جس لیورمور : سلطان بلامنازع دنیای سفته بازی
جس لیورمور (Jesse L. Livermore) برای حدود پنجاه سال بهعنوان یک معامله گر مشهور سهام و یک سفته باز شناخته میشود. او با به دست آوردن و از دست دادن میلیون ها دلار سود در طول دوران حرفهای و کاریاش شهرت بسیاری در جهان پیدا کرده است.
زندگی شخصی جس لیورمور
در اوایل نوجوانی، جس لیورمور خانه را ترک کرد تا از زندگی کشاورزی فرار کند. او به بوستون رفت و شغل دورودرازش در معامله گری سهام را با ارسال قیمت های سهام برای شرکت کارگزاری Paine Webber آغاز کرد.
او سپس شروع به معامله برای خودش کرد و طبق گزارشها در پانزدهسالگی بیش از ۱۰۰۰ دلار سود کرده بود که در آن زمان مبلغ بسیار زیادی بود. در طول چند سال بعدازآن، او از طریق شرطبندی در “bucket shop” پول درآورد، آنها در آن مکان بهظاهر در حال دلالی و خریدوفروش سهام و سایر اوراق بهادار بودند ولی عملاً در شرطبندی روی نوسانات قیمت سهام و غیره شرکت میکردند.
او آنقدر خوب میتوانست تغییرات قیمت سهام را پیشبینی کند که از همه مکانهای شرطبندی در بوستون اخراج شد و به او اجازه ورود به این مکانها برای شرطبندی داده نمیشد. این اتفاق باعث شد او در سن ۲۰ سالگی از بوستون به نیویورک مهاجرت کند، جایی که موفقیتها و شکستهای سفته بازی، او را به یک شخص مهم در والاستریت و سراسر جهان تبدیل کرد. نوسانات مالی جس لیورمور، درنهایت به شکل تراژیکی با ارتکاب به خودکشی او در سن ۶۳ سالگی به پایان رسید.
لیورمور یک سرمایه گذاری فردی بود که در سال ۱۸۷۷ در سوث آکتون متولد شد و در سال ۱۹۴۰ در ماساچوست آمریکا درگذشت.
روش سرمایه گذاری جس لیورمور
جس لیورمور هیچ آموزش رسمی یا تجربه معامله گری سهام نداشت. او یک مرد خودساخته بود که از بردها و باخت هایش درس گرفته بود. همین موفقیتها و شکستها بود که به او کمک کرد تا ایدههای معامله گری اش را پایه گذاری کند، ایدههایی که بعد از گذشت ۸۰ سال از زمان مرگ او هنوز هم در بازار سهام مورداستفاده قرار میگیرد.
بعضی از اصول مهم جس لیورمور که او در بازار بورس به خدمت میگرفت عبارتاند از:
اصل اول: نمیتوان با تمرکز روزانه بر نوسانات قیمت سهام پول درآورد. لیورمور بر اهمیت تمرکز بر بازار بهصورت کل، بهجای سهام جداگانه تأکید میکرد. او اشاره داشت که موفقیت بزرگتر، از تعیین جهت کل بازار بهجای انتخاب مسیر یک سهام خاص بدون در نظر گرفتن مسیر بازار، حاصل میشود.
اصل دوم: از استراتژی بخر و نگه دار در دوران رونق استفاده کنید و وقتی همهچیز آرام شد سهام خود را بفروشید. لیورمور همیشه یک استراتژی خروج داشت.
اصل سوم: اطلاعات بنیادی یک شرکت، بازار و اقتصاد را مطالعه کنید. لیورمور سرمایه گذاران موفق و ناموفق را بهوسیله میزان تلاشی که برای سرمایه گذاری صرف میکردند، از هم جدا میکرد.
اصل چهارم: سرمایه گذارانی که اهداف کوتاهمدتی را در بورس دنبال میکنند، درنهایت سرمایه شان را از دست میدهند.
اصل پنجم: اطلاعات نهانی که از شرکت به بیرون درز پیدا میکند، نادیده بگیرید، تحلیل مستقل خودتان را انجام دهید. لیورمور درباره جایی که از آن اطلاعاتش را میگرفت بسیار محتاط بود و استفاده از منابع متعدد را توصیه میکرد.
اصل ششم: تغییر در استراتژیهای سرمایه گذاری خود را با توجه به شرایط در حال تکامل بازار با آغوش باز بپذیرید.
برخی از کتابهای جس لیورمور عبارتاند از:
«چگونه در سهام معامله کنیم» نوشته جس لیورمور (۱۹۴۰)
«خاطرات یک اپراتور سهام» نوشته ادوین لِوِفِر (۱۹۲۳)
«جس لیورمور، سلطان سفته باز» نوشته پُل سارنوف (۱۹۸۵)
«مثل جس لیورمور معامله کنید» نوشته ریچارد اسمیتن (۲۰۰۴)
نقلقولهای مهم جس لیورمور
- سودها همیشه حواسشان به خودشان هست ولی ضررها نه.
- یک معامله گر معمولی آرزو نمیکند که به او بگویند بازار در رونق است یا رکود. چیزی که او میخواهد به او گفته شود این است که مشخصاً کدام سهام را بخرد یا بفروشد. او میخواهد با هیچچیز، چیزی به دست آورد. او آرزو نمیکند که کار کند، او حتی آرزو نمیکند که مجبور باشد فکر کند.
- وقتی حرف از فروش سهام میشود، ساده است که هیچکس تا زمانی که کسی آن را نخواهد، نمیتواند سهامش را بفروشد. اگر شما در مقیاس بزرگ عمل میکنید، باید این نکته را همیشه در ذهن داشته باشید.
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این مقاله در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
بیوگرافی و استراتژی جسی لیورمور و نکات ارزشمند او در سرمایه گذاری
جسی لوریستون لیورمور (Jesse Laurston Livermore) در ۲۶ ژوئیه ۱۸۷۷ در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. و در سن ۶۳ سالگی در تاریخ ۲۸ نوامبر ۱۹۴۰ چشم از جهان فروبست. او یک سرمایه دار اهل ایالات متحده آمریکا و یک معامله گر بورس بود. که از او بهعنوان خرس وال استریت یاد میشود. او بهعنوان یکی از بزرگترین تریدرهای تاریخ شناختهشده است. لازم به ذکز است استراتژی جسی لیورمور یکی از استراتژی های قدرتمند دنیای مالی است.
ورود جسی لیورمور به دنیای سرمایه و بورس
جسی لیورمور از سن ۱۴ سالگی مشغول به کار گردید. استعداد فوقالعاده او در ریاضیات زمانی کشف گردید. که وی بهعنوان پادو در یک کارگزاری در شهر بوستون امریکا استخدامشده بود. در آن زمان اکثر مردم نوسانات قیمت را امری تصادفی میدانسته و بر روی افتوخیز قیمت سهام در مغازههایی که به همین منظور دایر شده بود، شرطبندی (قمار) میکردند. جس با توجه به هوش ریاضی خود متوجه گردید. چارتهای قیمتی و نوسانات از «الگوهایی» پیروی میکنند. او با تکیهبر سیستمش بهقدری موفق عمل کرد که تمامی این مغازهها ورود جس را به محل کسبوکارشان ممنوع اعلام کرده بودند. او برای اولین ترید خود بر پایه سیستمش، مبلغ ۵ دلار سهم خرید و دو روز بعد آن سهام را به قیمت ۱۵ دلار نقد کرد. لیورمور پس از مدتی که توانسته بود از این مغازهها مبلغ ۱۰ هزار دلار پول نقد جمعآوری کند، راهی وال استریت گردید.
حضور لیورمور در وال استریت
جسی لوریستون لیورمور در همان اول و در شروع کار در وال استریت شکست خورد. و دوباره به زادگاهش «بوستون» بازگشت. اما بهجای ناامیدی تصمیم گرفت دلایل شکست خود را موردبررسی قرار دهد. او به این نتیجه رسید که سیستم ابداعیاش با نرخهای زنده کار میکند. (خرید سهم و خروج با سود کم، این در حالی است که در وال استریت تا زمانی که کارگزار رسید خرید سهم را تحویل ندهد، متوجه قیمت سهم نخواهید شد. یکی دیگر از مهمترین درسهایی که او در پنج سال اول ترید خود گرفته بود. براین اساس قرار داشت که هنگام استفاده از یک سیستم مطمئن، با رعایت کامل دیسیپلین، هرگز خارج از سیستم ترید نکند. او این درس را به قیمت چندین هزار دلار فراگرفت. او در نهایت استراتژی جسی لیورمور را ابداع کرد.
تجربه ۵۰ هزار دلاری جسی لیورمور
جس در بازگشت به بوستون مجدداً سراغ همان مغازههای قمار رفت. و پس از مدت اندکی ۵۰ هزار دلار پول نقد به دست آورد. او دوباره در سال ۱۹۰۱ راهی وال استریت شد تا شکستی دیگر را تجربه کند. او پس از به دست آوردن پول از مغازهها شروع به تدوین سیستمی نوین برای معامله گری در وال استریت پرداخت. جس تنها ۲ روز صاحب ۵۰ هزار دلار بود و تجربه جدید وی برایش ۵۰ هزار دلار تمام شد. جس پس از دست استراتژی جس لیورمور در بورس دادن سرمایه خود درسهای مهم دیگری نیز آموخت. اینکه در معاملاتش به توصیهها و صحبتهای دیگران اهمیت ندهد. روزی جس به همراه یک دوست قدیمی در کارگزاری صحبت میکردند که شخصی به دوست لیورمور گفت: فلان سهم را بفروش. بازار گاوی است. در خلال این گفتگو جس متوجه شد که استراتژی جس لیورمور در بورس وی تاکنون به نوسانات کوچک نظر داشته و حرکتهای بزرگ بازار را مدنظر قرار نمیداده است.
جسی خرس بزرگ وال استریت بود.
تمرکز روی حرکات بزرگ بازار منجر به طراحی یک سیستم خوب گردید. و کسب درآمد از وال استریت شروع میشود. در برههای از زمان جسی لیورمور پیشبینی میکند بازار به قله خود رسیده است. و سقوط بهزودی فرا خواهد رسید. ازاینرو شروع به فروش سهام خود میکند. اما قیمتها روزبهروز بالاتر میروند و او با ضرری هنگفت از بازار خارج میشود. عامل زمان، درس بزرگ دیگری بود که این ضرر هنگفت برای وی به ارمغان آورد. او به این نتیجه رسید که یک تحلیلگر باید بتواند زمان درست ورود و خروج از یک ترید را بشناسد تا بتواند موفق شود. جسی لیورمور زمان برگشت بازار در سال ۱۹۰۷ را با دقتی مثالزدنی تشخیص میدهد. و در روز ۲۴ اکتبر ۱۹۰۷ تنها از محل این پیشبینی ۳ میلیون دلار سود کسب میکند. فروش او چنان دقیق و مؤثر عمل میکردند که مورگان (یکی از کسانی که در سالهای گذشته با کمک ۲۰ میلیون دلاری به وال استریت آن را از ورشکستگی نجات دادند.) شخصاً از جس درخواست کند که فروشهایش را متوقف کند وگرنه بهتنهایی بازار را استراتژی جس لیورمور در بورس نابود خواهد کرد. بعد ازاینروز جسی لوریستون لیورمور به «خرس بزرگ وال استریت » مشهور شد. یکی دیگر از مهمترین دستاوردهای جسی لیورمور در ترید تشخیص محدودههای حمایت و مقاومت بود. او برای هر معامله عامل زمان را همیشه مدنظر قرار میداد. و قبل از ورود میدانست که این ترید استراتژی جس لیورمور در بورس تا چه زمانی باز است و نقطه خروج با ضرر زمانی نیز داشت.
استراتژی جس لیورمور در بورس
- همیشه منتظر بود تا بازار دارای جهت گردد.
- در صنایع پیشرو بازار، سهام پیشرو را در آنها شناسایی مینمود.
- یکی از ارکان اصلی سیستم ترید او «حجم» بود.
- برای ورود مطمئن صبر مینمود تا نماد موردنظر سیگنال دهد و سپس بدون تجدیدنظر وارد میشد.
- بهمحض حرکت سهم در جهت موردنظرش، خرید را بهصورت پلهای شروع میکرد.
- با سهم صبورانه همراهی میکرد و به نوسانات کوچک قانع نبود.
نکاتی استراتژی جس لیورمور که او در معاملاتش رعایت میکرد. و بهعنوان اصل به آنها پایبند بود ۱۰۰ عمر دارند؛ اما هنوز بهاندازه همان روزها اهمیت دارند.
«فکر کردن من را پولدار نکرد، صبر کردن برایم سودآور بود»
نکات برتر استراتژی جسی لیورمور
درس دیگری که زود یاد گرفتم این بود که هیچچیز جدیدی در وال استریت وجود ندارد. نمیتواند وجود داشته باشد. زیرا معاملات سهام در وال استریت بهاندازه تپهها قدیمیاند.
سهام قوی را تنها در بازارهای گاوی بخرید و سهام ضعیف را تنها در بازار خرسی بفروشید.
در بازار بورس «گاو» نماد بازار صعودی و «خرس» نماد بازار نزولی است. (برآیند کلی بازار بورس بهوسیله یک نشانگر با عنوان (شاخص کل) نشان داده میشود). بههیچعنوان نباید معاملات خود را بیبرنامه و خودسرانه انجام دهید. تمامی معاملات بایستی بر اساس استراتژی منطقی که در جهت انتخاب درست سهم انجام شود.
اگر زمینه معاملات مهیا نیست، معامله نکنید.
تدوین یک استراتژی به زمان و تمرین زیاد نیازمند است؛ اما هنگامیکه استراتژی مناسب طراحی گردید، تنها وظیفه شما دنبال کردن استراتژی است. لیورمور در جمله معروف خود میگوید: فکر کردن نبود که باعث شد پول زیادی به دست آورم، بلکه همیشه نشستن بود که پول کلان برایم میرساند.
با حد ضرر معامله کنید و پیش از انجام معامله سطح حد ضرر را بشناسید.
معامله گران حرفهای و موفق برای تمام اتفاقاتی که ممکن است پس از خرید سهم بیفتد برنامه و محاسبه دارند. آنها حتی پیش از ورود به هر سهم میدانند که چه زمان و کجا و چگونه از سهم خارج شوند.
میانگین کم نکنید.
کاهش میانگین توان این را دارد که سرمایه افراد را تحلیل ببرد. اگر چندین بار این کار را انجام دهید، قیمت بازهم علیه شما خواهد بود. جس نسبت به ضررهای کاهش میانگین بارها هشدار داده است، روشی که بسیار رایج است.
تعداد زیادی سهام را دنبال نکنید.
جس لیورمور معتقد است دنبال کردن چندین سهم مختلف تمرکز را از بین میبرد و توصیه میکند روی معامله قوی سهام در بازار گاوی و ضعیفترین سهام در بازار خرسی تمرکز کنید. هرچه تعداد سهام بیشتری را دنبال کنید، احتمال اینکه حرکات مهمی که دنبالشان هستید را از دست بدهید بیشتر است.
جسی سقوط ۱۹۲۹ را پیشبینی کرد.
تست بازار (اهمیت حجم) یکی دیگر از تجربیات او بود. او بر اساس استراتژی جسی لیورمور خود، هرزمان تصمیم به واردکردن حجم زیادی از سرمایه داشت، با مقدار کم و در جهت عکس واردشده و بر اساس توانایی و کشش بازار در جذب سرمایه ترید را آغاز مینمود. او دوباره سقوط ۱۹۲۹ را بهدرستی پیشبینی کرد و در آن زمان فقط پوزیشن فروش داشت. پس سقوط بزرگ سال ۱۹۲۹ نام جس لیورمور به تیتر اول روزنامه نیویورکتایمز تبدیل شد و بسیاری از تریدرها او را مقصر اصلی این سقوط معرفی کرده سیل نامههای تحدید آمیز بهسوی او روان گردید. کتابی که در سال ۱۹۴۰ منتشر نمود تحت رکود آن سال موفقیتی درفروش کسب نکرد.
نکته های ارزشمند جسی لیورمور افسانه ای برای کسب سود از بورس
جسی لیورمور فرزند یک خانواده کشاورز از طبقه ضعیف جامعه بود که توانست با تلاش خود را به یک معامله گر افسانه ای در دنیا تبدیل کند.جسی لیورمور در طول زندگی حرفه ای خود افتخارات زیادی را بدست آورد.مردی خود ساخته که هیچ دوره یا درس اقتصاد و تجارتی را در دانشگاه نگذرانده بود و هیچ پیش زمینه ای در این ارتباط نداشت.او تمرکز خود را بر روی بازار سرمایه و بر رو سهام های کلی گذاشت. استراتژی او بر اساس ترکیبی از الگوهای قیمت و تجزیه تحلیل حجم بود.
لیورمور، نویسنده کتاب “چگونه تجارت در سهام” ، یکی از بزرگترین معامله گران تمام دوران بود.جسی لیورمور در سال ۱۹۲۹ زمانی که استراتژی جس لیورمور در بورس در اوج معامله گری بود توانست سرمایه ای بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار از این راه برای خودش به دست بیاورد.بررسی موفقیت های او زمانی جذاب تر می شود که بگوییم او در آن زمان با وجود تمام محدودیت ها ٬نقص در قوانین٬کمبود سرمایه توانست با استراتژی و سرمایه خودش دیگران را مجاب کند تا پول هایشان را به وی بسپارند تا او برایشان سرمایه گذاری کند.در زمانی که نه کامپیوتری وجود داشت ٬نه نمودار آنچنانی و حتی قیمت ها با تاخیر یک روزه توسط روزنامه ها به دستشان می رسید.
استراتژی او خرید و نگهداری سهام در بازار های گاوی و فروش آن در زمان تغییر حرکت بازار به سمت منفی شدن بود.او معتقد بود که تلاش کلیدی ترین عامل تعیین کننده در تبدیل شدن یک فرد به معامله گر موفق به جای بازنده همیشگی است.
لیورمور همچنین کتاب هایی در مورد زندگی و روش های معاملاتی اش از جمله “چگونگی فروش سهام” و “زندگی من در وال استریت و چطور سه ثروت را در بازار سهام ایجاد کردم ” نوشت.
الگوهای قیمت
جسی لیورمور راحتی نمودارهای مدرن امروزی برای الگو کردن قیمتها را نداشت.با این وجود الگوهایی را که استخراج می کرد در یک دفتر کل ثبت می کرد و آنها را بارها مرور میکرد. او همیشه در روند مثبت معامله های خود را انجام میداد و از بازار ها و نمودار هایی که در روند نزولی و یا حتی خنثی بود اجتناب میکرد.او منتظر می ماند تا قیمت سهم به سطح مقاومت نزدیک شود سپس یر اساس واکنشی که قیمت به آن سطح میداد سهم را میخرید.
برخی از معیارهای مورد استفاده جسی لیورمور برای تعیین نقطه ورود به سهم :
- شکستن مقاومت با حجم بالا
- چند روز بعد از شکسته شدن مقاومت باید قیمت سهم در جهت شکست حرکت کند.(یعنی تا چند روز قیمت همچنان در جهت صعودی حرکت کند.)
- یک واکنش طبیعی در این مرحله صورت می گیرد که قیمت ها تا حدودی در برابر روند کاهش می یابند(اصلاح قیمت) که این اصلاح با حجم پایین اتفاق می افتد.
- بعد از اتمام اصلاح که واکنشی طبیعی است قیمت دوباره در جهت روند افزایش می یابد.
انحراف از این الگو ها به معنای هشداری برای بررسی بیشتر مورد توجه اش قرار می گرفت٬ و اگر حرکت قیمت در نقاط مهم (سطح مقاومت و حمایت) بر اساس الگویش پیش می رفت برایش نشان از تایید بود.
زمانبندی در معاملات بازار
هر معامله گر خوبی باید بداند در بازار سهام کمی دیر یا زود شدن میتواند برایش ضرر آفرین باشد (مخصوصا در بازار های جهانی که دامنه نوسان ندارند). زمان بندی در بازارهای مالی بسیار مهم است٬ و هیچ چیز مانند خود قیمت زمان بندی درست را نشان نمیدهد.برای مثال وقتی سطح مقاومت یک سهم در قیمتی شکسته می شود می تواند نوید بخش ادامه دار بودن حرکت قیمت به سمت بالا باشد. جسی لیورمور منتظر می ماند تا قیمت ها بر اساس نکات بالا تایید شوند سپس وارد معامله میشد.
او معتقد بود این اصلا مهم نیست که ما چه احساسی نسبت به ادامه روند قیمت سهم داریم٬حتما باید ادامه روند توسط بازار تایید شود تا وارد معامله شد.اتفاقی که در ایران توسط معامله گران ما زیاد می افتد.نمودار را نگاه میکنند و بر اساس حسشان میگویند «این از اینجا بر میگردد».
برخی از نکته هایی که جسی لیورمور به معامله گران پیشنهاد میکند که حتما انجام دهند:
- خرید فروش در جهت روند.خرید در بازار های گاوی و short selling (امکان short selling در ایران فعلا محیا نیست) در بازار های خرسی.
- زمانی که آینده مناسبی برای سهم متصور نیستید معامله نکنید.
- خرید و فروش در نقاط مهم (حمایت و مقاومت) را یادبگیرید.
- صبر کنید تا بازار قیمت ورودتان را تایید کند.پاداش «صبر» در بورس پول های بزرگ است.
- از معاملاتی که نشان دهنده زیان هستند پرهیز کنید.
- سهمی را که در زیان هستید و امیدی به رشدش نیست بفروشید و نگران پولش نباشید می توانید آن را جبران کنید.
- همیشه سهم های پیشرو را در بازار های گاوی انتخاب کنید.
- اگر متوجه شدید که سهم خوبی را انتخاب نکرده اید و در ضرر هستید میانگین کم نکنید.
- سهم های زیادی را دنبال نکنید.(پیشنهاد می شود مطلب تحمل زیان واقعی برای اجتناب از زیان روانی را نیز بخوانید.)
جمع بندی استراتژی جسی لیورمور
جسی بسیار موفق بود، اما چندین بار نیز ثروت خود را از دست داد. او همیشه اولین کسی بود که وقتی اشتباه کرد اعتراف کرد و زمانی که پولش را از دست داد، به دو مقصر بالقوه رسید:
- عدم تدوین قوانین معاملاتی به طور کامل.(در آن زمان)
- عدم پیروی کردن از قوانین معاملاتی.
این خطا برای معامله گران فعلی هم وجود دارد.خطاهایی که جلوی سود کردنشان را میگیرد.برای تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه ای باید یک استراتژی خوب برای خودمان تعیین کنیم.آن را در دنیای واقعی بورس امتحان کنیم و برای موفقیت در بورس از آن بهره ببریم.( پیشنهاد می شود مطلب ۳ فاکتور مهم که می تواند در تعیین استراتژی معاملاتی شما را کمک کند را نیز بخوانید)
جسی لیورمور یک سیستم معاملاتی ساده به ما را معرفی کرد : قبل از وارد شدن به یک سهم ، منتظر واکنش قیمت و حجم به نقاط محوری باشید.برای معامله خود حد ضرری قرار دهید تا اگر تحلیل تان اشتباه بود از سهم خارج شوید و تا زمانی که در سود هستید و دلیلی مناسب برای خروج از سهم ندارید٬ آن را نگه دارید.بگذارید قیمت دلیل خروج و ورود شما به سهم باشد و نه احساستان.
زمانی که فرصت و آینده مناسبی را برای سهم وجود ندارد از خرید آن اجتناب کنید و زمانی که شرایط بازار سهام خوب است سهم هایی را انتخاب کنید که قدرت بیشتری برای صعود دارند.(پیشنهاد میشود مطلب راز بزرگ موفقیت در بورس را نیز بخوانید.)
جس لیورمور پسر روستایی یا ثروتمندترین مرد دنیا
جس لیورمور پسر روستایی یا ثروتمندترین مرد دنیا
جس لیورمور پسر روستایی یا ثروتمندترین مرد دنیا :
در دنیای ترید و معامله گر بازار بورس افرادی هستند که الگو و آرزوی تمامی معامله گران هستند.
بی شک جس لیورمور یکی از اسطوره های بازار وال استریت هست
که با معامله گری در بازار بورس و آتی به ثروتمندترین مرد روزگار خود تبدیل شد.
او سن ۱۴ سالگی از خانواده خود در یک روستایی حوالی نیویورک جدا شد و به وال استریت آمد.
پدر جس اصرار داشت که جس مثل سایر جوانان دانشگاه برود،کشاورزی کند و زندگی بخور و نمیری داشته باشد.
اما جس نپذیرفت و روزی از روستای خود فرار کرد و به نیویورک آمد.
بعد از چند روز آوارگی و کارتون خواب بودن، در یک کارگزاری بورس در وال استریت آبدارچی شد.
جس صبح ها تا شب در آنجا کار میکرد و شب ها نیز همانجا در یک اتاق تنگ میخوابید.
او علاوه بر کار، بازار بورس را به زیر نظر میگرفت و تمامی قیمت ها را یادداشت میکرد
تا نحوه معامله در بازار بورس و آتی را یاد بگیرد.
چند ماه بعد هنگامی که ۱۵ سالش بود اولین معامله خود را با پول واقعی انجام داد.
او در یک کارگزاری بورس سهامی خرید و ۶ دلار سود کرد.جس لیورمور پسر روستایی یا ثروتمندترین مرد دنیا
از آن روز به صورت جدی معامله در بازار را دنبال کرد و خیلی زود اولین هزار دلار خود را کسب کرد.
سپس شغل خود را ترک کرد و تصمیم گرفت به طور تمام وقت در بازار بورس و آتی مشغول شود.
خیلی سریع سرمایه او رشد کرد و با معاملاتی که انجام میداد ۱۰۰۰۰ دلار کسب کرد.
او بعد از مدتی استراتژی خود را تغییر داد و به معاملات بلند مدت و طبق روند روی آورد.
در سال ۱۹۰۱ بود که با استراتژی جدیدش توانست ۱۰۰۰۰ دلار خود را در یک بازار صعودی روی سهام نورسن پاسیفیک به ۵۰۰۰۰ دلار تبدیل کند.
در این زمان جس تنها ۲۴ سال داشت و راه پول درآوردن رو یاد گرفته بود.
سیر صعودی او ادامه پیدا کرد.
او هر روز روند سهام ها و کالاهای زیادی را بررسی میکردو
در پی شکار موقعیت های معاملاتی خارق العاده بود.
جس در سال ۱۹۰۶ هنگامی که در سان فرانسیسکو زمین لرزه شد و بیشتر شهر نابود شد،
بیش از ۲۵۰ هزار دلار از فروش یکی از سهام ها سود کسب کرد.
در سال ۱۹۰۷ که بازار آمریکا فروریخت.
جس لیورمور (Jesse Lauriston Livermore) بزرگترین فروشنده بازار بود :
جس بزرگترین فروشنده بازار بود و توانست بیش از ۳ میلیون دلار سود کسب کند.
در آن روز جی پی مورگان از او درخواست کرد که معاملات فروشش را متوقف کند.
زیرا اگر همینطور ادامه پیدا کند وال استریت نابود میشود.
در آن روز او ۳ میلیون دلار سود کرد و از آن پس او را خرس وال استریت لقب دادند.
جس در مسیر زندگی خود بالا و پایین های زیادی را تجربه کرد.
اما هموراه ادامه میداد، او در سال ۱۹۲۹ با ریزش بازار سهام دوباره خود را به صدر ثروتمندترین مردان روزگار رساند و ۱۰۰ میلیون دلار سود کرد.
پسر روستایی ای که روزی از خانه فرار کرده بود و در نیویورک آواره بود، تبدیل شد به بزرگترین مرد وال استریت و ثروتمندترین مرد تمامی جهان خود.
الگوی تکنیکال جس لیورمور در بورس
جس لیورمور (۱۹۴۰-۱۸۷۷) قطعا یکی از بزرگترین معاملهگران تاریخ است. او از ۱۴ سالگی به عنوان پادو در یکی از کارگزاریهای بوستون شروع به کار کرد. استعداد فوقالعاده او در ریاضیات باعث شد او به وجود «الگوهایی» در نوسانات قیمتها پی ببرد و این زمانی بود که اکثر مردم نوسانات قیمت را تصادفی میدانسته و روی سهام قمار میکردند. به گزارش سنا، جس لیورمور نخستین معامله خودش را با خرید ۵ دلار از سهمی آغاز کرد که سیستماش سیگنال خرید داده بود و دو روز بعد سهم را با ۱۵/۳ دلار سود نقد کرد. در آن روزها مغازههایی برای قمار روی نوسانات زنده بازار وجود داشت و جس لیورمور با سیستماش آنقدر در این مغازهها موفق عمل کرد که تمام این مغازهها ورود جس را به محل کسبشان ممنوع کردند. جس که در سنی حدود ۲۰ سال توانسته بود ده هزار دلار پول نقد داشته باشد برای خرید و فروش به والاستریت رفت. یکی از مهمترین درسهایی که او در پنج سال اول تریدش گرفته بود این بود که وقتی شروع به استفاده از یک سیستم مطمئن کرد با رعایت کامل دیسیپلین، هرگز خارج از سیگنالهای سیستم ترید نکند؛ درسی که برایش به قیمت چند هزار دلار تمام شده بود.
ورشکست شدن در والاستریت
جس به سرعت در والاستریت ورشکست شد و به بوستون بازگشت. جس شروع کرد به بررسی دلایل شکستش در والاستریت و متوجه شد که سیستم او یک سیستم بینقصاسکالپینگ (ناخنکزنی) است که بر مبنای قیمت زنده عمل میکند و به سرعت و با چند پوینت سود خارج میشود. در حالی که در والاستریت تا رسید خرید شما از کارگزار نرسد، شما نمیتوانید متوجه شوید که نماد مورد نظر را به چه قیمتی خریدهاید. جس به سرعت و با چند ترید موفق در مغازهها پولش را به دست آورد و شروع کرد به تدوین سیستمی برای خرید در والاستریت. بازگشت جس به والاستریت در ۱۹۰۱ با ۵ برابر شدن سرمایهاش همراه بود؛ ۵۰ هزار دلار نقد. پولی که بازهم با درسی دیگر از دست رفت. جس درست دو روز صاحب ۵۰ هزار دلار نقد بود. درس ۵۰ هزار دلاری که جس را بار دیگر ورشکست کرد، این بود: به توصیههای دیگران توجه نکن. روزی لیورمور با یکی از دوستان قدیمی خود در کارگزاری صحبت میکرد که شخصی به دوست لیورمور گفت: سهم الف را بفروش، پایین میآید. دوست جس میگوید: اما بازار گاو (صعودی) است و اینجا بود که جس میفهمد او در تمام این سالها بیشتر به نوسانات (swing) کوچک نظر داشته تا حرکتهای بزرگ. با تمرکز بیشتر روی حرکات بزرگ و طراحی یک سیستم خوب، لیورمور شروع به کسب درآمد از بورس میکند. او میگوید: فکر کردن من را پولدار نکرد، صبر کردن برایم سودآور بود.
زمان سقوط
یک درس گرانقیمت دیگر این است که جس پی میبرد بازار به قله رسیده و زمان سقوط فرارسیده. او شروع به فروش میکند اما قیمتها هر روز بالاتر میروند تا اینکه او با ضرر هنگفت از بازار خارج میشود. چندی بعد از این زیان بزرگ، تغییر روند قیمتها آغاز میشود و پیشبینی جس درست از آب در میآید. اینجا بود که جس درس بزرگ دیگری گرفت؛ عامل زمان.
زمان استراتژی جس لیورمور در بورس درست ورود و خروج
یک تحلیلگر باید بتواند زمان درست ورود و خروج از یک معاملهگر را درست تشخیص دهد تا موفق شود. لیورمور زمان برگشت بزرگ ۱۹۰۷ را چنان درست تشخیص میدهد که تنها در روز ۲۴ اکتبر ۱۹۰۷ سه میلیون دلار سود میکند. این فروشهای او چنان موثر عمل کردند که مورگان (از کسانی که چند سال قبل از این سقوط با دادن ۲۰ میلیون دلار به والاستریت آن را از ورشکستگی نجات داد) شخصا از جس میخواهد که فروش را متوقف کند والا به تنهایی بازار را نابود میکند. بعد از این روز او به خرس بزرگ والاستریت مشهور شد. یکی از مهمترین دستاوردهای لیورمور در ترید تشخیص محدودههای مقاومت و حمایت توسط او است. اصل دیگری که تقریبا همه بزرگان بازار بعد از او هم رعایت میکنند، خرید پلهای است. لیورمور همیشه به صورت پلهای به معاملات وارد میشد با رعایت این نکته که در خرید همیشه قیمت خرید در پله دوم بالاتر از اول بود، قیمت خرید در پله سوم بالاتر از دوم و… در فروش هم به عکس. او همیشه قبل از ورود به یک معامله محاسبه میکرد که چه تعداد سهم خواهد خرید و همیشه حدود ۲۰درصد سرمایهای که برای این ترید را کنار گذاشته بود درگیر میکرد. اگر قیمت در جهت میلش پیش میرفت در پلههای بعدی بقیه سرمایه را رد میکرد والا با ضرر کمی خارج میشد. لیورمور معتقد بود که پایین بخر و بالا بفروش غلط است و باید بالا خرید و بالاتر فروخت. لیورمور برای هر معامله یک عامل زمان هم قائل بود و پیش از ورود میدانست که این معامله تا چه زمانی باز است و به عبارت دیگر او نقطه خروج با ضرر زمانی هم داشت.
حداقل ضرر
یکی از زیباترین ترفندهای او را در زیر میخوانید: زمانی او ۱۰ میلیون پیمانه (واحد آتیه غلات) ذرت و ۱۰ میلیون پیمانه جو فروخته بود. ناگهان یکی از بزرگان بازار (آقای الف) شروع به خرید ذرت و جو میکند. جس میدانست که اگر بخواهد پوزیشنهای فروشش را به قیمت بازار ببندد، خودکشی کرده است. او به دنبال راهی بود که بتواند با حداقل ضرر پوزیشنهای زیانده را ببندد. او فکر کرد حالا که نمیتواند از آقای الف ذرت و جو با قیمت کم بخرد، بهتر است از دیگران بخرد. از آنجایی که میدانست آقای الف کمتر به جو نظر دارد، از طمع و احساسات معاملهگرها بهترین استفاده را کرد و در یک روز چهار دستور خرید ۵۰۰ هزار پیمانهای ذرت به چهار کارگزار بزرگ آتیه میدهد و همزمان چهار دستور فروش ۵۰ هزار پیمانهای جو. با فعال شدن چهار دستور فروش جو، قیمت جو شروع به افت میکند و معاملهگران بازار احساس میکنند که اتفاقی برای آقای الف افتاده و چون میدانستند او مقدار زیادی ذرت دارد، پیشبینی میکنند که افت بعدی متعلق به ذرت است. پس ناگهان بازار شروع به فروش ذرت کرده و لیورمور در فرصت مناسب تمام ۱۰ میلیون پیمانه ذرتش را خریده و سپس به سرعت پوزیشنهای جو را هم با تنها ۳۰۰۰ دلار ضرر میبندد. جالب اینجاست که قیمت به سرعت به روند صعودی خود برگشته و ۲۵ سنت بالا میرود که میتوانست به معنای ورشکستگی دیگری برای او باشد. از دیگر تجربیات او تست بازار بود؛ (اهمیت حجم). زمانی که او میخواست حجم بالایی از سرمایه را وارد کند، ابتدا با مقدار کم در جهت عکس وارد میشد و براساس توانایی بازار در جذب این سرمایه، وارد معامله میشد. او باز هم سقوط بزرگ ۱۹۲۹ بازار را درست پیشبینی کرد و در زمان سقوط او فقط پوزیشن فروش داشت. این بار نام او تیتر اول نیویورکتایمز شد. بسیاری او را مقصر این سقوط قلمداد کردند و سیل نامههای تهدیدآمیز به سویش روان شد. لیورمور در سال ۱۹۴۰ کتابی چاپ کرد که رکود شدید بازار مانع از فروش خوب آن شد. او نهایتا در افسردگی شدید ناشی از شکست در زندگی خصوصی در ۲۸ نوامبر ۱۹۴۰ با شلیک گلولهای پوزیشن ۶۳ ساله زندگیاش را بست.
دیدگاه شما