در هیچ یک از تلاشهایتان نتوانید به دستاورد برجستهای برسید.”
– اورسولا برنز، مدیر عامل و رئیس سابق هیئت مدیرهی شرکت زیراکس، عضو هیئت مدیرهی شرکت اوبر، و رئیس سابق برنامهی ملی تحصیلی در دولت باراک اوباما.
۱۷. “شما باید خودتان را به جایی برسانید که بتوانید علائق و استعدادهایتان را شکوفا کنید. مثل دو نفر از دوستان هنرمند من که در کنار شغل اصلیشان، به هنر خود نیز میپردازند. اگر این هنر آنها را به اندازهی کافی قوی و بزرگ کرد، به شکل تمام وقت به آن خواهند پرداخت، ولی هیچ دلیلی نمیبینند که وسط راه، از تصمیم خود برگردند.”
– مونیکا بیتس، معدنکار برجستهی طلا
۱۸. “کارآفرین کسی است که هر کاری را به سرانجام میرساند.”
– جیسون پاین (مدیر عامل) و لیندزی رینسمیت (مدیر عملیاتی)، زن و شوهری که شرکت آدا دایموندز را راهاندازی کردهاند؛ این شرکت واقع در سیلیکون ولی تولیدکنندهی الماس و جواهرات مصنوعی سفارشی است.
۱۹. “من هیچ وقت نیازی به صدها کارمند نداشتم. من یک گروه بسیار کوچک دارم که به اندازهی هنرمندان و معماران آموزش دیدهاند، و فقط در یک ساختمان (نه چندین ساختمان و شعب دیگر) به انجام کارها میپردازند. من طرفدار پر و پا قرص انجام کارهای بزرگ به شکل مختصر و مفید هستم.”
– مایا لین، هنرمند، طراح، و طرفدار محیط زیست.
۲۰. “کارآفرین بودن به این معنی است که شما دارای هنر زندگی هستید؛ و همیشه آمادهی دست زدن به ریسکهای بزرگ هستید، زیرا به خلق آثار مهم و موثر باور عمیق دارید.”
– گریس کاریوانژر، بنیانگذار موسسهی هایوری، یک فضای خلاق و مشارکتی جهت همکاری برای حمایت از زنان در تمام مراحل و بخشهای زندگی حرفهایشان.
۲۱. “باور قوی و استوار به تواناییهای خود، و شور و علاقه برای انجام دادن کارها؛ دو خصوصیتی هستند که به طور طبیعی حس قدرت و مالکیتی در وجودتان خلق میکنند که در هیچ جای دیگر نمیتوانید آن را به دست بیاورید – حتی جف بزوس هم نمیتواند آن را به شما بفروشد!”
– تریستان مرمین و جان لوسن، مدیران عامل اجرایی شرکت باتیست رام.
۲۲. “برای به ثمر رسیدن تفکرات و تلاشهای کارآفرینیتان نیازمند گروهی متشکل از آدمهای باهوش و باتجربه هستید. این آدمها را پیدا کنید، به آنها اعتماد کنید، و آنها را برای کمک به تصمیمگیریهایتان توانمند بسازید.”
– جمله انگیزشی کارآفرینی hc دکتر کیتی رودان و دکتر کیتی فیلدز، بنیانگذاران شرکت رودان فیلدز.
۲۳. “شما باید موفق بشوید. اگر موفق نمیشوید، کسی را استخدام نکنید.”
– تریستن واکر، بنیانگذار و مدیر عامل برندهای واکر و شرکا، فعال در حوزهی سلامت و زیبایی.
۲۴. “از کسی اجازه نخواهید. به عنوان یک زن و یک کارآفرین، نمیتوانید فقط آنچه را به شما ارائه میشود، بپذیرید. به دنبال خواستههایتان بروید.”
– ناتالی ابل، بنیانگذار شرکت بکدراپ.
۲۵. “کارآفرین کسی است که شور و شجاعت انجام کاری را دارد که هیچ کس قبلا آن را انجام نداده است.”
– جیم پترسون، مدیر عامل شرکت ایز، فعال در حوزهی فناوری مواد مخدر درمانی که بیماران را ظرف کمتر از ۲۰ دقیقه به پزشکان و پخش کنندگان مواد مخدر درمانی متصل میکند.
۲۶. کارآفرینی یعنی حل مشکلات، نه فقط توجه و تمرکز کردن به آنها.”
– هارولد کلارک، کارگزار املاک و مستغلات، و صاحب شرکت لاکشری بیگ آیلند.
۲۷. “کارآفرینی با راهاندازی و ترک سریع یک استارتآپ متفاوت است. از نظر من، کارآفرینان خالق شرکتها و مشاغل طولانی مدت هستند.”
– کریسی کراوفرد کوردور، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت آرتاستار، یک بستر آنلاین در حوزهی کشف و جمعآوری آثار هنری معاصر.
۲۸. “وقتی یک کارآفرین هستید، باید به خوبی درک کنید هیچ فرشتهی نجاتی از بالا برایتان نمیآید و شکستنتان را به پیروزی تبدیل نمیکند. شما باید مشکلات مشتریان و همچنین، کسب و کارتان را حل کنید.”
– نیک پالمیسیانو، بنیانگذار و رئیس شرکت پوشاک و رسانهی رانجر آپ.
۲۹. “از نظر من، کارآفرین کسی است که هدفاش تاثیرگذاری بر آدمها از طریق کمک به حل مشکلاتشان است، و از طریق همین کمک، به دنبال رشد و موفقیت بیشتر است تا بتواند به آدمهای بیشتری کمک کند.”
– ثریا گدارد، سرهنگ دوم ارتش ایالات متحده، و مشاور کسب و کارهای حوزهی سلامت
۳۰. “شما به عنوان یک کارآفرین، آتش سوزانی در وجود خود دارید؛ چشمانداز و رویایی که به شما میگوید هر آنچه در توانتان است انجام دهید و به عرصهی ظهور بگذارید.”
– ویلی دگل، بنیانگذار و مدیر عامل رستورانهای زنجیرهای خانهی استیک عمو جک در نیویورک.
۳۱. “کارآفرینی یک مبارزه است – فرایندی است که طی آن باید محصول و خدمات خود را به دست مصرف کننده برسانید و شرکتتان را به سمت جلو حرکت دهید.”
– جان اسنایدر، مدیر عامل و بنیانگذار شرکت کانتندرز، فعال در حوزهی پوشاک.
۳۲. “باید بیشتر از آنچه از نقش شما انتظار میرود، کار انجام دهید. خارج از وظایف روزانهتان بذرهای مختلفی را پاشیدهاید و کارهای مختلفی را به دست گرفتهاید که باید از پس همهی آنها بر بیایید.”
– جمله انگیزشی کارآفرینی hc لیندا جیانگ، رئیس بخش طراحی صنعتی اسنشال پروداکتس.
18 تکنیک معرفی محصول جدید! | همه چیز در مورد معرفی محصول
معرفی محصول در بازاریابی یکی از مهمترین موضوعاتی است که همیشه و برای همهی شرکتها حتی شرکتهای بزرگ چالش برانگیز بوده است. ممکن است شما محصول یا خدمتی را تولید کرده باشید اما سؤالات زیادی در مورد چگونگی معرفی آن به مخاطب دارید.
در این مقاله تمامی نکاتی را که برای معرفی محصول نیاز دارید بهطور کامل و بهصورت دستهبندی شده گفته شده است. چگونه محصول خود را معرفی کنیم؟ متن معرفی محصول جدید چه باشد ؟ چگونه یک محصول جدید را بفروشیم؟
کسبوکارهایی که محصول محور هستند بهخوبی میدانند که نحوه معرفی محصول تا چه حد برای کسبوکارشان مهم و حیاتی است. بسیاری از مواقع محصول تولید شده هیچگونه عیب و نقصی ندارد اما بهخاطر ایراد در نحوهی معرفی محصول، شکست بزرگی به آن کسب و کار وارد میشود.
رقبای امروزهی بازار بهشدت بر روی نحوه معرفی محصولات خود، کار کردهاند.
استیو جابز مدیر عامل فقید شرکت اپل در رابطه با نحوهی معرفی محصول میگوید: ارزش یک محصول را نحوهی معرفی آن محصول بیان میکند. اگر به معرفی محصولات شرکتهای بزرگی چون اپل، مایکروسافت و سامسونگ دقت کنید نکات بسیار ریز و مهمی را میبینید که میتوانند بسیار کمک کننده باشند.
در ادامهی مطلب به بررسی چگونگی معرفی یک محصولو و گامهای طلایی در نمونه متن معرفی محصول جدید میپردازیم. نحوه معرفی محصول به مشتری چگونه است ؟ بهترین کاری که یک سازنده در مورد محصول خود می تواند انجام دهد چیست؟ مراحل لانچ محصول چیست ؟
گام های طلایی در معرفی محصول جدید
۱ـ مطابقت ویژگیهای محصول، با نیاز روز بازار
اولین موضوعی که قبل از معرفی محصول، توسط شرکتها و مراکز بزرگ بررسی میشود، تطبیق محصول و بازار است. هدف از عرضهی هر محصول میبایست مشخص باشد. طبق تحقیقات انجام شده دانشگاههای آمریکا، قبل از مطابقت محصول با نیازهای بازار نباید سراغ تولید انبوه محصول بروید.
تمامی نیازسنجیهای بازار برعهدهی شخصی با عنوان مدیر تولید است، مدیر تولید وظیفه دارد که قبل از معرفی و ارائه هر محصول، ویژگیهای آن محصول را بهطور دقیق بررسی کند و مشخص کند که آیا بازار، در حال حاضر کشش معرفی این محصول را دارد یا خیر.
اینکه که میگوییم در حال حاضر به این خاطر است که در بسیاری موارد شرکتها و سازمانهای مختلف، خدمت یا محصولشان را در زمان مناسبی به بازار معرفی نمیکنند. محصولات و خدمات شرکت، باید بتواند مشکلات کاربران و مشتریان شما را رفع کند.
اگر همین لحظه این فکر به ذهن شما خطور کرد که محصول یا خدمت من (شرکت) مشکلی را حل نمیکند پس بهتر است کمی محتاطتر عمل کنید. در این حالت باید دقیقا مشکلی که قرار است از مشتریان برطرف کنید را مشخص کنید.
البته بعضی شرکتها گاهی اوقات افزودن یک ویژگی اضافی و ناکارآمد به محصول نهتنها کمکی به فروش شما نمیکند بلکه میتواند مشتریان را از خرید منصرف کند.
پس حتماً دقت کنید که قبل از معرفی محصول، ویژگیهای محصول را بهخوبی بررسی کنید و اگر نتایج شما مناسب عرضهی محصول نبود، از عرضهی آن خودداری کنید.
۲ـ اهمیت مشخصات و توضیحات محصول در زمان معرفی محصول
احتمالا بارها پیش آمده است که یک خوراکی یا وسیله خریدهاید که بر روی محصول و یا بستهبندی آن بهدنبال توضیحی خاص یا طریقهی استفادهی آن بودهاید اما موفق به یافتن آن نشدهاید. به احتمال زیاد بعد از این اتفاق ناراحت شدهاید که چرا پاسخ سؤال خود را نگرفتهاید.
پس سعی کنید تا حد امکان توضیحات و ویژگیهای محصول خود را به مشتریان نشان دهید و این مشخصات را در دسترس قرار دهید. از دیگر کارهایی که میتوانید برای درج کامل مشخصات محصول انجام دهید این است که اگر وب سایت اینترنتی دارید مشتریان را به سایت هدایت کنید و در صفحهی محصول، یک نقد و بررسی کامل از محصول داشته باشید (بهتر است نقد و بررسی فقط محتوای متنی نباشد و شامل محتوای تصویری نیز باشد.) از انواع نمونه متن معرفی محصول جدید ایده بگیرید.
این کار از طرفی باعث اعتمادسازی بین مخاطبان میشود و از طرفی میتواند به رفع ابهامات موجود در محصول کمک کند.
پس از آنکه شما محصول خود را معرفی کنید و آن را در مکانهای مختلف عرضه کنید قطعاً یکی از مهمترین موضوعات محصولتان، بستهبندی محصول و ظاهر آن خواهد بود. پس سعی کنید محصولتان را بهدرستی و با درج تمامی نکات لازم بر روی بستهبندی آن عرضه کنید.
طبق تحقیقات دانشگاههای آمریکایی احتمال خرید یک محصول زمانی کاهش پیدا میکند که خریدار، دچار سردرگمی در اطلاعات محصول شود. پس سعی کنید برچسبهای محصولتان را در جای درستی قرار دهید و اطلاعات تکمیلی و بیشتر را از طریق وب سایت، بروشور و دیگر رسانهها در اختیار مشتریان قرار دهید.
برای معرفی محصول و قبل از بستهبندی محصول به یک فروشگاه بزرگ بروید و محصولات پرفروش و خاص را بررسی کنید. نوع بستهبندی، اطلاعاتی درج شده روی محصول و بسیاری نکات مفید دیگر را میتوانید با این کار بدست آورید.
اگر به جعبهی نوشابههای قوطی شرکت کافی کولا نگاهی بیندازید متوجه سادگی خاصی میشوید. این سادگی نشأت گرفته از تجربیات چند دهه برندهای بزرگ دنیا است که روی برندیگ و برند سازی خود کار کردهاند و سادگی را بالاترین ارزش در یک بستهبندی و طراحی میدانند. پس تا اینجای کار دانستیم که طراحی محصول و بستهبندی محصول باید کاربر پسند باشد.
۳ـ قبل از معرفی محصول اهداف را بهخوبی بررسی کنید.
برای چه میخواهید این محصول را معرفی کنید؟
بهتر است چندین بار این سؤال را از خود بپرسید تا دقیقاً بدانید قرار است معرفی محصول شما با چه هدفی صورت گیرد. اگر هدف از معرفی محصول بهخوبی بررسی و تحلیل شود، آن محصول میتواند جایگاه خوبی در بازار پیدا کند و موفقیتهای زیادی را برای شرکت و سازمان کسب کند. اهداف، میتواند یک چهارچوب خاص برای محصولتان بهوجود بیاورند. این چهارچوب میتواند کمک کند تا تیم اجرایی در همهی مراحل معرفی محصول، ارزیابی مناسبی از روند کار داشته باشد.
طبق تجربهی برندهای لوکس بزرگ دنیا، اهداف ساده در معرفی محصول، معمولاً نتایج بسیار بهتری را بههمراه دارند زیرا تمرکز برای دستیابی به آنها بیشتر است. گزارش نتایج عرضه و معرفی محصول میبایست بهصورت دورهای بررسی و آنالیز شود. این دادهها در شرکتهای مختلف به لحاظ جزییات مختلف است اما باید در حدی باشد که همهی مشکلات مسیر را برای معرفی محصول شما نشان دهد.
البته استخراج این دادهها در بیشتر موارد کار آسانی نیست و باید توسط متخصصان دیتا استخراج شود. البته در این گام نیز دکتر ویز در کنار شماست و متخصصان دکتر ویز میتوانند در استخراج دادهها به شما کمک کنند.
۴ـ همه چیز در مورد تبلیغات، قبل از معرفی محصول
درطول تاریخ همواره اختراعها و محصولاتی درست شدهاند که هیچگاه به جایگاه واقعی خود در بازار نرسیدهاند. یکی از علتهای عدم موفقیت استارت آپ های نوپا در برخی محصولات در بازار، نبود تبلیغات مناسب در هنگام عرضه آن به بازار است. اگر قرار است محصول شما در بازار فراگیر شود و نام و نشانی پیدا کند پس بهتر است بهدنبال کانالهای تبلیغاتی مناسبی باشید که بتوانید مخاطب را با ویژگیهای محصول آشنا کنید.
البته قبل از هزینه کردن برای تبلیغات بهتر است به اطرافتان کمی دقت کنید تا نیروهای بالقوهی تبلیغات را ببینید. با ما همراه باشید تا متوجه شوید که منظور از نیروهای بالقوهی تبلیغات چیست؟
اگر شما از چند ماه قبل از معرفی محصولتان شروع به صحبت در مورد آن کنید، توانستهاید تعدادی مخاطب منتظر جمع کنید که ارزش بسیار زیادی برای برند شما دارند. مخاطبهای منتظر در سراسر دنیا اهمیت زیادی برای شرکتها دارند. یکی از علتهایی که شرکتهای بزرگ تکنولوژی از چند ماه قبل از معرفی محصول کانسپتهای احتمالی را منتشر میکنند و شایعات جهتداری را به وجود میآورند ایجاد حس انتظار برای معرفی محصول جدیدشان است.
دیدگاه شما